یادمه پونزده٫ بیست سال پیش یک مهمونی٫ از اون مدلهایی که قدیم بهش میگفتن پارتی٫ رفته بودم که همزمان بود با بازی فوتبال تیم ملی ایران و عراق۰ آلان دقیقا یادم نمیاد که اهمیت بازی برای چی بود ولی اینقدر مهم بود که میزبان مجبور شد تلویزیونشو روشن کنه تا مهمونا بتونن بازی رو دنبال کنن. ایران اون بازی رو بد جور باخت و همین حال گیری باعث شد مهمونی به هم بریزه. ده دفیفه بعد از پایان بازی مهمونا یکی یکی با لب و لوچه آویزون مهمونی رو ترک کردن۰
حالا این داستان عید دیدنی رفتن ما خوره ها بسکتبال و همزمانی اون با بازی های نهایی دانشگاه های امریکا.آلان یک چشممون به باقلواهای روی میزه و یک چشممون به پوینت گارد دانشگاه سیراکیوز. این شد عید دیدنی در خونه خوره های بسکتبال۰
چه خوره بسکتبال هستید٫ یا با یه خوره بسکتبال ازدواج کردین٫ چه پسر بزرگتون لوستر خونه رو با توپ بسکت اورده پایین یا انگشت دختر کوچیکتون بخاطر دریبل زدن زیادی باد کرده ٫ چه اینکه شبا موقع خواب توپ بسکت بغل میکنید یا حتی فرق توپ بسکتبال رو با کدو تنبل نمیدونید٫ سال نو همه تون مبارک باشه۰