از بی پدر هیچ کدام از این دو مفهوم نیست. منظور من از بی پدر اینجا کسی که است که بزرگ‌تر بالای سرش نیست، کسی که مرشد ندارد، کسی که هیچ شخصی در زندگی اش ندارد که در لحظات سخت برای تصمیم گیری به او کمک کند.

پدر داشتن ورزشکار یعنی چی؟

بیست و ششم آگوست سال ۲۰۲۰ در حالی که بازیکنان ان بی ای بخاطر کرونا در حباب دیزنی در حال برگزاری پلی اف بودند خبر رسید که یک مرد سیاهپوست در ایالت ویسکانسین توسط پلیس به قتل رسیده. این ماجرا در گرماگرم جنبش مدنی سیاهپوستان امریکا علیه خشونت پلیس بود. اولین تیمی که تصمیم به اعتصاب گرفت میلواکی باکس بود که از رختکن بیرون نیامد. پس از ان همه بازی های آن روز تعطیل شد و عملا لیگ در آستانه تعطیلی قرار گرفت. در بین بازیکنان ان بی ای گروه زیادی بر این عقیده بودند که باید کل مسابقات را تعطیل کرد و به مردم در خیابان پیوست، عده ای هم می‌گفتند اگر به بازی کردن ادامه دهیم تاثیر بیشتری در افکار عمومی خواهیم داشت. در چنین شرایطی بازیکنان عموما به بزرگ تر های لیگ کسانی چون کریس پال،‌ کارملو انتونی،‌ لبران جیمز و داک ریورس مراجعه می‌کردند. اما این بار احساسات بازیکنان به حدی تحریک شده بود که حتی حرف این بزرگان هم برای رسیدن به نتیجه جمعی موثر نبود. اینجا بود که کریس پال و لبران جیمز به باراک اوباما،‌ رییس جمهور سابق امریکا، زنگ زدند و از او راهنمایی خواستند. نتیجه گفتگوی بزرگان لیگ با اوباما به این شکل شد که آنها به بازی ادامه می‌دهند اما از مالکان تیم میخواهند اقدامات موثر و مشخصی در راستای احقاق حق اقلیت‌های نژادی انجام دهند.

نتیجه این شد که بازیکنان به رقابت ادامه دادند، سالن های بسکتبال به محل رای گیری تبدیل شد، سیاه پوستان امریکا به طور بی سابقه ای در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند و رییس جمهور آمریکا که با نظر بازیکنان ان بی ای مخالف بود سقوط کرد.

حالا ورزشکار بجوان ایرانی را (که عموما ساختار تفکر سیاسی و اجتماعی مستحکمی ندارد و بلد است توپ بگیرد و توپ بزند)‌ مثل یک مترسک مجبور کردند نزد جلاد اوین برود. ورزشکار بیچاره ایرانی کسی را ندارد که با او همفکری کند که در این شرایط چه باید کرد،‌ چطور آلت اسلام نشود، چطور کاری نکند که همه محبوبیتش یک شبه نابود شود.

ورزشکار ایرانی پدر ندارد.

Posted
AuthorKaran Makvandi

مارک تجاری جردن از مرز پنج میلیارد دلار فروش سالانه عبور کرد. با این میزان فروش مایکل جردن سالانه بیش از صد و پنجاه میلیون دلار سهم فروش از نایکی دریافت می‌کند. این عدد نزدیک دو برابر کل پولی است که از بازی در ان بی ای کسب کرد.

اما این موفقیت مدیون کسی است که شاید او را نشناسید
بدون این مرد این موفقیت امکان پذیر نبود. این ماجرای نقش او در این موفقیت است

ماجرا از سال ۱۹۸۱ شروع میشود. تینکر هتفیلد دانشجوی دانشگاه اورگن بود و در تیم دو میدانی این دانشگاه زیر نظر بیل بومن، مربی افسانه های این دانشگاه رقابت می‌کرد. تینکر در دانشگاه معماری خواند و بلافاصله در شرکت نایکی استخدام شد. مسولیت او طراحی دفاتر کاری و فروشگاه های نایکی بود. اما در سال ۱۹۸۵ همه چیز عوض شد.

اوایل دهه هشتاد میلادی نایکی گرفتار مشکلات مالی شده بود. فروش ریباک، رقیب نایکی،‌ بسیار بیشتر بود و نایکی در حال تعدیل نیرو و اخراج کارکناش بود. در این سالها سهام شرکت نایکی پنجاه درفت افت کرد. همین زمان بود که برای نجات از ورشکستگی شرکت نایکی بین پرسنل داخلی شرکت مسابقه ای برای طراحی محصول جدید برگزار کرد و و برنده این مسابقه کسی جز تینکر هتفیلد نبود. او .بعد از مدتها التماس کردن از مدیران شرکت بالاخره عضو گروه طراحی این شرکت شد

دو سال بعد نایکی مسولیت طراحی اولین پروژه مسنقل را به تینکر داد. طراحی نایکی ایر مکس یک. هتفیلد با الهام گرفت از معماری ساختمان های مدرن در پاریس کفشی طراحی کرد که جزییات داخلی آن از بیرون دیده میشد. مدیران شرکت در ابتدا با تولید این کفش مخالفت کردند و انرا بیش از حد انقلابی نامیدند اما وقتی کفش به بازار امد فروش ان به آسمان رفت. . اینجا بود که ماجرا جالب شد.

در سال ۱۹۸۷ راب استراسر و پیتر مونرو دو نفر از اعضای اصلی شرکت نایکی که طراحان اصلی ایر جوردن یک و دو بودند ناگهان شرکت را ترک کردند تا شرکت تولید کفش مستقل خودشان را تاسیس کنند. از این بدتر که قرارداد مایکل جردن با نایکی در حال نزدیک شدن به خاتمه بود این دو نفر تمام تلاش خودشان را کردند که مخ جردن را بزنند تا به سمت شرکت تازه تاسیس انها بیاید. بخشی از نقشه آنها برای زدن مخ جردن این بود که پیتر مونرو که طراحی اصلی کفش های ایر جوردن یک و دو بود بخش زیادی از طراحی های مدل جردن سه که قرار بود به زودی تولید شود دزدید و با خودش به شرکت جدید برد. بزرگترین مشکل این بود که نایکی قراربود پنج هفته دیگر طراحی کفش جردن سه را به مایکل جردن و کارگزارش نشان دهد. اکنون که طرح دزده شده بود نایکی چیزی برای ارایه به جردن نداشت. اینجا بود که تینکر هتفیلد وارد شد و بلافاصله به ملاقات مایکل جردن رفت

با استفاده از اطلاعاتی که هتفیلد از ملافتاتش با جردن کسب کرده بود و ضرب العجل پنج هفته ای دست به کار طراحی کفش جدیدی برای نایکی شد. برنامه این بود کفش نیم ساقی طراحی کند که نقش هایی که قبلا در کفش بسکتبال دیده نشده بود روی چرم آن چاپ شده باشد.

اما قضیه به مشکل خورد

سه هفته بعد فیل نایت،‌ مدیر نایکی و تینکر هتفیلد با یک نمونه از نایکی ایر جوردن سه سوار هواپیما شدند تا در ملاقتات با جردن درلوس أنجلس انرا به این اسطوره نشان بدهند. جردن چون داشت گلف بازی میکرد چهار ساعت دیگر به جلسه رسید. فکر میکنید با کی داشت گلف بازی میکرد؟ راب استراسر و پیتر مونرو. همان دو نفری که نایکی را ترک کرده بودند تا شرکت خودشان را بزنند. واقعیت این بود که جردن فقط با این دو نفر گلف بازی نکرد بلکه در جلسه ای شرکت کرد که این دو مدیر سابق نایکی به او پیشنهاد کردند به مارک تجاری جدیدی که انها تاسیس کرده بودند بپیوندد. نام این مارک ون گرگ بود. همین که جردن به جلسه با فیل نایت و تینکر هتفیلد رسید گفت: نشون بده ببینم چی داری

در حالی که برای همه قطعی شده بود که جردن نایکی را ترک خواهد کرد فیل نایت از هتفیلد خواست طرحش را به جردن نشان دهد. با اینکه همه در شرکت نایکی به هتفلید توصیه کردند ایر جوردن سه را مثل بقیه کفش های نایکی با علامت خاص نایکی در کنار کفش طراحی کند اما هتفیلد این کار را نکرد و علامت جامپ من (َعلامتی که اکنون مارک تجاری جردن است)‌ برای زبانه این کفش استفاده کرد. هتفیلد گفت که این کار را یواشکی بدون اطلاع دیگران انجام داد.هتفیلد بدون اطلاع و هماهنگی با فیل نایت نه تنها کفش را با علامت جامپ من تولید کرد بلکه لباس های ورزشی دیگری که به همراه این کفش میامد را هم به جای علامت نایکی منقش به جامپ من کرد

جردن با دیدن این کفش یک دل نه صد عاشق طراحی و کفش شد و امپراطوری مارک تجاری جردن از انجا اغاز شد. نایکی به سرعت با کمک اسپایک لی پروژه موفق تبلیغاتی « حتما بخاطر کفش است» را به راه انداخت

مایکل جردن با پوشیدن جردن سه در این دانک افسانه ای از روی خط پنالتی شهرت این کفش و مارک تجاری جامپ من را به اسمان هفتم فرستاد. برای هتفیلد طراحی جردن سه شروعی برای شاهکارهای دیگر بود. هتفلید صدها کفش دیگر برای نایکی طراحی کرد که هر کدام موفقیت تجاری بسیاری را برای این مارک به همراه داشتند.

هنوز هم فیل نایک معتقد است مردی که نایکی را نجات داد جردن نبود بلکه تینکر هتفیلد بود

Posted
AuthorKaran Makvandi