در دو یادداشت قبل بررسی کردم که چطور بعضی از کشور ها مدال آوردن رو با توسعه یک ورزش اشتباه میگیرند و در قسمت دوم این یادداشت مرور کردم که فرهنگ ما ایرانی ها در کجاها و چطور با توسعه کلاسیک ورزش تضاد پیدا میکند. همچنین گفتم که اگر بخواهیم وایسم تا مملکت همه جاش درست بشه بعد هم به سلامتی بسکتبال یک چیزی بشه ممکنه موهامون رنگ دندونمون بشه٫ تازه کی گفته اگر مملکت درست بشه همه ورزش هاش هم درست میشه٫ مگه الان کانادا که هر سال داره جز پنج تا کشور درست حسابی دنیا برای زندگی شناخته میشه٫ ورزشهای رزمیش درست شده یا برعکس آرژانتین که الان توی لیست فیبا بهترین تیم بسکتبال دنیا رو داره ٫ بهترین جای دنیا برای زندگی کردنه؟ میخواهم توی این بخش پایانی روشی رو که اطمینان دارم در ایران برای پیشرفت و توسعه ورزش بسکتبال جواب میده به ساده ترین زبان مطرح کنم٫ شاید اقایونی که در ایران دستشون به چیزی میرسه یک ایده ای بگیرن و به یک جایی برسوننش۰
اگر یادتون بیاد در اولین بخش گفتم که هدف توسعه ورزش باید این باشد که فضایی ایجاد کرد تا هر بچه ای دلش بخواد بسکتبالیست بشه. توجیه پشت این هدف اینه که٫ ورزش از اون چیزهاست که در دراز مدت کمیت کیفیت رو تضمین خواهد کرد٫ یعنی اگه فقط یک درصد از اون بچه کوچولو ها بازیکن بشن به هدفمون رسیدیم۰ پیشرفت بسکتبال موقعی محقق میشه که توی شهرامون چپ و راست زمینه یا حلقه های بسکتبال عین قارچ سیز بشن. تشویق هم البته موثره. تشویق هر فرد به سمت یک ورزش خاص در هر گروه سنی انگیزه های متفاوتی رو میطلبه. مثلا در گروه سنی ۵ تا ۸ سال بچه های فقط کار بچه های بزرگتر و پدر مادر رو کپی میکنن و هر چی بگذاری جلوشون همونو انجام میدن. در گروه سنی ۸ تا ۱۲ سال انگیزشون اینه که بگن ما دیگه بزرگ شدیم٫ و اون ورزش اگر بهشون حس بزرگ شدن رو بده شب و روز ولش نمیکنن . در گروه سنی ۱۲ تا ۱۷ داستان چیز دیگه ایه. نوجوانا میخوان تو مدرسه معروف باشن٫ دخترها یا پسرها براشون غش کنن٫ حس مسوولیت پذیری و مرد و زن شدن را احساس کنن. هیچ بچه ۱۳ ساله ای رو نمیشه با پول یا قول و قرار دانشگاه مجانی توی تیم نگهداشت. توجه به پول٫ نگرانی برای اینده و پست و مقام در گروه ۱۸ سال به بالا خودشو نشون میده. پس یادتون باشه اگر خواسته پسر ۸ ساله تون رو به بسکتبالیست کننین هی بهش نگین بچه از تمرین ندزد٫ بزرگ بشی اون حاجیه صاحب مهرام بهت یه عالمه پول میده بری برای خودت یک پرادو بخری یا یک پوستر شکیل اونیل که سوار رولزوریسشه رو نزنید تو اتاقش. تو این سن فقط کافیه ببینه باباش یا داداشش یا بچه های بزرگتر مدرسه دارند بسکتبال بازی میکنن۰
خب حالا ما تو ایران چکار میتونیم بکنیم؟ کاری که ما میتونیم توی ایران بکنیم اینه که با بسکتبال مثل توسعه بیزنس رستوران های فست فود برخورد کنیم! نه بابا سرمای کانادا مغزمو منجمد نکرده٫ وقتی قضیه رو براتون باز کنم دستتون میاد نکته چیه. ببینید بیزینس فست فود توی این ده ٫ دوازده سال گذشته توی شهرهای ایران چه پیشرفتی کرده و غذاهای اشغال این رستوران ها چطوری جای خورشت و پلو های ایرانی رو در زنجیره غذایی ماها گرفته. فکر میکنین این توسعه اثر سیاست های دراز مدت دولت بوده یا در اثر مجاهدت های ریاست فدراسیون مک دونالد این همه سوراخ سمبه تو شهرهای بزرک و کوچکمون هست که همبرگر پشت و رو میکنن؟ نه خیر٫ همینطور که آب چاله رو پیدا میکنه٫ عرضه هم تقاضا رو پیدا میکنه. پیشنهاد من برای توسعه بسکتبال در ایران در واقع استفاده از تقاضاهای فعلی در جامعه ما و پاسخ دادن به آن تقاضا ها بوسیله ورزش بسکتبال است٫ اگر بتونیم این ارتباط رو بر قرار کنیم٫ دیگه نیازی نیست فدراسیون تیم داری کنه٫ مربی خارجی بیاره یا مسابقات برگزار کنه تا ایشالاه بعد از صدو بیست سال ملت ما رو بیارن به بسکتبال ۰
خوب٫ ببینیم چه چور تقاضایی در جامعه ما وجود داره که باعث شده کاسبی فست فود اینقدر پیشرفت کنه. جامعه جوون شهری ما نیاز داره به تفریح ارزون٫ تمیز٫ باکلاس (با استاندارهای اون قسمت از دنیا)٫ مدرن و چیزی که باهاش احساس کنن به جاهای درست و حسابی دنیا وصلن و نهایتا جوونا دنبال محلی هستن معاشرت با جوونا دیگه۰ اگر فکر میکنید توسعه این نوع رستورانهای بخاطر گرسنه بودن مردمه ٫ سخت در اشتباهین. کسی که گرسنه است میره همون ساندیچی های قدیمی خودمون٫ سفارش یک ساندویج زبونه دونونه میده یا یک دونه سنگگ میگیره با دو سیر پنیر و یک کاناداداری میزنه به بدن. همبرگرهای فسقلیه این فست فودهای کسی رو سیر نمیکنه۰ نکته کلیدی اینه که چطوری میشه بسکتبال رو به موضوعی برای تفریح ارزون٫ تمیز٫ مدرن٫ باکلاس و محلی برای معاشرت جوونا تبدیل کرد؟ بسکتبال در ایران از قدیم هم به عنوان ورزش باکلاسی تلقی میشد و هنوز ها وقتی جوونا میخواهن یک کفش ورزشی ژیگولی بپوشن٫ کفش های بسکتبال انتخاب اولشونه. حتی تو اینور دنیا که مردم ازادن هرچی دلشون میخواد توی خیابون بپوشن ٫ لباسهای بسکتبال انتخاب شماره یک اوناست. کمتر کسی رو این روزا میبینی که تو خیابون داره با شورت دوچرخه سواری راه میره یا با دوبنده کشتی نشسته پشت رل. حتی در ایران اگر یه نوجوون غیر ورزشکار تصمیم بگیره یک پوستر ورزشی تو اتاقش بزنه مطمن باشید پوستر دانک کردن کوبی برایات رو به پوستر دوچرخه سواریه لنس ارمسترانگ ترجیه میده. اینا نمونه هایه که نشون میده بسکتبال قابلیت های مردمی شدن بیشتر در ایران داره۰
چون بسکتبال ایران صاحب دیگه ای نداره٫ خیلی از این راهکارها رو فدراسیون میتونه انجام بده.الان بهترین کاری که فدراسیون میتونه برای توسعه بسکتبال انجام بده اینه که با سرمایه گذاری روی موفقیت های مدالی بسکتبال در این سالهای با تلویزیون دست به یقه بشه تا بسکتبال بیشتر نشون بدن. بهتون قول میدم اگر نصف اون چیزی که الان توی کانالهای مختلف ما دارن فوتبال نشون میدن ٫ بسکتبال بگذارن٫ چهار سال دیگه همه بچه فسقلی ها الان یک توپ بسکت زیر بقلشونه. فدراسیون به جای اینکه کمیته استعداد یابی تشکیل بده و بیفت تو خیابون ببینه کی قد بلنده باید بره در استان های بسکتبال خیز٫ پولدارها رو پیدا کنه و بهشون یاد بده که چطوری میتونن از بسکتبال پول دربیارن. یعنی چی؟ تو ایران که نمیشه حق تلویزونی فروخت یا تی شرت تیم بسکتبال فروخت٫ همین فردا میرن از روی دستت کپ میزنن. نه خیر! فدراسیون باید بره به پولدارهای شهرهای بسکتبال خیز بگه به جای اینکه پولشون رو برن تو تورونتو٫ ونکور٫ مالزی ملک بخرن٫ بیان یک تیکه شو مجموعه تفریحی ورزشی مختص به بسکتبال بزنن. منظورم یک چیزی شبیه کلبه بازی شادی خنده یا مجموعه بولینگ عبدو است که همه چیزش تم بسکتبال داره. حتی لازم نیست فدراسیون از پولدارها بخواد تیم داری بکنن٫ چون خود اون پولدار ها اگه به این نتیجه برسن که تیم داری توش پول هست ٫ اینکار رو خواهند کرد. فدراسیون به جایی اینکه بره برای بودجه خودش با سازمان تربیت بندی دست به یقه بشه٫ باید بره با بانکها و دولت وارد مذاکره بشه تا به ادمایی که میخوان مجموعه های ورزشی تفریحی بسکتبال درست کنن٫ امتیاز های ویژه داده بشه. اگر جوونا جایی با کلاس٫ تمیز و ارزون داشته باشن که وقتشو اونجا صرف کنه دیگه لازم نیست بیفتن تو خیابون ها بالاپایین کردن. میدونین همین سالن درب و داغون و پکیده اسدی شمرون که سالهای محل وقت گذرونی یک عالمه بچه و جوون شمرونی و غیر شمرونی بود٫ با همه کمبود هاش و دره پیت بودنش چند تا قهرمان رو فرستاد به تیم های ملی و چند هزار تا جوون دیگه رو از خلاف کردن و سر کوچه وایسادن و به ناموس مردم نگاه کردن نجات داده۰ حالا تصور کنید همین مجموعه تمیز تر ٫ بزرگتر٫ دارای رستوران های درست و حسابی ارزون٫ سینمای درست حسابی که فیلم های بسکتبال نشون میده و بازیهای ان بی ای رو زنده پخش میکنه٫ دارای مهد کودک و کمپ های بسکتبال برای بچه کوچیکا٫ زمین های کوچیک بازی یک زمینه٫ سالنهایی برای اجاره جهت برگزاری تولد و هزارجور مراسم دیگه٫ کلاس های آموزشی برای خانواده های جوون٫ برنامه های تفریحی با تم بسکتبال و سر آخر یکی دوتا زمین درست و حسابی برای تمرین تیم های باشگاه داشته باشه. حتی همون زمین های بسکتبال رو هم میشه برای عروسی٫عزا٫ سخنرانی٫ کنسرت موزیک یا هر برنامه دیگر اجاره داد و ارزشون پول درآورد. نکته اساسی چنین مجموعه ها اینه که کوچولویهایی که با پدر مادرشون اومدن انجا میتونن از نزدیک قهرمان های بسکتبال رو ببینن. در چنین فضا هایی انگیزه بسکتبالیست شدن رو برای هر گروه سنی رو میشه بوجود آورد. تصور کنید بیست سی تا از این مجموعه ها توی تهران٫ اصفهان٫ اهواز٫ گنبد٫ سنندج و خلاصه هر جای دیگه بسکتبال خیز٫ چه به لحاظ برگشت سرمایه و چه به لحاظ جذب کردن بچه ها به بسکتبال موثر خواهد بود. چه بخواهیم چه نخواهیم با این برنامه ای دراز مدتی که چینی ها برای توسعه بسکتبالشون دارن به زودی هیچ کس تو آسیا به گردشون نمیرسه و اگر ما امروز بجنبیم میتونیم موفقیت های امروز بسکتبالمون رو پایه برای رسیدن و بهتر شدن از چینی ها بکنیم۰