یکی از مربیان جوان ایرانی که از دوستان صفحه یادداشتهای توپ سرگردان است پرسیده بود: رابطه مربی و بازیکن باید چه طوری باشه میتونن رفیق باشن یا نه حتما باید مربی خشک باشه اگریک میشه یکم در مورد برخورد مربی و بازیکن و برعکس برام توضیح بدید مخصوصا از مربی های بزرگ
رابطه مربی و بازیکن در چارچوب های مختلف قابل بررسی است و هر چهارچوب مشخصه های خودش را دارد. مثلا در فضای بسکتبال حرفه ای رابطه بین مربی و بازیکن رابطه ای عموما شغلی است. مربی در این چارچوب در مواردی مثل رییس اداره و در مواردی مثل همکار در کنار بازیکن قرار میگرد. در بسکتبال تفریحی مربی در قالب رفیقی که دوستان را به دور هم جمع میکند نقش بازی میکند و رابطه مربی و بازیکن شاید شبیه رابطه میهمان و میزبان باشد. در بسکتبال پایه کاملا متفاوت است. رابطه بازیکن و مربی رابطه مرشد و بچه مرشد، رابطه معلم و شاگرد، پدر و پسر ، مادر و دختر است
تشبهه رابطه مربی و بازیکن به روابط روزمره نظیر آنچه در بالا اشاره کردم میتواند این رابطه به شکل قابل درک تری تعریف کند. اما مستقل از چارچوب های مختلف ورزشی اصول ثابتی در مورد رابطه بازیکن و مربی وجود دارد که پایه یک رابطه سالم و سازنده بین مربی و بازیکن تشکیل میدهد. برخی از انها به شرح زیر است
درک متقابل نقش بازیکن و مربی: وظیفه یک مربی اینست که نقش هر کدام از عناصر تیم را به روشنی برای تمام اعضای باشگاه تشریح کند. اینکه بازیکن ها مسوول اجرای نقشه های تیم هستند و مربی مسوول طراحی و رهبری بازی از بیرون زمین است به شکلی روشن و واضح باید مورد توافق و درک همه قرار بگیرد. اینکه مربی از بازیکنان تیمش بخواهد در رهبری تیم به او بازخورد بدهند یا حتی در مواردی به او کمک کنند در حدود اختیارات مربی است. این مساله باید به روشنی برای بازیکنان جا بیفتد. مربی در مقابل این اختیارات، مسوولیت خیلی چیزها هست. مسوولیت باخت تیم در قدم اول بر گردن مربی است. اگر بازیکنان ببیند مربی از زیر این مسوولیت شانه خالی میکند و عدم موفقیت تیم را به گردن دیگری می اندازد اهسته اهسته از قدرت اختیار او کم میشود. نمونه اش در بسکتبال ایران فراوان است. در گذشته حتی فدراسیون بسکتبال ایران را دیدم که عدم نتیجه گیری را نه گردن بازیکنان یا مربی می انداخت. این همانجایی که پشم کلاه مربی و مسوول کم کم میریزد و کسی دیگر برایشان تره هم خرد نمیکند.
شخصیت قوی مربی: مهمترین مشخصه یک مربی نه علم و دانش اوست و نه سابقه درخشان او در زمان بازی گری. اساسی ترین پارامتر مربی به نظر من شخصیت قوی و جذاب اوست. مربیان بزرگ دنیا آنهایی هستند که حتی در یک جمع غریبه هم شخصیت جذاب، کاریزماتیک و قوی انها به دیگر افراد منتقل میشود. بخشی از این شخصیت کاریزماتیک اکتسابی نیست اما ان قسمتی که با تمرین و مهارت بدست میآید برای همه قابل کسب است. همه مان در مدرسه معلمی داشتیم که هنوز هم به یادمان مانده است و روی رفتار ما تاثیر گذاشته اند. شخصیت جذاب و قوی مربی بسیاری از مشکلات بین بازیکن و مربی را حل میکند. بازیکنان حرف مربی که شخصیت قوی دارد را بهتر میپذیرند، کمتر دستورات او را به چالش میکشند و تیم با یکپارچگی بهتری به جلو حرکت میکند
تعریف مشخص رابطه فردی و تیمی: یکی از بزرگترین مشکلاتی که من به شخصه در روابط بین بازیکن و مربی در ایران دیدم عدم تعریف مرز بین رابطه شخصی و فردی است. بسیاری بر این باورند که مربی نباید با بازیکن رابطه شخصی داشته باشد یا رابطه یک به یک با بازیکن باعث از بین رفتن مرز بازیکن-مربی میشود. این حرف کاملا غلط است. اگر زندگینامه مربیان یا بازیکنان بزرگ جهان را بخوانید همه انها با مربی شان یا یک بازیکن خاص رابطه بسیار نزدیک فردی داشتند. خیلی از بازیکنان بزرگ بسکتبال دنیا از مربیانشان به عنوان اولین پدر واقعی شان نام میبرند. نکته مهم اینست که رابطه یک به یک با بازیکنان نباید به شکلی باشد که رابطه تیمی را زیر سوال ببرد و این به بستگی زیادی به شخصیت مربی دارد. در هر رابطه فردی مرزهایی هست که اگر از ان عبور کنیم بازگشت به ان مرزها نشدنی است. این مرز ها در فرهنگی تعریف خاص خود را دارد. مثلا در بسکتبال حرفه ای امریکا بسیاری از مربیان بازیکنان را برای شب سال نو به خانه خود دعوت میکنند اما هرگز در هواپیمای تیم با بازیکنانشان قمار نمیکنند. در فرهنگ ایرانی شاید اینکه بازیکن با زن و بچه مربی آشنا شوند کمی غریب است ولی ممکن است مربی بازیکنانش برای شام یا ناهار به رستورانی دعوت کند و با هم بگویند و بخندند. مرز غیر قابل عبور بین بازیکن و مربی شاید این باشد که مربی از بازیکن بخواهد چکش را پاس کند! یا روی وایبر برایش جوک های زشت و شنیع بفرستند با هم بخندند. این چیزی است که خود مربی باید تعیین کند و به روشنی برای همه بازیکنان این خطوط را تعیین کند