ورزش (چه حرفهای و چه اماتوری) نهایت شایسته سالاری است. در ورزش کسی به زور پول پدر، اعتبار نام خانواده یا پارتی داشتن به اسطوره تبدیل نمیشود. هیچ کسی نمی تواند ادعا کند جوردن، بیل راسل و کریم عبدالجبار به دلیل مسائلی که به تلاش، توانایی و هوش شان مربوط نبود به جوردن بیل راسل و عبدالجبار تبدیل شدند. و این شایستگی و الهام بخش بودن از پایههای محبوبیت انها در دل مردم است.
در دنیای گذشته پول و زور تنها دو عامل قدرت بود اما در دنیای امروز ما میدانیم محبوبیت یکی از پایه های قدرت است. یک فرد محبوب توانایی تغییر افکار عمومی را به سمتی که خودش میخواهد دارد و ممکن از این قدرت برای بهبود یا نابودی جامعه استفاده کند.
حالا تصور کنید یک ورزشکار محبوب ، مثلا کوین دورنت، در اوج محبوبیت به پایان عمر ورزشی اش برسد و طبق معمول روزشهایش را با گلف بازی کند و پول شمردن بگذراند. به نظر شما این هدر رفتن یکی از مهمترین دستاورد های زندگی این ورزشکار نیست؟ جدا از ثروت و افتخارات ورزشی که دورنت کسب کرده محبوبیتی که کسب کرده دستاوردی است که به عنوان یک منبع قدرت میتواند ریشه تغییرات مثبتی در جامعه باشد. در گذشته ورزشکارانی بودند که پس از بازنشسته شدن نهضتی برای تغییر جامعه را آغاز کردند (مثل کریم عبدالجبار) اما بسیاری دیگر این ثروت را هدر دادند و هیچ کار مثبتی با ان نکردند.
به نظر شما بهترین راه استفاده از این ثروت (محبوبت جهانی) برای یک ورزشکار پس از بازنشستگی چیست؟
همیشه فکر میکردم اگر روزی بیگانه های فضایی به زمین بیایند و بخواهیم یک نوع ورزشکار را به عنوان نمونه عالی ذهنی و بدنی انسان به انها نشان دهی احتمالا بسکتبالیست های ان بی ای (هیکلی هایی شبیه کوای، لبران، بن سینمز) را به انها نشان دهیم. اما وقتی المپیک امسال را تماشا کردم فهمیدم بسکتبالیست های ان بی ای ( و شاید هر رشته دیگری ورزشی) در برابر ورزشکاران رشته ده گانه (از ورزشهای دو و میدانی) هزاران سال نوری از بقیه عقب ترند. اگر قرار باشد انسان به کره مریخ برود و انجا زاد و ولد کند به نظر من فقط باید ورزشکار ده گانه بفرستند تا انسان برتر بوجود بیاید.
حالا این را گفتم تا موضوعی دیگر را باز کن
استعدادیابی بسکتبال به سبک جهان سوم به این شکل است که یک سازمان دولتی مسئول بشه بیاد توی خیابونهای شهر بگرده و هر کسی قدش بلنده را دعوت کنه به اردو. یا حداکثر یک تمرین بگذاره و بگه هر کسی ادعای بسکتبالش میشه بیاد ما ببینیم اگر خوب بود بچه را برداریم ببریم تهران در ورزشگاه پنچ سالن آزادی و او را زیر نظر فدراسیون به بازیکن ملی تبدیل کنیم.
به اندازه کافی نمونه آماری برای این فرضیه وجود دارد که «کودکانی که در خانواده های ورزشی به دنیا میایند شانس بیشتری برای قهرمانی از کودکان دیگر دارند». اما وقتی این فرضیه مطرح میشود اولین چیزی که ممکن است به فکر برسد برتری مادرزادی و وراثت ژنتیکی است. اگر چه ممکن است ژنتیک هم موثر باشد (نظیر ورزش بسکتبال) اما وراثت همه چیز نیست. شاید حتی عامل فرعی باشد.
چرا؟
پنی اولکسیک، شناگر بیست و یک ساله، پر افتخارترین ورزشکار تاریخ کانادا در المپیک است. او در ریو چهار مدال و در توکیو دو مدال گرفت. پنی فرزند پنجم یک خانواده تورنتویی است. پدرش در آمریکا بسکتبالیست بود،مادرش هم قهرمان شنای کشور اسکاتلند بود و رکورد دار این کشور. برادر بزرگ او در لیگ هاکی ان اچ ال بازی میکند و خواهر بزرگش قهرمان دانشگاه در رشته قایقرانی است. برادر دیگر پنی هم هاکی باز است.
کودکی که در این خانواده به دنیا میاید مزایای ورزشی مهمتری نسبت به ژنتیک دارد که بعضی از آنها به شرح زیر است:
- در خانواده ورزشکار بچه برای ورزشکار شدن نباید پدر و مادرش را توجیه کند و نیازی نیست برای ورزش کردن با خانواده بجنگد. در این خانواده ورزش بخشی اثبات شده و شاید اجباری از رشد و تربیت هر کودک است.
- بچه اخر بودن در یک خانواده ورزشی به این معنی است که از همان خردسالی ورزشکار برای هر کاری با حریف قدرتر از خودش روبرو شود. از گرگم به هوا گرفته تا دویدن سر کوچه برای رسیدن به ماشین بستنی فروش با شخصی رقابت میکند که از او قوی تری، سریعتر و بزرگتر است. رقابت کردن در ضمیر ناخوداگاه این کودک نهادینه میشود.
- خانواده ای که مادر قهرمان و برادر ورزشکار حرفه ایست سطح انتظار خروجی ورزش اش از اعضای خانواده بسیار بالاتر از یک خانواده عادی است. اینگونه است که هدف ورزشی کودک از همان ابتدا بسیار بالا تعیین میشود.
- خانواده ورزشکار میداند چگونه از نظر روحی با تلاطم و مشکلات ورزشی یک کودک و نوجوان کنار بیاید. خانواده ورزشی میداند با منیت کودک وقتی قهرمان میشود و با افسردگی او هنگامی که شکست می خورد چطور رفتار کند تا پایه ای برای موفقیت های بعدی او شود.
- خانواده ورزشی، خصوصا وقتی مادر در همان ورزش باشد، میتواند به درستی تشخیص دهد کودک از لحاظ ذهنی و چهار چوب فیزیکی مناسب چه نوع ورزش است و تمرکز را از همان ابتدا روی یک ورزش می گذارند.
- خانواده ورزشکار بسیار دقیق تر و به موقع نقاط ضعف یک کودک و نوجوان ورزشکار را تشخیص میدهد.
- در خانواده ای که مادر یا پدر ورزشکار است مراحل اموزشی و تمرینی و ریزه کاری هایی فنی بالارفتن (در چه مسابقه ای شرکت کنیم، با کی صحبت کنیم، کجا لابی کنیم) از همان ابتدا برای کودک روشن است. در خانواده غیر ورزشی پدر و مادر هم خودشان از طریق سعی و خطا باید بیاموزند که کدام روش تمرینی، کدام باشگاه، کدام مربی برای موفقیت کودک بهتر است. بی اطلاعی پدر و مادر در این مرحله میتواند به قیمت از بین رفتن شانس کودک برای موفقیت های بعدی تمام شود.
به نظر من این فاکتور ها بسیار مهمتر از توارث و ژنتیک خالص است. مطمنم بهترین ژنتیک خالی را به حال خودش رها کنید هیچی نمی شود اما اگر کودکی که ژنتیک معمولی دارد را همه این مولفه را بدهید بی شک موفق خواهد شد.
یانیس دیشب قهرمان ان بی ای شد و فهرست افتخارات تکمیل شد. ال استار، کاپیتان ال استار، ام وی پی فصل عادی (دوبار)، بازیکن دفاعی سال، قهرمان و ب ارزش ترین بازیکن فینال. کسی را نمیشناسم که یانیس را دوست نداشته باشد. اما علاقه ما به یانیس بیشتر از اینکه بخاطر بازی او باشد بخاطر داستان زندگی اوست. داستان کودکی که ده دوازده سال پیش در خیابان دستفروشی میکرد اکنون قهرمان جهان است. این داستان قلب هر شنونده ای را گرم میکند. چرا؟ چون به ما نشان میدهد در دنیا عدالت وجود دارد، به ما نشان میدهد اگر تلاش کنی بالا میروی، مهم نیست از کجا آمدی. توهم «عدالت» در کار دنیا دقیقا همان چیزی است که همه به دنبال شواهد آن هستیم تا آرامش بگیریم. توهم اینکه موقعیت موفقیت در دنیا برای همه به صورت عادلانه وجود دارد، اینکه کار دنیا حساب و کتاب دارد و مسیر برای همه باز است داروی مخدری است که همه به آن نیاز داریم.
ولی واقعیت چیز دیگری است. در کار دنیا عدالتی وجود ندارد. زندگی مجموعه ای از رویدادهای اتفاقی است که در بسیاری از آنها ما نقشی نداریم ولی آنها مسیر زندگی ما را تعیین میکنند. موفقیت و عدم موفقیت (با استاندارد فعلی) ما توسط این رویدادهای تعریف میشود. اینکه خروجی این رویداد اتفاقی چه تاثیری روی مسیر ما میگذارد و ما چگونه با آن تغییر روبرو میشویم تعیین کننده رویداد اتفاقی بعدی است. تنها تاثیر ما اینست که رویداد اتفاقی بعدی در زندگی ما چه باشد.
اگر یانیس به جای متولد شدن در یونان در ایران متولد شده بود، اگر یانیس در کشوری رشد کرده بود جنگ داخلی بود (محل تولد پدرش)، اگر یانیس در هفده سالگی توسط امریکای ها دیده نشده بود، اگر یانیس در نوزده سالگی ده سانت رشد نمیکرد، اگر برادر بزرگ یانیس همراه او نبود، اگر امسال همه ابر ستاره های لیگ مصدوم نشده بودند، اگر پای دورنت دو سانت روی خط سه امتیازی نبود.... همه این «اگر» که یانیس که در آن هیچ تاثیری نداشت مسیر زندگی این جوان را تعیین کرد و به اینجا رسیدیم که اکنون در مورد قهرمانی این جوان یونانی صحبتی در میان نبود.
اما در همین دنیای بی حساب و کتاب و تصادفی یک چیز قطعی است و آنهم در اختیار ماست، اگر تلاش نکنیم هیچ کدام از این رویدادهای اتفاقی در رسیدن ما به موفقیت موثر نخواهد بود. اگر خودمان را در مسیر رویدادهایی که بطور بالقوه خروجی مثبت دارند قرار ندهیم هیچ اتفاقی که منجر به موفقیت شود برای ما رخ نمیدهد. دنیا عادل نیست اما میتوان با بند بازی بین طناب های اتفاق به سمت موفقیت حرکت کرد. زندگی بازی کردن با درصدها و احتمالات است.
خبر حرفه ای شدن سازمان ورزش دانشجوی امریکا (بزرگترین سازمان ورزش دانشجوی جهان) در هیاهوی المپیک، جام فوتبال در اروپا و فینال بسکتبال و هاک گم شد. در صد و بیست سال گذشته طبق قانون دانشجویان ورزشکار در دانشگاه های امریکا حق نداشتند از شهرت، محبوبیت و ورزش کردنشان پول دربیاورند. این در حالی بود که دانشگاه ها حق داشتند از این بازیکنان مجانی (البنه بورسیه تحصیلی به انها اعطا میشود) میلیارد ها درامد کسب کنند. اکنون با تصویب قانون در مجالس دولت امریکا هر ورزشکار دانشجو حق دارد از ورزش کردنش بطور شخصی کسب درامد کند. با اینکه دانشگاه هنوز پولی به بازیکن نمیدهد اما خودش حق دارد از مسیر های مختلف کسب درامد کند. راه های کسب درامد دانشجویان به شکل زیر است:
- عقد قرارداد کفش و لباس
- شرکت در تبلیغات
- درامد های ناشی از شبکه های اجتماعی
- درآمد ناشی از بازی های کامپیوتری و کالاهای رسانه ای دیگر
تصور کنید اولیویا دان، ژیمناست دانشگاهی امریکا، که سه و نیم میلیون فالوور تویتر و میلیونها اینستاگرم دارد و تا امروز حق نداشت یک پاپاسی از این لشکر فالور پول دربیاورد اکنون چه کوهی از قرارداد و پول به سمتش روانه میشود. تصور کنید اگر این قانون زمان حضور زایان ویلیامسون در دانشگاه بود چه اتفاقی برای حساب بانکی این جوان میافتاد. پیش بینی میکنم این تغییر در قوانین کسب درامد باعث رشد ورزش هایی بشود که تا امروز میلیاردر شدن ورزشکاران آن برای ما قابل تصور نبود. بزودی ژینماست و تیروکمان کش میلیاردر هم خواهیم داشت.
ترجمه فارسی کتاب نیک نرس، سر مربی تیم رپتورز، بطور مجانی در اختیار دوستداران بسکتبال قرار میدهم. از دگمه زیر برای دسترسی به لینک مطالعه و . دریافت فایل پی دی این کتاب در این پست استفاده کنید.
یکی از تفاوت انسان ها با حیوانات استفاده از زبان برای انتقال مفاهیم و رسیدن به درک مشترک است (جان عزیزتون کسی نیاد بگه دلفین ها هم با هم حرف میزنند). زبان هم تشکیل شده از کلمات. کلمات همانقدر که مفید هستند و کار راه انداز اگر اشتباه استفاده شوند مخرب. نمونه آش همین چیزی که بین بسکتبالیست ها جا افتاده که میگوییم فلانی استیل شوتش زیباست.
انگار داریم در مورد دست خط طرف حرف میزنیم که خط زیبایی دارد. وقتی کلمه زیبایی را به استیل (هماهنگی حرکتی بدن و توپ هنگام شوت) ربط میدهیم به این معنی است که اگر کسی مثل استیل زیبا شوت نزند اشتباه نمیکند فقط زیبا نیست. مثل دست خط کسی که زیبا نیست غلط نیست فقط زیبا نیست.
شوت زدن زیبا معنی ندارد. شوت زدن دست خط نیست که یکی نستعلیق بنویسد و زیبا باشد دیگری کوفی و آنهم زیبا باشد و یکی هم خرچنگ غورباقه که زیبا نیست ولی هر سه اشتباه نیستند و کلمات را صحیح نوشتند. شوتی که بر اساس اصول پایه نباشد غلط است. گل شدن یا نشدن آشت شوت هم مساله ای جانبی است. زیبایی و زشتی هیچ ارتباطی به مقوله شوت ندارد. وقتی به جای کلمات صحیح یا غلط از صفت زیبا برای توصیف شوت استفاده میکنم به این معنی است که بقیه شوت ها را غلط نمیدانیم فقط میگوییم زشت است.
برای توصیف فرایند حرکت شوت در بسکتبال از کلمه استیل یا استایل استفاده میشود. بعضی ها هم از کلمه مکانیک استفاده میکنند. انگلیسی زبان ها از کلمه فرم (به معنی شکل) استفاده میکنند. شکل شوت یک دستی (رایج ترین شوت ورزش ما) یک شکل بیشتر ندارد و اگر شما ان شکل را دنبال نکنید اشتباه کار فن را اجرا میکنید. قشنگ و زشت معنی ندارد. درست و غلط معنی دارد.
البته در اجرای شوت تفاوت های بسیار کوچکی است که بازیکن به تناسب فیزیک بدنش میتواند در اجرای شوت داشته باشد که انرا غلط نمیکند. مثلا استفن کری که دستش به اندازه انسان عادی است هنگام شوت دست نگهدارنده را کنار توپ میگذارد (کلاسیک ترین و صحیح ترین شکل) ولی یانیس انته تکومپو به دلیل اندازه وحشتناک دستش دست نگهدارنده را تقریبا جلوی توپ میگذارد. همین. تفاوت های کوچک نه اینکه کلا یه کاری دیگه ای بکنند و بگویند از نظر من شوت اینجوری است و هرکسی باید مدل خودش شوت بزند.
لیگ هر سال در ابتدای فصل از مدیران تیم های ان بی ای در مورد فصل پیش رو نظر سنجی انجام میدهد و این نتیجه نظر سنجی امسال است:
- قهرمان لیگ: لیکرز
- ام وی پی: یانیس
- اگر امروز تیم درست کنی کدام بازیکن نفر اول است؟ یانیس
- کدام بازیکن اعمال بیشترین تغییرات را به مربی تیم مقابل اجبار میکنند: جیمز هاردن
- کدام بازیکن امسال خواهد ترکاند: شی گلجس الکساندر
- بهترین پوینت گارد: استفن کری
- بهترین شوتینگ گارد: جیمز هاردن
- بهترین اسمال فوروارد: قبله عالم
- بهترین پاور فوروارد: یانیس
- بهترین سنتر: نیکولا یوکیج
- مدافع سال: یانیس
- بهترین بازیکن خارجی: یانیس
- تیمی که بهترین تبادلات را داشت: لیکرز
- کدام جابجایی بیشترین تاثیر را خواهد داشت: کریس پال به فینیکس
- کدام بازیکن بیشتر کم توجهی شده: سرج ایباکا
- کدام جابجایی کف شما را برید: گوردون هی وارد به شارلوت
- بازیکن تازه وارد سال: لملو بال
- کدام بازیکن تازه وارد امسال پنج سال دیگر بهترین خواهد بود: جیمز وایزمن
- کدام بازیکن تازه وارد نسبت به جایگاهش بهترین است: تایریس هلیبرتون
- مربی سال: اریک اسپولسترا (میامی)
- کدام مربی انگیز دهنده ترین است: اریک اسپولسترا
- کدام مربی بهترین تغییرات حین بازی را اجرا میکند: اریک اسپولسترا
- کدام مربی جدید یا جابجا شده بیشترین تاثیر را خواهد داشت: استیو نش
- کمک مربی سال: مایک دی انتونی
- کدام بازیکن فعال حاضر بهترین مربی در اینده خواهد شد: کریس پال
- کدام تیم بهترین هسته جوان را دارد: نیواورلینز
- بهترین پاس دهنده: قبله عالم
- کدام بازیکن سر سخت ترین است: استیون ادمز
- کدام بازیکن همه کاره ترین است: لبران جیمز
- شوت مرگ و زندگی اخر بازی را به چه کسی میدهید: دیمین لیلارد (لبران جیمز در این زمینه صفر رای اورد)
- بزرگترین چالش دوران کرونا: سفر تیم ها تحت پروتکل بهداشتی
بازیکن اول: دویست تا شوت میزنه، خودش ریباند میکنه، عشقی، حال میکنه، گل شدن یا نشدنش را نمی شمرد
بازیکن دوم: دویست تا شوت میزنه، دوستش براش ریباند میکنه، گل شدن یا نشدن را حساب میکنه، هر بیست تا شوت دوستش در مورد فرم شوتش بهش فیدبک میده، بازیکن بر اساس فیدبک شوتش بیست تای بعدی را تصحیح میکنه، صد تای اول را بدون دویدن و صد تای بعدی را با لمس خط وسط زمین و برگشتن به نقطه شوت اجرا میکند
کدام تمرین باعث پیشرفت واقعی میشود؟
تکرار یک مهارت ، حتی برای مدت های طولانی، تضمین کننده تخصص در ان مهارت نیست. چرا که هنگامی که به سطحی قابل قبول میرسید از انجا فقط همان سطح کیفی اجرای فن را بطور اتوماتیک اجرا میکنید. پس از ان مرحله بهبودی محسوس مشاهده نمیشود. این سطح اصطلاحا به مرحله «مهارت در حد رفع رجوع نیاز اولیه» است. این سطح برزخی است که بسیاری از نو اموزان بسکتبال پس از اموختن مهارتی در ان گیر میکنند و تا بالاترین مرحله های عمر ورزشی شان بهبود محسوسی نمی یابند.
راه عبور از این برزخ مهارتی و شکستن قالب روزمرگی «تمرین حساب شده» است.
تمرین حساب شده نوعی تمرین سیستماتیک و هدف مند است. تمرین های پیش پا افتاده عموما تکرار بدون چالش و تمرکز یک حرکت یا یک فن است اما تمرین حساب شده متمرکز روی بهبود یک مهارت خاص است و در هر فاز چالش ان افزایش میبابد. در تمرین حساب شده اصل کند به تند (ابتدا اهسته شروع کنیم و کم کم سرعت را افزایش دهیم) شروع میشود. تمرین حساب شده نیاز به فیدبک دارد. اینکه شخص دومی یا خود فرد تمرین کننده با استفاده از ابزار بتواند حرکات و اجرای فنون را هنگام تمرین مرور کند و انرا در حین تمرین تصحیح کند مهم است. تکرار یک حرکت اشتباه تمرین عاقلانه ای نیست.
شش مرحله کاربردی برای تمرین حساب شده به شرح زیر است
اول: انگیزه مند شوید: تمرین کردن و تمرکز طولانی روی یک چیز کار ساده ای نیست
دوم: برای میزان پیشرفت اهداف مشخص، قابل اندازه گیری و واقعی تعیین کنید.
سوم : چارچوب اسایش تان را بشکنید، کارهایی را انجام دهید که ناخوداگاه تمایلی به انجام ان نداشتید
چهارم: ثابت قدم و سرسخت باشید، همین که قضیه برایتان سخت شد وا ندهید
پنجم: فیدبک بگیرید،حتی اگر پذیرفتن ان برایتان سخت و دردناک باشد
ششم: به خودتان استراحت بدهید و اجازه ترمیم بدنی و ذهنی بدهید
پس از قهرمانی اول عواملی در تیم از نقش خودشان در کسب قهرمانی راضی نیستند. عده ای پول بیشتر میخواهند، عده دیگری دقیقه بیشتر و نقش بزرگتر - \
برای رسیدن به قهرمانی تیم باید گرسنه باشد و انگیزه داشته باشند. وقتی تیم قهرمان شد دوباره گرسنه شدن و انگیزه دار شدن ساده نیست. وقتی پیروزی دیگر چیز جدیدی نیست انگیزه عوض میشود -
بسیاری از قهرمانان بر این باورند که قهرمانی اول خودش باعث کسب قهرمانی های دیگر میشود. چنین چیزی بینهایت غلط است -
وقتی تیمی قهرمان میشود مستقیما در وسط هدف تیم های دیگر مدعی قرار میگیرد. اینبار همه تیم ها برای این برنامه ریزی میکنند که تیم قهرمان را پایین بکشند. ساختار تیمشان بر اساسی میریزند که قهرمان را نابود کنند -
وقتی تیم قهرمان شده نقشه راه قهرمانی اش برای بقیه لو میرود. اکنون همه تیمها به اندازه کافی اطلاعات دارند که تیم قهرمان چه برنامه ای دارد -
تماشاگران دبیلو ان بی ای نسبت به فصل پیش هفتاد درصد بیشتر شده، فالوور های بعضی بازیکنان در شبکه های اجتماعی ششصد درصد افزایش یافت ولی هنوز مجموع دستمزد تمام کل لیگ دبلیو ان بی ای در یکسال کمتر از دنی گرین به تنهایی است. بخشی از این معادله عجیب بدلیل درآمد کم دبیلو آن ای بی است. درآمد کم دبیلو ان بی ای هم بدلیل تماشاگر کم است. از نظر بیننده تلویزیونی این لیگ نیاز به کمک سریع و جدی دارد.
بر خلاف تصور بسیاری از دوستان این صفحه دلیل تماشاگر کم دبلیو ان بی ای در آمریکا کیفیت نازل رقابت ها در مقایسه با ان بی ای نیست. مردم آمریکا در اولین دهه هشتاد همین ان بی ای با کیفیت را هم تماشا نمیکردند تا اینکه یکی پیدا شد و انرا به درستی بازاریابی کرد و شد این چیزی که میبینید. همین الان هم برنامه های تلویزیونی بی نهایت احمقانه در امریکا ده ها برابر لیگ زنان تماشاگر دارد. چون به درستی بازاریابی شده آند.
به نظرم بازاریابی دبیلو ان بی تی غلط است. دبیلو ان بی ای را نباید لیگ مثل ورزش های دیگران زنان از طریق سکس، لباس تنگ و ورزشکاران مامانی به مردان ورزش دوست تبلیغ کند. دبیلو ان بی ای را باید به زنان تبلیغ کرد، به دختران و دختر بچه ها تبلیغ کرد. باید زنان را به پای تلویزیون کشید تا رقابت ورزشی زنان را تماشا کنند نه لزوما رقابت مردان. دبیلو ان بیایباید به سمبلی برای قدرت دادن به زنان و دختران استفاده شده. اینکه یک دختر بچه اگر بخواهد و تلاش کند میتواند بدون آویزان شدن به دستاویز سکس معروف ، با نفوذ و مهم شود.
میدانم اگر همیتی برای توسعه دبیلو ان بی ای باشد این لیگ با سرعتی بیشتر از ان بی ای رشد خواهد کرد فقط باید از راه درستش وارد شد.
مهم نیست چطوری حساب کنید دوایت هاوارد اکنون قهرمان است. زمانی دوایت هاوارد را به عنوان مسموم کننده ترین بازیکن لیگ لقب داده بودند. هاوارد کسی بود که در اوج کوبی برایانت او را از شهر بیرون کرد، جیمز هاردن نتوانست با او کنار بیاید،در زادگاهش اتلانتا پس از یک فصل اخراج شد، در شارلوت رسما از لیگ بیرون انداخته شد. اما لبران جیمز او را زیر و پرو بال گرفت. به او نقش داد و از او برای قهرمانی استفاده کرد.
لبران در میامی کریس اندرسون (بردمن) را زیر پرو بال گرفت. کسی که بدلیل استفاده از داروهای غیر مجاز از ان بی ای اخراج شده بود و حتی پرونده قضایی سو استفاده جنسی از کودکان داشت (که بعدا معلوم شد پاپوش بوده). هیچ کسی حاضر نبود حتی اسم اندرسون را بیاورد. لبران جیمز و میامی هیت از او یک شهروند نمونه ساخت، در تیم به او نقش داد و یک حلقه قهرمانی به دستش کرد.
در کلیولند لبران جیمز شروع به مرمت ساختمانی کلنگی به نام جی ار اسمیت کرد. جی ار اسمیتی که رسما (به همراه ایمان شامپرت) از نیویورک بیرون انداخته شد. بازیکنی که از نظر سطح هوش بسکتبال و انتخاب نوع شوت همیشه مایه خنده لیگ بود. بازیکنی که بخاطر مسخره بازی های بی سابقه اش (بازکردن بند کفش حریف هنگام ریباند برای پنالتی)رسما دلقک لیگ بود. لبران جیمز به او نقش داد، از او خروجی خواست و او را در کلیولند قهرمان کرد.
این توانایی بالابردن دیگران قدرت جادویی لبران جیمز است. لبران جیمز اثبات کرد میتواند از هر کسی قهرمان بسازد، حتی کسانی که لیگ از انها امید بریده و انها را به عنوان عامل مخرب شناسایی کرده. نام مایکل جوردن بدلیل رقابت و شکست دادن نامهای پر اوازه ای چون ملون، استاکتون، تامس، بارکلی در تاریخ میدرخشد، اما نام لبران جیمز بخاطر بالابردن هم تیمی های چون اندرسون، هاوارد و اسمیت همیشه در پیشانی ورزش بسکتبال خواهد بود. لبران جیمز بزرگترین اسانسور ورزشکاران جهان است. لبران جیمز عالی مقام ترین کلنگی ساز تاریخ بسکتبال است.
بهترین منبع برای آمارهای فردی و تیمی تاریخ لیگ
www.basketball-reference.com
بهترین منبع برای امارهای پیشرفته
www.cleaningtheglass.com
بهترین منبع برای اطلاعات در مورد قرارداد بازیکنان و تیم ها
www.spotrac.com
بهترین منبع برای اطلاعات داوری
https://official.nba.com/rulebook/
گزارش ارزیابی داوری در دو دقیقه اخر بازی
https://official.nba.com/2019-20-nba-officiating-last-two-minute-reports/
بهترین منبع برای گزارش های تحلیلی بر اساس فرایندهای اماری
https://fivethirtyeight.com/sports/
بهترین منبع خبری برای ان بی ای
twitter account : @wojespn