بازیکن اول: دویست تا شوت میزنه، خودش ریباند میکنه، عشقی، حال میکنه، گل شدن یا نشدنش را نمی شمرد
بازیکن دوم: دویست تا شوت میزنه، دوستش براش ریباند میکنه، گل شدن یا نشدن را حساب میکنه، هر بیست تا شوت دوستش در مورد فرم شوتش بهش فیدبک میده، بازیکن بر اساس فیدبک شوتش بیست تای بعدی را تصحیح میکنه، صد تای اول را بدون دویدن و صد تای بعدی را با لمس خط وسط زمین و برگشتن به نقطه شوت اجرا میکند
کدام تمرین باعث پیشرفت واقعی میشود؟
تکرار یک مهارت ، حتی برای مدت های طولانی، تضمین کننده تخصص در ان مهارت نیست. چرا که هنگامی که به سطحی قابل قبول میرسید از انجا فقط همان سطح کیفی اجرای فن را بطور اتوماتیک اجرا میکنید. پس از ان مرحله بهبودی محسوس مشاهده نمیشود. این سطح اصطلاحا به مرحله «مهارت در حد رفع رجوع نیاز اولیه» است. این سطح برزخی است که بسیاری از نو اموزان بسکتبال پس از اموختن مهارتی در ان گیر میکنند و تا بالاترین مرحله های عمر ورزشی شان بهبود محسوسی نمی یابند.
راه عبور از این برزخ مهارتی و شکستن قالب روزمرگی «تمرین حساب شده» است.
تمرین حساب شده نوعی تمرین سیستماتیک و هدف مند است. تمرین های پیش پا افتاده عموما تکرار بدون چالش و تمرکز یک حرکت یا یک فن است اما تمرین حساب شده متمرکز روی بهبود یک مهارت خاص است و در هر فاز چالش ان افزایش میبابد. در تمرین حساب شده اصل کند به تند (ابتدا اهسته شروع کنیم و کم کم سرعت را افزایش دهیم) شروع میشود. تمرین حساب شده نیاز به فیدبک دارد. اینکه شخص دومی یا خود فرد تمرین کننده با استفاده از ابزار بتواند حرکات و اجرای فنون را هنگام تمرین مرور کند و انرا در حین تمرین تصحیح کند مهم است. تکرار یک حرکت اشتباه تمرین عاقلانه ای نیست.
شش مرحله کاربردی برای تمرین حساب شده به شرح زیر است
اول: انگیزه مند شوید: تمرین کردن و تمرکز طولانی روی یک چیز کار ساده ای نیست
دوم: برای میزان پیشرفت اهداف مشخص، قابل اندازه گیری و واقعی تعیین کنید.
سوم : چارچوب اسایش تان را بشکنید، کارهایی را انجام دهید که ناخوداگاه تمایلی به انجام ان نداشتید
چهارم: ثابت قدم و سرسخت باشید، همین که قضیه برایتان سخت شد وا ندهید
پنجم: فیدبک بگیرید،حتی اگر پذیرفتن ان برایتان سخت و دردناک باشد
ششم: به خودتان استراحت بدهید و اجازه ترمیم بدنی و ذهنی بدهید
بهترین منبع برای آمارهای فردی و تیمی تاریخ لیگ
www.basketball-reference.com
بهترین منبع برای امارهای پیشرفته
www.cleaningtheglass.com
بهترین منبع برای اطلاعات در مورد قرارداد بازیکنان و تیم ها
www.spotrac.com
بهترین منبع برای اطلاعات داوری
https://official.nba.com/rulebook/
گزارش ارزیابی داوری در دو دقیقه اخر بازی
https://official.nba.com/2019-20-nba-officiating-last-two-minute-reports/
بهترین منبع برای گزارش های تحلیلی بر اساس فرایندهای اماری
https://fivethirtyeight.com/sports/
بهترین منبع خبری برای ان بی ای
twitter account : @wojespn
تنها راهی که یک مربی برای یافتن نقطه ضعف دفاع تیم مقابل دارد اینست که تاکتیک های مختلف حمله ای را در بازی با ان تیم اجرا کند و نهایتا در عمل ضعف حریف را پیدا کند. این چیزی است که در پلی اف های ان بی ای زیاد میبینم و به ان «تنظیمات» میگویند. بیشتر این مواقع تنظیمات تاکتیکی هزینه سنگینی دارد. شکست یک یا دو بازی در پلی اف یا شکست یک سری در پلی اف هزینه یافتن این تنظیمات است.
اما اگر راهی پیدا شود که بدون این هزینه مربی بتواند تاکتیک های مختلف حمله ای اش را در برابر تفکرات دفاعی مربی بیازماید و انقدر انرا گزینه های مختلف را تکرار کند تا نقطه صغف تیم مقابل را پیدا کند تحول عظیمی در بسکتبال رخ خواهد داد.
این رویایی بود که محققات دانشگاه کورنل انرا به واقعیت پیویند دادند. محققان این دانشگاه با استفاده از داده های اماری واقعی رفتار و حرکت تیم ها - شامل حرکت بازیکنان در زمین که توسط دوربین های نصب شده در سالن های ان بی ای به دست امد- در چند فصل گذشته ان بی ای و پردازش ان ها توسط هوش و مصنوعی از طریق یادگیری ماشین روشی اختراع کردند که مربی میتواند رفتار حرکتی بازیکنان دفاع را در برابر هر نوع تاکتیک حمله ای بسنجند. در این . . ویدیو ببنید چگونه مربی با ترسیم تاکتیک حمله از کامپیوتر میخواهد عکس العمل دفاعی تیم مقابل را بر اساس داده های حقیقی باز سازی کند.
استفاده از هوش مصنوعی و الگوریتم های یادگیری ماشین در لیگ ان بی ای اهسته اهسته به یکی از ابزار های کلیدی تبدیل میشود شاید به روزی نزدیک شویم که مربی تاکتیکی تیم ها کسی جز یک الگوریتم کامپیوتری نباید
ازیکنان جوان زیادی برای من سوالاتی از قبیل «نمیدونم چرا توی بازی هر چی بلدم یادم میره» یا «چطوری میتونم دقیقه های بیشتری بگیرم» یا حتی «فرم شوت زدم خرابه چکار کنم» را از من میپرسند. برای پاسخ به این سوال اولین چیزی که میپرسم اینست که ایا با مربی تان موضوع را در میان گذاشته اید؟ و بیشتر جواب ها نه است.
ارتباط کلامی موثر بازیکن با مربی ، از بسکتبال اموزشی گرفته تا حرفه ، بسیار مهم است. به عنوان یک بازیکن برای ارتباط با مربی موارد زیر توجه کنید:
یک- فرض اینکه مربی شما از همه محتویات ذهنی شما یا مشکلاتی در زمینه بسکتبال دارید با خبر است فرض غلطی است. این مسولیت شماست که او را مطلع کنید.
دو- برای گفتگو با مربی حتما (تاکید میکنم حتما) بصورت تک به تک و خصوصی گفتگو کنید. هرگز در مقابل جمع در مورد مشکلات شخصی بسکتبال تان با مربی حرف نزنید
سه -هنگام انتقال پیام به مربی از کنایه زدن، لوس بازی، لوده گری، تیکه انداختن، متلک گفتن، عربده زدن، میز صندلی پرت کردن پرهیز کنید. اگر پیامی که میخواهید منتقل کنید منطقی ترین حرف عالم هم باشد نوع انتقال ان مهم است
چهار-سعی کنید با مربی تان روراست و بی شیله پیله باشید. مثلا خیلی راحت به او بگویید «من واقعا به ادامه بازی در این تیم علاقمند هستم و از شما میخواهم مرا راهنمایی کنید که چگونه میتوانم دقایق بیشتری بازی کسب کنم»
پنچ- وقتی زمان بیشتری در خواست میکنید بهترین سوالات این است:
چگونه میتوانم به تیم بیشتر کمک کنم؟
به بخش هایی از مهارت و بازی ام را باید بهبود دهم؟
بزرگترین مانع برای گرفتن دقایق بیشتری بازی برای من چیست؟
به نظر شما نقطه قوت من به عنوان یک بازیکن چیست؟
شش-از مربی نخواهید بلافاصله برای تمام چالش ها و سوالات شما جواب داشته باشد، سعی نکنید مربی را ناغافل گیر بیندازید یا احساس کند مچش را گرفتید. اگر او چنین احساسی بکند از گفتگویتان نتیجه نخواهید گرفت
هفت- اگر مربی گفت الان وقتش نیست ، یا سر شما را به طاق کوبید خیلی جدی و محترمانه از او بخواهید تا قرار دیگری بگذارد
هشت - بعد از گفتگو با مربی حتی اگر مربی نتوانست شما را راهنمایی کند یا به نتیجه ای که خواستید نرسیدید این گفتگو حداقل این مزیت را داشت که مربی درک میکند شما چقدر جدی هستید و نمیتواند شما انکار کند.
در ادامه ادعای شگفت انگیز «یورولیگ از ان بی ای بهتر است» مربیانی با من تماس گرفتند که ما نگفتیم یورولیگ بهتر است، ما گفتم «تماشای ان بی ای برای نواموزن مضر است، میخواهند ادای ستاره ها را در بیاورند اما چون بدنش را ندارند بازی شان خراب میشود.»
بخش عمده ای از توسعه بسکتبال در مغز رخ میدهد. تصویرگری ذهنی یا منتال ویژوالیزشن بخش غیر قابل جدا شدن پیشرفت یک نوجوان است. وقتی من دوازده ساله بودم در ذهنم خودم را لری برد تصور میکردم و شوت سه امتیازی فید اوی میزدم، هم تیمی ام خودش را ایزیا تامس تصور میکرد و بدون اینکه کسی جلویش باشد شونصد تا کراس اور غیر ضروری میزد، ان یکی خودش را جوردن تصور میکرد و لی اپ بدون دفاع را اکروباتیت یک دستی از چپ به راست میبرد. اینها اثر فرایند تصویر سازی بود که در ذهن سیزده سالگی ما رخ میداد. ما توی دهنمان خودمان را در پلی اف ان بی ای جایی که باستن در برابر نیویورک، شیکاگو در برابر دیترویت مبارزه میکرد تصور میکردیم. اما چیزی که مربی ما شعور و دانشش را نداشت این بود که این تصویر سازی برایمان موشکافی کند، معنی حرکات را برایمان باز کند، راه رسیدن به اجرای صحیح هر فن را برایمان هموار کند، دلیل هر حرکت را بگوید و از قدت تخیل ما برای کمک به پیشرفت تک تک ما استفاده کند. این بود که همه ما عین علف هرزه و بعضی ها مثل گلی در خارزار بزرگ شدیم.
من خودم را میگویم. من عاشق لری برد بود چون همان سال ام وی پی شده بود. وقتی لری برد شوت میزد به سمت عقب فید اوی میکرد و به نظرم خیلی خوشگل بود. من هم سعی میکردم همین کار را بکنم. معنی اش را نمیدانستم ولی همه شوت هایم فید اوی بود! فکر میکردم لابد لری برد این کار را میکند خوب است. حتی وقتی دفاع نداشتم و از روی سه امتیازی هم شوت فید اوی میزدم (صد رحمت به جی ار اسمیت) مربی پایه من شعور و بینشش را نداشت که بگوید که دلیل فید اوی لری برد ایجاد فضا برای شوت زنی است و وقتی دفاعی وجود ندارد نیازی به ایجاد فضا نیست پس الکی شوت معمولی را سخت تر نکن. مربی دانشش را نداشت به من نشان دهد فید اوی درصد شوت را پایین میاورد. حتی نمیدانست که میتواند به من بگوید اگر عشق فید اوی هستی به جایی اینکه از سه امتیازی بزنی بیا شوت منطقه ای بزن (جایی که شلوغ تر است) که دفاع بیشتری داری تا حداقل فید اوی را در شرایط درستش اجرا کنی.
کار مربی روشنگری است نه منع بچه ها از بهترین چیز دنیا. کار مربی اینست که زوایای پنهان بسکتبال را برای بچه ها عیان کند نه کشتن حس تخیل و تصویر سازی. مسیر موفقیت را به انها نشان دهد نه انها را از کمال خواهی دور کند.به جای فشار روی بچه های برای تماشای یورولیگ (جایی که بازیکنان دسته دوم و سوم امریکایی بازنشسته میشوند) به انها یاد بدهید چطور ان بی ای تماشا کنند. زوایای مهم زندگی ستاره ها را به انها نشان دهیم. به بچه بگوییم اگر میخواهند کوبی باشند به جای عن اخلاق بودن باید اولین کسی باشند که وارد سالن میشوند و اخرین کسی که خارج میشود. اگر میخواهند مثل جیمز هاردن باشند به انها بگویید به جای ریش گذاشتن و تراولینگ کردن چهل و شش درصد سه امتیازی بزنند. اگر میخواهند لبران جیمز باشند به جای قردادن و فیلم در اینستاگرم گذاشتن یادبگیرند چطور رهبر باشند. اگر میخواهند استفن کری باشند به جای ول دادن از وسط زمین به انها بگویید در یازده ثانیه بیست و پنج کراس اور بزنند. اگر میخواهند وستبروک باشند به جای شلوار پاره و تنگ پوشیدن بگویید صد و چهارده سانت بپرند. کار شما به عنوان مربی پایه استفاده از قوه تخیل و تصویر سازی ذهن نوجوان و هموار کردن مسیر برای انهاست نه اینکه بگویید حق ندارید ان بی ای تماشا کنید.
مستقل از اینکه بازیکن در چه سنی و از چه مسیری به ان بی ای رسیده هر بازیکن تا اخر عمر ورزشی اش نیاز به تمرین مهارت جدید، بهبود مهارت های فعلی و تصحیح مشکلات فنی اش دارد. وظیفه این بهبود بر گردن بازیکن است اما در این میان مربیان «بهبود مهارت» کمک بزرگی هستند.
این مربیان چطوری کار میکنند؟
به لحاظ نوع کاری سه نوع مربی بهبود مهارت داریم. مربیانی که در خدمت یک تیم هستند و فقط کارشان بهبود مهارت بازیکنان ان تیم است، مربیانی که بطور ازاد و شخصی فعالیت میکنند و هر بازیکنی که خدمات انها را به کار گیرد اموزد میدهند و نهایتا مربیانی که بطور سنتی مربی نیستند اما بخاطر مهارت در یک یا چند حرکت بازیکنان ان بی ای از انها کمک میگیرند. از این دسته میتوان به بازیکنان بازنشسته ان بی ای نظیر حکیم اولاجوان اشاره کرد که بسیاری از بازیکنان ان بی ای در تابستان برای بهبود حرکات پا و زیر حلقه به او مراجعه میکنند.
چرا یک بازیکن ان بی ای نیاز به بهبود مهارت دارد؟
دلایل بهبود مهارت فراوان است. موارد زیر فقط چند تا از این دلایل است:
- بازیکن تازه وارد درمیبابد شوت یا لی اپش در حد رقابت در لیگ نیست
- بازیکن با تجربه بدلیل مصدومیت نیاز دارد مهارت جدیدی به مهارت هایش بیفزاید
- بازیکن سابقه داری که قبلا فوروارد بازی میکرد اکنون میخواهد مهارت های گارد را بیاموزد
- بازیکنی قد بلندی که زیر حلقه کار میکرد در تابستان میخواهد شوت دور را به مهارتش بیفزاید
- بازیکنی که شوت پنالتی درصد پایینی دارد از سوی تیم به چالش کشیده شده تا درصد پنالتی است را بهبود دهد.
- بازیکنی که در تابستان عضله اضافه کرده است اکنون نیاز دارد مهارت های اصل اش را با قابلیت های بدنی جدیدش کالیبره کند
- بازیکنی که به زودی بازیکن ازاد میشود میخواهد از طریق بهبود امار فنی ارزش مالی خود را در بازار افزایش دهد.
ایا مربیان بهبود مهارت مختلفی وجود دارد؟
به تناسب سطح کار مربیان بهبود مهارت میتوانند در شاخه ها عمومی یا تخصصی کار کنند. بسیاری از تیم های ان بی ای مربیان تخصصی شوت، بال هندلینگ و اماده گی بدنی دارند. مربیانی هم هستند که ممکن است مربی تخصصی بسکتبال نباشند اما بدلیل نیاز ویژه از انها کمک گرفته شود. در این میان مربیان دو میدانی و ورزشهای ده گانه بین بسکتبالیست های ان بی ای بسیار طرفدار دارند.
چه کسی دستمزد مربیان بهبود مهارت را پرداخت میکند؟
مربیان بهبود مهارت که از سوی تیم ها استخدام شده اند حقوق بگیر تیم هستند اما دستمزد مربیان شخصی عموما از سوی بازیکنان پرداخت میشود. مواردی هم هست که تیم ها بدلیل نیاز فوق تخصصی به مربی بیرون از تیم روی میاورند که در این موارد دستمزد انها از سوی تیم یا بازیکن یا ترکیبی پرداخت میشود.
مربیان بهبود مهارت از کجا میایند؟
بسیاری از این مربیان کسانی هستند که قبلا در رده ای اماتوری، حرفه ای و نیمه حرفه های در جاهای دیگر بسکتبالیست بودند. مربیانی هم هستند که قبلا بسکتبالیست خیابانی بودند. این مربیان عموما تحصیلات دانشگاهی مرتبط دارند و بطور نزدیک با دانشگاه ها و لیگ های حرفه های امریکا کار میکنند.
چند روز پیش یکی از مربیان نونهالان از من پرسید: بازیکنانم وقتی توی زمین میروند خیلی استرس دارند و بد بازی میکنند. چرا استرس دارند و چکار کنم؟ گفتم: بر اساس تجربه من بیشتر ریشه استرس بچه ها خود مربی و والدین هستند. اگر خود شما اعتماد به نفس داشته باشی و استرسی ندی پنجاه درصد قضیه حله. از اون مهم تر استرسی که والدین به کودک وارد میکنند است. باید از پدر و مادر ها بخواهید مرام نامه امضا کنند.
این هم نمونه ای از مرام نامه برای والدین بسکتبالیست های نونهال
مرام نامه برای والدین
- در تمام بازی های، تمرینات و دیگر رویدادهای مرتبط با تیم با روحیه مثبت با همه بازیکنان، مربیان، پرسنل باشگاه ، دیگر والدین و تماشاگران ارتباط برقرارکنید
- کودکتان را تشویق به رعایت قوانین بازی کنید. از انها بخواهید به داور، بازیکنان تیم مقابل، مربیان و تماشاگران احترام بگذارند.
- همه بازیکنان تیم فرزندتان را حمایت کنید. انتقاد یا اعتراض شما به بازیکنان دیگر تیم به این کودکان و خانواده هایشان صدمه میزند و فضای منفی در تیم ایجاد میکند.
- وقتی بازی حساس میشود ممکن است تماشاگران از کودک شما انتقاد کنند یا بر علیه او تشویق کنند. به یاد داشته باشید این کودکان در حال اموختن هستند و اشتباه کردن بخشی از اموختن است. وظیفه شما حمایت از انها در طی مسیر اموختن است.
- به یاد داشته باشید اگر شما سر بازیکن، داور یا مربی داد بزنید این رفتار شما تاثیر منفی روی کودکتان خواهد داشت. نشان دادن روحیه مثبت ، حتی در شرایط سخت، به نفع همه است.
- مستقل از نتیجه، تلاش بازیکنان را مورد توجه و تشویق قراردهید. این کار روحیه مثبی که کودکان میدهد و ارزش تلاش کردن را درک میکنند.
- بدرفتاری با تماشاگران تیم مقابل شایسته نیست. سعی کنید همه با هم از بازی لذت ببرید.
- بازی خوب همه بازیکنان را تشویق کنید. هو کردن به هیچ وجه قابل قبول نیست.
- حتی وقتی تیم شکست میخورد مثبت باشید و تیم را حمایت کنید. نکات مثبت بازی و حرکات موثر بازیکنان را به کودکتان یاد اوری کنید و او را تشویق کنید.
- قلدری سایبری (بدگویی و افترا در اینتریت) به هیچ وجه قابل قبول نیست. چنین رفتاری از سوی شما به حذف بلافاصله شما و کودکتان از تیم منجر خواهد شد.
- سلامت روحی و روانی کودکتان به پیروزی در بازی ارج است.
- شما تضمین کننده فضایی ورزشی و سالم برای کودکتان هستید. فضایی بدون دخانیات، مواد مخدر، داروهای غیر مجاز، بددهنی و توهین.
- با قوانین بسکتبال و قوانین بازی نونهالان اشنا شوید
چندی پیش در محفلی دوستانه با پدر و مادری اشنا شدم که پسر جوان اول دبیرستانی داشتند. پسر جوان بسیار اراسته، مودب و هنرمند بود. در محفل پیانو زد و کف و خون حضار درامد. مادر میگفت شاگرد اول کلاس هم هست. همه به مادر و پدر برای تربیت چنین جوان که هم درس خوان است و هم هنرمند تبریک گفتند و طبیعتا چون محفل ایرانی بود عده هم حسادت کردند و زیر لبی «حالا فکر کرده چه گهیه» گفتند.
یکی دو ساعت بعد، پس از چند لیوان مشروبات الکلی، درد دل پدر برای من باز شد که روی دیگری از زندگی این جوان اول دبیرستانی را نشان میداد. پدر گفت: چون پسرم شاگرد اول کلاس (در کلاس هشتم) بود و هنرمند فرستادیمش دبیرستان استعداد های درخشان. چند هفته ای نگذشت که دیدم نمره های پسرم روز به روز خرابتر و روحیه اش روز به روز درب و داغون تر میشود. کار به جایی رسید که گفت اصلا نمیخواهم برم مدرسه! رفتم مدرسه گفتم چه بلایی سر بچه من اوردین؟مشاور مدرسه گفت: اتفاقی که برای بچه شما افتاده چیز جدیدی نیست. فرزند شما در زندگی تا بحال با چنین سطحی از رقابت روبرو نشده و به قول قدیمی ها زیرش زاییده. بعد مشاور به یکی از بچه های مدرسه داشت با یکی از معلم های توی دفتر حرف میزد اشاره کرد. گفت : پسر شما شاگرد اول مدرسه اش بود و پیانو میزد، درسته؟ حالا این جوون را ببنید. اسمش راجیش است. او همکلاس پسر شماست. او هم شاگرد اول مدرسه اش بود. عضو ارکستر فیلارمونیک دانش اموزی استان است و چهار ساز را بطور تخصصی مینوازد. قهرمان تنیس شمال تورنتو است، در مجله ورزشی تنیس مقاله مینویسد و دو تا اپلیکشن برای ایفون نوشته که سالی ده هزار دلار فروش داره. پسر شما قراره با این جوون رقابت کنه. تازه راجیش یک بچه معمولی در کلاس پسر شماست، از اینها هجده تا دیگه توی ان کلاس هست.
پدر ته لیوانش را سر کشید و با اندوه گفت: پسرم همیشه هر جا بوده بهترین بوده و الان توی این کلاس در حد تنبل ته کلاسی شده و احساس میکنه نسبت به بقیه هیچی نیست. سطح امتحانات بالاتره و سطح بچه ها انقدر بالاست که پسرم قاط زده. هیچ وقت تجربه این را نداشته که با چنین شرایطی رقابت کنه. با چند تا روان شناس حرف زدم و تصمیم گرفتم از مدرسه برش دارم بیارمش مدرسه عادی.
دیروز که بحث «حدادی بهتر است یا یاو مینگ» دوستانی نبود امکانات در ایران را دلیل فاصله بین او و یاوو مینگ مطرح کردند. این دوستان به تفاوت سطح رقابتی که حامد حداددی و مینگ را از هم جدا میکرد توجه نکردند. حدادی در ایران تقریبا بدون هیچ رقابتی بزرگ شد . شک دارم در بسکتبال ایران هیچ بازیکنی با شرایط فیزیکی حامد حدادی وجود داشته (تمام بازیکنان بالای دومتر و پانزده سانتی که من میشناسم سلامت نبودند) وجود داشت که کار حامد را برای سنتر شماره یک تیم ملی شدن سخت کرده بود. اما یاوو مینگ در کشور یک میلیارد و خورده ای مجبور بود با حداقل چهل میلیون بسکتبالیست دیگر رقابت کند. فکر میکنید در چین چند بازیکن در ابعداد یاوو مینگ وجود داشت؟ که یکی میشود یاوو مینگ. حامد حدادی این امکان را داشت که با سعید فتحی ماه ها بصورت تخصصی در اردوی ملی کار کند. کدام بازیکن دیگر در ابعاد حامد چنین امکاناتی داشت. حتی بعد از رفتن او به ان بی ای سطح مسولیت مینگ در هیوستن با سطح مسولیت حامد در ممفیس و جاهای دیگر قابل مقایسه نبود. مینگ هر سال با نظیر شکیل اونیل سرو کله میزد و نوزده امتیاز میاورد. اگر مصدومیت عمر ورزشی اش را کوتاه نکرده بود شاید نامش در تاریخ هیوستن کنار اسطوره ای چون حکیم اورده میشود. جان کلام این پست این است که در ایران امکان کم است اما به یاد داشته باشید سطح رقابت بحدی پایین است که یکهویی دیدی بازیکنی با سه روز تمرین در هفته توانست از تیم ملی سر دربیاورد. وجود امکانات به معنی بالا رفتن سطح رقابت میشود و سطح رقابت بالاتر چالشی است ب که خیلی از بازیکنانی که از نظر ذهنی سرسخت نیستند را به کنار میزند.
مربی گاگول فقط کسی که نیست علم روز بسکتبال نداشته باشه، مربی گاگول کسی است قدرت کلام نداشته باشه، عاشق ارتباط با بازیکن ها نباشه، شخصیت جذابی نداشته باشه و نهایتا عاشق بسکتبال نباشه. برای داشتن همه این ها یک مربی باید مسیر طولانی طی کند که در ایران کمتر دیدم چنین اتفاقی بیفتند. خیلی از دوستان هم میپرسند که میخواهیم مربی بشیم کدام کتاب را بخوانیم که مربی بشویم؟ باور کنید کنید کسی با خواندن کتاب مربی بسکتبال نمیشود. ولی با خوردن خاک سالن در کنار مربیان بزرگ، کسب دانش روز، تجربه شخصی و قرارگرفتن در موقعیت هایی که توانایی مربیگری شما محک بخورد میتوانید مربی شوید.
شاید برایتان جالب باشد در کشورهایی که بسکتبال ادم حسابی دارند آنهایی که از اول مربی میشوند چه مسیری طی میکنند؟
یازده- دوازده سالگی: در کمپ های بسکتبال تابستانی-تعطیلات مسولیت به خط کردن بچه های زیر ده سال را به عهده میگیرند. توپ ها را جمع میکنند. مسولیت تمیزکردن سالن، جمع اوری لباس های گم شده را بر عهده دارند.
دوازده- چهارده سالگی: مسولیت تابلوی امتیازات در تمرین ها و مسابقات اموزشگاهی را به عهده میگیرند، در کمپ های تمرینی داوری میکنند، مسولیت داوری بازی های اموزشگاهی کودکان جوان تر را بر عهده دارند
چهارده - شانزده سالگی: زیر نظر یک مربی بزرگسان مسولیت کمپ اموزشی بسکتبال بازیکنان زیر دوازده سال را به عهده میگیرند، مسولیت کلید سالن بسکتبال و موجودی انبار توپ را دارند، شروع به مطالعه کتابهای مربیان بزرگ میکنند، در کلاس های اموزش رهبری برای نوجوانان شرکت میکنند.
شانزده تا هجده سالگی: کل مسولیت اداره تیم مدرسه را بر عهده دارند. به کمک معلم ورزش مربی تیم مدرسه هستند. در کلاس های پیشرفته اموزش فنون رهبری و مدیریت شرکت میکنند. در باشگاه محله برای بازیکنان تیم ویدیوی بازی ها را اماده میکنند. مسولیت های بیشتری از مربی باشگاه محله میگیرند.
هجده- بیست سالگی: در تربیت بدنی دانشگاه به صورت داوطلب هماهنگ کننده تیم میشوند. امار جمع میکنند. ویدیوی تیم را ادیت میکنند. برای بازی های تیم در دانشگاه برشور پخش میکنند. مسول سایت بسکتبال دانشگاه میشوند.
بیست- بیست و دو سالگی: تلاش میکنند در کنار مربی دانشگاه قرار بگیرند. کارهایی که مربی لازم دارد انجام میدهند. از کمک مربیان تیم کار کردن انفرادی با بازیکنان را میاموزند. در عین حال در چهار سال دانشگاه خواندن درباره علم ورزش، تاریخ ورزش، کتاب های خاطرات بازیکنان و مربیان، کتاب های علمی بسکتبال، دنبال کردن سایت های بسکتبال کار روزانه انهاست.
پس از فارق التحصیلی از پیدا کردن کار به عنوان کمک مربی در تیم های اموزشگاهی یا باشگاهی کوچک کار را شروع میکنند. در باشگاه بدن سازی محله با ورزشکاران و نحوه پرورش انها اشنا میشوند. روی علم روانشناسی، مدیریت، جامعه شناسی بیشتر تحقیق میکنند.
بعد از چند سال کمک تیم های مدرسه بودن سعی میکنند به عنوان مربی اصلی در کمپ تابستانی کار بگیرند. به عنوان مربی تیم مدرسه کار داوطلبانه پیدا میکنند. چه دبستان و چه دبیرستان ولی ارتباط را با دانشگاه حفظ میکنند.
در این سالها تلاش میکنند رده ها و کلاس های مربیگری کشورشان شرکت کنند اهسته اهسته مدارج ملی مربیگری را طی کنند.
و از این مرحله به بعد این میزان تلاش، استعداد، شانس و روزگار است که تعیین کننده بالاتر رفتن یک مربی جوان میشود. یکی از شانس های بزرگ مربیان جوان برای رسیدن به مراحل بالاتر همجواری و شاگردی کردن مربیان بزرگ است که میتواند میان بر بزرگی برای مسیر شغلی یک مربی جوان باشد. یک بازی کنار دست یک مربی بزرگ نشستن یا گوش دادن به حرفهای او میتواند از سالها کلاس مربیگری و ده ها کتاب بسکتبال موثر تر باشد.
اصل اول - نفوذ
بازیکنان باید روی نفوذ به دفاع تمرکز کنند. بهترین راه نفوذ هم از طریق فست بریک (ضد حمله) است . بسکتبال یک بازی تمام زمین است و باید از تمام فضای زمین (هر دو نیمه ) برای حمله استفاده کرد.
اصل دوم - فضا سازی
اینکه بازیکنان در حمله در کجای زمین قرار بگیرند بی نهایت مهم است. جاگیری بازیکنان حمله باید به شکلی باشد که پوشش دفاع برای حریف تا جای ممکن سخت شود. اگر مهاجمان فاصله صحیح داشته باشند خیلی سخت بشود بازیکن حمله را به تله انداخت و دفاع کارش برای پوشش و کمک به همدیگر سخت میشود. در ان بی ای بهترین جاگیری هنگامی است که بازیکنان بطور متوسط از یکدیگر چهار تا شش متر فاصله دارند. این فاصله باعث میشود هر بار که یک بازیکن دفاعی تصمیم به دبل تیم یا پوشش لایه ای دارد حداقل یک بازیکن حمله ای ازاد شود.
اصل سوم - حرکت توپ و بازیکن
هم بازیکن و هم توپ باید در زمین حرکت کند. این حرکت هم باید هدف دار باشد. حرکت بازیکنان در جهتی که توپ در ان نیست اهمیت زیادی دارد. اگر چه بیشتر بسکتبال دوستان تمرکزشان به سمت توپ است اما آن حرکت بدون توپ که در سمت مقابل توپ رخ میدهد تعیین کننده نتیجه حمله است
اصل چهارم - گزینه های بازیکن توپ دار
یک بازیکن حمله هرچه گزینه بیشتری برای حمله داشته باشد احتمال موفقیتش در برابر دفاع بالاتر میرود. وقتی بازیکنان بدون توپ حرکت میکنند و از یار دفاعشان فاصله میگیرند گزینه های بازیکن توپ دار افزایش میباید
اصل پنج - ریباند حمله و توازن دفاعی
بازیکنان باید روی موقعیت ریباند حمله تمرکز کنند اما این نباید به قیمتی باشد که فضا را برای ضد حمله حریف باز بگذاریم. اگر همه بازیکنان تیم برای ریباند حمله جلو بکشند زمین پشت خالی میشود و فرصت برای فست بریک حریف باز میشود
اصل ششم - جاگیری چند وجهی
تا جای که ممکن است موقعیت حمله ای بین همه بازیکنان تقسیم شود. بازیکنانی که جاهای مختلف زمین را اشغال کرده اند. حمله به حلقه حریف باید از همه نقاط زمین صورت بگیرد نه فقط از یک منطقه
اصل هفتم - استفاده از استعداد های فردی بازیکنان
اینکه بعضی بازیکنان استعداد ویژه ای در حمله دارند نباید نادیده گرفته شود. کار تیمی نباید استفاده از استعداد های فردی بازیکنان را کمرنگ کند. کار تیمی باید به شکلی صورت گیرد که استعداد فردی ویژه یک یا دو بازیکن تقویت شود.
مربی بسکتبال ادم حسابی خیلی کم است. خیلی از مربیانی که من در عمر بسکتبالم دیدم آدم های معمولی بودند که بیشترشان عاشق بسکتبال بودند. همه این مربیان نقاط ضعف و قوت ادم های معمولی را داشتند که ایرادهای کارشان بیشتر مواقع هم بازیکنان را کلافه میکرد و هم خودشان هم به جایی نمیرسیدند. برای مربی بسکتبال بودن, از نوع آدم حسابی و کار درست, باید اصولی را رعایت کرد که به شرح زیر است:
1. ادب و نزاکت سرلوحه کارتان باشد: با بازیکن، والدین، دستیارانتان و داور ها همانگونه رفتار کنید که خودتان انتظار دارید دیگران با شما رفتار کنند. فحش ندهید، کسی را جلوی دیگران ضایع نکنید، طعنه نزید. بیاد داشته باشید احترام کسب کردنی است نه خواستنی.
2. شما مربی همه هستید: با همه بازیکنان یکسان رفتار کنید. یادتان باشد که ان بازیکنی که در بازی برای شما بیشتر گل میزند «عزیز کرده حسن کبابی» نیست که هی روی سرتان میگذارید و به به و چه چه میکنید. حتی اگر فرزند خودتان هم در تیم است باید با او مثل بقیه بازیکنان رفتار کنید.
3. به دستیارانتان احترام بگذارید: هیچ مربی در دنیا به تنهایی نمیتواند موفق باشد. چه در تمرین و چه در مسابقه. دستیارانی خوبی برای خود برگزینید و به انها مسولیت بدهید. فراموش نکنید که از کارشان قدردانی به عمل بیاورید.
4. روی اصول پایه تاکید کنید: به بازیکنانتان اصول پایه را بیاموزید. پیروزی ها و شکست ها می ایند و میروند اما شما فقط یکبار فرصت دارد به بازیکن تان اصول پایه را بیاموزید. فرصت را از دست ندهید. همچنین به یاد داشته باشید تلاش کردن در زمین بسکتبال یکی از اصول پایه است.
5. ورزشکار واقعی بودن را به بازیکنانتان بیاموزید. قبل از تمرین و مسابقه به بازیکنانتان یاد اوری کنید که پس از شکست یا پیروزی انتظار دارید چگونه رفتار کنند. به بازیکنان تان بیاموزید کری خوانی و تهدید راه مناسبی برای پیروزی نیست. به انها یاد بدهید چگونه رابطه مثبتی با داور و مسولین مسابقات داشته باشند. اگر یکی از بازیکنانتان ورزشکار واقعی بودن را فراموش کرد جگرش را داشته باشید که باورهای مثبت خود را به او بقبولانید.
6. ارتباط مثبتی با داوران برقرار کنید: اگر بخواهید داور را تهدید کنید یا قلدری کنید مطمن باشید داوران حالتان را خواهند گرفت. اگر اعتراضی دارد مثل ادم حسابی سوال کنید و پاسخ بخواهید. بازیکنان شما به رفتار شما با داور توجه خاص دارند.
7.بسکتبال را به بازیکنان تان زهر ما نکنید: عصا قورت ندهید. لبخند بزنید. در هنگام پیروزی عین دیوانه ها دور زمین ندوید. در هنگام شکست به زمین و زمان لقت نپرانید. اطمینان حاصل کنید بازیکنان تان از بسکتبال بازی کردن لذت میبرند. دهن ملت را با پابکس بردن صاف نکنید. تمریناتتان را ، حتی تمرینات دفاعی، با توپ به دست طراحی کنید.
8. صبور باشید: بازیکنان جوان هزار جور شوت خواهند زد که گل نمیشود. بازیکنان نونهال شانصد جور توپ باد خواهند داد. بازیکنانتان فول های الکی و دره پیتی خواهند کرد. آنها برای اشتباه کردن نیاز به آزادی دارند. این وظیفه شماست که به انها کمک کنید از اشتباهشان بیاموزند.
9. با پدر و مادر های در مورد هدفشان از بسکتبال فرزندان صحبت کنید: از روی اول تمرین به یاد داشته باشید که حتما با پدر و مادر ها در مورد هدفشان حرف بزنید. فلسفه مربیگری تان را برایشان شرح دهید. اگر والدین نگرانی خاصی دارند اجازه بدهید عنوان کنند. اطمینان حاصل کنید وقتی والدین برای تماشای بازی میایند همه بازیکنان فرصت نشان دادن مهارت هایشان را داشت باشند.
هیچ تیم بسکتبالی در دنیا وجود ندارد که برای حمله و دفاع برنامه نداشته. برنامه همان نقشه است. اینکه چه کسی از کجا به کجا حرکت کند و توپ چطوری بچرخد نقشه است. اما مشکل بزرگ اینجاست که فقط تیمهایی خیلی قادرند نقشه را به درستی پیاده کنند که بازیکنان ان توانایی و درک «آجرا» نقشه را دارند. واژه کلیدی در این جمله کلمه «اجرا» است. همه مربیان، در هر رده سنی و مهارتی، تجربه این را داشته اند که از بازیکنان درخواست اجرای نقشه ای کرده اند ولی وقتی بازی شروع میشود بازیکنان کار خودشان را میکنند و روش بازی خیابانی و بلبشو میشود. این احساس بی کنترلی مربی بر بازیکنان احساس بسیار بدی است که همه مربیان دنیا تجربه کرده اند اما برای اینکه بازیکنان ما بتوانند اجرای صحیح و دقیقی در زمین داشته باشند باید چکار کرد؟ آیا مشکل تاکتیک ناپذیر بودن بازیکنان است.؟ برای اجرای صحیح نیاز به این پنج پیش نیاز است
اصول پایه بسکتبال را بیاموزید
به عنوان مربی، بیشتر وقت ما صرف این میشود که وضعیت خاصی را در بازی بسکتبال به بازیکنان مان بیاموزیم. بازیکنان ما هم با همین وضعیت خاص خو میگیرند. به محض اینکه ان وضعیت خاص کمی تغییر کرد بازیکن ما سردر گم میشود. مثلا اگر در تمرین با به پوینت گاردمان اموخته ایم توپ را از وسط پخش کن و نقشه را از انجا شروع کن او در کار خبره میشود. آما به محض اینکه در بازی دفاع در زمین عقب به او فشار میاورد و او را به کناره های زمین میراند پوینت گارد ما قاطی میکند و حتی توانایی شروع نقشه را هم ندارد و تیم از کار میافتد. اگر پوینت گارد اصول پایه بسکتبال نظیر بال هندلینگ، موقعیت قرار گیری بدن و توپ، کار پا یا فوت ورک صحیح را بلد باشد هر موقعیت تمرین نکرده ای را به موقعیت دلخواه خود تغییر میدهد. اگر در این مثال دفاع نفر به نفر او را به کنارهای زمین راند او با پیوت یا کراس اور جهت را تغییر میدهد و به وسط زمین حمله میاید تا بتواند نقشه برنامه ریزی شده را اجرا کند.
اطمینان حاصل کنید بازیکنان نقش خود در نقشه را میدانند
بر خلاف تصور بیشتر بازیکنان، نقشه های حمله ای بسکتبال به این صورت نیست که همه بازیکنان شانس مساوی برای امتیاز اوری داشته باشند. در هر نقشه بازیکنانی هستند که اسکرین میکنند ،انهایی هستند که پاس میدهند و بعضی ها هم شوت میزنند. خیلی از نقشه های بسکتبال به این دلیل متلاشی میشود که بازیکنان میخواهند نقش بازیکن دیگری را اجرا کنند. شوت زن میخواهد پاس بدهد،اسکرین کننده میخواهد شوت زند و پاس دهند میخواهد اسکرین کند. به عنوان مربی با بازیکنان تان صریح و روشن صحبت کنید. نقش هر بازیکن در نقشه را به صراحت به او بگویید. اگر قرار است بازیکنی شوت نزند به او دستور بدهید شوت نزند. تعارف نداشته باشید. بدانید که یک شوت زن نمیتواند در موقعیت شوت قرار بگیرد اگر اسکرین خوب نداشته باشد و یک پاس دهند نمیتواند به شوت زن پاس خوب بدهد اگر شوت زن به خوبی از اسکرین استفاده نکند
نقشه تان را برای بازیکن درستش اجرا کنید
هر بازیکنی در تیم شما قابلیتی دارد و محدودیتی. اطمینان حاصل کنید که نقشه شما این قابلیت ها و محدودیت ها را در نظر گرفته. مثلا اگر نقشه شما اینست که توپ را به پست پایین برسانید و بازیکن شما با بازی پشت به حلقه گل بزند حواستان باشد که بازیکن ۱۷۰ سانتی شما در موقعیت پشت به حلقه قرار نگیرد. یا اگر با اسکرین میخواهید فضا برای شوت زدن سه امتیازی ایجاد کنید به یاد داشته باشید شوت را برای بازیکنی برنامه ریزی کنید که سه امتیازی زن است
فضای خالی در زمین ایجاد کند
فضا سازی یا انچه در ایران به ان بازی بدون توپ میگفتند یکی از چیزهایی است که کمتر تدریس شده و مربیان بسیار معدودی اهمیت انرا به بازیکنان گوشزد میکنند. بدون ایجاد فضا به اندازه کافی هیچ نقشه حمله ای به درستی اجرا نمیشود. اینکه دفاع را مجبور کنیم در محوطه بزرگتری دفاع کند مهم است. اینکه برای بازیکنان موقعیت ایزولیشن ایجاد کنیم حیاتی است. اگر بازیکنان دفاع و حمله مثل بازیهای دبستانی همه دور توپ جمع بشوند بهترین نقشه های حمله دنیا هم قابل اجرا نیست.
اطمینان حاصل کنید که تک تک بازیکنان درک کنند که به کجای زمین تعلق دارند و همینطور ول ول توی زمین نچرخند. هر بازیکن باید بداند که بازیکنان دیگر تیم به کجای زمین تعلق دارند. این نکته مهم باعث بهبود گردش توپ در حمله میشود. وقتی بازیکنی با توپ در زمین حرکت میکند بازیکنان دیگر با حرکت حساب شده باید برای او و برای خودشان فضا باز کنند. نمونه بارز این فضا سازی برای بازیکن برش کنند به سمت حلقه است. اگر بقیه بازیکنان هم به همراه برش کنند برای ریباند حمله به سمت حلقه هجوم بیاورند امکان بازی داخل-خارج گرفته میشود.
اطمینان حاصل کنید سمت ضعیف زمین فعال است
سمت ضعیف زمین یا هلپ ساید یا ویک ساید انجایی است که در توپ ان سمت نیست. مثلا اگر توپ در سمت چپ زمین است سمت راست زمین ویک ساید است. اطمینان حاصل کنید که بازیکنان ویک ساید حرکت میکنند و فعال اند چون اگر بازیکنان ویک ساید تهدیدی برای حلقه نباشند دفاع به سادگی روی توپ شیفت میکند و بازیکن توپ دار در موقعیت دبل تیم یا تریپل تیم قرار میگرد. بهترین فعالیت در سمت ضعیف برای مشغول کردن دفاع و فضا سازی برش کردن بازیکنان بدون توپ و اجرای بک دور است. اطمینان حاصل کنید بازیکنان تان که در سمت ویک ساید قرار میگیرند مثل هویچ سر جایشان نیاستند تا توپ به انها برسد.
با اینکه بسکتبال ورزشی تیمی است اما برای تمرین کردن روی مهارت تان بیشتر مواقع باید تنهایی تمرین کنید. ممکن است در باشگاه یار تمرینی داشته باشید، کسی که به شما پاس بدهد، به عنوان مدافع با شما تمرین کند ، شوت هایتان را ریباند کند یا حتی فقط حرکت شما را تماشا کند و به شما باز خورد بدهد اما به عنوان یک بسکتبال نوآموز یا حتی بسکتبالیست حرفه های بیشتر مواقع خودتان هستید با یک حلقه و یک توپ، در چنین شرایطی چطور میتوانید مهارت های خود را بهبود دهید؟ مطلب این پست روی تمرینانتی متمرکز است که میتوانید به تنهایی انجام دهید و مهارت شما را به طرز چشمگیری افزایش دهد. هدف تمرین های انفرادی بسکتبال اینست که مدت طولانی تمرکز روی حرکات (بدون هیچ عامل بیرونی که حواس شما را پرت کند) باعث تقویت حافظه عضلانی شما بشود تا در هنگام مسابقه دیگر به تکنیک و حرکات انفرادی تان فکر نکنید و تمام ظرفیت ذهنی تا را برای خواندن حرکت حریف صرف کنید
شوت: خیلی ها فکر میکنند که برای شوت زن شدن باید روزی خدا هزار شوت زد. نکته مهم اینجاست که اگر روزی هزار تا شوت هم بزنید اما مکانیک شوت تان خراب باشد هیچ وقت شوت زن خوبی نخواهید شد. برای تمرین شوت زدن ممکن است به کسی نیاز داشته باشید تا توپ را به شما پاس بدهد یا حتی به دستگاه ریباند (در پست های قبلی همین وبلاگ توضیح داده ام دستگاه ریباند چیست) نیاز داشته باشید ولی برای کار کردن روی مکانیک شوتتان نیاز به کسی ندارید. کافیست از فاصله نزدیک حلقه شروع کنید و با یک دست (دست شوت) توپ را به حلقه شوت کنید. دست دیگرتان را کاملا پایین یا حتی پشت تان قرار دهید تا دخالتی روی شوت نداشته باشد. در حین انجام شوت به جایی اینکه به گل شدن توپ توجه کنید به زوایای دست شوتتان توجه کنید. آیا ارنج تان ۹۰ درجه است؟ آیا انگشت های دست شوت تا جای ممکن باز است؟ آیا توپ با نقاط صحیح انگشت ها تماس داد؟ آیا ارنجتان باز است یا به سمت داخل؟ توپ را از بالای سر رها میکنید یا از جلوی صورت؟ اخرین انگشتانی که توپ را رها میکنند کدام است؟ ابتدا حرکت شوت را اهسته انجام دهید تا بتوانید جواب تک تک این سوالات را مثل یک چک لیست در ذهن بررسی کنید. آنقدر این کار را انجام دهید که از مکانیک شوتتان راضی شوید. اکنون عقب تر رفته و دوباره این کار را بطور اهسته تکرار کنید. نگران اینکه چند تا شوت زده اید نباشید، روی این تمرکز کنید که چند تا از شوت هایتان با مکانیک صحیح بوده. تکرار طولانی این تمرین (مستقل از تعداد شوت) باعث میشود که حافظه عضلانی شوت شما تصحیح شود و این مکانیک صحیح شوت را اهسته اهسته به به ضمیر ناخداگاه بسپرید
دریبل: تمرینات دریبل از فراوان ترین انواع تمرین های انفرادی است. هزار جور تمرین دریبل و بال هندلینگ هست که میتونید به تنهایی انجام بدهید و شونصد هزار ویدیو در اینترنت هست که روش های مختلف انرا نشان دهد. تمرین با یک توپ، دو توپ، سه توپ، یک توپ بسکتبال و یک توپ تنیس و حتی دو تا توپ تنیس. پایه تمرینات بال هندلینگ تک نفری بر اصل آهسته به تند پایه گزاری شده. به این معنی که اول یک تمرین را بطور اهسته انجام میدهد تا در ان ماهر شوید ، بعد یواش یواش سرعت را بالا میبرید. آیا میدانید کجا سرعت تمرینتان را باید بالا ببرید؟ وقتی میبینید بعد از ده دوازده دریبل توپ از دستتان ول نمیشود به این معنی است که در مرحله ای هستید که باید سرعت را بالا ببرید. در تمرینات دریبل تک نفری هر وقت توپ از دستتان ول میشود دقیقا همان لحظه ایست که مهارتتان پیشرفت میکند. اگر همیشه همان کاری را بکنید که در ان راحت و خوب هستید هیچ وقت بهتر نمیشوید. تمرینات دریبل و بال هدلینگ پیچیده را تجربه کنید و سعی کنید در ان مهارت پیدا کنید حتی اگر به نظر احمقانه و بی مصرف به نظر برسد.
تمرینات ترکیبی حمله: این نوع تمرینات را حتی بازیکنان ان بی ای هم انجام میدهند. این تمرین انفرادی هم به این صورت است که بازیکن در حالت تریپل ترت قرار میگیرد و تصور میکند مدافعی در برابرش قرار دارد. حال تلاش کنید با مجموعه ای از حرکات این مدافع فرضی را جا بگذارید و امتیاز بیاورید. به تناسب پست تان در تیم نقطه مناسب را انتخاب کنید و از انجا حرکت را شروع کنید. مثلا اگر پست سه هستید از روی وینگ شروع کنید. ابتدا جب کردن به راست و چپ را تمرین کنید. سپس روی اور و اندر کار کنید. بعد کار را پیچیده تر کنید و با یک جب به راست (یا چپ) با اور یا اندر به چپ و راست حرکت کنید. یا به سمت حلقه برش کنید یا به بیرون پاپ کنید و شوت بزنید. هر کاری که فکر میکنید برای عبور از مدافع و امتیاز اوری موثر است را تمرین کنید. خود را از نظر ذهنی در شرایط مسابقه قرار دهید. حتی میتوانید چند مدافع ذهنی برای خودتان تصور کنید و سعی کنید هر کدام را با تکنیکی متفاوت عبور کنید. خود را کارته کایی تصور کنید که در حال اجرای کاتا (نبرد با حریف مجازی) است. اجرای این کاتا ها باعث میشود در شرایط بازی مجموعه ای پیچیده از حرکات را بطور ناخداگاه اجرا کنید. حرکاتی که چون زیاد تمرین کرده اید به راحتی انجام میدهید.
حتما شنیده اید که میگویند استفن کری قشنگ بازی میکنه، لبرون جیمز بی ریخت بازی میکنه یا گلدن استیت قشنگ بازی میکنه و ممفیس یا هورنتز بی ریخت بازی میکنند. اما ایا هیچ وقت فکر کرده اید چه عواملی بسکتبال را برای تماشاگر قشنگ یا بی ریخت میکند؟ قشنگ یا بی ریخت بازی کردی در بسیاری از موارد از کیفیت و نتیجه تیم مستقل است. تیمی ممکن است زشت بازی کند و نتیجه بگیرد و در برابر تیمی بسیار زیبا و هیجان انگیز اما هیچ وقت قهرمان نشود. بسکتبال زیبا را تماشا پسند را از دو زاویه باید بررسی کرد. زاویه اول از دید انفرادی و زاویه دوم از دید تیمی است. قبل از اینکه این موضوع را کمی باز تر کنم باید کسانی که نسبت به یک تیم یا یک بازیکن تعصب کورکورانه دارند را کنار بگذاریم چون شامل این موارد نمیشود چرا که این تیپ آدم ها به هیچ صراطی مستقیم نیستن
بسکتبال زیبای انفرادی
قدرت فیزیکی و قد بازیکن: هر چه بازیکن قد بلند تر یا قوی تر باشد بسکتبال او بی ریخت تر میشود. مثلا کمتر شدیده اید که کسی بگوید شکیل اونیل قشنگ بازی میکرد یا بازی تیم دانکن بسیار سرگرم کننده است. شاید زیباترین حرکتی که یک بازیکن قد بلند میتواند اجرا کند دانک و الی اووپ است که انهم بخش عمده زیبایی را به پاس دهنده ارتباط میدهند. این مساله قد بلندی و قدرت خارق العاده در مسابقه دانک هم به ضرر بازیکن کار میکند. در این مسابقه اصولا قد کوتاه ها و ریزه میزه ها چون باید بیشتر بپرند، حتی اگر دره پیت دانک کنند امتیاز بیشتری میگیرند. تجربه این سی ساله ان بی ای نشان داده که زیباترین و سرگرم کننده ترین بازی ها را بازیکنانی با قد ۱۹۰ تا ۲۰۱ دارند که مایکل جوردن و کوبی که معیار زیبایی بازی در لیگ هستند در این دامنه قد قرار میگیرند
مهارت و پیچیدگی فنون: بازیکنانی که با قر و فر و پیچیدگی بیشتری حمله میکنند برای تماشاگر هیجان برانگیز تر است. برای نمونه برش کردن استفن کری یا تونی پارکر را با برش کردن لبرون جیمز یا دوایت هاوارد مقایسه کنید. استفن کری و تونی پارکر به دلیل ضعف نسبی بدنی به هیولاهایی ان بی ای ناچارند با مهارت مثال زدنی، کراس اورهای عجیب غریب، تغییر مسیر های ناگهانی و شوت های بسیار سخت (نظیر ریمبو شات، های اف د گلس، یا فید اوی جامپر) گل بزنند، اما کسانی مثل لبرون جیمز که از نظر قدرت بدنی و ارتفاع بر نود و نه درصد مدافعین برتری دارند فقط کافیست عینهو قطار باری با سرعت وحشتناک به سمت حلقه هجوم بیاورند. نه کراس اوری نیاز دارند،نه تغییر مسیر ناگهانی نیاز دارند
غیر قابل پیش بینی بودن: یکی از سرگرم کننده ترین بخش های تماشای ورزش غیر قابل پیش بینی بودن حرکات بازیکنان است. اینکه ذهن ما همواره درگیر فکر کردن در مورد حرکات بازیکن توپ به دست است به شیرینی تماشای بازی می افزاید. بازیکنی مثل جی ار اسمیت را در نظر بگیرید. جی ار اسمیت در حال حاضر یکی از سرگرم کننده ترین بازیکنان ان بی ای است. چرا؟ چون وقتی توپ به دست میگیرد هیچ کس نمیداند چه خواهد کرد. انتخاب شوت او ان چنان عجیب است حتی همبازی های خود را بهت زده میکند. در بازی اول فینال شرق از هشت سه امتیازی که به ثمر رساند شش تای انها در حالی بود که دفاع توی صورتش بود و چهار تا انها با دفاع و بصورت فید اوی بود. غیر قابل پیش بینی ترین بازیکن لیگ امروز استفن کری است که از هر جای زمین شوت میزند،هر مدافعی را دریبل میکند و زیر حلقه به هر شکل ممکن گل میزند. برای آنهایی که مایکل جوردن را به یاد دارند او شاید غیر قابل پیشنی ترین بازیکن در تاریخ لیگ بود و همین بود که حرکات حمله ای او زیباترین هایلایت های بسکتبال را بوجود اورد. در مقایسه بازیکنی نظیر مارک گسول را در نظر بگیرد. که بهترین سنتر لیگ است وقتی توپ میگیرد یا سریع پیوت میکند یا هوک میزند. وقتی هم بیرون سه ثانیه است اگر فاصله اش حدود پنج شش متر باشد شوت ایستاده میزند. همین. او یکی از بهترین سنتر هایی است که لیگ ان بی ای به خود دیده است اما کسی او را به عنوان بازیکنی که زیبا بازی میکند نمیشاسد چون همه میدانند چه خواهد کرد ولی انقدر خوب است که حتی با اینکه دفاع میداند او چه میکند باز هم نمیتوانند او را بگیرند
قدرت ستاره ها: سر اخر تماشاگران دوست دارند بازی تیم هایی که ستارگان به نام دارند را تماشا کنند. همین است که تماشاگران تلویزیونی لوس انجلس لیکرز بطور تاریخی همیشه بیشترین بوده چرا که این تیم همیشه بهترین ستارگان لیگ و پر اوازه ترین بازیکنان را در اختیار میگرفت
بسکتبال زیبای تیمی
آندر داگ: آندر داگ تیمی است که نسبت به حریف ضعیف تر است یا از دید تماشاچی ضعیف تر تلقی میشود. تقریبا در همه ورزش ها وقتی تیم آندر داگ تیم قوی پا به پا جلو میرود تماشاچی ان بازی را بیشتر دوست دارد. در فیلم هایی سینمایی هم همیشه قهرمان ریغوی فیلم با یک گنده لات زورگو روبرو میشود و به نظر میرسد که کارش تمام است ولی اخر فیلم که توانست یقه ادم بده فیلم را بگیرد همه ما سرگرم میشویم. وقتی تیم کم نام و نشان اتلانتا میاید کلیولند را شکست میدهد همه کیف میکنند چون در ذهن تماشاگر حق ادم بی نام نشان است که در برابر ادم معروف ها برنده شود
رقابت نزدیک در برابر بازی یک طرفه: بازی هایی که یک تیم از اول تا اخر جلو است و تفاضل گل هم زیاد است عموما قابل تماشا کردن نیستند. این بازی ها مثل فیلم سینمایی هایی است که داستان ابکی دارند و کاملا معلوم است اخرش چه میشود. بازی های که نزدیک است و برتری بین دو تیم مداوم عوض میشود سرگرم کننده تر است چون مغز تماشاگر همواره به چالش کشیده میشود که چه خواهد شد.
بازی های سریع در برابر بازی تاخیری: سمبل بازی سریع تیم فینکس بود. تیمی که توپ را سریع در حمله به گردش در می اورد و تاخیر ایجاد نمیکند همیشه برای تماشاگر زیباست. فینیکس در دوره استیو نش یکی از دیدنی ترین و سرگرم کننده ترین تیم های لیگ بود در عوض تیم هایی که با فول کردن بازی تاخیری به راه میاندازند (مانند هک شک) اعصاب تماشاگر را میزنند
بازی تیمی در برابر بازی انفرادی: تیم هایی که با پاس های سریع همه را در حمله شریک میکنند بسکتبال زیبا تری از تیم هایی ارایه میکنند که یک نفر از اول تا اخر ایزولیشن میکنه . مثلا حمله سن انتونیو خیلی دیدنی تر از حمله نیویورک که کارملو انتونی خودش همه کاره است
سهولت گل زدن: تماشاچی تیم هایی که راحت گل میزنند دوست ندارد. تماشاگر دوست دارد ببینید که بازیکنان با سختی گل میزنند و مجبورند شوت های بسیار پیچیده و کم احتمال را انتخاب کنند. برای نمونه تیم سن انتونیو تیمی است که به هیچ وجه شوت سخت و کم احتمال انتخاب نمیکند. سن انتونیویی های انقدر توپ را میچرخانند و حرکت بدون توپ میکنند تا سر اخر یکی باز شود و راحت مثل اب خوردن گل بزند. این تماشاگر عادی را به وجد نمی اورد. چیزی که تماشاگر دوست دارد ببیند شوت های سه امتیاز فید اوی جی ار اسمیت است که خیلی هایش به طاق طویله میخورد. چیزی که تماشا چی میخواهد دریبل های وحشتناک سریع و کراس اور های رعب اور کایری اروینگ است که با پیچ و تاب خوردن در سه ثانیه اخرش هم با فر دادن از زیر دست مدافع با انعکاس به بالای تخته گل میشود.
خشونت: تجربه نشان داده بازی های خشونت در ان بالاتر است برای تماشاچی سرگرم کننده تر است. اگر چشمتان به تماشای بازی های بسکتبال در دهه هشتاد و نود عادت کرده باشد بازی های ان بی ای امروز سوسول بازی است و بسیار خسته کننده. انهایی که بسکتبال قدیم را دوست دارند خیلی هایشان ان بی ای امروز را اصلا بسکتبال نمیدانند چه برسد به اینکه سرگرم هم بشوند
بسکتبال ورزش بسیار شیرینی است. انقدر شیرین که حتی اگر تنهایی هم بازی کنید کیف دارد. شمایی که خواننده این وبلاگ هستید حتما تا بحال شده که ساعت ها به تنهایی با یک توپ و یک حلقه کیف کرده اید. تنها بخش حال گیری تنهایی بسکتبال بازی کردن اینست که بخش عمده از وقتتان برای ریباند کردند و دنبال توپ دویدن تلف میشود. برای حل این مشکل دو راه بیشتر وجود ندارد. راه حل اول اینست که از دوستتان یا برادر و خواهر کوچکتان بخواهید زیر حلقه بیایستد و شوت های شما را ریباند کرده به شما پاس بدهد. مطمنم هستم این کار را کرده اید و میدانید پس از بیست دقیقه ول میکنند میروند پی کارشان. راه حل دوم که اساسی تر است استفاده از تکنولوژی است. ابزار هایی وجود دارد که توپ شما را ریباند میکند و به شما پاس میدهد. زمانی که من در ایران بسکتبال بازی میکردم به یاد ندارم از این ابزار ها دیده باشم ولی اینجا زیاد استفاده میشود. در این مطلب که در قالب مجموعه ای عکس است پرونده سازمان ثبت اختراعات آمریکا را برای چنین ابزاری زیر و رو کرده. شاید از این پست ایده بگیرید و دستگاه ریباند و بازگشت توپ خودتان را بسازید . شکل ها بسیار گویا است و به راحتی میتوان مزیت و معیایب هر طرح را دید. بعضی هاشان حتی ابلهانه به نظر میرسند (نظیر ان مچ بند مغناطیسی که توپ را به سمت بازیکن جذب میکند)اما با ترکیب این طرح ها میتوانید چیزی که بدرد کارتان میخورد را بسازید.
توی بسکتبال آموزشی وقتی داشتیم شوت یاد میگرفتیم، مربی زبون بسته هی میگفت «مچ بشکون!» ... ما هم که نمیفهمدیم برای چی باید مچ بشکونیم عین بز هی توپ را به سمت حلقه هل میدادیم. بنده خدا خود مربی هم شنیده بود که باید مچ بشکونی اما نمیدونست دلیل مچ شکوندن چیه. مثل همه چیزهایی دیگه طوطی واری سعی کردیم مچ بشکونیم اما هیچ وقت کسی به ما دلیل اصلی اش و فلسفه اش را به ما یاد نداد همینطوری و عین علف هرزه در بیایان خدا بار امدیم.
اما الان که در عصر اطلاعات هستیم شما میتونید دلیل اصلی اش را اینجا یاد بگیرد. برای اینکه شوت شما گل بشه دو چیز خیلی مهمه. یکی قوس توپ، که باعث میشه شانس شما برای مغزی رفتن توپ بیشتر بشه (خودش یه مقاله میخواهد که چرا) و دیگری چرخش پشتی یا Back Spin توپ که اگه توپ به حلقه خورد عینهو توپ لاستیکی های زمان بچگی مون کمونه نکنه. چرخشی پشتی توپ یعنی وقتی شوت شما داره مسیر قوسی به سمت حلقه را طی میکنه دور خودش بچرخه. انهم از جلو به پشت. یعنی اگر سمت چپ شوت زن بایستید و توپش را نگاه کنید باید توپ در جهت عقربه های ساعت بچرخه. اگر شوت شما به اندازه کافی چرخش پشتی داشته باشه وقتی به حلقه میخوره به جای اینکه کمونه کنه و بره توی باقالی ها ناگهان سرعت کمونه کردنش متوقف میشه و با جای انعکاس زاویه ای (که باعث دور شدن از حلقه میشه) بطور عمومی کمونه میکنه و با احتمال زیاد وارد حلقه میشه. تازه اگر وارد حلقه هم نشه همون داخل سه ثانیه میفته که اجازه ریباند حلقه به شما میده. حالا چطوری چرخش پشتی به توپ بدیم؟ تنها راهش اینکه که موقع شوت به اصطلاح قدیمی ها « مچ بشکونیم» و توپ را از سر انگشتمون رها کنیم. دانشمندان اثبات کرده اند که بهترین چرخش پشتی توپ چیزی بین ۱۲۰ تا ۱۵۰ دور در دقیقه است. آما چطوری بهفهمیم مچ شکوندن ما در هنگام شوت به اندازه کافی به توپ چرخش داده ؟ شرکت 94fifty یه توپ بسکتبال بلوتوث درست کرده با یک اپ که بهتون میگه چرخش توپ به اندازه کافی بوده یا نه. تازه این توپ به شما میگه ایا توپ چرخش جانبی هم داشته یا نه. چرخش جانبی توپ اصلا خوب نیست چون وقتی توپ به حلقه میخوره بجای اینکه عمودی کمونه کنه ، یه وری کمونه میکنه و سه پشلکش میشه.
حالا میفهمید با این همه تکنولوژی وقتی پنالتی های دوایت هاوارد،دی اندره جوردن و جاش اسمیت که به اندازه تپه آبعلی اسکناس خشک میگیرن اما یه پنالتی مثل ادم نمیتونن گل کنن باید با لقت زد در کونشون تا با برف سال دیگه بیان پایین!
یکی از مربیان جوان ایرانی که از دوستان صفحه یادداشتهای توپ سرگردان است پرسیده بود: رابطه مربی و بازیکن باید چه طوری باشه میتونن رفیق باشن یا نه حتما باید مربی خشک باشه اگریک میشه یکم در مورد برخورد مربی و بازیکن و برعکس برام توضیح بدید مخصوصا از مربی های بزرگ
رابطه مربی و بازیکن در چارچوب های مختلف قابل بررسی است و هر چهارچوب مشخصه های خودش را دارد. مثلا در فضای بسکتبال حرفه ای رابطه بین مربی و بازیکن رابطه ای عموما شغلی است. مربی در این چارچوب در مواردی مثل رییس اداره و در مواردی مثل همکار در کنار بازیکن قرار میگرد. در بسکتبال تفریحی مربی در قالب رفیقی که دوستان را به دور هم جمع میکند نقش بازی میکند و رابطه مربی و بازیکن شاید شبیه رابطه میهمان و میزبان باشد. در بسکتبال پایه کاملا متفاوت است. رابطه بازیکن و مربی رابطه مرشد و بچه مرشد، رابطه معلم و شاگرد، پدر و پسر ، مادر و دختر است
تشبهه رابطه مربی و بازیکن به روابط روزمره نظیر آنچه در بالا اشاره کردم میتواند این رابطه به شکل قابل درک تری تعریف کند. اما مستقل از چارچوب های مختلف ورزشی اصول ثابتی در مورد رابطه بازیکن و مربی وجود دارد که پایه یک رابطه سالم و سازنده بین مربی و بازیکن تشکیل میدهد. برخی از انها به شرح زیر است
درک متقابل نقش بازیکن و مربی: وظیفه یک مربی اینست که نقش هر کدام از عناصر تیم را به روشنی برای تمام اعضای باشگاه تشریح کند. اینکه بازیکن ها مسوول اجرای نقشه های تیم هستند و مربی مسوول طراحی و رهبری بازی از بیرون زمین است به شکلی روشن و واضح باید مورد توافق و درک همه قرار بگیرد. اینکه مربی از بازیکنان تیمش بخواهد در رهبری تیم به او بازخورد بدهند یا حتی در مواردی به او کمک کنند در حدود اختیارات مربی است. این مساله باید به روشنی برای بازیکنان جا بیفتد. مربی در مقابل این اختیارات، مسوولیت خیلی چیزها هست. مسوولیت باخت تیم در قدم اول بر گردن مربی است. اگر بازیکنان ببیند مربی از زیر این مسوولیت شانه خالی میکند و عدم موفقیت تیم را به گردن دیگری می اندازد اهسته اهسته از قدرت اختیار او کم میشود. نمونه اش در بسکتبال ایران فراوان است. در گذشته حتی فدراسیون بسکتبال ایران را دیدم که عدم نتیجه گیری را نه گردن بازیکنان یا مربی می انداخت. این همانجایی که پشم کلاه مربی و مسوول کم کم میریزد و کسی دیگر برایشان تره هم خرد نمیکند.
شخصیت قوی مربی: مهمترین مشخصه یک مربی نه علم و دانش اوست و نه سابقه درخشان او در زمان بازی گری. اساسی ترین پارامتر مربی به نظر من شخصیت قوی و جذاب اوست. مربیان بزرگ دنیا آنهایی هستند که حتی در یک جمع غریبه هم شخصیت جذاب، کاریزماتیک و قوی انها به دیگر افراد منتقل میشود. بخشی از این شخصیت کاریزماتیک اکتسابی نیست اما ان قسمتی که با تمرین و مهارت بدست میآید برای همه قابل کسب است. همه مان در مدرسه معلمی داشتیم که هنوز هم به یادمان مانده است و روی رفتار ما تاثیر گذاشته اند. شخصیت جذاب و قوی مربی بسیاری از مشکلات بین بازیکن و مربی را حل میکند. بازیکنان حرف مربی که شخصیت قوی دارد را بهتر میپذیرند، کمتر دستورات او را به چالش میکشند و تیم با یکپارچگی بهتری به جلو حرکت میکند
تعریف مشخص رابطه فردی و تیمی: یکی از بزرگترین مشکلاتی که من به شخصه در روابط بین بازیکن و مربی در ایران دیدم عدم تعریف مرز بین رابطه شخصی و فردی است. بسیاری بر این باورند که مربی نباید با بازیکن رابطه شخصی داشته باشد یا رابطه یک به یک با بازیکن باعث از بین رفتن مرز بازیکن-مربی میشود. این حرف کاملا غلط است. اگر زندگینامه مربیان یا بازیکنان بزرگ جهان را بخوانید همه انها با مربی شان یا یک بازیکن خاص رابطه بسیار نزدیک فردی داشتند. خیلی از بازیکنان بزرگ بسکتبال دنیا از مربیانشان به عنوان اولین پدر واقعی شان نام میبرند. نکته مهم اینست که رابطه یک به یک با بازیکنان نباید به شکلی باشد که رابطه تیمی را زیر سوال ببرد و این به بستگی زیادی به شخصیت مربی دارد. در هر رابطه فردی مرزهایی هست که اگر از ان عبور کنیم بازگشت به ان مرزها نشدنی است. این مرز ها در فرهنگی تعریف خاص خود را دارد. مثلا در بسکتبال حرفه ای امریکا بسیاری از مربیان بازیکنان را برای شب سال نو به خانه خود دعوت میکنند اما هرگز در هواپیمای تیم با بازیکنانشان قمار نمیکنند. در فرهنگ ایرانی شاید اینکه بازیکن با زن و بچه مربی آشنا شوند کمی غریب است ولی ممکن است مربی بازیکنانش برای شام یا ناهار به رستورانی دعوت کند و با هم بگویند و بخندند. مرز غیر قابل عبور بین بازیکن و مربی شاید این باشد که مربی از بازیکن بخواهد چکش را پاس کند! یا روی وایبر برایش جوک های زشت و شنیع بفرستند با هم بخندند. این چیزی است که خود مربی باید تعیین کند و به روشنی برای همه بازیکنان این خطوط را تعیین کند
هرسال در چنین روزهایی طرفداران پروپاقرص بسکتبال دنیا لیگ های حرفه های را رها میکنند و توجه شان را برای یک ماه به هیجان انگیز ترین رقابت های بسکتبال جهان، لیگ دانشگاهی مردان امریکا، متمرکز میکنند. مرحله حذفی این مسابقات امروز رسما افتتاح شد. این مرحله از مسابقات دانشگاهی امریکا، موسوم به مارچ مدنس، بصورت تورنمنت برگزار میشود. تورنمنت به معنای یک حذفی و بازی در خارج از خانه است
فرمت منحصر به فرد این مسابقات به این شکل است که 64 تیم شرکت کننده در این تورنمنت بر اساس رده بندی شان با تیم های به چهار گروه شانزده تیمی تقسیم میشودند. این چهار گروه شامل شرق، غرب، جنوب و غرب میانه ( میدوست) هستند. در هر گروه تیم شانزدهم با تیم اول، تیم پانزدهم با تیم دوم و به همین شکل همه تیم ها با هم بازی خواهند کرد. انتخات این شهر ها به شکلی است که تیمی از مزیت بازی در زمین خانگی بهره نبرد. در پایان این مرحله سی و دو تیم به دور دوم این تورنمنت راه پیدا میکنند. دوره بعدی این مسابقات که در همان شهر ها به همین شکل ادامه پیدا میکنند تا برندگان هر مرحله با هم بازی کنند. در سومین مرحله شانزده تیم باقی میماند که به ان سویت سیکستین ( شانزده شیرین ) میگویند. مرحله بعدی هشت باقی میماند که به ان الیت ایت ( هشت نخبه) گفته میشود و نهایتا چهارتیم نهایی یا فاینال فور در برابر هم قرار میگیرند. در مرحله فاینال فور چهار تیم قهرمان چهار ناحیه به شهر اتلانتا سفر میکنند تا در استادیوم جورجیا دوم بازی مرحله یکی مانده به آخر را انجام دهند. این بازی در شباهتی به بازی نیمه نهایی لیگ های دیگر ندارد چون بازندگان این رقابت ها برای مقام سومی با هم رقابت نخواهند کرد چون مارچ مدنس به غیر از قهرمان هیچ مقام دیگری را نمیشناسد. برنده گان دوبازی فاینال فور به بازی نهایی خواهند رسید که در انجا قهرمان ملی دانشگاه های امریکا در روز هشتم ماه اوریل شناخته خواهد شد
فرمت یک حذفی این بازی ها عامل اصلی هیجان در این رقابت هاست. اگر به بازی های لیگ ان بی ای نگاه کنید میبینید که قوی ترین تیم ها هم ممکن است روزی به ضعیف ترین تیم ها ببازند. نمونه بارز همین اتفاق دو ماه پیش وقتی میامی هیت به تیم ته جدولی واشنگتن ویزاردز باخت است. هر انچه در یک بازی اتفاق میافند تعیین کننده عاقبت یک فصل تلاش تیم هاست . از سوی دیگر چون مزیت خانگی از تیم گرفته شده و همه در زمین بی طرف بازی میکنند انچه در زمین رخ میدهد تعیین کننده نتیجه بازی است
ارسلان کاظمی، عضو تیم قهرمان اورگن داکس، در این رقابت ها در گروه میدوست روز پنج شنبه 21 مارچ در شهر سن حوزه در کالیفرنیا با تیم پرقدرت اوکلاهوما استیت روبرو خواهد شد . این تیم همانی که بلیک گریفین را تحویل ان بی ای داد. .تیم اورگن با رده دوازده و تیم اوکلاهوما با رده پنج وارد این رقابت ها شده. در صورت برنده شدن در این بازی اورگن با برنده بازی نیومکزیکو استیت و سنت لوییس روبرو خواهد شد . در صورت برنده شدن در ان بازی تیم ارسلان با هیولایی این مسابقات ، تیم دانشگاه لویی ویل، به رهبری ریک پتینو روبرو خواهند شد که امیدی به پیروزی مرغابی هایاورگن در برابر این تیم نیست. به هر حال هیچ چیزی در این مسابقات بعید نیست و بارها دیده شده که تیم های رده پایین تر توانسته اند غول های این مسابقات را شکست دهند
نتیجه این مسابقات را از این سایت دنبال کنید و اگر در امریکا زندگی میکنید تمام بازی ها در شبکه تی بی ای، تی ان تی، ترو تی وی و سی بی اس پخش میشود
آیا هیچ وقت به این موضوع فکر کرده اید که مدیران تیم های ان بی ای چگونه بازیکنان تیم هایشان را انتخاب میکنند؟ اصطلاح «بستن تیم» عبارتی است که این سالها جا افتاده است. اما یک مدیر ان بی ای چگونه تیمش را میببند؟ بر پایه چه اطلاعاتی تصمیم گیری میکند که چه بازیکنی را بخرد و کدام بازیکن را به تیم دیگری انتقال دهد؟
بستن تیم در قدیم به این شکل بوده که تیم ها تا جایی که میتواننستند بازیکنان ابر ستاره کنار هم میچیدند. طبیعتا هر تیمی که پول دار تر بود میتوانیست تیم بهتری ببندد. اما بعدها که در لیگ حداکثر میزان دستمزد یک تیم محدود شد ورق برگشت. این بود که تیم ها استراتژی شان را عوض کردند. روش کار به این صورت شد که تیم ها یک یا دو بازیکن با بالاترین دستمزد ممکن استخدام میکردند و به تناسب اینکه این بازیکنان در چه پست هایی هستند تلاش میکردند پست های دیگر را با بهترین بازیکنان ممکن پر کنند تا تیمشان تکمیل شود. مثلا اگر یک سنتر و پوینت گار ابر ستاره گرفته بودند، فقط کافی بود شوتیگ کار و دو فوروارد به این ترکیب اضافه شود تا تیم بسته شود.
این روش هم البته محدودیت ها و مشکلات خودش را داشته و دارد. محدودیتهایی نظیر مصدومیت ستاره ها، در دسترس بودن بازیکن هایی تکمیلی، در دسترس بودن مربیانی که به اجرایی فلفسه باشگاه ایمان داشته باشند، جریمه ها و تعلیق ها و نهایتها قراردادهای بلند مدت بدی که در سالهای گذشته بسته شده بود و تیم ها تا سالها برای پرداخت حقوق محدود باشند. همه این محدودیت ها باعث شد که تیم های ان بی ای نسب به تیم ها لیگ اروپا هوشمند تر عمل کنند
مدیران باشگاه های ان بی ای نیاز به تحلیل هایی داشتند که به انها کمک کند چگونه از بازیکنان فعلی شان ترکیب بهتری بسازند و یا از ستاره هایشان به موثر ترین روش استفاده کنند یا اینکه اگر به مهره ای نیاز دارند کدام بازیکن را جذب کنند. تیم هایی ان بی ای از نظیر آمارگیری تقریبا همان آمارهایی را که تیم های لیگ اروپا و حتی بعضی از تیم های لیگ ایران را جمع آوری میکنند آما تفاوت اصلی در نحوه استفاده از این آمارهاست. این تحلیل ها اجازه مقایسه تصویری اعداد و مقادیر را با هم میدهد و مقایسه انها معانی جدیدی از اینکه کدام بازیکن موثر است و کدام بی تاثیر به دست میدهد۰
وبسایت لیگ ان بی ای همیشه امارهایی خوبی را برای استفاده علاقمندان و تماشاگران به صورت مجانی در اختیار قرار میداد اما کمتر شده بود که آمارهای تحلیلی که مدیران تیم ها استفاده میکنند را انتشار دهند. دو هفته پیش بخش امار سایت ان بی ای تغییر فراوانی کرد و اهسته اهسته تحلیل هایی که برای مدیران و مربیان تیم ها تهیه میشود در اختیار عموم قرار داده شده . برای نمونه در این تحلیل های جدید فقط شصت و یک شاخص مختلف فقط برای امتیاز آوری در نظر گرفته شده است. یا برای بازی سازی بیست چهار شاخص مختلف وجود دارد. در لیگ های دیگر در دنیا شاخص بازی سازی میزان پاس منجر به گل است. یعنی اگر برای مثال مهدی کامرانی در یک بازی چهار پاس منجر به گل داده آمارش از آرن داوودی که دو پاس منجر به گل داده بهتر است. اما این تصویر صحیحی از بازی سازی واقعی نیست. تصویر واقعی هنگامی است که زمان مالکیت توپ را در این امار دخیل کنیم. مثل حساب کنیم که مهدی کامرانی که ۲۲ دقیقه دست به توپ بود چهار پاس منجر به گل داد ولی آرن داوودی که سه دقیقه دست به توپ بود دو پاس منجر به گل داد. اینجاست که میبینیم آرن از مهدی بسیار موثر تر است. در این لینک تعاریف بیش از صد شاخصی که در یک بازی ان بی ای تحلیل میشود فهرست شده است
اما بعضی مواقع این شاخص ها به حدی زیاد هستند که گیج کننده اند یا به حدی یک سویه هستند که گمراه کننده اند. مثلا بازیکنی در تیم هست که بیشترین امتیاز را می آورد ولی نه ریباند میکند و نه توپ میدزد. یا فقط ریباند میکند اما امتیاز نمیآورد. اینکه مجموعه پنج بازیکن در زمین چگونه کمبود های یکدیگر را پوشش دهند یکی از مهمترین اهداف که مربیان و مدیران تیم هاست و اینکه چه ترکیبی را به زمین بفرستند تا موثر باشد . این شاخص ها و نحوه تحلیل انها عموما از اسرار کاری تیم هاست ولی بعضی مواقع این تحلیل ها به بیرون درز میکند و پایه ای برای آموزش دیگر تیم ها میشود. این نمودارهای راداری که توسط یک گرافیست المانی تهیه شده نمونه ای از تصویرسازی آماری بازیکنان حاضر در مسابقه ستاره گان امسال است که بصورت دو پوستر رنگی یکی برای تیم غرب و یکی برای تیم شرق تهیه شده. در این نمودار راداری آمارهای اصلی یک بازیکن بصورت یکجا به نمایش در آمده . کافیست این آمار ها را روی کاغذ شفاف چاپ کنید و آنها را روی همدیگر بگذارید تا نقاط ضعف و قوت تیم را در یک تصویر ببنید۰
به نظر میآید در فصل جاری لیگ ان بی ای تصمیم گرفته که برای جور بامبولی که بازیکنان باهوش در می آورند قانونی بتراشد و متخلفین را به اشد مجازات برساند. فصل گذشته قانونی اضافه شد که اگر شوت زننده از فضای خود خارج شود و خودش را به مدافع بزند خطای حمله اعلام خواهد شد. در فصلی که در پیش داریم چند قانون جدید اضافه شده که شامل فلاپینگ ( موش مردگی زدن یا فریب داور و تماشاچی) ، جریمه نقدی در صورت طول دادن زیاد برای شروع بازی ( منظور همان دست دادن ها و خوش و بش کردن های قبل از بازی است) و اکنون اضافه شدن قانونی به نام قانون رجی میلر
رجی میلر که جدید ترین عضو تالار مشاهر بسکتبال است از بهترین شوت زن های تاریخ بسکتبال لیگ است. اون نه سرعت دست ری الن را داشت، نه پرش لبرون جیمز و نه درازی دست کوین دورنت. اما چیزی که او در آن استاد بود اینکه در هنگام شوت زدن از مدافعش خطا بگیرد. رجی میلر که نسبت به چهارچوب بدنی بازیکنان امروزی لیگ لاغر و مردنی به نظر میرسید از همین مشخصه استفاده میکرد داور را فریب میداد. شگرد رجی میلر این بود که وقتی مدافع به سمت او حرکت میکرد ( خصوصا وقتی که از اسکرین استفاده میکرد و مدافع مجبور به سویچ بود) با یک فریب مدافع را به هوا میفرستاد سپس در حرکت بعدی از استوانه پرشش خارج میشد و درحالی که خودش را به حریف می زد اقدام به شوت میگرد تا هم گل بزند و هم خطا بگیرد. این موضوع باعث میشد که بازیکنان دفاع در حمله بعدی کمی از او فاصله بگیرند و همین فاصله به او اجازه پرتاب های دقیق تر میداد. در بازیکنان امروزی استاد این شگرد پال پیرس از تیم باستن سلتیکس است. این حرکت سال گذشته در ان بی ای ممنوع شد اگر چه فیبا هنوز از عدم وجود قانونی در این مورد رنج میبرد و نتیجه این مشکل را در فینال المپیک لندن بین امریکا و اسپانیا، جایی که ناوارو پدر صاحب بچه تیم آمریکا را با همین قالتاق بازی در آورد. اما رجی میلر یک شگرد دیگر هم داشت که تقریبا در همه بازی ها انرا به کار میگرفت و مدافعین را کلافه کرده بود. شگرد دومش به این شکل بود که وقتی او مدافعین دستش را خوانده بودند و میدانستند که اولین ژست شوت زندنش فقط به قصد گول زدن مدافع هست برای دفاع او نمیپریدند. در چنین شرایطی که امکان تماس در هوا با مدافع وجود نداشت رجی میلر در هنگام شوت پاهایش را به طور غیر واقعیی باز میکرد و در واقع به مدافع لگد میزد. این لگد زدن برای بسیاری از داوران به عنوان مداخله در شوت مهاجم از سوی مدافع حساب میشد و خطای دفاع اعلام میکردند. وقتی از رجی میلر پرسیدند که چرا به مدافع لگد میزنی او گفت من لگد نمی زنم بلکه پاهایم را باز میکنم تا تعادلم در هنگام شوت حفظ شود، اگر به شوتهای مایکل جوردن هم نگاه کنید او هم هنگام شوت زدن پاهایش را باز میکند. سالهای سال داوران ان بی ای بدلیل خلا قانونی در مورد این حرکت بلا تکلیف بودند تا اینکه بالاخره دیشب لیگ ان بی ای اعلام کرد که اجرای چنین شوتی در صورتی که داور تشخیص دهد بازکردن پاهای شوت زننده به قصد لگد زدن است خطای شخصی حمله اعلام خواهد شد