درسته که بازی های جام استانکویچ جنبه آمادگی و غیر رسمی داره ولی وقتی تیم ما با دوتا بازیکن کمتر بازی اولش رو با سی و سه اختلاف میبازه و بازی دومش را در برابر چین با بیست و دو اختلاف میبازه این نشان دهنده اینه که یک اتفاقایی داره میفته.درسته که حامد حدادی به این بازی ها نرسید و به حامد افاق هم ویزا ندادن(خبر تایید نشده) ولی بقیه این بازیکن هامون در اینقدر ضعیف نیستن که از چین با بیست و دو اختلاف ببازن. داستان چیه؟ چرا تیم مون اینجوری شده۰
با یک نگاه ساده به آمارهای دوتا بازی میشه فهمید توی این دو تا بازی چه اتفاقی افتاده. در هر دوبازی بچه های ما به شدت فرصت شوت زدن رو از دست دادند.در بازی با اسلونی اونا تونستن 45 شوت منطقه ای و زیر حلقه بزنن که 29 تاش گل شد در مقابل ما فقط 29 تا شوت منطقه ای و زیر حلقه زدیم که فقط 16 تا گل شد. این وضع توی بازی چین هم ادامه داشت و اونا 40 تا شوت منطقه ای و زیر حلقه زدن که 22 تاش گل شد ولی ما فقط 21 بار شوت زدیم که فقط یازده تاش گل شد. یعنی ما در هر دو دقیقه از بازی فقط یک شانش فرستادن توپ روی حلقه رو پیدا کردیم. تازه در بازی یک اتقاق عجیب تر هم افتاد . ما توی این بازی تعداد شوت های سه امتیازمون بیشتر از تعداد شوت های دو امتیازی مون بوده. ایران در بازی با چین سی و سه بار شوت سه امتیازی زده که یازده تاش گل شده. اگر این یه بازی عادی بود میشد نتیجه گرفت که دفاغ تیم مقابل ان چنان سنگین بوده که تیم ایران رو ناچار کرده که تمام شوت هاشو از دور بزنه ولی شاید هم ماتیچ میخواسته قابلیت تیمشو در جبران کردن اختلاف از طریق تمرکز روی شوت سه امتیاز محک بزنه. به هر حال هدف هرچی بوده این نقشه جواب نداده و ایران به بیست و دو اختلاف باخته۰
وضعیت این تیم در دوبازی اخیر نشون میده که تیم ملی بسکتبال ما در زیر فشار دفاعی بالا توانایی به گردش در آوردن توپ را از دست میده و بازیکن های ایران یا توپ رو از دست دادیم (در بازی با چین 23 بار توپ رو از دست دادیم) یا فرصت های شوت زدن رو از دست دادیم یا مجبور شدیم از بیرون سه امتیازی توپ رو بفرستیم روی حلقه. این نقطه ضعف چیزیه که اگر نتونیم تا هنگام جام جهانی جمعش کنیم تو بازی های جام جهانی حسابی آبرومون در خطره۰
هیچ وقت فکر کردین چرا همه پدر و مادرهای ایرانی به بچه ها شون توصیه میکنند بسکتبال بازی کنن؟
برای اینکه بسکتبال یک ورزش تیمیه و روحیه همکاری رو تقویت میکنه؟ نه خیر
برای اینکه بسکتبال به عنوان ورزش دانشگاهی شناخته میشه؟ نه بابا
برای اینک فکر میکنن محیط باشگاه های بسکتبال نسبت به بقیه ورزش های سالم تره؟ این هم نیست
پس چی...؟
نود و نه درصد خانواده های ایرانی که بچه هاشون رو به بسکتبال تشویق میکنند به خاطر اینه که فکر میکنن بسکتبال بازی کردن قد بچه هاشون رو بلندتر میکنه. اینکه بسکتبال قد رو بلند میکنه از رایجترین باور های غلط عامیانه است که تقریبا در همه جای دنیا رایجه. بازیکن های بسکتبال در همه جای دنیا ٫ در همه رده های سنی٫ از متوسط قد اون کشور بلندترن. این یک واقعیته ولی هیچ کسی بدلیل بسکتبال بازی کردن قدش بلند نشده. در ورزش بسکتبال هیچ حرکت منحصر بفردی نیست که نشه اون رو در ورزش های دیگه پیدا کرد. دویدن٫ مسیر عوض کردن ٫ پریدن و هل دادن تقریبا توی همه ورزش ها هست. اگر قراره بپربپر قد کسی رو بلند کنه همه اونای که اسپک تاکرا (والیبال پایی) بازی میکنند باید به الان اندازه نردبون دزدا باشن. هیچ مربی بسکتبالی هم تو دنیا یواشکی یه چیزی نمی ریزه توی آب خوری باشگاه تا قد همه بلند شه. به جز جراحی های عجیب غریب٫ تنها راه طیبعی قد بلند شدن جمع شدن سه پارامتر ژنتیک٫ هورمون رشد و تغذیه صحیح در یک فرده. خلاصه اگر پدر و مادرتون قدت انچنانی ندارند ٫ یا در نوجوانی همش اشغال خوردین٫ برای قد بلند شدن خیلی روی بسکتبال حساب نکنید۰
با همه این حرفها پس چرا بسکتبالیست ها اینقدر قدشون بلنده؟
دلیل اول :بسکتبال در کشورهایی بیشتر رایجه که عموما قد مردمشون بلنده. به همین دلیل جاهایی مثل سری لانکا و تایلند آنچنان جایی در بازی توپ و تور ندارند۰
دلیل دوم: بیشتر کسانی که در ورزش بسکتبال چیزی شدن اونهایی هستن که پدر و مادر های ورزشکار داشتن. بیشتر این پدر و مادر های ورزشکار هم خودشون بسکتبالیست بودن و خیلی عجیب نیست که چرا اونا بسکتبالیست شدن. چون قدشون بلند بوده و طبیعه که قد بچه هاشون هم بلند باشه۰
دلیل سوم: پدر و مادر های بچه های قد بلند تقریبا همیشه اونا رو به سمت بسکتبال سوق میدن. بیشتر بچه هایی که در نوجوانی قدشون از بقیه هم و سن و سالهاشون بلند تره بخاطر لق لق زدن نمیتونن تند بدوند٫ خیلی چابک نیستن٫ هماهنگی چشم و دستشون ضعیفه و بیشترشون قوزی هستند. به غیر از ورزش ده گانه ٫ که کاره حضرت فیله٫ هیچ ورزش دیگه های نمیتنونه مثل بسکتبال این بچه ها رو درست و راست کنه۰
آهای قد کوتاه ها! با شما هستم٫ اگر تصمیم گرفتین بسکتبالیست بشین ٫ خیلی رو قد کشیدن حساب نکنید و بدونید برای اینکه سری تو سرا دربیارین باید شونصد برابر قد بلند ها زحمت بکشید۰
اسم جام جهانی که میاد آدم خیال میکنه که رقابتهایی بالاتر و مهمتر از این دیگه تو هیچ ورزشی نیست و همه کشور ها هرچی توی چنته دارن رو میکنن. شاید در مورد فوتبال اینجوری باشه ولی در مورد بسکتبال سالهاست اینجوری نبوده. یعنی اینکه ، علی رغم زنجموره زدن های فیبا که بابا این بازی ها رو جدی بگیرید، بازهم خیلی کشور ها و بسیاری از بازیکن های درجه یک وقتی اولویت دیگه ای براشون مطرح باشه ، حاضرند تیم ملی کشور شون در بازی های جام جهانی تنها بگذارند
همین چند وقت پیش که جری کلنجلو، مدیر اجرایی تیم های ملی آمریکا، شنید که لبرون جیمز، کریس باش و دوین وید در مورد همراهی تیم ملی آمریکا در بازی های جام جهانی ترکیه قر و قمیش میان، قاط زد و گفت اصلا گوربابای همتون ! میرم هرچی بازیکن جوون تو ان بی ای و ان سی دابل ای هست رو جمع میکنم وهیچ کدوم از شماها کله گنده ها را هم توی تیم راه نمیدم. خیلی های معتقد بودن این حرفای کلنجلو گنده گویی است و مگه میشه لبرون جیمز رو از تیم ملی اوت کرد، ولی دوروز پیش کنجلو تهدیدشو عملی کرد و با دعوت از 22 بازیکن جدید به اردوی تیم درلاس وگاس، یک تیم صد در صد جدید تشکیل داد. هیچ کدام از این بازیکن ها در آلمپیک پکن عضو تیم نبودند. البته این به این معنی نیست که تیم ملی ایران که قراره در برابر آمریکا در بازی های جام جهانی ترکیه ظاهر بشه ، کار راحت تری داره. کوبی برایانت نیست، کوین دورانت هست. دوایت هاوارد نیست، تایسون چندلر هست. جیسون کید نیست، راژان راندو هست. البته هنوز در ثانیه های آخر احتمال داره همه چیز عوض بشه و سروکله لبرون و کوبی پیدا بشه و به همین دلیل فدراسیون بسکتبال آمریکا نام این کله گنده ها رو از سایت رسمی فدراسیون حذف نکرده
مشکل عدم حضور ستاره ای ان بی ای در بازی های جام جهانی فقط در مساله عدم همکاری با فدراسیون های بسکتبال خلاصه نمیشه. خیلی از ابر ستاره های کشور های دیگه بدلیل مشکل صدمات ورزشی ناشی از شرکت در بازی های ان بی ای از تیم های ملی شون جا موندن و این روی عملکرد تیم شون تاثیر خواهد داشت. بازیکن ها مثل مانو جنوبلی از آرژانتین، یاو مینگ از چین، رانی توریاف و تونی پارکر از فرانسه، اندرو بوگت از استرالیا، اندره کریلنکو از روسیه و از همه دردناک تر مهمت اوکور از ترکیه، میزبان جام جهانی، بدلیل صدمات ورزشی قادر به همراهی تیمشون نخواهند بود
یک کشوری هست که بودجه سالانه فدراسیون بسکتبالش فقط به اندازه قیمت دو تا آپارتمان توی برج های الهیه است. کل پرسنل فدراسیون بسکتبالش فقط هیجده نفر پرسنل داره، که تازه ده تا از اونا رو اخراج کرده و الان همش هشت نفر حقوق بگیر توش کار میکنن. بسکتبال ورزش اول این کشور نیست. همین کشور حتی لیگ حرفه ای بسکتبال ملی یا استانی هم نداره. فدراسیون بسکتبال این کشور حتی یدونه سالن تمرینی هم برای خودش نداره چه برسه سالن مسابقه ای.
تیم ملی مردان این کشور تا حالا دوازده با در جام جهانی بسکتبال شرکت کرده، یک بار جام جهانی بسکتبال رو میزبانی کرده ، همین چند هفته پیش تیم ملی مردان زیر 19 سالش در بازی های جام جهانی به مقام سوم دست پیدا کرد و تا حالابیشتر از ده تا بازیکن به ان بی ای داده، یکی از سرمربی های ان بی ای اهل این کشور است و یکی شهروندان این کشور دوبار با ارزش ترین بازیکن ان بی ای شده.
نه، در مورد لیتوانی یا یوگوسلاوی حرف نمیزنیم... این کشور کاناداست.
سه سال پیش وقتی که مدیریت جدید فدراسیون بسکتبال کانادا برای اولین بار نگاهی به دفاتر مالی فدراسیون انداخت فهمید که سازمانی که تحویل گرفته با یک و نیم میلیون دلار کسر بودجه کاملا ورشکسته است. تازه بودجه فدراسیون همش سه میلیون دلار بوده که به اندازه هزینه برگزاری دو تا اردوی آمادگی تیم ملی هم نمیشه. این بود که مدیران فدراسیون کاسه ابوالفصل به دست رفتند سراغ سازمان های پولدار ورزشی مثل میپل لیف اسپرت، مالک تیم تورنتو رپتورز و بقیه است دیگه قصه است...
آخه چطوری کشوری که یک همچین فدراسیونی ریغویی داره ، بدون داشتن سالن بسکتبال اختصاصی فدراسیون، بدون داشتن لیگ حرفه ای تونسته چنین بسکتبال درست و حسابی (در مقایسه با دیگر کشور هایی که همش سی میلیون نفر جمعیت دارن) داشته باشه؟
کلید کار استفاده از ظرفیت های موجود در بخش خصوصیه. فدراسیون بسکتبال کانادا تا جایی که جا داشته از از سازمانی مثل میپل لیف امتیاز گرفته. برای نمونه، ماه اینده تیم ملی کانادا با تیم ملی فرانسه و چین در تورنتو بازی تدارکاتی برای شرکت در جام جهانی برگزار میکنه. فدراسیون بسکتبال کانادا از خودش یک سالن بسکتبال فسفلی مثل سالن چیذر هم نداره چه برسه سالن برای بازی در این سطح. الان قراره این بازی توسط تورنتو رپتورز در استادیوم اختصاصی این تیم، ایر کانادا سنتر برگزار میشه و این در حالیه که تیم رپتوز حتی یک بازیکن کانادایی هم نداره. بازی بعدی تیم ملی کانادا با کشور چین در شهر آشاوا (نزدیک تورنتو) در استادیوم اختصاصی شرکت جنرال موتورز برگزار میشه که کل هزینه هاش رو همون شرکت تقبل کرده.
بیشترِ بازیکن های بسکتبال کانادا یا در لیگ های کوچک و غیر حرفه ای محلی که همشون خصوصی هستن شناسایی و تربیت میشند٫در دانشگاه های کانادا و آمریکا زیر نظر مربی های درست حسابی جون میگیرن و نهایتا در تیم های ان بی ای مهارتشون رو به حد اعلا میرسونن. جالبه که فدراسیون بسکبتال کانادا هیچ مسوولیت اجرایی و مدیریتی در برابر هیچ کدوم از این مکانیزم های تربیت بازیکن نداشته و نداره. حالا اگر فدراسیون بسکتبال کانادا همین فردا با خاک یکسان هم بشه اتفاق انچنانی برای ریشه های بسکتبال در کانادا رخ نخواهد داد. ممکنه پیش خودتون بگین چون کانادا ور دست آمریکاست و به یک زبون حرف میزنن شانس استفاده از این موقعیت های رو داره. بله این حرف تا حدی درسته ولی الان کشورهای زیاد دیگه هم مثل لیتوانی و کرواسی هستن که دارن به همین شکل از رود خروشان بسکتبال آمریکا ماهی های چاق و چله میگیرن و در رقابت های بین المللی فیبا با همین بازیکن ها چشم کشور های بسته دیگه رو در میارن۰
طرفداری بسکتبال٫ بخصوص بسکتبال ان بی ای٫ موجودات بخصوصی هستند که هیچ وقت از طرف دانشمندان زیست شناس به درستی شناسایی نشدند. وبلاگ یادداشتهای توپ سرگردان در یک اقدام بی سابقه به طبقه بندی زیست شناختی ضایع ترین گونه های مختلف طرفداران بسکتبال اقدام کرده. با مطالعه این راهنمای علمی میتوانید از هرگونه بحث و جدل بی پایه و کَل کّل های بی نتیجه با این گروه از طرفداران بسکتبال پرهیز کنید۰
دسته اول - آنهایی که از فقط کارشون تنفر از یک بازیکن بازیکن خاصه: این گونه بسکتبال دوست ها به آدرنالین ایجاد شده از تنفر زنده اند. بیشترشون از یک بازیکن خاص جوری حرف میزنن که آدم فکر میکنه که طرف یک بلایی به سر خانواده یارو آورده. آینا از جوری که یک بازیکن بازی میکنه٫ جلوی دوربین تلویزیون حرف میزنه٫ بیرون از زمین بسکتبال لباس میپوشه و خلاصه هر کاری که میکنه متنفر هستند. میدونید طرفداران ایرانیِ بسکتبال از کی بیشتر از همه متنفر هستند؟ پاول پیرس٫ فوروارد تیم بوستون سلتیکس. چرا اینطوریه ؟ الله آعلم۰۰۰
دسته دوم- دایی جان ناپلون هایِ بسکتبال : این دسته معتقدند که کلا در مورد همه چیز در بسکتبال کاسه ای زیر نیم کاسه است. همشون فکر میکنن نتیجه همه بازی های از قبل تعیین شده٫ داورها همشون نوشابه گرفتن٫ نتیجه یارکشی در ان بی ای از قبل هماهنگ شده و دیوید استرن (معادل آمریکایی حسن نوربخش در فدراسیون بسکتبال ایران) توی اتاقش نشسته و با یک دست یک مشت دگمه رو فشار میده تا نتیجه بازی های تعیین بشه و با یک دست دیگه اش داره کله گربه ای که توی بغلش نشسته رو نوازش میکنه (مدل شخصیت های خلاف در فیلم های جیمز باند). نگاه عاقل اندر سفیه از ابزارهای عمومی این دسته بسکتبال دوست ها در هنگام بحث و جدل است۰
دسته سوم - آنهایی که با یک غوره سردیشون میشه : بیشتر طرفدارای بسکتبال در این دسته طبقه بندی میشن. این دسته همیشه تیم مورد علاقه شون رو دست بالا میگیرن٫ هر بازیکن شاخص جدیدی که وارد تیم مورد علاقه شون میشه براشون مایکل جوردن میشه ٫ هر وقت تیمشون دو تا بازی رو پشت هم میبره از نظر اونها قهرمان ان بی ای تلقی میشه٫ هر وقت تیم مورد علاقه شون می بازه یا تقصیر داوره یا مشکل صدمات ورزشی باعث شده و خیلی هم که کوتاه بیان مربی ضایع کرده۰
دسته چهارم - فردوسی پورهای بسکتبال: پیشرفتِ انقلابی در کاربرد آمار و ارقام در ورزش٫ بخصوص ورزش بسکتبال٫ کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف یک بازیکن را بهتر شناخته و اظهار نظرمان را در مورد او تنها بر پایه یک بازی خوب و یا یک بازی بد قرار ندهیم . همه این حرفها درست ٫ ولی این فردوسی پور های بسکتبال معلوم نیست بعضی از آمار های بسکتبال رو از کجاشون درمیارن تا بتونن اثبات کنن که حرفشون درسته. این دسته از طرفدارای بسکتبال انچنان شیفه آمار و ارقام هستن که اصلا از اصل بازی کاملا بی خبر می مونند. وقتی میخوان از تیمشون دفاع کنن چنان آمارهای از توی استینشون در میارن که به عقل اجنه هم نمیرسه٫ تازه اینجا به اونهایی که از خودشون آمار درمیارن کاری ندارم۰
دسته پنجم - پاچه خواران - این خاین ها اونقدر خراب و پاچه خوار یک بازیکن خاص هستند که ترجیح میدن تیم مورد علاقه شون ببازه ولی بازیکن مورد علاقه شون بیشتر از همه گل بزنه. این آدم فروش ها وقتی بازیکن مورد علاقه شون تیمی رو ترک میکنه ٫ ظرف سه سوت تمام وابستگی شون را به تیم مورد علاقه شون انکار میکنند و منتظرن اون بازیکن بره توی یک تیم جدید ٫ تا اونها هم بشن طرفدار اون تیم۰ مشخصه این تیپ طرفدارا اینه که هیچ وقت طرفدار تیم های کم ستاره مثل دیترویت پیستونز یا پورتلند بلیزرز نمیشن۰
دسته ششم - خرابانِ لبرون/کوبی/جردن : این دسته طرفداران بسکتبال که بیشتر هم وطنان عزیزمان جز آنها هستند کاری به کار خود بسکتبال ندارن. آین تیپ آدم ها همش تو کار این هستن که لبرون جیمز رو با کوبی برایانت و کوبی برایانت رو با جردن مقایسه کنند.اصلا مهم نیست که بازی که دارن تماشا میکنن اصلا این بازیکن ها توش باشن یا نه٫همیشه یه راهی پیدا میکنند تا بحث رو بکشونن سر کوبی/لبرون/جردن. عمق اطلاعات بسکتبالی این دسته در حد کوبی٫ لبرون و جردن باقی مونده. برای شناسایی این دسته فقط کافیه ازشون بپرسید که اسم دو تا دونه بازیکن دیگه در تیم لبرون را ببرند۰
از من گفتن٫ اگر وسط کَل کَل کردن بسکتبالی با کسی ٫ فهمیدن که طرف جز یکی از این شش دسته است ٫ یادتون باشه من حجت رو با شما تموم کردم. یک جوری از زیر بحث فرار کنید٫ الکی به موبایلتون نگاه کنید بگیین آخ آخ آخ دیرم شد باید برم٫ از رفیقتون بخواهید بهتون تلفن کنه٫ یا اگر توی زمین بازی هستید خودتون رو بزنید به موش مردگی. اگر روی صندلی های ورزشگاه نفر بغل دستیتون یکی از این شش گروه بود ٫ ممکنه تصمیم بگیرید به الکل پناه ببرید۰۰۰
برو بچه های بسکتبال جونز دوباره گل کاشتند. این ویدیو روایت آنها در نقل و انتقال هدایت ترک اغلو از تورنتو رپتورز به فینیکس سانز است۰
لبرون به میامی هیت میرود ٫ لبرون در برنامه تلویزیونی زنده شرکت میکند٫ پیراهن های لبرون در خیابان های کلیولند به آتش کشیده میشود... اگر میخواهد بدانید لبرون دیگر چه میکند به اپیزود هیجدهم پادکست توپ سرگردان با شرکت علا و کارن گوش کنید۰
اگر گفتین فدراسیون بسکتبال ایران با کشور اوگاندا٫ افغانستان و بوروندی چه وجه مشترکی داره؟
همه این کشورها و فدراسیون بسکتبال تونستن انتخاباتی برگزار کنند که فقط یک نامزد داشته باشه!۰
در این انتخابات از مجموع چهل و چهار رای ماخوذه چهل و دو رای موافق با تمدید ریاست فعلی فدراسیون و دو رای نیز بصورت سفید به صندوق ریخته شده۰ خلاصه داستان هم به این شکله که چند وقت پیش که ثبت نام برای نامزدهای ریاست فدراسیون شروع شد فقط دو نفر ثبت نام کردند که یکیش رییس فعلی فدراسیون بسکتباله و یکشون هم از قدیمی های بسکتباله که هر جا انتخاباتی٫چیزی به راه باشه سرو کله اش پیدا میشه که تازه اون هم در ثانیه های آخر قبل از انتخابات معلوم شد از ولی شون (رییس سازمان تربیت بدنی) رضایت نامه نداشتن و از شرکت در انتخابات جا موند. این شد که انتخابات با یدونه نامزد برگزار شد و رییس فعلی فدراسیون برای دوره بعدی هم ابقا شد۰
فکر می کنید داستان چیه؟
عکس العمل طرفداران تیم کولیرز و حتی مسوولین تیم در قبال تصمیم لبرون جیمز به حدی شدید بوده که در تاریخ ان بی ای نظیر نداشته. همه مون تصویرهای اتش زدن پیراهن های لبرون جیمز را بعد از اعلام تصمیم پیوستن او به میامی هیت در تلویزیون دیدیم. سرخوردگی از یک بازیکن شاخص که تصمیم میگرد از تیمی به تیم دیگر منتقل شود در ورزش چیز جدیدی نیست ولی عکس العمل طرفداران به این تصمیم تا میزان زیادی به وضع روحی و معیشتی طرفداران تیم و مردم آن شهر دارد۰
خیلی ها معتقداند که کلیولند های به این دلیل شاکی هستند که با رفتن لبرون جیمز شالوده تیم کولیرز از هم میپاشد و از این بابت حق دارند از او متنفر باشند. ولی من فکر میکنم ریشه این تنفر در جای دیگر نهفته. همزمان با تصمیم لبرون جیمز٫ کریس باش هم تصمیم گرفت از تیم تورونتو رپتورز جدا شود و به میامی بپیوندد. جدا شدن کریس باش از تورونتو اگر تاثیر بیشتری در از هم پاشیده شدن تیم نداشته باشد٫ حداقل در همان مقدار باقی مانده تیم تورونتو رپتورز را به ته جدول خواهد فرستاد. اما طرفداران تیم تورنتو کریس باش را با قلبی مطمن و دلی امیدوار بدرقه کردند و برای او بهترین آینده را آرزو کردند۰
تفاوت در چیست؟ پس چرا ما تورونتوی ها پیراهن کریس باش را وسط خیابون یانگ به آتش نکشیدیم؟ تفاوت در اینجاست که تورونتو بدون رپتورز و کریس باش هم هنوز شهر معروفی است که مردمش به تورونتویی بودن افتخار میکنند. با همه کم و کاستی ها و هوای ضایع ٫تورونتو هنوز هم مشخصات یک شهر درجه بین المللی را دارد۰ اما کلیولند تنها به نام لبرون جیمز معروف بود و بدون لبرون این مردم شهر کوچک و ورشکسته چیز دیگری ندارند که با آن افتخار کند٫ به همین دلیل رفتن لبرون جیمز را معادل از دست دادن تنها نقطه امید در این شهر تلقی میشود۰
همین تحلیل در مورد ما ایرانی ها کاربرد دارد. متاسفانه در این سالهای که نام ایران با موضوعات مثبت در سطح جهانی مطرح نمیشود٫ همین که یک ورزشکار یا هنر مند نیمه ایرانی یا ربع ایرانی در جایی مطرح میشود ٫ دلمون میخواهد خشتک اولین خارجی رو که دستمون بهش میرسه پاره کنیم که ما ایرانی ها چنین هستیم و چنان۰
حالا که لبرون از کلیولند رفته ٫ تنفر از او به سوقات اول این شهر تبدیل شده۰
لبرون جیمز بعد از هزارجور ژانگولر بالاخره تیم اینده اش را معرفی کرد. سر کلیولند بی کلاه ماند و لبرون به رفقای گرمابه و گلستانش دوین وید و کریس باش پیوست.این جابجایی اخرین قطعه پازل نقل و انتقالات فصل اینده را نیز در جای خود قرار داد و از این به بعد بقیه جابجایی ها از پیش تعیین شده خواهد بود. همانطوری که بارها لبرون جیمز در مصاحبه های مختلف گفته بود هدف او اکنون کسب قهرمانی است و طبعیتا جایی را انتخاب خواهد کرد که او را به قهرمانی نزدیکتر کند . تصمیم او برای رفتن به میامی هیت که با هماهنگی با کریس باش ٫دوین وید و پت رایلی بوده عاقلانه تری کاری است که از یک جوان بیست و پنچ ساله ممکن است۰
در این هیرو ویر دان گیلبرت که بخش عمده ای از تیم کلیولند کولیرز متعلق به اوست نامه ای سرگشاده به لبرون نوشته که رفتن لبرون از تیمش را توجیه کند. مطمن نیستم که لبرون و مدیر برنامه های به این نامه پاسخ خواهند داد یا نه ولی در این پست توپ سرگردان به نمایندگی از لبرون به ژآژ خواهی این مرتیکه اسکل پاسخ دندان شکن میدهد. در این اینجا فرازهایی از این نامه را خواهید خواند۰
نامه سرگشاده : کلیولند عزیز همانطوریکه میدانید قهرمان سابق ما که در این منطقه بزرگ شده امشب ما راها کرد و دیگر عضوی از کلیولند کولیرز نیست۰
پاسخ دندان شکن: داداش این قهرمان سابق همون آدمی بود که برای جیب جناب عالی حداقل چهار فصل سالن رو پر میکرد. در مورد بزرگ شدن در این منطقه (منطور شهر اکرون اوهایو است که در صد کیلومتری جنوب کلیولند واقع شده) چه ربطی به کولیرز داره... تازه اگر کسی جایی بزرگ بشه مگه قانونه که تا اخر عمرش باید همون جا بمونه.اگر همه دنیا مثل تو شاسکول فکر میکردن الان هنوز آمریکا دست سرخ پوستا بود. در مورد واژه رها کردن هم دروغ محضه. لبرون قراردادش تموم شد و از لحاط شرعی و اخلاقی هر جا دلش بخواهد میتونه بره۰
نامه سرگشاده: من شخصا تضمین میکنم که کولیرز پیش از اینکه شاه ( خود خوانده) قهرمان شود قهرمانی را به کلیولند خواهد آورد۰
پاسخ دندان شکن: در مورد تضمین قهرمانی با این تیم نیمه درب و داغون فقط باید گفت : مالیدی به گوشکوب! در مورد اینکه لبرون جیمز خودش خودش را شاه خوانده است لابد عمه بنده بود که پوستر شصت وشش متری شاه جیمز را به دیوار بیرونی کویکن لونز آرینا (استادیوم اختصاصی کلیولند) نصب کرده بود۰
نامه سرگشاده: اگر فکر کردی ( باورکنید لحن نامه همینطوریه) که ما انگیزه ای برای اوردن ملزومات قهرمانی به کلیولند نداریم میتونم بهت بگم که حرکت خود خواهانه و آدم فروشانه تو چنان انگیزه جدیدی به ما داده است که نظیر نداره۰
پاسخ دندان شکن: هی عمو مواظب باش النگوهات نشکنه. چرا اشک توی چشمت جمع شده. بی خیال بابا یکی از کارمند هات درپایان قراردادش رفته یک جای دیگه کارکنه ... حرکت خود خواهانه و آدم فروشانه کیلوی چند. رفیق اینجا بساط کسب و کاره ...لبرون جیمز که دوست دختر کلاس دوم دبیرستانت نیست.
نامه سرگشاده: بعضی ها فکر میکنن بدون مردن همه میشه رفت بهشت. معذرت میخواهم همچین چیزی غیر ممکنه۰
پاسخ دندان شکن: شاید بدون مردن نشه رفت بهشت ولی میشه رفت جهنم. وقتی کردی برو یک نگاهی به تعداد توریست های که وارد کلیولند میشن بنداز۰
نامه سرگشاده: آین شاه خود خوانده طلسم (نکبت) را با خود به جنوب (منظور شهر میامی است) خواهد برد و تا وقتی که او حق کلیولند را ادا نکند این طلسم با او باقی خواهد ماند..
۰پاسخ دندان شکن: بابا بی خیال این که شد مثل حرفهای ننه کّل خورشید که بنده خدا تا بیرون نخل تقی (از توابع دشتستان استان بوشهر) هم نرفته بود
از لحن این نامه کاملا مشخص است که دان گیلبرت این نامه را فقط برای اینکه دلش خنک شود نوشته و یا شاید هم میخواسته برای کسانی هنوز در کلیولند بازی میکنند ۰انگیزه بسازد. دلیلش هرچه باشد نوشتن نامه سرگشاده با این لحن بچه گانه و ضایع کردن تنها قهرمان واقعی این شهر جز خراب کردن خود هدفی را محقق نمیکند
چرخ بده بستون ان بی ای به راه افتاد... لبرون جیمز٫ کریس باش٫ اماری استودمایر٫ دوین وید و یک عالمه بازیکن مشتی مرتب دیگه دارن قرار دادهاشون رو تمدید میکنن. خیلی هاشون ممکنه توی همون تیم ها قبلی بمونن ولی بیشترشون تیم هاشون رو ترک میکنند. برای خیلی از این جوون های میلیونر اینکه چقدر پول در بیارن اولویت اول نیست٫ الان دیگه قهرمان شدن مهمه. پادکست هفدهم توپ سرگردان به موضوع نقل و انتقلات پرداخته . مثل همیشه راهنماهای شما در دریای پر تلاطم بسکتبال ان بی ای علا مرشدیان از لوس انجلس٬ دانش شهیری از ویکتوریا و کارن مکوندی از تورونتو هستند۰
بر همه ما واضح و مبرحن است که کلیولند در ایالت اوهایو یکی دره پیت ترین شهر های امریکاست. این شهر در منطقه ای از شمال شرقی آمریکا قرار دارد که به کمربند زنگ زده یا راست بلت معروف است قرار دارد. قدیمها که آمریکا در کار تولید کالاهای صنعتی قوی بود این بخش از کشور شاهد شکوفایی اقتصادی چشم گیری بود ولی الان که همه چیز در چین تولید میشود کلیولند به خرابه ای تبدیل شده. وضع اقتصادی قاراشمیش آمریکا و اوضاع قمر در عقرب ایالت اوهایو مزید بر علت شده که مردم کلیولند به بد شانش ترین شهر نشینان امریکا تبدیل شوند.
حضور لبرون جیمز در این تیم بسکتبال کلیولند کولیرز در سالهای اخیر جان دوباره ای به اقصاد این شهر داده بود و اکنون که او بازیکن ازاد است و به احتمال زیاد هم از این شهر خواهد رفت همه ماتم گرفته اند.در این چند روز گذشته تیم های زیادی در حال بحث و چانه زنی با لبرون هستند تا او را به تیمشان ترقیب کنند و در این میان حتی مسوولین و سیاست مداران نیز پا به میدان گذاشته اند چرا که میدانند حضور لبرون در تیم شهرشان مستقل از اینکه تیم شهرشان قهرمان بشود یا نه باعث رونق و جذب سرمایه خواهد شد
فریکونومیکس در مطلب اخیرش به این پیشنهاد پرداخته که چرا استانی چون اوهایو برای بهبود رونق اقتصادی حاضر است به شرکت کرایسلر برای احداث کارخانه های در کلیولند کمک کند ولی برای همیاری با تیم کلیولند جهت نگهداشتن لبرون وارد میدان میدان نمیشود. در این مطلب تحلیل شده که چگونه حضور یک ابر ستاره میتواند به ایجاد شغل در یک شهر کمک کند
او به دنبال عشقش بسکتبال٫ در هجده سالگی به اوکلند نیوزیلند و کارولینالی شمالی سفر کرد اکنون خانه اش در تگزاس است. در هر جایی که بازی کرده چشمان جستجو گر به دنبالش بوده٫ بالاتر از حد انتظار ظاهر شده و با تمام باورهای نادرست درباره ایرانی ها جنگیده۰
مجموعه قابلیت های فیزیکی ٫ تلاش بیش از حد و قابلیت بازی در پست های مختلف ٫ ارسلان کاظمی را به کاندیدی مطلوب برای تیم های بسکتبالی که به دنبال استعداد های کشف نشده هستند ٫ تبدیل کرده است. ارسلان اولین بازیکنی است که بسکتبال ایران به تیم های دانشگاهی معتبر امریکا تحویل داده است۰
او در حوض کوچک بسکتبال ایران ماهی بزرگی است اما تلاش او اکنون بر اینست که در اقیانوس بسکتبال امریکا سری در سر ها دربیاورد۰ چند روز پیش با ارسلان در تگزاس تماس گرفتم و این پادکست حاصل این گفتگوی خودمانی است۰
هفته گذشته یکی از خوانندگان یادداشتهای توپ سرگردان سوالی مطرح کرد که از سوی بسیاری کمی بی ناموسی تلقی شد. سوال این بود: حالا که لوس انجلس لیکرزقهرمان شده فیل جکسون (سرمربی لیکرز) انگشتر قهرمانی یازدهم خود را میگیرد. اگر او تصمیم بگیرد همه انگشترهای قهرمانی را در یک زمان بپوشد انگشتر یازدهم را چگونه خواهد پوشید؟
راه حلی که در این عکس نمایش داده شده به حدی مورد توجه قرار گرفته که آن را روی تی شرت چاپ کرده اند. به حق چیزهای ندیده و نشنیده
پادکست پانزدهم توپ سرگردان با موضوع بررسی بازی هفتم٫ جام جهانی فوتبال٫ مصاحبه های دست اول با طرفداران لیکرز و یک سورپریز در انتها درخدمت شماست. شرکت کنندگان همیشگی علا مرشدیان از لوس انجلس٫ دانش شهیری از ویکتوریا و کارن مکوندی از تورنتو زیر و بم اخرین بازی فینال ان بی ای را برای شما تحلیل میکنند.
با تشکر ویژه از پیروز اسلامی و آریان اسلامی برای تهیه مصاحبه اختصاصی با طرفداران لیکرز در روز جشن قهرمانی۰
قبلاها بر این تصور این بودم که تنها ارگان های شبه نظامی مدرسه انسانی سازی هستند ولی در طی بازی هفتم فینال ان بی ای این باور بر من محقق شد که ان بی ای نیز مکتب انسان سازی است. در صحنه ای که می بینید٫ پاول پیرس و ران ارتست به دلیل تقریبا واهی برای لحظاتی با همدیگر قاطی میکنند. اما ان بی ای جایی نیست که از دامنه عملکرد امر به معروف و نهی از منکر دور بماند و بازیکنان دیگر به ارتکاب این مفسده بی تفاوت بمانند. در این ویدیو میبیند که یک بازیکن با سابقه دیگر سعی در آرام کردن جو متشنج زیر حلقه دارد. نکته حایز اهمیت اینست که بازیکنی که امر مستحب امر به معروف را به عهده میگیرد کسی جز رشید والاس ٫ لات و لوت ترین بازیکن حاضر در ان بی این نیست۰
رشید والاس٫ رکورد دار بیشترین خطای فنی و غیر ورزشی در لیگ ان بی ای٫ کسی که از قایله مشهور ایندیانا - پیستونز جان سالم به در برد ٫ اکنون به جمع توابین پیوسته است. با تشکر از حاج اقا دکتر دیوید استرن که تحت ارشادات ایشان لیگ ان بی ای به مدرسه انسان سازی تبدیل شد۰
ورزشکار حرفه ای بودن یعنی مداوم جلوی دوربین تلویزیون بودن. بسیاری از این ورزشکاران مشاورانی رو استخدام میکنند که بهشون یاد بده چطوری جلوی تلویزیون حرف بزنند. به خاطر همینه که بازیکنان حرفه ای بسکتبال آمریکا ٫ که بیشترشون خیلی جوون هستن و از خانواده های معمولی اومدن٫ اینقدر پخته و با مغز حرف میزنند۰
البته این داستانها در مورد رآن ارتست فوروارد تیم لوس انجلس لیکرز خیلی کاربرد نداره. رآن ارتست که از سینه سوخته های پایینه٫ خیلی در بند ملا لغتی حرف زدن نیست. این ویدیو مربوط به شب قهرمانی لیکرزِ که در جواب سوال دوریس برک٫ گزارشگر ان بی ای تی وی که میپرسه: در شب که بهترین مشخه کوبی برایانت ریباند کردن بوده٫ تو و پاو گسال چقدر خوشحالین که تونستید او رو پشتیبانی کنید؟
جواب ران ارتست اینه
اول از همه میخوام از برو بچ محل تشکر کنم٫
از دنیای برزگ هم تشکر میکنم٫
از زنم٫
از خونوادم و از بچه هام٫
حتما میخوام از دکترم تشکر کنم٫ دکتر سنجی٫
از ننم٫
از روانشناسم (این اولین باره که یک ورزشکار حرفه ای از روانشناسش تشکر میکنه)٫
او خیلی به من کمک کرد ریلکس بشم٫
خیلی ممنوم
خدایشش خیلی سخته ادم توی پلی اف بازی کنه ...٬
میشه حدس زد این مصاحبه چطوری پیش میشه. این هم برای فیروز کریمی که فکر نکنه خودش میتونه هنگام مصاحبه با تلویزیون به جای حرف زدن لیز بخوره۰