تیم بسکتبال نوجوانان ایران که پس از مدتی حضور در اردوی داخلی و شرکت در اردوهای تدارکانی برون مرزی، از حضور در دومین دوره مسابقات رسمی بازیکنان زیر شانزده سال جا ماند! چرا؟ چون کشور دوست و برادر ویتنام به بازیکن های ما ویزا نداد

فدراسیون بسکتبال ایران رسما دلیل این جا ماندن را آماده نشدن به موقع ویزای ویتنام اعلام کرد. در این میان افرادی هم هستند که فکر میکنند فدارسیون دروغ میگوید. از ترس از باخت احتمالی در روبرو شدن این تیم با قطر، عربستان و ژاپن ارسال این سفر تیم را معوق کرده اند. این افراد معتقدند پس از باخت در برابر اردن و زیر اتش قرارگرفتن فدارسیون ، میزان ریسک پذیری فدارسیون بشدت کاهش یافته است و نمی خواهد در صورت باخت احتمالی تیم نوجوانان پاسخگوی این سوال باشد که : چی شد اون پشتوانه سازی که میگفتین؟

البته من می پذیرم که مشکل ویزا واقعی بوده . این مشکل قدیمی که گذرنانه ایرانی انقدر پشم شده است که خراب شده ای چون ویتنام هم برای ما بامبول در می آورد .این مشکل -آنقدر واضح و مبرهن است که حتی مدیران دولتی هم خودشان به این امر واقف هستند و از این رو است که یک دهه است که به خود زحمت داده اند و برای قناری ها  وکبوترهای خانه شان هم پاسپورت خارجی ابتیاع نموده اند تا خدای نکرده در سفرهای زیارتی-سیاحتی دچار مشکل نشوند. باور ندارید از حاج اقا خاوری مدیر سابق بانک ملی بپرسید

از بسکتبال دور نشویم... مشکل ویزا قبلا در بازی های یمن و تایوان هم برای ایران بامبول شد ولی فدارسیون در دقیقه نود قضیه را حل کرد. در مورد این دوره از بازی های نوجوانان فدراسیون نتوانست مشکل را حل کند  تیم از بازی های جا ماند. فدارسیون میگوید که از ویتنام شکایت میکند ، اما سوال اینجاست که این شکایت چطور دل آن نوجوان ملی پوش ما را که تمام عمرش برای این لحظه ثانیه شماری کرده خوش خواهد کرد

فدراسیون بسکتبال ایران که اکنون ادعای شکایتش میشود چرا دیر کرد این ویزا را پیش از وقوع حادثه به کنفدراسیون بسکتبال آسیا یا حتی به مسوولین فیبا گزارش نکرده؟ اگر فدراسیون این موضوع را به مقامات بالاتر فیبا گزارش کرده چرا هیچ وقت از آنها چیزی نمیشونیم؟ فدراسیون مدعی است که شواهد دال بر پی گیری ها  برای ویزا را در دست دارد. اگر چنین است که حتما هم چنین است، چرا فدارسیون مدارک گزارش این دیر کرد را به کنفدراسیون آسیا و فیبا در اختیار رسانه ها نمیگذارد که دهان همه آنهایی که میگویند فدارسیون دستی دستی کاری کرد که تیم به این مسابقات نرسد را برای همیشه ببندد

نگارنده این سطور از همین تریبون رسما اعلام میکنه که در درک زبان فارسی، انگونه که در فدراسیون بسکتبال ایران در جریان است، کم اورده است. لطفا یکی از دوستان و خوانندگان این وبلاگ این جمله رییس فدراسیون را که امروز در نشست مطبوعاتی در با اعضای تیم ملی بزرگسالان کشور مطرح شد را به فارسی قابل درک برای این جانب معنی کنید

به گزارش خبرنگار ورزشي «خبرگزاري دانشجو»، محمود مشحون امروز در نشست خبری تیم ملی بستکبال در محل اين فدراسيون ضمن قدرداني از رسانه ها و تاثير آنها در موفقيت هاي سال گذشته اين تيم گفت: اگر تیم ملی بسكتبال مقابل اردن ناباورانه بازي را واگذار كرد و سهميه المپيك را از دست داد اتفاقي است كه افتاده و توجيه آن براي اصحاب رسانه و مردم، توهين تلقي مي شود

Posted
AuthorKaran Makvandi

تیم ملی بسکتبال ایران که در حال حاضر در بازیهای آسیایی ووهان چین برای کسب مجوز ورود به المپیک حضور دارد، تا اینجا سیبل همه رقبا را دود داده است. تلویزیون فدراسیون جهانی بسکتبال (فیبا) دیروز با روی بیرچ، سرمربی سابق تیم انگلیس که برای تحلیل بازیها در ووهان چین به سر میبرد مصاحبه کرد و در این گفتگو او نظراتی در مورد تیم ایران داد که به عقیده من حرف حساب است

خلاصه این گفتگو درباره تیم ایران

تلویزیون فیبا:روی، تیمی که همه از آن نام میبرند تیم ایران است. ایرانی های چه در مرحله اول و چه در مرحله دوم تیم های حریفشان را لوله کرده اند. ایا فکر نمی کنی ایرانی ها بد عادت شده اند؟

روی بیرچ: دقیقا همینطوره، مشکل ایرانی ها الان اینه که هنوز تیمشون به چالش کشیده نشیده در صورتی که چینی ها تا الان دو سه بار و خصوصا دیشب در برابر ژاپن امتحان پس دادند

تلویزیون فیبا: پس از بازی چینی ها خوشتون آمد؟

روی بیرچ: چینی ها حق انتخابشون زیاده. برای بازی داخل جیانلیان و ونگ ژیژی را دارند، وقتی دفاع میاد روی اون دو تا این بازیکن ها، اونهای یادگرفتن که توپ را بدهند بیرون و از انجا بنگ بنگ بنگ ، سه امتیازی بریزند روی سر تیم مقابل 

تلویزیون فیبا: خوب با این توصیف اگر ایران در برابر چین قرار گرفت باید چه کار کنه؟

روی بیرچ: فقط بیاد توپهای از دست رفته اش را کمترکنند. توپهای از دست رفته الان بزرگترین مشکل ایرانی هاست. به غیر از ان ایرانی ها خیلی زیاد به حدادی اتکا میکنند و اگر حدادی یکی کمی ضعیف بازی کند کل تیم دچار مشکل خواهد شد. شاید من اشتباه میکنم ولی تیم ایران هنوز در برابر چالش جدی قرار نگرفته که ببینیم چطور عکس العمل نشون میدن. تیم ایرانی بازیکن خوب زیاد داره

تلویزیون فیبا: در بازی های 2009 شاید بودیم ایران همین تیم چین را خرس وسط کرده بودند. نقطه ضعف چینی ها کجاست؟

روی بیرچ: نیمکت چینی ها وضعیش خرابه. مربی چینی ها تلاش خودشو کرد که از نیمکت نشینانش نتیجه بگیره ولی اونها ضعیف هستند.  زو وی مثل جیانلیان نیست. ژانگ ژائو هم وضعش بهتر از بقیه نیست. پس اگر این دوبازیکن دچار مشکل خطاهای بیش از حد بشند کار چین خیلی سخت میشه

تلویزیون فیبا: دفاع تیم ایران فوقالعاده است. اونها تونستن کره ای ها را زیر 65 امتیاز نگه دارند و بقیه هم نتونستن بیشتر از 45 امتیاز در برابر این تیم بیارند. دفاع ایران را چطور ارزیابی میکند؟

روی بیرچ: دفاع ایران عالیه. دوباره تاکید میکنم؛ نقش حدادی در دفاع ایران بسیار مهمه. با قد و قامتی که این بازیکن داره با دستش مثل پشه کش تمام توپ های حمله را منحرف میکنه

او درباره پیش بینی نتیجه بازی ایران و چین هم اظهار نظر کردی که اینجا بخوانید

فدراسیون بسکتبال ایران به پیروی از بقیه سیستم های مملکت، دست به «دشمن، دشمن» گفتنش بدک نیست. وقتی که در رسانه های ایران خواندم که رییس فدراسیون کتک کاری حامد حدادی را توطئه چینی ها خوانده دیگر برایم شکی نماند که ایشان درسشان را خوب آموخته اند. علی رغم اینکه تیم ملی ما با قدرت در چند دوره قبلی اول شده و در جام ویلیلم جونز هم قهرمان شد، فدارسیون از باخت احتمالی این تیم و بالطبع سوال برانگیز شدن روش‌های مدیریتشان حراس دارد و مداوما به فکر ایجاد دستاویز برای روز مبادا است. یکی از دستاویزهایی که این فدراسیون برای توجیه باخت احتمالی در برابر رقبای بد دست نظیر لبنان و قطر پیشاپیش در بوق و کرنا کرده اند استفاده از بازیکنانی است که در خارجی در تیم‌های ملی آسیایی بازی میکنند. این خارجی ها یا به پشتوانه والدین آسیایی، اسیایی شده اند و یا با از طریق فرایند مهاجرت شهروند کشورهایی نظیر حوزه خلیج شده‌اند. فدراسیون چون نمیتواند این کار کشورهای آسیایی را غیر قانونی بخواند، هر فرصتی برای غیر اخلاقی خواندن و دشمن دشمن کردن دریغ نمی‌کند. 

بیایید نگاهی دقیق تر به تیم‌های مدعی و رقبای ایران بیندازیم و ببنیم موضوع بازیکن خارجی تا چه حدی جدی است:

چین تایپه (تایوان)

داگ کرایتون(نام چینی: چینین هائو) متولد آمریکا، قد ۱۹۸ و در پست فوروارد بازی میکند. داگ که مادرش تایوانی است در میشیگان در یک کامیونتی کالج کوچک (‌چیزی نظیر آموزشگاه امیر بهادر خودمان) بازی کرده که حتی جز ان سی دابل ای هم نبود. جیمز مائو، پوینت گارد با قد ۱۹۶ سانت بازیکن دوم متولد امریکاست. او هم دانشجوی سال دوم یک آکادمی کوچک در اورگن امریکاست. آمار فصل پیش او متوسط ۳ امتیاز و ۳ ریباند و دو پاس منجر به گل بوده.

اوزبکستان:

بازیکن متولد خارج ندارد

قطر:

تانگای نگومبو، فوروارد کوچک، ۱۹۶ سانت قد و متولد کنگو. احتمالا این بازیکن دلیل اصلی نگرانی فدراسیون است. او در بازیهای فیبا در آفریقا و آسیا برای دو تیم کنگو و قطر بازی کرده. پایه و اساس قطری شدنش روشن نیست ولی چیزی در مایه های کشتی گیران وطنی است که شبانه سر از تیم جمهوری آذربایجان در میآوردند. در یارکشی امسال ان بی ای تانگای نگومبو به در دور دوم و به عنوان بازیکن ۵۷ام توسط تیم دالاس موریکس انتخاب شد که نهایتا با داستانهای فراوانی که در مورد دروغ او درباره سال تولدش گفته بود به تیم تیمبرولوز منتقل شد. او اولین قطری است که در ان بی ای شاغل خواهد شد.

کره:

اریک سندرین، متولد آمریکا، قد ۲۰۶ در پست سانتر. این بازیکن کهنه کار دورگه کره ای امریکایی است پاسپورت کشور برزیل را هم به همراه دارد. او در کشورهای زیادی در اروپا، امریکای جنوبی و حتی در لیگ تابستانی در ان بی ای هم بازی کرده. در دانشگاه در رده دوم ان سی دابل ای بازی کرده و اکنون عضو تیم های باشگاهی کره ایست. آخرین آمارش ۱۵ امتیاز و ۷ریباند بوده که آنچنان زهر دار به حساب نمی‌آید.

ژاپن:

بازیکن متولد خارج ندارد.

چین:

بازیکن متولد خارج ندارد.

فیلیپین:

این کشور پنج بازیکن متولد آمریکا و یک بازیکن متولد تونگا دارد. بهترین بازیکن این تیم مارکوس دوثیت است که از مادری فیلیپینی در ایالت نیویورک به دنیا آمده. او در بازی اول جام ویلیام جونز برای ما مشکل ساز شد ولی در بازی دوم حامد حدادی او را یک لقمه چپ کرد. 

اردن: 

یک فلسطینی، سه کویتی دو متولد آمریکا کارنامه این تیم است. رشیم رایت و انور سوبزوکوف امریکایی های این تیم هستند که در پستهای گارد دو بازی میکنند. این تیم همیشه موی دماغ ایران بوده است. مادررشیم عرب است و سوبزوکوف دورگه روسی-اردنی است. سوبزوکوف مدافع خوبی است ولی آمارش با ۵ امتیاز در هر بازی چنگی به دل نمیزند. رشیم رایت در کالج های امریکا بازی کرده و یکبار به عنوان بهترین بازیکن دسته دوم ان سی دابل ای انتخاب شده. آخرین آمارش ۱۷ امتیاز در هر بازی است که جز زهر دارترین بازیکنان اردن است. 

لبنان:

این تیم سه بازیکن متولد آمریکا و یک بازیکن متولد کانادا دارد. جکسون ورومن، ساموئل هاسکین و میتو فریجی سه آمریکایی این تیم هستند و علی محمود کانادایی این تیم است. با توجه به چهار دهه جنگ در این کشور لبنانی ها در همه دنیا پر و پخش هستند و بالطبع تیم ملی لبنان هم در بکارگیری بازیکنان لبنانی متولد خارج از کشور از بقیه کشورهای عربی باسابقه تر است. جکسون ورومن سابقه بازی در ان بی ای دارد و اکنون در لیگ برتر ایران بازی میکند. او توسط سیاتل سوپر سونیکس جذب شد ولی بلافاصله به تیم های اروپایی نقل و انتقال شد. او در اسراییل و ایران هم بازی کرده است. متیو فریجی سابقه بازی در ان بی ای در تیم نیواورلینز را دارد و اکنون بازیکن مکابی اسراییل است. او از فصل ۲۰۰۴ تا کنون در سیزده تیم در هشت کشور مختلف بازی کرده است. علی محمود، متولد اتاوا، پدرش و مادرش هر دو لبنانی هستند که به کانادا مهاجرت کردند. او بازیکن تیم الریاضی لبنان است و با توجه به آمارش تیغ برنده ای در دست ندارد.

 

فدراسیون بسکتبال ایران، برگزار کننده لیگ برتر بسکتبال ایران، در اداره این لیگ همواره با چند چالش روبرو بوده. جدا از چالش امکانات ورزشی، بزرگترین مشکل لیگ جمع شدن گروه زیادی از بازیکنان ملی و خارجی در یک یا دو تیم پولدار بوده که همیشه مساله ساز است. اولین مشکل اینست که این تیم ها در هنگام بازی های بین المللی رسما تعطیل میشوند چون همه بازیکنانشان در اردوهای ملی هستند. دومین مشکل اینست که تفاوت قدرت بین تیم های لیگ انچنان است تیم های دیگر لیگ رسما به نخودی تبدیل میشوند. مشکل بعدی اینست که در این تیم ها بازیکنان جوان و اینده دار نیمکت نشین میشوند و زمان بازی به آنها نمیرسد و مشکل آخری اینست که سرمایه گذاران احتمالی که میخواهند در لیگ تیم داری کنند وقتی میبینند همه بازیکن های خوب در یک و یا دو تیم جذب شده اند انگیزه ای برای ورود به این عرصه پیدا نمیکنند

برای حل این مشکلات و توزیع عادلانه تر بازیکنان بین تیم ها و انگیزه سازی، سازمان لیگ یاری کشی را برای فصل آینده سهمیه بندی کرده است. سهمیه بندی اینست که بازیکنان را به دست های مختلف  گروه بندی کرده اند و هر تیم میتواند از هر دسته از بازیکنان تعداد محدودی بازیکن جذب کند. برای مثال تیم ها تا قبل از مرحله حذفی تنها یک بازیکن خارجی و پس از آن میتواندد دو بازیکن خارجی به خدمت بگیرند

قانون سهمیه بندی در لیگ های حرفه ای دیگر کشورهای دنیا، البته نه به این شکل، وجود دارد. سهمیه بندی مزایای زیادی دارد و تا حدی مشکلات مطرح شده بالا را حل خواهد کرد اما چیزی که فدراسیون فراموش کرد اینست که تیم های چگونه میتوانند سهمیه های خود را ، که جز دارایی های یک تیم است، معامله کنند؟ تصور کنید که یک تیم کاشانی که حق داشتن یک بازیکن خارجی را دارد به دلایلی نخواهد از بازیکن خارجی استفاده کند و بخواهد سهمیه خود را به یک تیم اصفهانی بفروشد و در مقابل آن یک بازیکن گروه الف ملی یا اصلا پول نقد بگیرد، چگونه باید این کار را بکند. این کار در قانون فدراسیون پیش بینی نشده است. اگر تیم ها نتوانند سهمیه های خود را معامله کنند کل سیستم سهمیه بندی از بیخ و بن بی ربط خواهد بود

مشکل دیگری که سهمیه بندی ایجاد میکند اینست که دیگر تیمهایی شبیه مهرام نخواهیم داشت که در آسیا تیم های دیگر را نابود کنند. چرا که توان جذب بازیکنانی در رده بازیکنانی که در فصل های قبلی داشته اند نخواهند داشت.  آن موقع است که فدراسیون مجوز بازیکن کمکی خواهد داد و این مساله صدای تیم های دیگر آسیا را در خواهد آورد

داستان از این قرار است: صمد نیکخواه بهرامی کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران و امتیاز آور ترین بازیکن بسکتبال این روزهای ما به دلیل آسیب دیدگی و طی کردن دوران نقاهت در چند بازی تدارکاتی اخیر شرکت نکرد. امیر ایلیاوی، بازیکن سابق تیم ملی در برنامه رادیویی اش گفت به نظر میرسد تیم ملی بسکتبال ایران بدون او روانتر بازی میکند! صمد که در اردوی امادگی تیم ملی برای بازی های ویلیام جونز (که هم اکنون در تایوان برگزار میشود) حضور داشت چنان دلخور شد که به نظر می رسید که در حال ترک اردو است. محمود مشحون، رییس فدراسیون بسکتبال ایران، برای دلجوی از این بازیکن با ارزش شخصا به اردوی تیم ملی رفت و او را دلداری داد. در بخشی از فرایند دلداری ، محمود مشحون ، سابقه ورزشی امیر ایلیاوی سانتر تیم ملی را زیر سوال برد و او را متهم کرد که چون فقط قدش بلند بوده بازیکن تیم ملی شده (این حرف دانسته و یا ندانسته توهین مستقیم به جابر روزبهانی هم هست) و اگر قحط الرجال نبود او هیچ وقت بازیکن ملی نمیشد. ( نقل از روزنامه تماشا چهارشنبه هفته پیش). در این راستا صمد هم در مصاحبه ای با روزنامه ورزشی پرسپولیس گفت دلخور هستم چون اگر کسی از من انتقاد میکند باید در حد صمد باشد (منظورش اینست که امیر ایلیاوی در حد او نیست). پس از این مصاحبه صمد در سه بازی اول جام ویلیام جونز شرکت نکرد. دوستانش معتقدند که هنوز مصدومیتش ترمیم نیافته ولی بدخواهان بر این عقیده هستند که او میخواهد زهر چشم بگیرد تا همه بدانند تیم بدون صمد پشم است

داستان از این قرار است: صمد نیکخواه بهرامی کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران و امتیاز آور ترین بازیکن بسکتبال این روزهای ما به دلیل آسیب دیدگی و طی کردن دوران نقاهت در چند بازی تدارکاتی اخیر شرکت نکرد. امیر ایلیاوی، بازیکن سابق تیم ملی در برنامه رادیویی اش گفت به نظر میرسد تیم ملی بسکتبال ایران بدون او روانتر بازی میکند! صمد که در اردوی امادگی تیم ملی برای بازی های ویلیام جونز (که هم اکنون در تایوان برگزار میشود) حضور داشت چنان دلخور شد که به نظر می رسید که در حال ترک اردو است. محمود مشحون، رییس فدراسیون بسکتبال ایران، برای دلجوی از این بازیکن با ارزش شخصا به اردوی تیم ملی رفت و او را دلداری داد. در بخشی از فرایند دلداری ، محمود مشحون ، سابقه ورزشی امیر ایلیاوی سانتر تیم ملی را زیر سوال برد و او را متهم کرد که چون فقط قدش بلند بوده بازیکن تیم ملی شده (این حرف دانسته و یا ندانسته توهین مستقیم به جابر روزبهانی هم هست) و اگر قحط الرجال نبود او هیچ وقت بازیکن ملی نمیشد. ( نقل از روزنامه تماشا چهارشنبه هفته پیش). در این راستا صمد هم در مصاحبه ای با روزنامه ورزشی پرسپولیس گفت دلخور هستم چون اگر کسی از من انتقاد میکند باید در حد صمد باشد (منظورش اینست که امیر ایلیاوی در حد او نیست). پس از این مصاحبه صمد در سه بازی اول جام ویلیام جونز شرکت نکرد. دوستانش معتقدند که هنوز مصدومیتش ترمیم نیافته ولی بدخواهان بر این عقیده هستند که او میخواهد زهر چشم بگیرد تا همه بدانند تیم بدون صمد پشم است

بسکتبال هم مثل هر چیز دیگر برای ما ایرانی ها یک موضوع وارداتی است. ما ایرانی های عجول هم از بسکتبال فقط توپ، حلقه و توی زمین بالا و پایین دویدن را آموختیم. آخیر هم قر و فر بسکتبال را تقلید میکنیم. یاد گرفتیم هد بند ببندیم، هدفون سفید و گنده بیت داکتر دری دور گردنمام بیفکنیم  و اشکال یعجوج و معجوج به بازویمان خالکوبی کنیم. چیز که ما از بسکتبال نیاموختیم و به نظر میرسد در آینده هم نیاموزیم شالوده اصلی این ورزش که به خارجی ها به آن میگویند منتال تافنس . منتال تافنس یا سرسخت بودن ذهنی یا ثابت قدم بودن لات بازی در زمین و ادعادی اینکه بسکتبال منچ نیست و زدو خورد دارد نیست. سرسخت بودن ذهنی خروج از زمین بسکتبال جلوی بازیکنان دیگر تیم بدلیل مشکلات مالی با باشگاه نیست. سرسخت بودن ذهنی این نیست که چاک دهنمان را بازکنیم و هر چه به دهانما میاید با پیشکوست بسکتبال ایران بدلیل انتقاد از نحوه تیم داری فدراسیون بگوییم. سرسختی ذهنی چیزی است که به ما در کودکی نمیآموزند. به ما نمیآموزند که در برابر مشکلات و انتقاد ها بایستیم و تمرکز خود را از دست ندهیم. به ما نمی آموزند که وقتی حرف کلفتی شنیدیم برخورد منفعل و شخصی نداشته باشیم. این که کاپیتان تیم ما، کسی که در لحظه های سخت نجات دهنده تیم بوده و خواهد بود، با نظرات یک برنامه رادیویی چنان دلخور میشود که رییس فدراسیون باید برای دلجویی شخصا وارد عمل شود نگران کننده است. این روحیه ای نیست که به نسل بعدی ما چیزی اضافه کند

ممکن است مقایسه لبرون جیمز با بازیکنان امروز بسکتبال ما ناعادلانه باشد ولی باید توجه کرد که قدرت این جوان تنها در این نیست که میتواند سریع بدود یا مثل آهو بپرد. نه. قدرت این جوان در سر سختی ذهنش است. احترام من برای او هنگامی بیشتر شد که دیدم چگونه این جوان بی پدر در برابر ناسزای یک ملت و رسانه های امریکا بی توجه به کارش چسبید. او بارها در رختکن گریه کرد ولی شانه کسی را برای گریه کردن نطلبید. ساکش را برنداشت تا تیم را ترک کند. این جوان یکبار لب به شکایت نگشود یا حتی نگفت از رسانه ها دلخورم یا از تماشاگران دلگیرم. در حالی که بیست هزار نفر در استادیوم یونایتد سنتر شیگاگو در هنگام رویارویی تیمش با شیگاگو بولز بد ترین فحش ها را به او میدادند و رسانه های ورزشی آمریکا چیزهایی در موردش میگفتند که کم از دشنام نداشت، با محبوب ترین و بهترین بازیکن لیگ روبرو شد و تیم شیکاگو بولز را به زانو در آورد. سرسختی ذهنی درجات مختلفی دارد و حتی بازیکنان ان بی ای هم در برخی از شرایط سرسختی ذهنی شان به آزمون گذاشته میشود

چه خوشمال بیاید چه خوشمال نیاید برخورد شخصی، قهر ، دلخوری و دلسردی در برابر انتقاد از جمله پایه های اخلاق حرفه ای ما ایرانی هاست. تا وقتی درک فرهنگ بسکتبال ما محدود میشود به از پوشیدن کفش های مدرن و گوش دادن به موسیقی هیپ هاپ، ادعای اینکه بسکتبال ما فراتر از آسیا رفته است توخالی است۰

وقتی شنیدم ایران سه روز پیش در جام ویلیام جونز از فیلیپین باخت عجیب جا خوردم. همیشه فکر می‌کردم دوران باختن بسکتبال ایران به تیم های مثل فیلیپین سر آمده ولی ظاهرا اشتباه کردم. ماتیچ هم طبق معمول شروع کرد به توجیه. او گفت: حامد با بازیکن های ما تمرین نداشت و دم خر دراز بود و در گنجه باز بود... الان اگر ولشون کنی میان میگن: آهای ملت به دادمون برسید اینها یک آمریکا آوردن که ما رو بدبخت کرد.

برای جلوگیری از هر گونه شک و تردید در اظهارات احتمالی آینده مسولین تیم ایران، بیایید با مارکوس دوثیت سانتر تیم فیلیپن که بیست چهار امتیاز آورد و یازده ریباند کرد آشنا بشویم. مارکوس متولد ۱۹۸۰ در شهر سیراکیوز ایالت نیویورکه. مادرش فیلیپینی است و طبق قانون فیلیپین اتوماتیک مارکوس فیلیپینی حساب میشه، حرف و حدیث هم توش نیست. از این نظر، قانون فیلیپین دقیقا مثل قانون ایرانه منهای اینکه در ایران اگر مادر ایرانی باشه و پدر افغان بچه ایرانی حساب نمیشه! ما اینجا نمیخواهیم قاطی قوانین نژاد پرستانه برخورد با اتباع خارجی در ایران بشیم. بگذریم. مارکوس با قد دو متر و یازده چیزی از ژن فیلیپینی ها به ارث نبرد و همین کمکش کرد که به مدرسه آماده سازی نوتره دام که در ماساچوسته بره و بسکتبال را آنجا شروع کنه. او در دانشگاه در کالج پرویدانس همونجایی که لمار آودم درس خوند تحصیل کرد. مارکوس در سال ۲۰۰۴ در ان بی ای با تیم لیکرز درفت شد ولی هیچ وقت در ان بی ای بازی نکرد. با توجه به اینکه لیکرز اون سال تیمشو را بسته بود، مارکوس تصمیم گرفت بره بلژیک بازی کنه. از اونجا بود که سفرهای مارکوپولویی او شروع شد و بعد از آن در لیگ های ترکیه، روسیه و کره جنوبی بازی کرد و نهایتا به  اسمارت گیلاس فیلیپین پیوست و شهروند فیلیپینی شد. 

همان قدری که یونس لاله زاده ( بازیکن تیم ملی ایران) ایرانی است، مارکوس دوثیت هم فیلیپینی است. لطفل یک بهانه دیگه پیدا کنید 

تصحیح: یکی از خوانندگان این وبلاگ تصحیح کرد که طبق قوانین ایران شهروندی تنها از طریق پدر منتقل میشود

بهداد سامی َ، بازیکن ایران زاده شاغل در لیگ حرفه ای پرتغال

این نمایشنامه کاملا تخیلی است. هر گونه تشابه نام، مقام، واحد پول و نام کشور کاملا تصادفی است۰

 پرده بالا میره و صحنه یک اتاق کنفرانسِ که از اثاثیه اش معلومه یک جای دولتیه. چند تا مرد جا افتاده و قد بلند با کت و شلوارهای بد رنگ دور یک میز نشستند و دارند با هم کل کل میکنند۰ 

 رییس فدراسیون: آقا این چه وضعیه؟ شما هم گندشون در آوردی با آین لیگ برترتون. مگه قرار نشد تیم‌هاتون به این جوون های ما وقت بازی بدن. این بنده های خدا که همش نشستن پشت خط تا بازیکن های خارجی بازی کنند. اینطور پیش بره پس فردا لابد عمه ۰بنده باید توی بازی های اسیایی براتون سه امتیازی بزنه۰ 

 رییس سازمان لیگ: به من چه، این تیم ها جوری به بازیکن هاشون پول میدن که انگار پول علف خرسه. من هم اگر بازیکن دسته ششم آمریکایی باشم، بهم بگن آقا بیا بابت بیست سی تا بازی نیم میلیون دلار پول بدون مالیات بگیر، با کله بلند میشم میام اینجا۰

رییس فدراسیون: ای بابا! دارندگی و برازندگی... طرف (صاحبان تیم ها) میخواد با پولش سر سیبیل شاه نقاره بزنه حالا شما شاکی هستی؟

رییس سازمان لیگ: بخدا بهشون گفتیم هر تیم بیشتر از چند تا بازیکن خارجی نمی تونه داشته باشه، ولی بازم هر روز یک خارجیه را میارن میگن این بچه تیر دوقولوِ! این هم شناسنامه ایرانیش... اونی یارویی هم که روی بازوش خالکوبی کرده توپک شکور نیست، عکس آقا جونشه یک خورده سبزه افتاده. خداییش ما رو اسگل گیر آوردن۰ 

ساز مخالف: آی آقا. اگر طرف شناسنامه ایرانی داشته باشه که دیگه نمیشه ایراد گرفت. چطور میتونی یقه یارو را بگیری و بهش بگی برای معافی باید ده دوازده هزاردلار به سلفی؟ هان چطور اونجا ایرانیه اما اینجا خارجی شد؟ 

رییس سازمان لیگ با اخم و تخم رو به ساز مخالف: اصلا کی به شما گفت حرف بزنی؟

رو به بادمجون دورقاب چین میکنه و یواشکی میگه: آین یارو را رو کی اینجا راه داده؟ مگه من نگفتم جلوی آقا کسی روی حرف من حرف نزنه. در حالی که به سازمخالف اشاره میکنه به بادمجان دورقاب چین میگه: یادت باشه بعد از این جلسه نسخه این یارو را بپیچیم

رییس فدراسیون که از این درگوشی حرف زدن ها یواش یواش داره حوصله اش سر میره با بی میلی میپرسه: بالاخره چی شد؟ این ایرانی- خارجی ها واسه ما بازیکن تیم ملی نمیشن. یک جوری دست به سرشون کن۰

 رییس سازمان لیگ با خوشحالی: قربان پیشاپیش فکرشو کردیم. میخواهیم یه قانون بگذاریم که بازیکن‌های ایرانی زاده که تازه از خارج اومدن باید ثابت کنند که شش ماه در ایران زندگی کردن تا ما اجازه بدیم با تیم های لیگ قرارداد ببندن. بهشون میگیم : داداش! شما به اندازه کافی ایرانی نیستی، برو شیش ماه دیگه بیا یک کاری برات میکنم. خدا را چه دیدی؟ شاید توی همین شش ماه بی خیال بشن. امیدوارم بیشترشون توی این شش ماه قاط بزنند و دمشون را بگذارند روی کولشون و برن همون جایی که ازش اومدند۰

 دو سه تا بادمجون دورقاب چین در این لحظه از خود بی خود میشند و احسنت گویان شروع به کف زدن میکنند. رییس فدراسیون بهشون اخم میکنه و دستی تکان میده تا اونها ساکت بشند۰

 در این لحظه سازمخالف دوباره شروع میکنه: آقا خودتون را مسخره کردین یا ما رو. اصلا از کجا میتونیم تشخیص بدیم طرف شش ماه توی ایران بوده. خود جنابعالی که مثل کش تنبان تا ولتون میکنن میرید خارج تا فک و فامیل را ببینید اصلا شش ماه توی ایران هستید؟ تازه اگر بازیکنی که از خارج اومد و تیمی خواست باهاش قرارداد ببنده چطوری میتونید ثابت کنید این بازیکن مقیم خارج بوده. اگر تیم ها گفتند این بازیکن را توی کوچه های برازجون پیدا کردیم چی میخواهید بگید؟ اگر گفتن این لهجه خارجی اش هم مال اینه که همش ماهواره نگاه کرده، اینو چطوری میخواهید جواب بدین؟

 رییس سازمان لیگ که عین لبو قرمز شده با دست به بادمجون دورقاب چین ها اشاره میکنه. در این لحظه بادمجون دورقاب چین ها ناگهان از دو طرف میریزن سر سازمخالف و در حالی که دست و پاش را گرفتن، برای اینکه ساکت بشه براش سیبل اتشین درست میکنند. اگر نمی دونید سیبیل آتشین چیه برین از بچه های قدیم که بطری بازی میکردن بپرسین۰

پرده در حالی پایین میره که باقی افراد دور میزه دارند یکدونه کاغذ آ چهار را امضا میکنن و رییس فدارسیون میگه: از این ستون به آن ستون هم فرجه۰