یک سال پیش در همین روزها بود که لین سنتی (جنون جرمی لین) دنیای بسکتبال را در غرق در تعجب کرده بود که چطور یک جوان چینی تبار بی نام و نشان در برابر غول های ان بی ای قد علم میکند. اما کسی باور نمیکرد که در سالگرد درخشش این جوان جویایی نام، بازیکن دیگری گوی سبقت را از جرمی لین برباید؛ با این تفاوت که این جوان واقعا جوان است ؛ یعنی اینقدر جوان است که هنوز باید پوشک به پا کند
تیتوس کودک دوساله آمریکایی که که همزمان با راه رفتن ، شوت بسکتبال را هم آموخت، آنهم نه شوت عادی بلکه تریک شات ( همان شوت های شیرین کاری خودمان). ویدیوی شوتهای تیتوس با بیش از دو میلیون بیینده در یوتیوب ( تا روز هفتم فوریه) این روزها نقل مجالس بسکتبال است. این کودک دوساله نشان داد که نه ارتفاع حلقه برایش مهم است و نه شکل و وزن توپ. او هر چیز نسبتا گردی را به داخل هر نوع حلقه ای پرتاب میکند. توپ فوتبال، توپ والیبال، توپ پلاستیکی و حتی توپ خربزه ای فوتبال آمریکا برایش مهم نیست. پدر تیتوس میگوید که پسرش به محض اینکه راه رفتن را آموخت شروع به شوت زدن کرد و او هم از شوتهای پسرش فیلم تهیه کرد. شبکه های تلویزیونی امریکایی که این ویدیو را روی روی یو تیوب دیده اند اکنون در به در به دنبال تیتوس هستند تا در برنامه شان ظاهر شود و شیرینکاری کند. عده ای از دانشجویان دانشگاه کنتاکی، که از قطب های بسکتبال آمریکاست، دست به امضای طوماری برای جذب تیتوس در تیمشان زده اند. خلاصه جنون تیتوس همه را گرفته است
برای همه چیز یک اپلیکیشن ایفون وجود دارد! این ادعایی است که شرکت اپل، سازنده تلفن های بسیار پرطرفدار ایفون، در مورد فراوانی نرم افزارهای موجود برای تلفن هایش کرده است. ایمان شامپرت، گارد نیویورک نیکس، این ادعای شرکت اپل را در زمین بسکتبال به آزمون میگذارد و امتحان میکند که آیا میتوان از آیفون 5 به عنوان توپ بسکتبال استفاده کرد یا نه .اگر طرفدار ایفون هستید و ناراحتی قلبی دارید این ویدیو را نگاه نکنید.
مازی دویچ ، دوست زمان کودکی ام، استعداد عجیبی در آموختن زبان های خارجی و مسايل فنی داشت. آن موقعها که ما به زور پدر و مادر به کلاس زبان انگلیسی سیمین میرفتیم تا بلکه پِن را از پِنسل تشخیص دهیم، او یکروز بدون مقدمه شروع کرد به آلمانی حرف زدن ! انهایی که مازی را نمیشناختند سر در نمی آوردند که داستان زبان دانی او از کجا آب میخورد. تصورشان این بود که او کلاس های انستیوی گوته، تنها موسسه معتبر آموزش آلمانی آن زمان، را تمام کرده. ماها که دوست نزدیکش بودیم میدانستیم که زبان آلمانی یادگرفتنش فقط و فقط به دلیل عشق و علاقه اش به ماشین های بنز بود. از بس که کاتالوگهای این ماشین های بنز را که همه اش به زبان آلمانی بود میخواند زبانش راه افتاد. او نه تنها کاتالوگ های آلمانی را میخواند و ترجمه میکرد بلکه اهسته اهسته به جذب فرهنگ آلمانی در اسفنج وجودش پرداخت. تصور بفرمایید که در تهرانی که سگ صاحبش را نمیشناخت، هیچ کس در حضور مازی جرات نمیکرد از قسمت خط کشی نشده عابر پیاده از خیابان عبور کند یا اگر در حال رانندگی کمربند ایمنی اتومبیل را نبسته بودی و مازی تو را میدید کارت با کرام الکاتبین بود. مجموعه این ها بود که ما اسم مستعار مازی دویچ (آلمانی) را برایش برگزیدیم و همین اسم بر روی او ماند۰
زبان یاد گرفتن خود من هم داستانی مشابه، اما نه به غلظت مازی، داشت. من که خوره بسکتبال بود، هر مجله بسکتبال خارجیی که به دستم میرسد را ده بار تا ته میخواندم. آهنگ های خارجی گوش میدادم و فیلم های زبان اصلی میدیدم و خلاصه خودم را در فرهنگ انگلیسی زبان ها غرق میکردم. در دانشگاه هم از بس برای دوست اشنا مطلب ترجمه کردم تا بلکه اخر ترم نمره ای بگیرند، زبان انگلیسی ام بیشتر تقویت شد. همه اینها باعث شد که وقتی به کانادا آمدم اعتماد به نفس بیشتری داشته باشم و ایمان بیاورم که با اتکا به همین زبان دانی ام میتوانم در جامعه اینجا سریعتر جذب شوم. تجربه روزهای اول در شهر غریب بی نهایت نا آمید کنند بود. نه به خاطر اینکه زبان دانی ام به اندازه ای نبود که لازم باشد بلکه به عکس هر جا رفتم هیچ کسی نمیتوانست درست انگلیسی حرف بزند. از بس که در این شهر همه خارجی هستند، به لحاظ زبان صحیح انگلیسی حرف زدن عجیب توی ذوق تان میخورد. تا اینکه بالاخره رفتم سر کار و درفضای اداری- صنعتی سرو کارم با سفید پوستان ( به قولی کانادایی های اصل!) افتاد. طولی نکشید که نه تنها من حرف انها را میفهمیدم بلکه آنها هم میفهیدند من چه میگویم. سه ماهی از آمدنم به کشور جدید نگذشته بود که با تکبر پیش خودم گفتم: پس این کانادا که این همه ناله میکنند که اقا زبان سخت است این بود؟
یکی از مشکلات زبان خارجی در کشور جدید اینست که شما در فضایی جدید قرار میگیرد که از دایره راحتی (کامفرت زون) شما خارج است. همین خارج شدن از دایره راحتیتان شما را تدافعی میکند و همین تدافعی شدن باعث میشود که از اشتباه تلفظ کردن بی نهایت به هراس بیافتید. هراس بی مورد است که باعث میشود همان مقدار زبانی را هم که بلند بودید یادتان برود۰
۰ شوک فرهنگی زبان ندانی کماکان در انتظارم بود. آنهم در جایی که کمترین انتظارش را داشتم
زمین بسکتبال همیشه دایره راحتی من بوده. مهم نیست کجای دنیای باشم وقتی وارد زمین بسکتبال می شوم انگار روحم به سالن اسدی شمیران یا زمین اسفالت امیر آباد بر میگردد. زمین بسکتبال همیشه برای من آرامبخش ترین جای دنیاست بود و هست اما شوک فرهنگی زبان دانی، یا بهتر بگویم زبان ندانی دقیقا در زمین بسکتبال ، جایی که با بچه های سیاه پوست کانادایی جوان تر از خودم هم تیمی شدم به سراغم آمد. اولین شوک انجا بود که دستم را دراز کردم که با اولین هم تیمی دست بدهم ولی دیدم مشتش را به سمت من اورد و گفت: گیمی اِ راک مَن! من هم که مانده بودم داستان از چه قراری است همان کار را تکرار کردم و مشتم را با شک و تردید به مشتش کوبیدم. از باب ادب خودم را معرفی کردم : مای نیم ایز کارن. مثل مریخی ها به من نگاه کرد و گفت : ایتز جی. مانده بودم که کسی که به خودش با ضمیر ایت معرفی میکند با دیگری چه خواهد کرد. البته سریع دوزای ام افتاد که در این فضا کسی خودش را با نام کامل معرفی نمیکند بلکه فقط حرف اول اسمشان است که مهم است. اگر دو بازیکن باشند که اسم هر دو با حرف جی شروع شود انجاست که یک صفت به آن اضافه میشود مثل بیگ جی (جی گندهه) یا مَد دیریبل جی (جی که دریبلش خوب است) تا تکلیف روشن شود. تازه فهمیدم به جای : هلو ، هاو آریو؟ باید گفت: واتساپ ، واتساپ؟ خوب واتساپ ( یعنی چه خبر؟) میتواند جواب بسیار طولانی داشته باشد. مانده بودم اگر کسی پیش دستی کرد و به من گفت واتساپ من چه باید بگویم. نهایتا کشف کردم که اگر در جواب : واتساپ؟ بگویی : نات ماچ ( معادل قابل عرض هیچ) بی ادبی تلقی نمیشود. البته اگر خودمانی باشی میتوان سوال: واتساپ؟ را با سوالی دیگر شبیه : واتس گوینگ داون؟ پاسخ دهی. اینکه چرا پاسخ یک سوال با سوال دیگر بی ادبی تلقی نمیشود را از من نپرسید. چیز دیگری که آموختم این بود که اگر کنار زمین نشسته ای و قصد بازی کنی نداری ، وقتی از تو میپرسند: هی یو، یو راننینگ؟ (یعنی دوست گرامی آیا بازی میکنی؟) نباید بگویی : نو آی ام نات پلی اینگ. چون اگر این را بگویی هر بار که تیمی بعدی به زمین میرود از تو همین را میپرسند. اگر قصدت است که کلا ان روز را بازی نکنی باید بگی : هی یو ، ای م جاست چیلینگ اوت این هیر. خودتان را گرفتار ترجمه لغت به لغت نکنید. معنی و مفهوم این عبارت در مایه اینست که دوست عزیز من دارم این جا برای خودم حال میکنم، ما را بی خیال شوید. در ایران بازی تمام میشد بازیکنان به هم خسته نباشید میگفتند. خدا را شکر که خیلی سریع فهمیدم اگر اینجا بگویی دونت بی تایرد خیلی ضایع است. اینجا باید گفت: گود گیم یعنی بازی خوبی بود دهم همه تان گرم. وقتی هم تیمی ات شوت ماهرانه ای را به ثمر میرساند برای روحیه دادن میتوان گفت: دت واز اٍ سیک شات! یعنی شوت مریضی بود! خیالتان راحت باشد سیک شات تعریف و تمجید تلقی میشود. وقتی یکی از همبازیهایت را که مدتهاست ندیدی را ملاقات میکنی روبوسی کردن ضایع ترین کاری است که میتوان کرد. در چنین شرایطی باید با دست راست دستش را بگیری، نه به حالت دست دادن بلکه به حالتی که میخواهی مچ او را بخوابانی. سپس به او نزدیک شده و شانه راستت را به شانه راستش لمس کنی. همین. هر چیزی بیشتر از این ممکن است منجر به برداشتهای دیگریشود که مناسب زمین بسکتبال نیست۰
چند وقت پیش یک سفید پوست غریبه به سالن آمده بود. بازیکن خوبی بود ولی انگار حواسش جای دیگری بود. چپ و راست پاس اشتباه میداد و شوتهایش به حلقه نمیرسید. بیگ سی برگشت و به من گفت: دیس دوود ایز شوتینگ اپ سام استیکیست او دِ ایکی اپ هیز اس! و زد زیر خنده. من هم مثل بز نگاهش کردم و و با لبخندی سرم را به اشاره تایید تکان دادم. آنجا بود که فهمیدم پس از این همه سال هنوز هم از زبان عامیانه سیاه پوستان هیچ نمیدانم و حالا حالا ها باید به اهنگ های گوش نواز داکتر دری و اسنوپ داگ گوش بدهم تا بلکه روزی بتوانم راستی راستی به جک هایشان بخندم۰
فلش بک
سالهای شصت و شش- شصت و هفت زمان اوج خوره بازی بسکتبال من بود. دو تا باشگاه مختلف تمرین میکردم، البته یواشکی مثل کسی که دوتا دوست دختر داره، تازه هر وقت هم پا میداد میرفتیم تو کار زمین اسفالت. پاتوقمون زمین امیرآباد بود ولی اگر بساط کری خونی به راه بود میرفتیم زمین چارلی، زمین کبگانیان حتی یکی دوبار هم زدیم تو کار زمین مجموعه عمران تکلار در شهرک و جلوی دخترهای محل پوز برو بج (به قول خودمون) سوسول شهرک را زدیم. خوب ما بازیکن باشگاهی بودیم و بلد بودیم چهار تا حرکت بزنیم تا خیابونی بازهای تیم مقابل گوز پیج بشن. کافی بود دو تا پیک اند رول بکنیم تا تیم روبرو انگشت به دهن بمونه. آخه توی بسکتبال خیابونی کسی پیک ان رول و بَک دور و از این قرتی بازی ها بلد نبود؛ تاکتیک خیابونی اینجوری بود که توپ را بگیر و شاخو ببند برو تو تا ببنیم چی میشه. بین همه این زمین اسفالت ها یک زمینی در میدون آریا شهر بود که با بقیه فرق داشت.زمین اریاشهر اصلا زمین بسکتبال نبود؛ یک تیکه کم رفت و آمد از یک بلوار بود که بچه های محل دو تا حلقه درب و داغونه کج و کوله زده بودن به تیر چراغ برق دوطرفه بلوار و بصورت اریب بین این دوتا حلقه مسابقه بسکتبال راه مینداختن. یادمه بچه های تیم پاس و بازیکن های تیم نفت زیاد اونجا پیداشون میشد اما همه شون جلوی حسن کج لنگ مینداختن . این حسن کج واسه خودش کارکتری بود. اون وقتها که ما شانزده هفده ساله بودیم فکر کنم حسن کج راحت سی و پنج شش را داشت. جدا از دهن کجش، که وجه تسمیه اش بود، هیکل و قد صاف و صوفی هم نداشت و بویی از بسکتبال نبرده بود. وسط بازی یک دستش سیگار و یک دستش توپ. توی کار دفاع و پابکس و این حرفها نبود. دریبل میریبل و کراس اور و پیوت هم که واسش افت کلاس بود، اما وقتی با اون استیل افتضاح یک دستی اش شوت سه امتیازی میزد رد خور نداشت. هروقت هم که ما میرفتیم اونجا بازی کنیم یک جورایی گاو بندی میکرد تا حلقه کجه به ما بیفته و حسن کج یک تنه با اون شوت های عجب و غریب ده دوازده متری اش ما رو لوله میکرد. فکرشو بکن همین دیروز از قهرمانی کشور با مدال طلا و حکم قهرمانی اومدی خونه (مثل سگ هم ادعات میشه ) و فرداش حسن کج تو را لوله میکنه. خداییش خیلی زور داشت
فلش فوروارد به امروز
چپ میری راست میری فیبا مسابقه سه به سه ، تک به تک ، چمیدونم لابد پنچ سه یک راه میندازه. تازه داره تلاش میکنه که مسابقه سه به سه روی یک حلقه ورزش المپیکی بشه. مسابقه یک زمینه، چه تک به تک چه سه به سه، نود درصد زیبایی بسکتبال را از بین میبره. این رشته ورزشی، اگه بشه اسمشو رشته ورزشی گذاشت، شاید به درد حیاط مدرسه یا کوچه و خیابون بخوره ولی بیشتر شبیه یک بازی مفرحه تا یک رشته ورزشی واقعی. اگه عالی ترین سطح مسابقات تک به تک جهانی را هم نگاه کنید (ویدیویی بالای همین پست) اینجوره که بازیکنی که توپ دستشه کونش را میکنه به سمت حلقه و عین تانک مدافع را هل میده تا خودشو به حلقه نزدیک کنه. آخر سر هم به زور و ضرب توپ را ول بده روی حلقه. سه به سه هم با اینکه باز وضعش از تک به تک بهتره ولی اون هم نوع ضایعی از بسکتباله. به نظر من تنها انگیزه قابل قبول فیبا از تلاش برای المپیکی کردن این رشته های من در آوردی اینه که کشورهایی که نمیتونن یک تیم درست و حسابی داشته باشن شانس حضور در المپیک را پیدا کنند ولی حساب اینجاشو نکرده که یهویی ممکنه حسن کج، فرهاد تخته زن، اسی لایی کار (کلیه این کاراکترها واقعی هستند) و دیگر کاراکترهایی که بویی از ورزشکاری نبرده اند المپیکی بشن
لبرون جیمز دوباره در مسابقه دانک امسال که همین شنبه ای که میاد برگزار میشه شرکت نکرد. ببنید چطور این دانش اموز راهنمایی از لبرون گله میکنه
پنج ماه است که مالکان تیم ها و بازیکنان ان بی ای در کشاکش یک قران دوزار هستند و این دندان گردی به قیمت علاف شدن ما طرفداران بسکتبال تمام شده است. تصور بی برنامه گی در شب های طولانی زمستان کابوسی است که هر شب خواب ما بسکتبال دوستان را اشفته کرده۰
اما چه غم که در خداوند دنیای سرمایه داری گر ز حکمت ببندد دری؛ ز رحمت گشاید در دیگری. امروز مالکان کلوپ های باکلاس مختص آقایان ( شما بخوانید استریپ کلاب) در آمریکا به سر کردگی کلوپ معروف ریکز کاباره رسما اعلام کردند که برای پر کردن جای خالی مسابقات بسکتبال ان بی ای اقدام به ایجاد لیگ بسکتبال منحصر به فردی کردند که در آن بانوان ورزشکار بدون هیچ پوششی برای بالاتنه هایشان (منظور تاپ لس است) به رقابت حرفه ای در برابر یکدیگر خواهند پرداخت. مدیران این کلوپ ها همنچین اعلام کردند که بازیکنان این لیگ متشکل از رقاصان ( شما بخوانید استریپ دنسر) 23 کلوپ شبانه هستند که از سراسر آمریکا با یکدیگر رقابت خواهند کرد۰
نام این لیگ " ریکس کاباره " خواهد بود و هفته آینده در نیویورک یونیفرم های این تیم ها به نمایش در خواهد آمد. جینا ( بدون ذکر فامیل) ، بازیکن تیم نیویورک گفت : علاقه مندان بسکتبال هنگامی که بفهمند کدام ستاره ان بی ای مربی تیم ما خواهد بود، شوکه خواهند شد. اسکای ( بدون ذکر فامیل)، بازیکن دیگر این تیم اظهار کرد: قرار است روز سه شنبه هنگام معرفی این مربی مشهور همه ما در برابر دوربین رسانه ها بدون پوشیدن لباس برای بالاتنه اولین تمرین رسمی تیم را آغاز کنیم۰
این انقلابی ترین لیگ بسکتبال دنیاست ولی پیش از این باتوان استرالیایی هم لیگ فوتبال با لباس زیر را به راه انداخته بودند. ویدیوی بخشی از این رقابت ها را در اینجا مشاهده کنید۰
بروز رسانی: در اینجا مراسم رونمایی یونیفرم ها را ببینید
جولیوس اروینگ در مورد زمین راکر پارک گفت: برنده شدن در این زمین بسکتبال مردها را از پسرها جدا میکند!
زمین بسکتبال راکر پارک اولدترافورد بسکتبال جهان است. این زمین، که تا مدتی پیش اسفالته بود، یکی از جاذبه های توریستی محله هارلم است. اسطوره هایی چون کریم عبدالجبار، جولیوس اروینگ و ارل مونرو فلزشان را در این کوره آب دیده کردند. بسکتبال خیابانی در این زمین به دنیا آمد. راکر پارک جایی است که بسیاری از ستاره های بسکتبال هاج واجِ مهارت بچههای بی نام و نشانِ هارلم میماندند. هفته گذشته کوین دورنت در این زمین بازی کرد و نشان داد که چرا یونانی ها، کروات ها و اسپانیایی ها در جام جهانی بسکتبال تا حد مرگ از او میترسیدند.
یکی از کارهایی که ما ایرانی ها در آن استاد هستیم تقلید کردن دیگران است. این تقلید کردن اینقدر برای ما لذت بخش است که به تفریح ملی ما تبدیل شده. الان در هر جشن دولتی یا عروسی های مجاز ( زن و مرد جدا) پای ثابت برنامه های تفریحی تقلید صدای شخصیت های معروفه. اما ظاهرا برو بچ تیم هارلم گلوب تراترز - که یک تیم بسکتبال نمایشی است- از این برنامه تفریحی تقلید کرده و تقلید از ادا اصولهایی بهترین بازیکنان تاریخ بسکتبال را به برنامه خودشان اضافه کرده اند
اون بچه هایی که توی بسکتبال قدیمی تر هستند حتما یادشون میاد که یک بازی داشتیم به نام پنج سه یک. جالبی پتج سه یک این بود که حتی کسانی که بسکتبال هم بلد نبودند میتونستن در این بازی شرکت کنند. داستان از این قرار بود که بازیکنان باید از نقاطی خاص از دور محوطه سه ثانیه شوت کنند و اولین کسی که همه شوتهاش گل بشه و برسه به اونطرف سه ثانیه برنده میشه۰
امریکایی ها یه بازی دارند به نام اسب٫ یا بقول خودشون هورس. بازی هورس به این شکله که هر بازیکن باید شوتی را که بازیکن دیگری به ثمر رسانده تکرار کنه. رمز این بازی در اینه که بتونید شوتی پیچیده و عجیب غریب بزنید که بازیکن دیگه نتونه اون رو تکرار کنه. به ازای هر شوتی که گل نشه٫ بازیکن یکی از حروف کلمه هورس رو دریافت میکنه و پس از پنج شوت گل نشده بازیکن بازنده میشه. دراین ویدیو دیوید کالب٫ بازیکن قدیمی کالج های امریکا و یکی از هورس باز های معروف امریکا ( یک چیزی توی مایه های تیغی باز خودمون) لبرون جیمز رو جلوی یک امتی در زمین روباز معروف در ونیس بیچ لوس انجلس ضایع میکنه۰
جولین اسانژ ٬ مدیر سایت ویکی لیکس٫ روز گذشته لحظاتی قبل از متوقف شدن فعالیت سایتش توسط اینترپل اسنادی را افشا کرد که قهرمانی های متعدد تیم لوس انجلس لیکرز را در هاله ای از ابهام فروبرد و اعتبار لیگ ملی بسکتبال امریکا را خدشه دار کرد. در سند فاش شده توسط سایت ویکی لیکس آمده است:
«… فیل جکسون٫ سر مربی افسانه ای تیم لوس انجلس لیکرز و معروف به استاد ذن٫ سالهاست که در زیر زمین خانه اش بطور مخفیانه مجموعه ای منحصر بفرد از عروسک های وودو که از روی بازیکنان مشهور ان بی ای ساخته شده است را نگهداری میکند. او با برگزاری مراسم شیطانی وودو ٫ سوزن یا گاهی میخ به اعضای بدن عروسک ها فرو میکرد تا در دنیای واقعی به این بازیکنان صدمه بزند. او در جشن قهرمانی تیمش سال گذشته٫ در حالی که تحت تاثیر الکل قرار گرفته بود فاش کرد که او مناسک وودو را هنگامی که در پورتوریکو مربی گری میکرده از راسکار کاپاک ( شخصیت افسانه ماجرای هفت گوی بلورین) آموخته است و از این راه در بازیکنان شاخص تیم های حریف را مرحله حذفی بازی های ان بی ای از میدان به در می کرده»
افشای این خبر تکان دهنده٫ پرده از مصدومیت های متعدد و مشکوک بازیکنان شاخص تیم های کنفرانس غرب برداشت. برندن روی و گرگ اودن از پورتلند٫ کریس پال از نیواورلینز٫ مهمت اوکور از یوتا و بلیک گریفین از لوس انجلس کلیپرز از شاخص ترین قربانی ها این مرد شرور در سالهای گذشته بودند. اما داستان برای ابر ستاره تیم راکتس٫ یاو مینگ ٫ به شکل دیگری رقم خورد. فیل جکسون با فروکردن یک اره اهنبر به زانوی عروسک یاوو مینگ باعث شد که این بازیکن برای همیشه صحنه بسکتبال را ترک کند. دولت چین با افشای این خبر سفیر امریکا در پکن را احظار کرده تا درخواست کتبی استرداد فیل جکسون به چین را به کاخ سفید ارایه کند. نماینده دولت چین تهدید کرد که در صورت عدم استرداد این جانی در چهل و هشت ساعت اینده ٫ این کشور بطور یکجانبه و بدون واسطه ارسال کلیه محموله های اجناس بنجل چینی را به فروشگا های وال مارت و تارگت در سراسر امریکا متوقف خواهد کرد. در پی این تهدید٫ کاخ سفید کلیه نیروهای خود را برای به دام انداختن او فراخواند اما فیل جکسون از هفته پیش متواری است . در چهار بازی گذشته تیم لوس انجلس لیکرز بدل فیل جکسون به جای او سکان رهبری تیم را به دست گرفت و همین موضوع باعث شد تیم لیکرز در چهار بازی گذشته شکست بخورد.
جری باس مالک تیم لیکرز و دیوید استرن کمسیونر ان بی ای٬ با انتشار بیانه ای مشترک نهایت انزجار خود و لیگ ان بی ای را از عمل شنیع این مربی با تجربه اعلام کردند. اعضای صنف هات داگ فروش ال ای و توابع و انجمن صنفی رقصندگان وسط نیمه نیز با انتشار بیانه های مجزا مراتب برائت خود را از فیل جکسون و وابستگان اعلام کردند.
در حالی که این خبر جامعه ورزش دوست را در بهت فروبرده است ٫ مایکل جوردن٫ بازیکن اسبق این مربی درباره این خبر چگونکی کسب شش مقام قهرمانی در دهه نود با این مربی دیو سیرت ٫ از هر گونه اظهار نظر خودداری کرد.
پانوشت: خداییش با حال میشد اگر ویکی لیکس راستی راستی اینو منتشر میکرد.
این ویدیو مربوط به یک برنامه رادیویی در شهر لوس انجلسه به نام ترک های جوان که در مورد همه چیز حرف میزنه. در این جلسه اش در مورد بسکتبال تفریحی بازی کردن با بعضی از ایرانی ها در آمریکا اظهار نظر کرده. امیدوارم خیلی به رگ غیرتتون بر نخوره چون من هم که چه در ایران چه در خارج با ایرانی های زیادی بسکتبال تفریحی بازی کردم به همین نتیجه رسیدم۰