قبلاها٫ انتخاب بازیکن برای تیم ملی بسکتبال خیلی از روی حساب و کتاب نبود. نه تحلیل آماری داشتیم٫ نه حساب کتابی در کار بود٫ نه خبری از اسکاوت ریپورت بود. روش به این شکل بود که کسایی که به عنوان مربی های تیم ملی انتخاب میشدن میامدن یک سری بازیکن از هر استان به اردو دعوت میکردن که انها هم با هماهنگی مربیای اون استانها به عنوان بهترین های بازیکن های استان انتخاب شده بودن. اردو که تشکیل میشد خبری از عدد و رقمی در کار نبود. هشت نه نفر از بازیکن ها که از قبل همه میدونستن انتخاب میشن ٫دعوا سره او سه چهار تای آخر تیم بود. در پایان هم٫ چون سند و مدرک و مکانیزیم درست و حسابی برای اثبات صحت انتخاب نبود ٫اونهای که انتخاب نشده بودن همیشه حرف و حدیث راه مینداختن که فلانی رفیقای خودش رو انتخاب کرد. بعدش هم تیم میرفت توی بازی های داخلی یا خارجی شرکت میکرد و بعد از بازی ها هم تیم از هم متلاشی میشد و نخود نخود هر که رود خانه خود تا مسابقات بعدی۰ 

به نظر میاد فدراسیون بسکتبال ایران در این هفت هشت ده سال گذشته تصمیم گرفته سیستم کیلویی سابق رو عوض کنه وسیستم استعداد یابی را برای انتخاب بازیکن های تیم ملی جایگزین کنند. در این روش جدید فرض بر این گذاشته شده که اگر ایران رو خوب بگردیم میتونیم این و اون ور بازیکن هایی پیدا کنیم که چون قبلا کسی اونا رو نمیشناخته حقشون خورده میشده و سر از تیم ملی در نمی آوردن. به خاطر همین هم اومدن تو هر استان یک اردوهایی راه انداختن به نام پایگاه های قهرمانی. توی این پایگاه های قهرمانی هم یک سری اردوی آزاد٫ منظور همون ترای اوت خارجی ها٫ راه افتاد تا هر کی هرچی داره رو کنه. بعضی موقع ها هم از مرکز یک ادمهایی میامدن و این اردو های کوتاه مدت رو زیر نظر داشتن۰این اردو ها درواقع یه موقعیتی بود که آدمهای فدراسیون بتونن استعداد های اون استان رو بدون واسطه ارزیابی کنن وخوباشون برای تیم ملی جدا کنند.  بچه هایی که در اردوها با استعداد تشخیص داده میشن برای اردو های دراز مدت زیر نظر سازمان تیم های ملی دست چین میشن. توی این اردو های دراز مدت مربی هایی که فدراسیون معتقده سرشون به تنشون میارزده با این بچه ها کار میکنن به امید اینکه یک تعداد جوون با استعداد از توشون در بیاد و بشن پشتوانه تیم ملی. این جوونهایی دیگه بعد از اون میرن زیر پرو بال تیم ملی٫ این وسط های هم ممکنه یک تیم باشگاهی یه بچه قراردادی باشون ببنده که زندگی شون بگذره۰

جدیدترین کار فدراسیون در همین راستا اینه که رفته هرچی مربی و بازیکن ملی قدیمی بوده که سری تو سری داشته٫ به عنوان مربی تیم ملی استخدام کرده و بهشون ماموریت داده برن شهرستانها٫ اونجایی که بازی های قهرمانی کشور انجام میشه بشینن بازی تماشا کنن و یادداشت وردارن به امید اینکه بتونن حامد حدادی یا ارسلان کاظمی بعدی رو پیدا کنند. تا اینجا همه چی درست ! به شرطی که تیم ملی یه تیم باشگاهی باشه۰

آخه این چه مدلیه که تیم ملی کشور داره عین یک باشگاه٫ البته باشگاه درست و حسابی اداره میشه. قول میدم اگر مجموع زمانی که تیم های مختلف ملی مردان توی اردوی هستن رو جمع کنیم از ده ماه بیشتر میشه. این پایگاه های قهرمانی که تو شهرستان ها راه افتاده عین هو سرمی که به مریض وصله تا بودجه اش لنگ در هوا بشه مریض رفته پیش کرام الکاتبین. باید رفت به شهرستان ها یاد داد چطوری باشگاه را بندازن و باشگاه رو اداره کنن و ازش پول دربیارن اون وقت دیگه لازم نیست همش به فکر باشیم که ای داد بیداد بودجه پروژه استعداد یابی رو از کجا بیاریم. فرستادن مربی ها و با افراد با تجربه برای تماشای بازی های قهرمانی کشور خیلی خوبه٫ ولی کی میره بازی های آموزشگاهی بین شهرستان کاکی و خورموج رو نگاه کنه؟ حالا که علی توفیق و محسن صادق زاده به عنوان اسکاوت (چه میدونم پیش قراول٫ بازبین٫ از این حرفا) رو میفرستیم برن جنوب برو بچهای قد بلند رو جدا کنن٫ به جای اینکه گزارششون رو بگذاریم تو کشو درش رو هم ببیندیم٫ روی اینترنت منتشرش کنید که همه باشگاه ها بخونن تا بدونند کی اینده داره٫ مخصوصا باشگاه های همون منطقه باید سردربیارن کی به کیه. تازه این آدما باید برن مربی های محلی رو آموزش بدهند که چطوری استعداد ها رو تشخیص بدهند٫ چون این ادمها بعد از یک هفته سوار هواپیما میشن برمیگردند تهران و همه چیز برمیگرده سرجاش دوباره۰

این روشی که فدراسیون بسکتبال برای تشکیل تیم های ملی در پیش گرفته یک نمونه خوب برای باشگاه داریه. بهترین کار اینه که فدراسیون همین مدل تیم آداره کردن رو بره به همه باشگاه ها یاد بده تا آونا هم اردو راه بندازن٫ تیم های آمادگی داشته باشن٫ یاد بگیرن اسکاوت میوه چه درختیه٫ مربی خارجی از کجا استخدام کنن٫ ارتباطشون را به لیگ های بین المللی و منطقه چطوری حفظ کنند. بهتون قول میدم اگر به گرسنه یاد بدید چطوری ماهی بگیره دیگه لازم نیست هر روز یه ماهی بهش صدقه بدین۰

نکنه فدرسیوان هم مثل صمد آقا میخواد بگه: هیشکی نمیتونه مثِ مو تیم داری کنه۰  

وسلین ماتیچ٫ سر مربی صرب تیم ملی بسکتبال ایران در یک سال و نیم گذشته کارنامه مثبتی داشته. یکی از کارهای جالبی که این مربی کرده اینه که به جای اینکه مثل سابق شونصد تا بازیکن رو به اردوی تیم ملی دعوت کنه٫ بعد از دو سه ماه علافی هم همشون رو خط بزنه و همون دوازده نفری رو که از اول مد نظرش بود برای تیم انتخاب کنه٫ اومده تیم ملی بزرگسالان رو به تیم الف و ب تقسیم کرده و برای هر تیم برنامه و مسابقات خاص خودشون رو برنامه ریزی کرده. دمش گرم ولی چند روز پیش در یک مصاحبه یک حرف عجیبی زده که من زیاد سر در نیاوردم. ماتیچ گفت که میخواد ارسلان کاظمی رو در پست سه استفاده کنه و این درحالیه که ارسلان کاظمی رسما بازیکن پست چهاره۰

همه میدونن که بازیکن شماره سه در بسکتبال باید بهترین شوت منطقه ای رو بین همه پست های دیگه داشته باشه و برای فرار از تله دفاع دو به یک (دبل تیم)  باید دست به توپ (بال هندلینگ) خیلی عالی داشته باشه. این دو مهارت دقیقا چیزهایه که در همه گزارش های اسکاوت در مورد ارسلان به عنوان نقاطی که ارسلان باید برای فصل اینده تقویت کنه شناسایی شده. ارسلان بازیکن بسیار پرانرژیه که هم در دفاع و هم در حمله درک بسیار خوبی در جاگیری برای ریباند داره و قرار دادن او در این پست عملا تیم ملی رو از یک عالمه ریباند حمله محروم میکنه. هم قد بلند ارسلان و هم مهارت های بازی پشت به حلقه این بازیکن در حدی است که در بسکتبال بین المللی به کسی باج نده. آیا در حال حاضر بازیکن پست چهاری که بهتر از ارسلان باشه در اردو هست و با این تغییر میخوان به هر شکلی شده ارسلان رو فیکس بفرستن تو؟ این قضیه خیلی منطقی به نظر نمیرسه۰

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
2 CommentsPost a comment

ما ایرانی های هزار و یک رسم و رسوم داریم که خیلی هاش مثل سیزده بدر هنوز هم جالب و هم معنی داره  و خیلی هاش هم مثل خواستگاری٫ سرکاریه و فورمالیته شده. بی تعارف٫ با اینکه ادعای عمقِ فرهنگی مون گوشِ فلک رو پاره کرده٫ اغلب رسم و رسوماتمون بدرد زندگی امروزی نمیخوره. هر جا هم که رسم خارجی قشنگی میبینیم سه سوت میگیم نه داداش این روز ولنتاین مال زمان هوخشتره خودمون بوده الان خارجی های از رومون کّپ زدن. یکی از چیزهای که مدتیه بین تحصیل کرده هامون رسم شده اینه که فارق التحصیلهای یک مدرسه یا دانشگاه ٫هر جمعه آخر هر فصل توی رستوران نایب دوره هم جمع میشن تا کباب برگ بلمبونن و چک کنن کی از همه کچل تر شده یا کی تو کدوم اداره میتونه پارتی بشه. بیشتر این مراسم بی معنی هم در این خلاصه میشه که شیرین کاری ها و تقلب کردن های دوران تحصیل رو نشخوار کنیم. اگر هدف در ارتباط بودن با دیگرانه که به سلامتی فیس بوک زیر آب این جور جمع های بی معنی رو زده رفته۰ خارجی ها همین مراسم رو به شکل با معنی تری برگزار میکنند که بد نیست چند وقت یکبار رگ ۲۵۰۰ سال فرهنگمون رو کلفت نکنیم و ببنیم اونای که کشورشون به اندازه منار جنبون هم سابقه نداره چی میگن۰

اسم این رسم هوم کامینگِ٫ یعنی برگشتن به خونه است. هوم کامینگ یه مراسمیه که یک مدرسه یا دانشکده ٫فارق التحصیلان سابقش رو که الان برای خودشون کسی شدن رو دعوت میکنه و طی مهمونی بزن و برقص اونها رو به دانش آموزان یا دانشجویان فعلی مدرسه یا دانشگاه معرفی میکنه. اولین مراسم رسمی هوم کامینگ برای تیم فوتبال دانشگاه میسوری حدود ۱۲۰ سال پیش انجام شده و از اون موقع تا حالا بیشتر مدرسه های بزرگ و کوچک در آمریکای شمالی این مراسم را برای همه فارق التحصیلان ٬چه ورزشکار چه غیر ورزشکار برگزار میکنند و این مهمانی یکی از مهمترین رویداد های سال تحصیلی در تقویم آموزشی همه آموزشگاه هاست. جدا از بزرگداشت فارق التحصیل های دوره های گذشته ٫ هدف اصلی بساط هوم کامینگ اینه که به دانش آموزان و دانشجویان فعلی بصورت عملی نشون بدن که اگر زور بزنن و هی جا خالی نیان میتونن در آینده چی بشن. به جایی اینکه هی بهشون بگن درس بخونین تا آدم حسابی بشین ٫ مراسم هوم کامینگ بهشون نشون میده آدم حسابی چه شکلیه. همه بچه های در دوران تحصیلشون٫ چه در مدرسه و چه در دانشگاه٫ در یک دوره زمانی دچار سردرگمی میشن که باعث افت تحصیلی یا حتی ترک تحصیل میشه. حتی خیلی موقع ها ادم از خودش میپرسه این همه خر بزنیم که چی؟ مراسم هوم کامینگ میتونه یک جوری جواب همین سواله که چی باشه۰

بعضی از این مراسم هوم کامینگ در دانشگاه های آمریکا اونقدر جدی و سطح بالا برگزار میشه که شبکه های تلویزیونی ملی اونو بصورت زنده پخش میکنند. چند روز پیش شبکه ای بی سی آمریکا داشت مراسم هوم کامینگ٫ آلانزون مورنینگ٫ قهرمان اسبق ان بی ای و دانشجوی دانشگاه جورن تاون رو زنده از محل دانشکده ای که او از انجا فارق التحصیل شده بود رو نشون میداد. برنامه رو بصورت یک مصاحبه زنده با او ترتیب داده بودند و چند هزارتا دانشجوی جوون هم در آمفی تاتر اصلی دانشگاه نشسته بودن و با دهن های باز داشتن به حرفهای او گوش میدادن. او در مورد مشکلاتی که به عنوان یک کودک سیاه پوست داشت حرف میزد و گفت چطور تونست از خطراتی که سر راه یک جوون سیاه پوست هست پرهیز کنه. این برنامه رو که دیدم پیش خودم فکر کردم چرا ما ها که هزار چیز از خارجی های یاد میگیریم چرا این جور چیزاشون رو یاد نمیگیریم. مثلا دبیرستان منتظری قلهک یا دانشگاه تهران مگه شاقلوس میگیره یک همه مراسمی رو برای کسی مثل صفا علی کمالیان٫ که هم مهندسه٫ هم مربی تیم ملی بستکباله برگزار کنه... یا دبیرستانی مثل البرز یا دانشگاه آزاد مرکز میمیره یک مراسم اینجور برای یه آدمی شبیه علی توفیق برگزار کنه... روم به دیوار حتما باید یکی شَل و پَل بشه تا عکسش بره روی حجله و چهار نفر ازش یاد کنند. یک وقت فکر نکنید دارم درباره حلوا حلوا کردنِ پیش کسوت ها داستان میگم٫ نه٫ حرف من اینه که با رایج کردن این رسم اجنبی ها میشه به اون بچه هایی که الان توی دبیرستان ها و دانشگاه ها بدون هیچ هدف و روحیه ای مثل زامبی دارن روزهاشون رو میگزرونن ٫ هدف داد و الگو براشون بوجود آورد. تا همین چهار تا آدم حسابی هم فلنگ رو نبستن باید به داد این جوونا رسید۰

Posted
AuthorKaran Makvandi

مهمترین جهش در علمی شدن ورزشهای حرفه ای پس از علمی شدن آماده سازی بدنی ورزشکاران٫ نقش آمار و مدل سازی ریاضی در ورزش است. شاید تعجب کنید ولی فوتبال با این جای پای بزرگش در جهان از نظر استفاده از علم آماری و رقومی کردن بازی نسبت به ورزشی چون بیس بال هنوز در دوران پارینه سنگی است. ورزش بسکتبال در رده بندی ورزش هایی که به آمار متکی اند تقریبا جز رشته های پیشرفته است. اگر به جداول آماری یک بازی بسکتبال نگاه کنید شاید فکر کنید که حتی یک کمی هم در آمار گیری زیاد روی شده۰

آمار های کلاسیک بسکتبال عموما متکی بر عملکرد فردی است٫ عنوان هایی نظیر درصد شوت گل شده٫ تعداد امتیاز در یک بازی٫ تعداد ریباند حمله و دفاع٫ تعداد توپ بلوکه کرده٫ تعداد توپ از دست داده و از این حرفا. حتی آمار های مدرن تر مثل پاس منجر به گل و مثب/ منفی که بیشتر به جنبه های تیمی مربوط است باز هم تاکیدش بر یک فرد است. در ورزش حرفه ای این شاخص های آماری تعیین کننده آینده شغلی و قیمت یک بازیکن میشه٫ اما این همه عدد و رقم بالا پایین کردن و اینقدر کامپیوتر سوزوندن آخرش هم میشه این که تریسی مک گریدی با بیشترین دست مزد را در ان بی ای میگیره٫ در هر تیمی هم که بازی کرده به اندازه چوب سفید هم در اینده تیم تاثیر نداشته۰

آمارهای فعلی در ورزش بسکتبال تصویر ضعیفی از آن چه در بازی رخ میدهد ارایه میکنه و ارزش واقعی بازیکن را نشان نمی دهد. حتی امتیاز های که بازیکن ها میارن با هم برابر نیست. مثلا سه امتیازیی که از روی دست دفاع تک به تک کسی مثل ران ارتست زده میشه با سه امتیازی که از روی دفاع بازیکن سوراخی مثل جیسون کاپونو زده میشه برابر نیست. ریباند حمله ای که در کوارتر چهار در حالی که تیم چهار تا عقبه با همین ریباند در حالی که تیم چهارده تا جلوِ برابر نیست. یا مثلا شوتی که باعث تغییر جریان بازی بشه با یک شوت یا-ابوالفصل-بدادم-برس هنگامی که تیم بیست تا جلوِ یکی نیست. در بازی اول سری حذفی بین لیکرز و اوکلاهوما ران ارتست بدون اینکه دچار مشکل فول های زیاد از حد بشه کاری به سر  کوین دورنت آورد که تمام شوت هاش میرفت توی باقالی ها و جوری شوت هاش به درو تخته میخورد که هم تیمی هاش هم که روی دورنت حساب بازکرده بودن بساطشون بدجوری به هم ریخته بود. تون او بازی اگر راسل وستبروک نبود تیم اوکلاهوما میشد مالدیو جلوی کریم باقری! خوب این عمکلرد ران ارتست کجا ثبت میشه؟ بعدش هم بر اساس همین آمار های شاسکولی میان میگن چون دوایت هاوارد ٫با اون دست هاش که به اندازه پارویِ نونوایی سنگکیه٫ خدا تا توپ رو کوفت کرده بشه بهترین بازیکن دفاعی سال و قرارداد بعدیش هم چاق و چله تر میشه. یک مثال دیگه همین کریس باش خودمونه٫ شما فکر میکنید امتیازی که این بنده خدا تک و تنها تو یک بازی میاره با امتیازی که ری آلن با اون همه ستاره دورش میاره یکیه. مثال این حرفا زیاده ولی دلم نیامد این یکی رو نگم٫ همین درک فیشر که شیرازه تیم لیکرز دستشه اگر نبود بهتون میگفتم کوبی برایانت چند مرده حلاج بود. درک فیشر علی رغم سن بالاش بارها جلوی بازیکن های که مثل قطار میرفتن تو سه ثانیه لیکرز وایساد تا شارژ بگیره و همین فول شارژ باعث شد جریان بازی به نفع لیکرز برکرده. میدونین حضور همین بازیکن توی زمین چند صد تایم اوت رو برای فیل جکسون نجات داده تا فیل جکسون بتونه تو ده ثانیه آخر بازی های میلیمتری شونصد تا تایم اوت بگیره و کوبی بزنه چشم و چار تیم مقابل رو در بیاره. بیست سال دیگه هر کسی به کتاب آمار های بسکتبال امروز نگاه کنه متاسفانه اسمی از درک فیشر توش نمیبینه و این درحالیه که فیل جکسون حداقل دو تا از حلقه های قهرمانیشو به همین بازیکن مدیونه۰  

بسکتبال قرن بیست و یکم نیاز داره به آمار جور دیگه ای نگاه کنه. وقتی که شاخص های آماری بتونن نشان دهنده نقش واقعی بازیکن در جریان بازی یا بهتر شدن عملکرد بازیکن های دیگه باشن اون وقته که دیگه قصه دابل دابل و تریپل دابل و منم منم در این ورزش تیمی برای همیشه تموم میشه و یک سری از ستاره جدید در بسکتبال ظاهر میشن. این ها همون هایی هستن که الان بهشون میگن قهرمانان پنهان۰

شان مریان٫ بازیکن تیم دلس موریکس در شب نشینی در تورونتوهیچ وقت از شان نزول یا مفهوم لغوی صفا٫ سیتی٫ مربا سر در نیاورم ولی این اصطلاح از اون حرفای کوچه بازاریه که بیست سال پیش بین جوونا خیلی رایج بود. کاربردش هم  در توصیف مکان یا موقعیتی بود که خیلی خوش میگذشت و کسی هم نبود که مزاحم بشه. حالا که کرکری خوندن در ان بی ای در مورد اینکه چه شهری خوبه و چه شهری بده بالا گرفته٫ این وسط بازیکن های ان بی ای همه معتقدن تورنتو جایی که صفا٫ سیتی ٫ مربا در موردش کاربرد داره۰ 

اگر فکر میکنید کار اون یارو حراستی های تیم ملی در کنترل بازیکن ها در سفرهای خارجی سخته٫ خودتونو بگزارین جایی مدیر تیم ها بسکتبال ان بی ای که یک عده جوونِ میلیونر٫ قد بلند و معروف زیر دستشونه و باید مطمن باشن که اینا هر روز سر تمرین پیداشون میشه. مدیر یک تیم ان بی ای که نمیتونه مثل حراستیه برای بازیکنه پرونده درست کنه و بفرستش به اسفل الاسافلین. تا وقتی که بازیکنه قانون شکنی نکرده و مرتب سر تمرینش میاد به او ربطی نداره که خارج از ساعت اداری بازیکن ها با کی میگردن و چکار میکنن ۰ این وسط نقش اینکه شما در چه شهری هستین خیلی مهمه. مثل کار اون کسی که تو اوکلاهوما سیتی تیم داری میکنه خیلی راحت تر از اونه که تو لس انجلس تیم داری میکنه. اگر چه هر شهری٫ هر چقدر هم کوچک ٫ یک مکانی برای شب زنده داری و عشق و حال داره ولی در میون شهرهای آمریکای شمالی ٫ بساط شب نشینیِ کلاس بالا در تورنتو سنگین به راهه۰

حتی اگر بازیکن های جوون تیم تورنتو بیشتر وقت آزادشون با رفیق های هم تیمیشون اکس باکس بازی کنن ٫هنوز هم ادمای هستن که میگن اینا از بس که شبا رفتن عشق و حال تمرکزشون رو از دست دادن و به مرحله حذفی بازی ها نرسیدن. درست یا غلط ٫ دنیای ورزش حرفه ای همینه٫ همین که ورزشکار حرفه ای شدی دخترها از سرو کولت میرن بالا٫ هر شب به پارتی های آن چنانی ( قدیما به پارتی میگفتن میهمانی شیاطین) دعوت میشی٫ یک مشت رفقای قدیمی شب و روز دور و ورت علاف میچرخن و خلاصه برای خودت گنده لاتی میشی که اون ورش ناپیدا. اینجاست که تمرکز روی تمرین٫ مسابقه و پیشرفت کردن مرد میخواهد و گاو کهن۰

 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر

تا حالا شده یه عالمه پول بدین و یه چیزی بخرین و همه درو همسایه ها با دیدنش به به و چه چه کنن٫ ولی پاش که بیفته اون چیزی که خریدین قلابی دربیاد وحتی نتونید اون جنسو پس بدین و بدونید که نهایتا صاحب اول و آخرش خودتون هستین. دیدین چه احساس ضایعی داره؟ حالا این شده وضع طرفداران تیم تورنتو رپتورز و خریدن مایکل جوردن ترکیه٫ هدایت ترک اوغلو۰

تابستان گذشته وقتی برایان کولنجلو٫ مدیر تیم رپتورز خبر داد که به هیدو (آمریکایی ها هدایت رو اینجوری صدا میکنن) ٫ بازیکن تیم اورلاندو مجیک رو خریده٫ خیلی ها (از جمله تحلیل گران شبکه ان بی ای) شروع کردن به به و چه چه. البته انصافا هیدو در فینال سال گذشته خیلی قوی بازی کرد و کف همه رو درآورد. خلاصه با یک قرار داد ۵۳ میلیون دلاری برای پنج سال٫ هدایت اومد به شهر تورنتو و شده فیکس این تیم۰

با شروع فصل جاری همه مون میخ شدیم به تلویزیون که ببینم مایکل جوردن ترکیه چه خواهد کرد... اما بعد از یک بازی٫ دو بازی٫ ده تا بازی ٫ شصت و شیش تا بازی ! نه خیر خبری از اون هیدو ترک اوغلویی که در ارلاندو بازی میکرد نیست. یک روز گفتن هنوز تیم جا نیفتاده٫ یک روز دیگه گفتن ماهیچه رونش کش اومده٫ بعدش گفتن تیم خوب توپ نمیچرخونه. حتی یکبار خودش گفت که بهم پاس نمیدن! فکرشو بکن٫ این بابا بابت هر بازی اندازه قیمت یک لامبورگینی پول میگیره٫ تازه زبونش هم درازه۰

خنده دار قضیه اینه که این بابا مثل اینکه عین خیالش هم نیست که اینجوری تو پاچه تیم و طرفداران تیم رپتورز کرده. همین چن روز پیش رپتورز با دنور ناگتس در تورنتو بازی داشت٫ هیدو گفت دلم درد میکنه و نمیتونم بازی کنم. رپتورز هم اون بازی رو با یک اختلاف باخت. بازم گلی به جمال غیرت بچه هایی مثل سانی ویمز٫ امیر جانسون و جرد جک که جلوی کارملو آنتونی٫ جی آر اسمیت و چانسی بیلاپس محکم وایسادن. همون شب به محض اینکه بازی تموم شده همین آقای دل درد با رفقای گرمابه و گلستان میزنه به کلاب های منطقه یورک ویل تورنتو و تا اذان صبح کاراوکه میخونده و معلق وارو میزنه. همون شب چند تا از بچه های بسکتبال دوست که از داخل همون کلاب به مدیران رپتورز ایی میل میزنن و میگن دمتون گرم با این بازیکنتون! این قضیه چنان زوری به جای ها مختلف مدیران تیم میاره که بازی بعدی اونو جریمه میکنن و مجبورش میکنن روی نیمکت بشینه بلکه به رگ غیرتش بر بخوره۰

الان وضع تیم تورنتو خیلی قاراشمیشه. صعود تیم به مرحله حذفی هنوز قطعی نشده٫تازه اگر هم بره به مرحله حذفی با کلیولند طرفه. قرارداد کریس باش هم امسال تمومه و ممکنه کریس سال دیگه از این تیم بره. خدا کنه یک جورایی به رگ غیرت هیدو ترک آوغلو بر بخوره و موتورشو روشن کنه والا کار این تیم با کرام الکاتبینه۰ 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Posted
AuthorKaran Makvandi

همین ده دقیقه پیش تیم مهرام تهران در مسابفات قهرمانی باشگاه های غرب آسیا تیم الجلای سوریه رو با پنجاه اختلاف در مسابقه فینال زد. چند روز پیش هم در مسابقه رده بندی تیم ذوب آهن اصفهان تیم الریاضی لبنان رو زد و سوم شد.یعنی تیم اول و سوم مسابقات از ایرانه و چهار تیم اول هم قراره به مسابقات قهرمانی اسیا صعود کنند. احمقانه ترین قانون در تاریخ بسکتبال اینه که این چهار تیم باید از چهار کشور متفاوت باشند! بله درست شنیدید. به این ترتیب چون مهرام و ذوب آهن هر دو از ایران هستند یکی این تیم ها دو دره میشه و تیم چهارم که از لبنانه جاشو میگیره. طبیعه که مهرام که اول شده میره بالا و ذوب حذف میشه. تنها چیزی دلیلی که به فکرم میرسه اینه که کنفدراسیون بسکتبال آسیا با این کارش میخواد کشور های بیشتری در بازی های باشگاهی شرکت داشته باشند۰

آین احمقانه ترین روشی است که تا حالا برای توسعه بسکتبال به ذهن کسی آمده . خدا را صد هزار مرتبه شکر که ریاست کنفدراسیون غرب آسیا با ایرانه والا یک قانون هم میگذاشتن که هرکی ایرانیه نمیتونه تو این بازی ها شرکت کنه۰

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر

وقتی که از حدود هشت نه سال پیش بسکتبال ایران شروع کرد به مقام آوردن خیلی ها که فکر میکردن که تو ایران نمیشه هیچ کار درستی انجام داد که یکطرف دولت باشه٫ این موفقیت ها رو گذاشتن به حساب ظهور یک نسل طلایی٫ بچه های مثل صمد٫ حامد٫ مرحوم ایدین٫ محمد کامرانی ٫ اوشین ٫آفاق و چند تا دیگه. البته حتما میدونید نسل طلایی یک چیزیه که در همه ورزش ها در همه سطوح رخ میده و نمیشه انکارش کرد. تیم فوتبال پرتغال رو در دهه نود یادتون میاد۰

خب طبیعه که ما عشق بسکت ها این فرضیه خیلی تو کت مون نرفت٫ بیشتر دلیلش هم این بود که دلمون نمیخواست تو کتمون بره. امروز تو مصاحبه ماتیچ٫ سر مربی تیم ملی یک جورایی زنگ خطر رو زد. او گفت این بچه های (نسل طلایی) همه شون دور و ور ۲۴ تا ۲۸ سالشونه و چند سال دیگه بیشتر ندارن. در ضمن مربیان لیگ هم بازیکن های جوونشون رو نیمکت نشین کردن و پدیده ای رو نشده که بخواد پشت بند این بچه ها بیاد.  بستگی داره چقدر گوشتون شنوا باشه تا بفهمید این زنگ خطر تا چه حدی صداش بلنده۰نمیخوام اینجا مثل پیر مردهای هاف هافو همه چیز رو با قدیم مقایسه کنم  ولی اینجور که بوش میاد مثل اینکه با این همه دنگ و فنگ در بسکتبال جدید ایران هنوز هم داستان مثل سابقه.

داستان زندگی بیشتر بازیکن هایی جوونی که تو بسکتبال ایران هدر میرن بیشترشون اینطوریه

وقتی که چهارده پانزده سالشه تو کوچه بازی میکنه٫ تو باشگاه بازی میکنه٫ توی تیم مدرسه بازی میکنه٫حتی جمعه ها با رفیقاش زمین اسفالت بازی میکنه

وقتی هجده سالش میشه٫ یک عالمه بازی باشگاهی٫ بازی آموزشگاهی٫ تیم منتخب٫ جام رمضان و هزار جور جای دیگه بازی کرده٫ حالا تیم ملی جوانان انتخاب میشه.

وقتی نوزده سالشه٫ با یک عالمه سابقه بازی توی یک تیم حسابی بزرگسالان (احتمالا سوپر لیگ) استخدام میشه ٫ کلی هم پول میگیره.

وقتی بیست سالشه ٫ هنوز توی تیم بزرگسالان روی نیمکت نشسته . چرا؟ چون تو زمین دوتا خارجی هست٫ سه تا هم بازیکن های سرقفلی دار.

وقتی بیست دو سالشه حساب میکنه در دو سال گذشته٫ در بازی های سوپر لیگ و جام قهرمانی آسیا کلا ده دقیقه رفته تو زمین٫ که با بعد از یک شوت مربیش کشیدتش بیرون.

وقتی بیست سه سالشه٫ یواش یواش بازی کردن داره یادش میره٫ اعتماد به نفسش که مدتهاست که از بین رفته. دیگه بازیهای حیاط مدرسه٫ آموزشگاهی٫ تو کوچه٫جمعه ها زمین اسفالت هم نیست .

وقتی بیست و چهار سالش میشه٫ دیگه احساس میکنه جز قازورات تیم شده ولی خوب چیزی به غیر از بسکتبال هم تو زندگیش نداره که بره سراغش.

بازی فینال جام سوپر لیگ امسال رو که نگاه میکردم ٫ تعداد تعویض ها و نحوه تعویض ها به من اثبات کرد که این قضیه هنوز صحت داره.عزیز من بازیکن بسکتبال عین خلبانه صد سال هم بشینه پشت دستگاه سیمولاتور خلبان نمیشه. بازیکن با تمرین کردن بازیکن نمیشه٫ بازیکن با بازی کردن بازیکن میشه. بازی کردن چیزهایی بهت میده که هزارکیلومتر پا بکس رفتن و هشت صد میلیون تا فیگور ایت بهت نمیده۰

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Posted
AuthorKaran Makvandi
3 CommentsPost a comment

امروز خبری رو در مورد بسکتبال ایران خوندم که هنوز موندم توش . سر مربی یکی از باشگاه های ایرانی که  تیمش در مسابقات جام غرب آسیا  شرکت کرده٫ برگشته گفته این داورای عرب هر طوری دوست داشتن سوت زدن. نه که فکر کنین این حرف رو یواشکی به پسر خاله اش گفته. نه بابا  این حرف رو اومده به خبرگزاری رسمی کشور که خبراش به زبان فارسی٫ ترکی ٫ عربی و انگلیسی چاپ میشه گفته. جای تعجب اینه که این حرف رو ادمی زده که خدایشش هنوز هم جز ادمهای باکلاس بسکتبال ایرانه۰

برای اینکه ضایع بودن این حرف براتون روشن بشه یک مثال براتون میزنم. زدن این حرف مثل اینه که سر مربی صرب تیم بلگراد برگرده بگه این داور های مسلمون هرجوری دلشون میخواد سوت میزنن. یا از اون با حال تر٫ فیل جکسون ٫ مربی سفید پوست تیم لیکرز٫ برگرده بگه این داورهای سیاه پوست ان بی ای گندشو در اوردن. اگر با این مثال ها رابطه برقرار نکردین٫ این یکی رو گوش کنید. فکر کنید یک مربی مشهدی برگرده تو بازی های سوپر لیگ به روزنامه ها بگه ٫ بابا این داور های اذری دهن ما رو صاف کردن. فکر میکنید عکس العمل مسوولین مسابقات و کمیته داور ها چیه؟

بسکتبال جهانی فقط تیم فرستان این ور او ور نیست. بلکه حرف زدن جهانی یاد گرفتن هم هست. دیگه باید سرمون رو از لاک بیاریم بیرون٫ اینقدر نگیم یارو چشم تنگه٫ ترکه نفهم٫ مرتیکه کاکاسیا٫عرب سوسمار خور... بابا دنیا عوض شده۰

راستی فکر میکنید کنفدراسیون غرب آسیا ٫ این مربی رو بدلیل اظهارات انتفادیش از عملکرد داوران در مطبوعات جریمه کنه؟

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Posted
AuthorKaran Makvandi
2 CommentsPost a comment

لیگ بسکتبال حرفه های ایران یا سوپر لیگ٫ یکی از نقاط روشن بسکتبال ایران است. اگر چه این لیگ هنوز در ابتدای راه است اما مشکلاتش نظیر لیگ های معتبر دنیاست. موضوع حکم تعلیق مهران شاهین طبع٫ سرمربی تیم صبا مهر٫از سوی کمیته انظباطی فدراسیون بسکتبال ایران٫ موضوعی است که لیگ های بزرگ دنیا نظیر ان بی ای هم با انها در چالش است. در حکم فدراسیون دلیل  این حکم٫ اظهارات مهران شاهین طبع در رسانه های جمعی در جهت تخریب مسوولین فدراسیون ذکر شده است . سوال اینجاست که آیا در بسکتبال ایران کسی حق دارد از مسوولین فدراسیون٫ داوران٫ مربیان٫ صاحبان باشگاه ها وحتی بازیکنان در رسانه های عمومی (روزنامه٫ تلویزیون٫ وبلاگ٫ سخنرانی٫ ...) ازادانه انتقاد مستدل یا حتی غیر مستدل بکند یا نه؟

بی تعارف ما ایرانی های بسکتبال را اختراع نکردیم٫ لیگ حرفه ای مان هم که سابقه ای انچنانی ندارد. پس مثل بچه ادم٫ قبل از اینکه رگ گردنمون کلفت کنیم و بگیم اقا مهران حالشو بگیر یا بگیم محمود خان خوب  طرف و سر جاش نشوندی ٫باید نگاه کنیم ببینیم اونای که توی دنیا کارشون درست تره چطوری این قضیه رو حل کردن. باید یک راست رفت سراغ ان بی ای. فکر کردین که تو امریکا کسی به خاطر انتقاد از مدیران لیگ ان بی ای و مخصوصا کمیسیونر ان بی ای٫ دیوید استرن٫ جریمه نشده؟ یک زنگ بزنید به صاحب تیم دالاس موریکس٫ مارک کیوبن ٫ تا گوشی دستتون بیاد. این طرف به خاطر انتقاد از مسوولین و داوران ان بی ای (که بیشترش هم بر حق بوده) در رسانه ها تا حالا یک میلیون و ششصد هزار دلار جریمه نقدی پرداخته و سه بازی محروم شده. حالا مارک کیوبن که هرچی از دهنش دراومد نثار دیوید استرن کرده٫ ولی بنده خدا اندرو باینم٫ سانتر لیکرز٬رو چی میگی که همین دو هفته پیش به خاطر اینکه گفت که خیلی سخته پنج نفره در برایر هشت نفر بازی کنیم (منظورش یکطرفه قضاوت کردن داور هاست) و بیست و پنج هزار دلار جریمه شد۰   

 داستان چیه؟ امریکا هم که شد عین ایران٫ نمیشه گفت بالای چشم کسی ابروه. پس آزادی بیان و حقوق بشر چی میشه؟

نه خیر داستان اصلا ربطی به حقوق بشر و آزادی بیان نداره. شما وقتی میخواهی یک تیم ان بی داشته باشی باید بری از سازمان ان بی ای امتیاز تیم داری بخری. برای این هر اشکولی که پول داره نیاد تیم بخره و گند بزنه تو ان بی ای٫ باید از فیلتر گزینش هم عبور کرد. بله درست شنیدید گزینش. اونم  اینطوری که مدیران و صاحبان تیم های دیگه ان بی ای باید به طرف رای اعتماد بدن. سر آخر هم باید اساسنامه ان بی ای رو برای تیم داری امضا کنی. توی این اساس نامه نوشته شده که باید تمام بخشنامه های ان بی ای رو بی چون و چرا قبول کنی تا بتونی از مزایای تیم داری استفاده کنی۰ حالا داستان اینجاست که با امضای این اساس نامه و پذیرفتن بخش نامه های ان بی ای یکسری از حقوق  اولیه انسانی خودتو رو می بخشی. مثلا به عنوان یک انسان آزاد هر کسی حق داره هر لباسی دلش میخواد بپوشه٫ در ان بی ای این حق را نداری! اگر بازی میکنی باید لباس تیم رو بپوشی ٫ اگر هم بازی نمیکنی و میای توی استادیوم باید کت و شلوار بپوشی. یکی دیگر از حقوق اولیه انسانی که با امضا کردن قرارداد تیم داری از بین میره اینه که اعضای تیم ها حق ندارند بر علیه داور حرفی بزنند که جایی به گوش کسی برسه. مسخره نیست... بله به دنیا حرفه ای خوش امدید. همین چند ماه پیش ان بی ای یک بخشنامه دیگه ای صادر کرد که اعضای تیم بسکتبال حق ندارند از ۴۰ دقیقه قبل از بازی تا اخر بازی به کسی اس ام اس بفرستن. بله دنیا حرفه ای همینه٫ صاحب کار شما حتی میتونه تعداد بارهایی که کارمندش حق داره در روز بره توالت رو تعیین کنه۰

برگردیم به بسکتبال ایران. حالا سوال اینجاست که آیا رابطه تیم های سوپر لیگ و فدراسیون بسکتبال ایران هم بصورت فرانچایز (همین چیزی که بالا تشریح کردم ٫ یعنی امتیاز خریدن و زیر بلیط رفتن) است یا نه. اگر نیست که تیم ها باید به فکر این باشن که برای خودشون سازمان لیک تشکیل بدن٫ اگر هست باید دید شرایط این فرانچایز چیه و تیم ها چه محدودیت هایی رو میپذیرند. آیا حقوق و مسوولیت های مهران شاهین طبع در برابر محمود مشحون مثل حقوق و مسوولیت های مارک کیوبن دربرابر دیود استرن است یا اینکه همه دارن همینجوری رو هوا توی سر همدیگه میزنند۰

 حالا فرض کنیم که رابطه تیم های سوپر لیگ ایران و فدراسیون بسکتبال مثل رابطه تیم های ان بی ای با سازمان ان بی ای باشه. پس باید عین میت رو به قبله شد که صاحبکار هر کاری دلش خواست بکنه؟ خیر. اولا بازیکنان٫ صاحبان تیم و مربیان حق اظهار نظر انتقادی در رسانه ها ندارند٫ بقیه مردم که حق دارند این حرفا رو بزنن. روزنامه نگار ها٫ وبلاگ نویس ها٫ مجریان تلویزیونی و طرفداران تیم ها که حق دارند هر چیزی دلشون میخواد بگن. کافیه یک سری تو وبلاگ های ورزشی و برنامه های تلویزیونی در مورد ان بی ای بزنید تا ببینید چطوری انتقاد میکنن و نسخه هر کسی که دلشون بخواد رو میپیچن٫ و بعدش هم هیچ اتفاقی نمیفته٫ کسی هم نمیره زندان٫ هیچ کسی هم از نون خوردن نمیافته. دومین نکته٫  تجمعات صنفی ورزشکاران حرفه ای در دنیا مثل عقاب بالای سر سازمان های لیگ قرار داره تا بتونه حق بازیکن ها و دست اندر کاران تیم رو بگیرن. این اتحادیه ها میتونن لیگ های حرفه ای رو به اعتصاب بکشونن و سازمان لیگ رو بدبخت کنن. (نظیر اعتصاب تمام فصل بازیکنان لیگ هاکی ان اچ ال که چند سال پیش دمار از روزگارکمیسیونر ان اچ ال درآورد). اتفاقا کل کل کردن با این اتحادیه ها خیلی سخت تره چون شما با شما یکسری ورزشکار میلیونر طرف هستید که اگر پنج سال هم کار نکنن براشون خیالی نیست و مثل اون کارگر بنده خدای کارخونه ریسندگی بافندگی نیستن که هشتش گروی نهشه۰

خلاصه کلام اینکه تا وقتی بسکتبال حرفه ای ما شتر گاو پلنگ است به سر و کول همدیگر میپریم  اوضاع همینه٫ یکی میگه طرف از اول مساله داشته اون یکی میگه چون بابات پنجاه سال پیش تو تیم ملی به من پاس نداد من هم بچه رو تو تو تیم ملی راه نمیدم. سومی میاد میگه٫ به خاطر موی سفید من بیاین دست بدین و روی همدیگر و ببوسین۰ این هم شد حل  مشکل به سبک ایرانی۰

Posted
AuthorKaran Makvandi

 

راهنمایی که بودم همیشه بهمون میگفتم بسکتبال یک ورزش دانشگاهی است. اون موقع ها فکر میکردم معنی این حرف اینه که اگر زیاد بسکتبال بازی کنی میری دانشگاه. بعدش که رفتم دبیرستان همش میشنیدم که همه به بچه هاشون میگفتن اینقدر بازی نکنین٫ درس بخونین که برین دانشگاه٫ وگرنه حمال میشین. ترس از حمال شدن باعث میشد که با شروع سال تحصیلی باشگاهمون خالی بشه از سکنه. بعدش تو دنیای خودم به این نتیجه رسیدم که اول باید درس خوند٫ رفت دانشگاه ٫بعدش شروع کرد بسکتبال بازی کردن. بالاخره رفتیم دانشگاه و فهمیدیم خبری از بسکتبال نیست. دوباره به سبک مسابقات خیابانی برو بچه هایی که بسکتبال بلد بودن رو جمع کردیم و خودمون تیم راه انداختیم۰ این شد تجربه من از بسکتبال دانشگاهی در ایران۰

حدود بیست سال پیش یک نفر تو دانشگاه آزاد در تهران تصمیم گرفت بسکتبال رو واقعا دانشگاهی کنه. طرف هرچی توی دانشگاه گشت دید خبری از بسکتبالیست نیست به همین دلیل رفت سراغ بازیکنهای باشگاهی که خیلی هاشون سابقه عضویت در تیم ملی رو داشتن و الان دوست دارند مدرک دانشگاهی داشته باشن. خلاصه تیمی جمع شد که تقریبا از همه تیم های باشگاهی اون موقع بهتر بود و قطعا عمیق ترین نیمکت ذخیره ها رو داشت۰ وقتی این تیم تو مسابقات دانشگاهی بازی میکرد ٫بیشتر تیم ها براشون زنگ تفریح بودن. طبیعه که این تیم حوصله اش از بازی های الکی دانشگاهی سر میره و تیمشون را برای مسابقات باشگاهی و اکنون سوپر لیگ فرستاد۰

برای اینکه قضیه براتون قابل لمس تر بشه یک مثال محال میزنم. تصور کنید مسوول تربیت بدنی دانشگاه هارواد یک هو بفهمه که اگر تیم راه بندازه و مقام بیاره یک بودجه دویست میلیوم دلاری بهش میدن. هر چی میگرده توی راهرو های دانشگاه و سالن های ورزش میبینه یک مشت بچه خرخون دارن استوپ رنگی بازی میکنن. به فکرش میرسه زنگ برنه به لبرون جیمز. به لبرون میگه اقا شما که تو تیم ملی آمریکا بودی٫ بازیت هم خوبه میای برای ما بازی کنی٫تازه کنکور رو هم جورای بی خیال میشیم ٫ شهریه هم نمیخواد بدی. لبرون جیمز زنگ میزنه به کریس باش و کوبی برایانت داستان رو تعریف میکنه. اونا هم که عضو تیم ملی بودن و یک جورایی بسکتبالشون خوبه٫ میگن ما هم هستیم. این شد تیم بسکتبال دانشگاه هاروارد. این تیم هم میره در مسابقات دانشگاهی چشم دانشگاه دوک را درمیاره و اول میشه . سال بعدش هم تیم میده تو ان بی ای۰

حالا شما بفرمایید٫ بازیکن سازی و استعداد یابی چی شد؟

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
2 CommentsPost a comment