در ادامه ادعای شگفت انگیز «یورولیگ از ان بی ای بهتر است» مربیانی با من تماس گرفتند که ما نگفتیم یورولیگ بهتر است، ما گفتم «تماشای ان بی ای برای نواموزن مضر است، میخواهند ادای ستاره ها را در بیاورند اما چون بدنش را ندارند بازی شان خراب میشود.»
بخش عمده ای از توسعه بسکتبال در مغز رخ میدهد. تصویرگری ذهنی یا منتال ویژوالیزشن بخش غیر قابل جدا شدن پیشرفت یک نوجوان است. وقتی من دوازده ساله بودم در ذهنم خودم را لری برد تصور میکردم و شوت سه امتیازی فید اوی میزدم، هم تیمی ام خودش را ایزیا تامس تصور میکرد و بدون اینکه کسی جلویش باشد شونصد تا کراس اور غیر ضروری میزد، ان یکی خودش را جوردن تصور میکرد و لی اپ بدون دفاع را اکروباتیت یک دستی از چپ به راست میبرد. اینها اثر فرایند تصویر سازی بود که در ذهن سیزده سالگی ما رخ میداد. ما توی دهنمان خودمان را در پلی اف ان بی ای جایی که باستن در برابر نیویورک، شیکاگو در برابر دیترویت مبارزه میکرد تصور میکردیم. اما چیزی که مربی ما شعور و دانشش را نداشت این بود که این تصویر سازی برایمان موشکافی کند، معنی حرکات را برایمان باز کند، راه رسیدن به اجرای صحیح هر فن را برایمان هموار کند، دلیل هر حرکت را بگوید و از قدت تخیل ما برای کمک به پیشرفت تک تک ما استفاده کند. این بود که همه ما عین علف هرزه و بعضی ها مثل گلی در خارزار بزرگ شدیم.
من خودم را میگویم. من عاشق لری برد بود چون همان سال ام وی پی شده بود. وقتی لری برد شوت میزد به سمت عقب فید اوی میکرد و به نظرم خیلی خوشگل بود. من هم سعی میکردم همین کار را بکنم. معنی اش را نمیدانستم ولی همه شوت هایم فید اوی بود! فکر میکردم لابد لری برد این کار را میکند خوب است. حتی وقتی دفاع نداشتم و از روی سه امتیازی هم شوت فید اوی میزدم (صد رحمت به جی ار اسمیت) مربی پایه من شعور و بینشش را نداشت که بگوید که دلیل فید اوی لری برد ایجاد فضا برای شوت زنی است و وقتی دفاعی وجود ندارد نیازی به ایجاد فضا نیست پس الکی شوت معمولی را سخت تر نکن. مربی دانشش را نداشت به من نشان دهد فید اوی درصد شوت را پایین میاورد. حتی نمیدانست که میتواند به من بگوید اگر عشق فید اوی هستی به جایی اینکه از سه امتیازی بزنی بیا شوت منطقه ای بزن (جایی که شلوغ تر است) که دفاع بیشتری داری تا حداقل فید اوی را در شرایط درستش اجرا کنی.
کار مربی روشنگری است نه منع بچه ها از بهترین چیز دنیا. کار مربی اینست که زوایای پنهان بسکتبال را برای بچه ها عیان کند نه کشتن حس تخیل و تصویر سازی. مسیر موفقیت را به انها نشان دهد نه انها را از کمال خواهی دور کند.به جای فشار روی بچه های برای تماشای یورولیگ (جایی که بازیکنان دسته دوم و سوم امریکایی بازنشسته میشوند) به انها یاد بدهید چطور ان بی ای تماشا کنند. زوایای مهم زندگی ستاره ها را به انها نشان دهیم. به بچه بگوییم اگر میخواهند کوبی باشند به جای عن اخلاق بودن باید اولین کسی باشند که وارد سالن میشوند و اخرین کسی که خارج میشود. اگر میخواهند مثل جیمز هاردن باشند به انها بگویید به جای ریش گذاشتن و تراولینگ کردن چهل و شش درصد سه امتیازی بزنند. اگر میخواهند لبران جیمز باشند به جای قردادن و فیلم در اینستاگرم گذاشتن یادبگیرند چطور رهبر باشند. اگر میخواهند استفن کری باشند به جای ول دادن از وسط زمین به انها بگویید در یازده ثانیه بیست و پنج کراس اور بزنند. اگر میخواهند وستبروک باشند به جای شلوار پاره و تنگ پوشیدن بگویید صد و چهارده سانت بپرند. کار شما به عنوان مربی پایه استفاده از قوه تخیل و تصویر سازی ذهن نوجوان و هموار کردن مسیر برای انهاست نه اینکه بگویید حق ندارید ان بی ای تماشا کنید.