بابام برام تعریف میکرد که در دهه شصت میلادی پنج صبح همه مردم در ایران بیدار میشدن تا مبارزه بوکس حرفه ای رو که بطور زنده از آمریکا پخش میشده نگاه کنند . وقتی میگفت همه منظورش فقط تهرانی ها نبود٫ همه یعنی همه ایران. باورتون میشه که این ملتِ خرابِ فوتبال مینشستن بوکس حرفه ای نگاه میکردن٫ تازه اون هم تو کشوری که ورزش ملی اش کشتی بود. یادتون میاد برای بازیهای والیبال توی سال مهران (شیرودی) تماشاچی های تا لب زمین مینشیتن٫ یا وقتی تیم بسکتبال ریگا اومد تهرون مردم چه کردند. راستی چرا بازی های کشتی که تو سالن هفتم تیر یا دوازده هزارنفری آزادی انجام میشود رو نگم که اینقدر تماشاچی می آمد که صدای گزارشگر شنیده نشد. هیچ وقت فکر کردین از کی و چرا ما ایرانی ها اینقدر کشته مرده فوتبال شدیم؟ اون هم تو جایی که تو شهرهاش تعداد زمین های بسکتبال (با در نظر گرفتن زمین های مدارس) حداقل بیست برابر تعداد زمین های چمن موجوده یا از اون عجیب تر نود و نه درصد از بچه مدرسه ای هاش توی عمرشون کفش استوک دار فوتبال نپوشیدن ولی حداقل یک دست بسکت تو مدرسه بازی کردن. بهتون قول میدم بیشتر کسانی که استادیوم فوتبال میرن حتی یک طول زمین فوتبال رو هم نمیتونن بدوند. این داغونِ فوتبال بودن حتی در فضای اینترنت و مطبوعات هم مشهودِ. کافیه یک فوتبالیست یک روز سر تمرین دیر برسه تا خاله های ورزشی بیفتن به جونش و همینطور صفحه کاغذ سیاه کنن و مگابایت مگابایت فضای وب رو بهش لت و پارکنند۰حالا اگر بسکتبال ایران بره تیم کره مریخ رو هم بزنه خبرش میره تو سایه شایعه فشار به ناصر شفق برای ترک تراختور. بچه مدرسه ای هامون چیزهایی در مورد بازیکن های نیمکت ذخیره تیم ایندهوون میدونن که در مورد پسر خاله شون نمیدونن٫ بعد هم بهشون میگی شش تا روپایی بزن سه بار انگشت چپشون میره تو چشم راستشون۰
منظور از همه این حرفا اینه که ما ایرانی ها هم مثل نود و نه درصدِ مردم دنیا سلیقه مون به چشممونه٫ و اصلا به همین دلیله که تلویزیون رسانه پر قدرتیه. اما فوتبال دوستی ما ایرانها فقط جنبه بصری و حرفی داره٫ یعنی ما ایرانی ها فوتبال نگاه کردن و در مورد فوتبال وراجی کردن رو خیلی بیشتر از واقعا توی زمین چمن دویدن وعرق ریختن دوست داریم. شاهدش هم اینه که بعد از این همه سال سرمایه گذاری فرهنگی روی فوتبال ٫منظورم پخش شبانه روزی فوتبال از تلویزیون٫ ایجاد روزنامه ٫هفته نامه٫ ماهنامه٫سالنامه و هزارویک بولتن و نشریه با موضوع تخصصی فوتبال٫ هنوز هم زرت تیم ملی مون جلوی یک بچه کشور ریغو مثل بحرین قمسور میشه. این یعنی فوتبال دوستی ما ایرانی ها به درد عمه مون هم نمیخوره۰
در کشورهایی مثل آلمان ورزش فوتبال و در کشوری مثل کانادا ورزش هاکی بخش جدا نشدنی از پروسه بلوغ هر پسر و دختر بچه است٫ رفتن به زمین ورزشی یک رویداد خانوادگیه. اگر بچه آلمانیه فوتبال هم نگاه میکنه به این دلیله که بتونه فردا توی زمین اون حرکات رو تکرار کنه. در ایران به کمک برنامه های نظیر برنامه نود٫ با نشون دادن کثافت کاری های ورزش فوتبال و عمقِ حماقت کسانی که درگیر این ورزش هستن٫ به درست یا غلط احتمال اینکه فوتبال جنبه خانوادگی بگیره و از اون طریق پیشرفت کنه هم به فنا رفت۰
چند روز پیش با یکی از برنامه سازهای بسکتبال در تلویزیون ایران حرف میزدم و با خوشحالی میگفت که ما هفته ای دوبار بسکتبال نشون میدیم٫ یک نوبت جمعه ها ساعت هشت صبح و یکبار هم در طول هفته ساعت دوازده شب! واقعا که دستشون درد نکنه! فکر کنم از این دو سانس اشغال تر در تلویزیون ایران وجود نداشته باشه و احتمالا این تنها زمانی است که فوتبال نشون نمیدن. فوتبال در ایران شده مثل یک ادم چاق که داره از یک نرده بون بالامیره (تازه بعضی موقع ها سه چهار پله هم پایین میاد) و روی هر پله نیم ساعت صبر میکنه تا هن هن کنه و بسکتبال و بقیه ورزش ها هم شدند مثل یک مشت آدم نحیف که پشت اون یارو چاقه گیر کردن و فرصت پیدا نمیکنن از پله بالا برن . یک وقت فکر نکنید من ضد فوتبال هستم ٫ نه یک ورزشکار هیچ وقت نمی تونه ضد یک ورزش باشه. حرف من اینه که فوتبال باید در رسانه ها به ورزش های دیگه هم فرصت بده تا بین مردم جا بیفتن۰
ممکنه پیش خودتون فکر کنید چرا ورزش های دیگه رو نمیگی؟ چرا والیبال٫ دومیدانی٫ بیلیارد٫ ورزشی های رزمی رو نمیگی که حق اونها هم خورده شده؟ من بسکتبال نویس هستم و فقط برای ورزش بسکتبال سینه میزدنم ۰ در نهایتِ محق بودن ٫نوحه خونی برای ورزشی های دیگه رو به ادم های اینکاره اش واگذار میکنم۰
حالا اگر گفتن چرا تلویزیون دولتی ایران و تلویزیون های یه عالمه کشور های فقیر دیگه یک کله به فوتبال گیر دادن؟...جواب این سوال رو همین جا پیدا میکنید... همین کانال٫ همین جا۰