یکی از تفاوت های بزرگ لیگهای ورزشی در امریکا درامد بی سابقه آنها از پخش تلویزیونی است و این بی دلیل نیست. امریکا پیشتاز پخش زنده ورزش در جهان است. اولین نمونه پخش عمومی ورزش در جهان در سال ۱۹۱۱ یک مسابقه فوتبال دانشگاهی امریکا با تلگراف به شهر دیگری منقل شد اما اولین پخش زنده واقعی مسابقه ورزشی در سال ۱۹۲۱ بازهم در امریکا رخ داد. این برنامه پخش زنده یک مسابقه بوکس حرفهای بود که در ان روزها فراوان طرفدار داشت. در همان سال اولین پخش زنده رادیویی مسابقه بیسبال هم در امریکا رخ داد. اولین بار که ورزش از تلویزیون زنده پخش شد المپیک برلین در سال ۱۹۳۶ بود که تماشاگران زیادی نداشت. اولین پخش زنده ورزش در امریکا سال ۱۹۳۹ بود. در ان سال هم مسابقات دانشگاهی و هم فوتبال لیگ ملی امریکا پخش شد. اولین پخش ملی زنده ورزش در امریکا سال ۱۹۵۱ روی انتن رفت.
از همان روزهای اول مالکین تیمهای حرفهای فهمیدند اجازه پخش تلویزیونی میتواند پشتوانه خوبی برای رشد لیگ و افزایش درامد باشد اما مشکلی که این که تیم های شهرهای کوچک به اندازه تیم های معروف شهرهای بزرگ توانایی فروختن حق پخش نداشتند. اینجا بود که لیگها کل حق پخش را بصورت یک بسته برای فروش به شبکه ها ارایه کردند. یعنی اگر کسی میخواست بازی تیم معروف را ببنید باید بازی تیم های کم طرفدار را هم میخرید. اینجا بود که شبکه های تلویزیونی از لیگحرفهای امریکا به دلیل ایجا مونوپولی شکایت کردند و برنده شدند و لیگ حق نداشت امتیاز پخش را به عنوان یک بسته بفروشد. اما در سال ۱۹۶۱ کنگره امریکا قانونی به نام «قانون پخش تلویزیونی» که رای دادگاه را معلق کرد و به لیگهای حرفه ای اجازه داد تمام بازیهای بصورت یک بسته اختصاصی به یک شبکه بفروشند. این نقطه ای بود که باعث شد ارزش امتیاز پخش زنده بازی ها سر به فلک بزند. در دهه هشتاد این قانون متمی خورد که اجازه داد تیمها تحت شرایطی حق پخش تلویزیونی شان به شبکه های محلی بفروشند در حالی که هنوز امتیاز پخش ملی در این کشور بصورت یک بسته یکپارچه فروش میرود. اگر کسی بازی های گلدن استیت ولیکرز را میخواهد باید حق بازی های شارلوت و مینه سوتا را هم بخرد.
این قانون صنعت ورزش را در امریکامتحول کرد و الگویی برای نحوه مدیریت قراردادهای تلویزیونی ایجاد کرد. این قانون به لیگهای بزرگ ورزشی اجازه داد تا با ملی کردن قراردادهای تلویزیونی، دسترسی به مسابقات را در سراسر کشور افزایش دهند و به این ترتیب تعداد طرفداران خود را بیشتر کنند، به جای محدود کردن پخش به بازارهای محلی. به دلیل همین قانون است که دیگر تیمهای لیگهای حرفه ای ورشکسته نمیشوند چرا به عنوان بخشی جدا نشدنی از بسته امتیاز حق تلویزیونی همیشه فرصت درامدزایی برای انها فراهم است.
بخاطر کیتلین کلارک بسکتبال حرفه ای زنان در امریکا رو به رشد است اما این رشد مشکلات فعلی را حل نکرده. بازیکنان زن هنوز هم درامدشان در حد یک ورزشکار حرفه ای نیست. به همین دلیل است که سالها ستاره های دبیلو ان بی ای پس از خاتمه فصل به تیم های اروپایی میپوستند تا کمبود درامدشان را با حضور در یورولیگ زنان تامین کنند. پس از ماجرای گروگان گیری بریتنی گراینتر توسط روسیه حضور ستاره های دبیلو ان بی ای در اروپا امری خطرناک است.
اینجا بود که دو ستاره دبیلو ان بی ای، برایانا استوارت و نفسیه کالیر، اینده خودشان را در دست گرفتند و لیگ جدید برای بسکتبال زنان در داخل امریکا تاسیس کردند. این لیگ جدید آن رایوالد یا بی همتا نامدارد و سبک جدیدی از بسکتبال است که قبلا وجود نداشته. در این لیگ سی نفر از بهترین ها دبیلو ان بی ای در قالب تیم های پنج نفری با هم رقابت میکنند. اما این رقابت بصورتی است که فقط سه بازیکن از هر تیم در هر لحطه داخل زمین است. زمین بسکتبال این لیگ دو سوم طول زمین بسکتبال رسمی در لیگ دبلیو ان بی ای است. شش تیم حاضر در این لیگ در شهر میامی رقابت میکنند و نیازی به سفر نیست. این لیگ همچنین رقابت های تک به تک یک حذفی هم دارد.
جدا از سبک انقلابی این لیگ مهمترین نکته ان در بیزنس لیگ نهفته است. متوسط دستمزد بازیکنان این دویست و پنجاه هزار دلار است که از بالاترین دستمزد در دبیلو ان بی ای و جاهای دیگر در دنیا در بسکتبال زنان بالاتر است. نکته بی سابقه این لیگ اینست که هر سی بازیکن حاضر در لیگ در مالکیت لیگ شریک هستند.
این لیگ در سه ماه اول سال دو هزار و بیست و پنج اغاز خواهد شد. جالب این که ان بی ای هیچ مشارکتی در این لیگ ندارد و در صورت جاگیر شدن آن تاثیر مستقیم ان روی کاهش سطح رقابت یورولیگ زنان خواهد داشت چرا که ستاره های حاضر در دبیلو ان بی ای نیازی به پول های اروپایی نخواهند داشت.
تیمها در انبیای واقعاً بازیکنان را انگونه که در سازمان های دیگر میبنیم "بازخرید" نمیکنند. به جای این کار، تیم ها با توافق با بازیکن راهی برای رها شدن او از تعهدات تیم پیدا می کنند. بازخرید نیازمند یک توافق بین بازیکن و تیم هستند. این به این معناست که هر دو طرف باید مایل به جدایی باشند.
در این توافق برای جدایی در همه موارد بازیکن قبول می کند تا بخشی از حقوق ثابت باقیمانده خود را با به تیم ببخشد تا و تیم در مقابل تضمین میکنه تا اخر قرار دادش را پرداخت کند. این نکته اهمیت زیادی دارد چرا که بازخرید شدن مستقیماً روی سقف پرداخت حقوق تیم تأثیر میگذارد . این بدان معناست که تیم در مقایسه با نگه داشتن بازیکن در ترکیب، از سقف پرداخت را صرفهجویی میکند.
اگر بازیکن چند سال از قراردادش باقی مانده صرفه جویی میزان حقوق کاهش یافته ممکن است به چند فصل تقسیم شود. این به باقیمانده طول قرارداد اصلی ربط دارد و تیم ها به طور یکنواخت بین فصل های باقی مانده از قرارداد اصلی تقسیم میکنند.
مثلا بازیکن X یک قرارداد 20 میلیون دلاری دارد که دو فصل آن باقی مانده . او با با تیم توافق میکند که بازخرید شود و 8 میلیون دلار از بیست میلیون دلار باقی مانده را بی خیال شود. اینجاست فضا به اندازه 8 میلیون دلار زیر سقف دستمزد تیم به خالی میشه و بدهی تیم به بازیکن میشود مجموعا 12 میلیون دلار.حالا اگر بازخرید قبل از شروع فصل رخ دهد، این 12 میلیون دلار تعهد تیم به طور مساوی در دو فصل باقی مانده توزیع میشود، که نهایتا سالی 6 میلیون دلار زیر سقف پرداخت برای تیم ها جا باز می شود. اگر بازخرید در وسط ها فصل رخ دهد، باقیمانده 12 میلیون دلار را به تناسب بخشی که از فصل باقی مانده حساب میکنند و بین دو فصل تقسیم میکنند.
حالا عملا این کار چطوری انجام می شود:
قدم اول: گفتگو و چانه زنی: بازیکن و تیم در مورد شرایط جدایی چانه زنی میکنند و نهایتا به توافق میرسند.
قدم دوم: تیم بازیکن را آزاد میکند: هنگامی که شرایط توافق شدند، تیم به طور رسمی بازیکن را آزاد میکند و قراردادشان را لغو میکند.
قدم سوم: مدت زمان آزادی 48 ساعته: بازیکن در یک مدت زمان 48 پس توافق تیمهای دیگر میتوانند او را برای حقوق باقیماندهاش درخواست کنند. عین تبادل بازیکن که تعهد قرارداد از تیمی به تیم دیگر منتقل میشود. در این شرایط عملا بازخرید به تبادل بازیکن تبدیل میشود.
قدم چهارم :تبدیل شدن به بازیکن آزاد: اگر هیچ تیمی در ۴۸ ساعت بازیکن را درخواست نکند، این بازیکن به بازیکن ازاد تبدیل میشود و مجاز است با هر تیمی قرارداد ببندند.
چرا بازیکنان و تیم ها وارد فرایند بازخرید می شوند؟
برای بازیکنان: بازخرید فرصتی برای پیوستن به یک تیم رقابتی یا یک تطبیق بهتر را ارائه میدهند، حتی اگر به معنای کمتر پول باشد.
برای تیمها: بازخرید فضای خالی زیر سقف یا انعطاف در ترکیب تیم را ایجاد میکنند.
نکات مهم:
تعهدات تیم ها: تیمها هنوز باید حقوق ثابت باقیمانده بازیکن را بپردازند، حتی اگر بازیکن با یک تیم جدید قرارداد ببنند و کمتر درآمد داشته باشد.
بازخرید بدون توافق: تیمها ممکن است بازیکنان را بدون رضایت آنها بازخرید کنند، اما هنوز باید تمام حقوق باقیمانده او را بپردازند. در چنین شرایطی بازیکن بخشی از قراردادش را نمیبخشد
پول مرده: به بخشی از حقوق پرداختی هر فصل میگن که به بازیکنان بازخرید شده پرداخت میشه.
در ورزش بسکتبال کلیدی ترین ابزار برای هر ورزشکار کفش اوست و بیشتر ما در انتخاب کفش خراب کاری میکنیم. از باور غلط در مورد کفش ساق بلند بگیر تا تصور اینکه هر پست از بسکتبال کفش مخصوص دارد.
اما در این پست در مورد انتخاب اندازه کفش بسکتبال هشت نکته را یاداوری کنم:
یک- در کفاشی های خارج قالب هایی هست که پای مشتری را اندازه میگیرد، ایران را نمیدانم. اینکه مامان تون گفته پاتون فلان اندازه است کفایت نکنید. اگر کفاشی ابزار اندازهگیری نداشت با متر خیاطی عرض و طول پاهایتان را اندازه بگیرید.
دو- کفش را روی پایی که بزرگتر است امتحان کنید. بله تقریبا هیچ انسانی نیست که دو پایش دقیقا یک اندازه باشد
سه- هنگام غروب یا در پایان روز کفش را اندازه کنید. پاها تر طول روز کمی بزرگ میشود
چهار- هنگام خرید فقط به عددی که روی کفش زده اکتفا نکنید. حتما کفش را بپوشید. خصوص در بازار ایران که همه کفش های بسکتبال قلابی است اندازه ها بلبشو است. (میدونم یک درصد کمی هم ممکنه از خارج سفارش بدهند قلابی نباشد)
پنچ- شکل کفش هم مهمه. پهن، نازک، باید هماهنگ با شکل پای شما باشد.
شش- کفش تنگ نخرید با این امید که جا باز میکنه. کفش های جدید بسکتبال تقریبا چرم طبیعی وجود ندارد که بخواهد جاباز کند و به دوران زجر کشیدنش نمیارزد.
هفت- به جای اینکه فقط با انگشت زدن به نوک کفش روی طول کفش تمرکز کنید به عرض کفش توجه کنید. همیشه نیم سانت جلوی کفش فضا بگذارید
هشت - همیشه موقع امتحان کفش بیاستید، راه بروید، بپرید، و به سرعت مسیر عوض کنید تا اطمینان حاصل کنید کفش هی جای پای شما را نمیزند.
در دنیای ورزش حرفه ای مشاغل فراوانی وجود دارد که شبیه بقیه مشاغل نیاز به استفاده از بیمه دارند. در این دنیا هر چیزی که به یک ورزشکار حرفه ای متصل است بیمه دارد. خود ورزشکار بیمه های مختلف دارد، تیمها بیمه دارند، لیگها بیمه دارند، تماشاگران بیمه هستند، مربیان بیمه هستند، تجهزات لیگ و تیم ها بیمه هستند. بیمه هایی که در دنیای ورزش حرفه ای کاربرد دارد به شرح زیر است:
بیمه مصدومیت و ناتوانی ورزشکاران Disability: این بیمه ورزشکاران را در برابر از دست دادن درامد شان بخاطر مصدومیت کوتاه و بلند مدت حفاظت میکند. این رایج ترین بیمه ایست که توسط تیم ها یا ورزشکاران خریداری میشود تا امنیت مالی زندگی ورزشکاران را تامین کند.
بیمه از دست دادن ارزشLoss of Value : این نوعی دیگر از بیمه در برابر مصدومیت و ناتوانی است که ورزشکار بخاطر بیماری یا مصدومیت خاص ارزش قراردادش را از دست می دهد. این بیمه را بیشتر در ورزشکاران دانشگاهی که در مسیر حرفه ای شدن قراردارند میبنیم که خودشان را در برابر مصدومیت احتمالی که منجر از کاهش ارزش بازاری قرارداد حرفه ایشان می شود بیمه میکنند.
بیمه در برابر جرم Crime protection: این بیمه برای تیمها و لیگ است که خودشان در برابر ضرر ناشی از جرایمی که بازیکنان، مربیان یا کادر تیمها ممکن است مرتک شوند بیمه کنند
بیمه درمانی مصدومیت Excess Acces medical: این بیمه ایست که تیم را در برابر مصدومیت یا صدمه ای که تماشاگران در صورت مصدومیت حین انجام مسابقه وارد میشود حفاظت میکند. (توپ بخوره توی صورت تماشاگر، هنگام پایین امدن از پله ها زمین بخورد، یا هر مصدومیتی که در محل برگزاری مسابقه رخ میدهد)
بیمه تجهیزات ورزشی Equipment protection: تجهزات ورزشی لیگ و تیمها در برابر صدمه یا دزدی حفاظت میکند. مثلا زمین بسکتبال هنگام جابجایی صدمه ببیند، اتش سوزی انبار سالن حلقه ها و توپ ها را نابود کند.
بیمه مسولیت مربیان Athletic trainer liability : این بیمه مربیان و تمرین دهندها را در برابر ادعای بازیکنان یا دیگر پرسنل تیم حفاظت میکند. مثلا اگر بازیکنی از یک مربی شکایت کند که تمرین اشتباه او صدمه زد و باید چند میلیون دلار خسارت بدهد این بیمه خسارت را میدهد. این بیمه شباهت زیادی به بیمه مسولیت پزشکان دارد.
بیمه تعطیلی برنامه Event Cancellation: این بیمه ایست که لیگ ها در برابر تعطیل شدن ناگهانی یک مسابقه که برای ان بلیط فروشی شده حفاظت میکند. مثلا یک بازی ان بی ای به دلیل حمله تروریستی، وضعیت هوا، انقلاب یا هر چیز پیش بینی نشده تعطیل میشود و این بیمه پول بلیط تماشاگران و بقیه هزینه های ناشی از تعطیلی پیش بینی نشده را پرداخت میکند.
بیمه های سفارشی Custom Insurance: این نوع بیمه ها توسط شرکت های بین الملی بیمه ارایه میشود. در این بیمه نامه ها ورزشکار یا تیم یا لیگ خودش را در برابر یک خطر یا رویداد خاصی بیمه میکند که قبلا در بیمه نامه های دیگر وجود نداشته. مثلا یک بازیکن تازه وارد در ان بی ای که میداند پس از خاتمه قرارداد روکی اش قادر است قراردادی معادل صد و پنجاه میلیون دلار بگیرد خودش را در برابر کاهش ارزش قرارداد بعدی بیمه میکند. در این بیمه نامه مواردی نظیر مدیریت ضعیف، ترکیب تیمی نامناسب و دیگر مواردی که ممکن است در سالهایی که بازیکن تحت قرارداد تازه وارد بازی میکند روی ارزش اینده او تاثیر منفی داشته باشد در نظر گرفته میشود. حق بیمه ماهیانه یا سالانه این بیمه های سفارشی عموما از بیمه های عادی بالاتر است چون بیمه کننده باید بطور ویژه خطر این بیمه نامه را محاسبه کند.
این روزها با اکران فیلم ایر، داستان عقد قرارداد نایکی با مایکل جردن، همه توجه های به موفقیت نایکی با جذب این ورزشکار است اما میدانستید نایکی با از دست دادن استفن کری چند میلیارد دلار ضرر کرد.
در سال ۲۰۱۳ بخاطر بی احترامی نایکی به استفن او این مارک تجاری را ترک کرد با شرکت اندر ارمر قرار داد بست. اگر نایکی با استفن کری بسته بود این همکاری میلیاردها دلار ارزش داشت و از دست دادن او بزرگترین خرابکاری در تاریخ نایکی است.
ماجرا از این قرار است:
داستان از سال ۲۰۰۹ شروع میشود. کری به عنوان بازیکن هفتم یارکشی ان سال عضو گلدن استیت شد. استفن کری در آن سال تیمی از دانشجویان ناشناس را به تنهایی تا رده هشت تیمی مارچ مدنس بالا برود. تمام عمر ورزشی اش کری کفش های نایکی میپوشید و اینجا بود که قراردادی با این شرکت بست.
شروع کارش در ان بی ای با دست انداز هایی همراه بود. با اینکه او در سال اول رکورد بیشترین سه امتیازی به ثمر رسیده توسط یک بازیکن تازه وارد را در لیگ شکست اما بدلیل مصدومیت گرفتار عمل های جراحی مستمر شد. او در سال ۲۰۱۱ فقط بیست و شش بار توانست برای گلدن استیت بازی کند با این حال این تیم قمار کرده قرارداد چهار ساله ای با ارزش ۴۴ میلیون دلار به او داد.
قمار گلدن استیت روی استفن کری جواب داد. سال بعد کری هفتاد و هشت بازی کرد و متوسط ۲۳ امتیاز اورد (او هفتمین امتیاز اور لیگ بود) او رکورد بیشترین سه امتیازی به ثمره رسیده در یک فصل در تاریخ لیگ را ثبت کرد. قرارداد نایکی در حال خاتمه بود و درخشش او شرایطی برای عقد قرارداد سنگین با نایکی را فراهم کرد.
اما این چنین نشد
جلسه تمدید قرارداد استفن کری با نایکی آنگونه که پیش بینی میشد جلو نرفت. نایکی حتی مسئولین رده بالای خودش را برای مذاکره با کری نفرستاندند. در آغاز جلسه حتی اسم استفن کری را اشتباه تلفظ کردند و در اسلاید پاورپوینتی که برای او آماده کردند هنوز اسم کوین دورنت تایپ شده بود. اینجا بود که کری متوجه شد وقت جدا شدن از نایکی است.
کری با شرکت اندر ارمر قراردادی به بهای چهار میلیون دلار در سال امضا کرد که نایکی حتی همان مقدار را هم به او ارائه نکرد. جابجایی کری به اندر ارمر توجه جامعه ورزشی و بیزنس را جلب کرد چرا که در ان سالها اندر ارمر در دنیای بسکتبال هیچی نبود و سهم این شرکت در بازار ورزشی امریکا یک سوم یک درصد بود. با امضای قرارداد با اندر ارمر استفن کری روی اعتبار خودش قمار کرد.
گلدن استیت استیو کر را استخدام کرد و دوران طلایی گلدن استیت آغاز شد. این تیم توانست پس از چهل سال دوباره قهرمان شود. کری دوباره رکورد سه امتیازی را شکست و جایزه با ارزشترین بازیکن لیگ را برد. این موفقیت استفن کری را یکشبه به یکی از معروفترین ورزشکاران جهان تبدیل کرد. در سال ۲۰۱۶ هیچ کس ، حتی لبران و کوین دورنت، به اندازه استفن کری یونی فرم بسکتبال نفروخت. او در ان سال ۱۵۳ میلیون دلار کفش ورزشی فروخت که دومین نفر بعد از مایکل جردن بود. مایکل جردن توانست نایکی را به سطح جدیدی از فروش و کسب درآمد برساند اما اندر ارمر از این موقعیت استفاده نکرد.
در ان سال مهمترین نامهای که اندر ارمر قرار داد داشتند استفن کری، تام بریدی، کم نیوتون و جوردن اسپیت بود. در چهار سال منتهی به ۲۰۱۷ سهام اندر ارمر ۴۴ درصد سقوط کرده بود. در ان روزها ارزش کل سهام نایکی ۱۹۰ میلیارد، ادیدایس ۳۲ میلیارد، پوما ۱۰ میلیارد و اندر امروز فقط ۴ میلیارد دلار بود. این بود که استفن کری به فکر ترک شرکت اندر ارمر افتاد.
در حالی که استفن کری به ترک این شرکت فکر می کرد اندر ارمر قبول کرد که مارک تجاری ویژه استفن کری را به بازار ارائه کند. چیزی شبیه مارک جوردن که بخشی از محصولات تجاری نایکی است. طبق این توافق استفن کری حق دارد ورزشکاران دیگر را تحت مارک تجاری خودش قرار داد امضا کند و کفش و لباس ورزشی با مارک شخصی خودش به بازار بدهد.
اخیرا استفن کری قرارداد دراز مدتی با شرکت اندر ارمر امضا کرده. او تا کنون ۲۵۰ میلیون دلار از قرارداد با این شرکت کسب کرده و قرارداد جدید ۵۰۰ میلیون دلار دیگر برای او به همراه خواهد اورد. طبق این قرارداد استفن کری چیزی معادل ۷۵ میلیون دلار از سهام شرکت اندرارمر را هم نام خود کرد.
شکی نیست که نایکی با بی توجهی به استفن کرد میلیاردها دلار درآمد بالقوه را از دست داد اما باید دید ایا اندر ارمر میتواند در حد قابلیت های بازاریابی و فروش استفن کری سود اور شود.
استعداد یابان دانشگاههای امریکا و تیم های ان بی ای مدام دنبال بازیکنان جوانی هستند که آینده خوبی داشته باشند. اما سوال بزرگ این استعداد یابان اینست که آیا بازیکنانی که در باشگاه یا تیم خودشان خوب بازی میکنند قادرهستند تواناییهایشان در بالاترین سطح رقابت نشان دهند؟ وقتی که در برابر بهترین ها بازی میکنند ایا هنوز هم بازیکنان خوبی هستند؟ استعداد یابان ارزو میکنند کسی میتوانست بهترین ستاره ها جوان جهان را جمع کند و در برابر هم قرار دهد.
اینجاست که مسابقات ویترینی استفاده میشود. مسابقه ویترینی نوعی مسابقه رسمی ولی دوستانه است که با هدف نمایش و ارزیابی توانایی یک بازیکن یا یک تیم به عمل میاید. معتبر ترین مسابقه ویترینی جهان در ورزش بسکتبال در امریکا برگزار میشود و حضور بازیکنان در این مسابقه بصورت دعوتی است. هنگام برگزاری این مسابقه سالن پر است از ارزیابان دانشگاه و مدیران تیمهای ان بی ای
مسابقه مک دانلد آل امریکن: این مسابقه که رستوران مک دونالدز حامی مالی ان است از سال ۱۹۷۷ برگزار میشود و بهترین های دبیرستانی امریکا و کانادا (پسران و دختران) در آن بازی میکنند. بازیکنانی که در این مسابقه در برابر هم قرار میگیرند حضورشان در یارکشی ان بی ای قطعی است و مسیر شان به ان بی ای هموار میشود. تا کنون هفده نفر از بازیکنانی که در این مسابقه شرکت کردند به تالار مشاهیر ان بی ای پیوستند.
مسابقه نایکی سامیت: این مسابقه هم نظیر مک دانلد ال امریکن برای بازیکنان دبیرستانی برگزار میشود با این تفاوت که در این مسابقه بهترین های امریکا در برابر بهترین های جهان قرار میگیرند. این مسابقه تحت حمایت مالی شرکت نایکی از سال ۱۹۹۵ برگزار میشود. در سالهای اولیه این مسابقه در شهرهای مختلف امریکا برگزار میشد اما اکنون سالهاست در شهر پورتلند جایی که در دفتر مرکزی نایکی در آنجاست برگزار میشود. دعوت شدن به این مسابقه برای رسیدن به ان بی ای هر روز مهمتر میشود.
بارها در مورد تفاوتها مدیریت ورزشی در رده حرفه ای در امریکا برایتان گفتم اما اینبار در رده اماتوری امریکا چیزی در مدیریت ورزشی رو کرد که میلیاردها سال نوری از بقیه دنیا (انهایی که من میشناسم)فاصله دارد.
نظام دانشگاهی در امریکا دارای یکی از بزرگترین لیگ های اماتوری جهان است. در دانشگاه های امریکا دانشجو-ورزشکار اجازه دارد در حین تحصیل و با داشتن بورسیه ورزشی از یک دانشگاه به دانشگاه دیگر منتقل شوند تا برای تیم دیگری بازی کنند. در گذشته این کار پیچیده بود چرا که بیشتر بازیکنان اماتور در حدی نیستند که اجنت و کارگزار داشته باشند یا شبکه از اشنا که بتواند انها را به جایگاه مناسبی در دانشگاه دیگر منتقل کند. علاوه بر این طبق قانون هر ورزشکار دانشجویی که از تیمی به تیم دیگر منتقل میشد یک سال حق شرکت در مسابقات را نداشت و همین سخت بودن جابجایی باعث نابودی عمر ورزشی و حتی تحصیلی خیلی ها شد.
سال ۲۰۱۸ اما همه چیز عوض شد. سازمان ورزش دانشجویی امریکا ابزاری ان لاین تاسیس کرد به نام پورتال جابجایی بازیکن و قانون را هم عوض کردند که هر ورزشکار دانشجو حق دارد یکبار بدون از دست دادن یک فصل کامل از دانشگاهی به دانشگاه دیگر جابجا شود. با استفاده از این ابزار هر ورزشکاری که دلش میخواهد (به هر دلیل که در قانون امده) از تیمی به تیم دیگر برود درخواستش را به دانشگاه میدهد. ظرف مدت دو روز دانشگاه مسول است اسم و مشخصات تحصیلی و ورزشی این بازیکن را وارد وبسایت کند. این وبسایت شبیه امازون (یا دیجی کالا) برای مربیان دانشگاه های دیگر است و میچرخند توی ان بازیکن پیدا میکنند، بدون دخالت دانشگاه مبدا با بازیکن تماس میگیرند، او را میازمایند و مراحل جابجایی بطور کاملا مستند (یعنی دیگه لازم نیست دنبال رضایت نامه و تسویه حساب بدود) و قانونی در این وبسایت انجام میشود. دانشجو به دانشگاه جدید جابجا میشود و بدون وقفه در ورزش او وارد تیم می شود.
نتیجه کار این وبسایت این شد که بعد از سه سال همه بازیکنان خوبی که در نیمکت تیم های بزرگ گرفتار شده بودند و بخاطر ستاره ها وقت بازی نمیگرفتند به تیمهای دیگر جابجا شدند و در انجا درخشیدند. امسال برای اولین بار در تاریخ در هشت تیم برتر مسابقات مارچ مدنس هیچ دانشگاه رده اولی وجود ندارد. هیجان بازیها بیشتر شد، رده بندی تلویزیونی بالا رفت.
مارچ مدنس یا تورنمت تک حذفی بسکتبال دانشگاهی امریکا از شناخته شده ترین رقابتهای بسکتبال جهان است که از سال ۱۹۳۹ برگزار ، یعنی هفت سال قبل از آغاز انبیای ، برگزار میشود. این مسابقات بین دانشگاههای دسته یک امریکا برگزار میشود که در آن شصت و هشت تیم شرکت میکنند. این تیمها در هفت دور با هم رقابت میکنند. دور نهایی این مسابقات «چهار تیم نهایی» نامیده میشود که از اسمش پیداست چهار تیم بدون شکست به ان رسیدند.
در این پست همه انچیزی که در مورد مارچ مدنس باید بدانید را خلاصه کردم.
یک شنبه انتخاب چیست؟
این روزی است که کمیته انتخابی مسابقات بر اساس نتایج مسابقات فصل عادی در گروههای مختلف تیمهای دانشگاهی را در رده بندیهای شانزده گانه قرار میدهد. اینجاست که جدول رقابتها یا Bracket تعیین می شود و مشخص میشود کدام تیمها در برابر هم قرار خواهند گرفت.
هفت مرحله مهم رقابت های مارچ مدنس کدام است؟ اول: چهار تیم اغازین. دو: راند اول سه: راند دوم چهار: شانزده شیرین یا پنج: هشت نخبه یا شش: چهار تیم نهایی یا و هفت: بازی قهرمانی (این مسابقات سوم چهارمی و حتی دومی هم ندارد . یک ضرب قهرمان دارد و بقیه هم پشم) این رقابتها هر سال از اواسط ماه مارچ شروع و تا هفته اول ماه اوریل ادامه دارد.
اصطلاح مارچ مدنس (جنون ماه مارس) از کجا امد؟ این اصطلاح در سال ۱۹۳۹ برای مسابقات دبیرستانی در ایالت ایلینوی در امریکا استفاده شده. اما در سال ۱۹۸۳ برنت ماسبرگر، گزارشگر شبکه سی بی اس انرا به مسابقات تک حذفی دانشگاهی ربط داد و از آن روز به عنوان مترادف برای تورنمت بسکتبال مردان دانشگاهی استفاده شد.
تیم ها چطور برای شرکت در مارچ مدنس انتخاب میشود؟ دو راه برای رسیدن به مارچ مدنس برای تیمها دانشگاهی وجود دارد. در نظام دانشگاهی امریکا سی و دو کنفرانس وجود دارد که قهرمان هر کنفرانس بطور خودکار به مارچ مدنس راه پیدا می کند. راه دیگر اینست که کمیته انتخاب مسابقات به نتایج و کیفیت دیگر تیم های حاضر در همه مسابقات نگاه میکند و سی و شش تیم دیگر را برا اساس معیارهای مشخص به این مسابقات فرا می خواند.
دسته بندی این شصت و هشت تیم به چه شکلی است؟ وقتی این تیم ها انتخاب شدند آنها را در رده یک تا شصت و هشت قرار میدهند. چهار تیم از شصت و هشت تیم در همان روز اول مسابقات حذف میشوند. شصت و چهار تیم باقی مانده در قالب چهار گروه شانزده تیمی از یک تا شانزده رده بندی میشوند. هر گروه در یک منطقه از امریکا با هم رقابت میکنند. تیم یک با شانزده، دو با پانزده و سه با چهارده و به همین شکل رقابت های راند اول اغاز میشود.
برگزاری مسابقات به چه شکلی است؟ در این مسابقات تیم مهمان و میزبان نداریم. مکان مسابقات از قبل تعیین شده و همه تیم ها به تناسب منطقه شان به یک شهر منتقل میشوند. با صعود به مرحله بعد مکان مسابقات دوباره تغییر می کند تا اینکه بالاخره همه تیم ها حذف شده و چهار تیم باقی میماند. مسابقات چهار تیم نهایی و فینال در یک شهر برگزار میشود. محل برگزاری بسیاری از این مسابقات سالنهای دانشگاه هم نیست و به تناسب میزان جمعیت در ورزشگاه های ورزش حرفه ای برگزار میشود.
بازی های مارچ مدنس را چطوری تماشا کنیم؟ این مسابقات در امریکا از طریق شبکه های ملی چون سی بی اس،تی ان تی و تی بی اس پخش میشود. همچنین از طریق اشتراک اینترنتی خود سازمان ورزش دانشجویی امریکا این مسابقات را استریم میکند. در ایران احتمالا از طریق استریم های مفتی میشه این مسابقات را تماشا کرد.
چرا مارچ مدنس برای آمریکایی ها اینقدر مهم است؟ ورزش در فرهنگ امریکایی جایگاه ویژه ای دارد. مسابقات دانشگاهی بدلیل وسعت جغرافیایی و تعداد ورزشکاران شرکت کننده در آن همیشه جایگاه ویژه ای در بین خانواده های امریکایی داشته. از سوی دیگر سابقه برگزاری، کیفیت این مسابقات و وسعت پوشش تلویزیونی این مسابقات به حدی است که در حد چیزی شبیه جام جهانی برای امریکایی هاست. بدلیل ماهیت تک حذفی این مسابقات ابزار مناسبی برای تولید درامد برای بنگاه های شرطبندی است و شرطبندی دوستانه روی نتیجه ای مسابقات بخشی از رسومات امریکایی در ابتدای فصل بهار است.
با فجایعی نظیر پولهای مافیای روسیه و خلیج فارس در فوتبال اروپا، ضعف مالی نسبی لیگ های شبیه بسکتبال یورولیگ و رویدادهای زیان دهی نظیر برگزاری المپیکها اکنون مشخص شده رقابتهای ورزشی سرپا و سالم تر هستند که پشتوانه اصلی درامد انها حق پخش تلویزیونی است نه بلیط فروشی، کمک دولتی، خیریه و اگهی مستقیم. لیگ موفق و محکم مالی چیزی است نظیر ان اف ال که پر درامدترین لیگ حرفه ای جهان است چون گرانقیمت ترین حق پخش تلویزیونی را دارد.
اما حق پخش تلویزیونی به عوامل بسیاری مرتبط است که سه عامل مهم آن جمعیت، فرهنگ پول خرج کردن بابت ورزش و توان مالی مخاطب وابسته است. اگر بخواهیم فقط عامل جمعیت را حساب کنیم طبعیتا حق پخش تلویزیونی مسابقاتی که به وقت مثبت ۴ یا ۵ جی ام تی (محلی هند و چین) برگزار میشود باید گرانترین حق پخش باشد چون بطور بالقوه بالای دو میلیارد بیننده را پوشش میهد اما در این دامنههای زمانی دو مشکل فرهنگ پول دادن بابت ورزش و توان مالی بالقوه بیننده وجود دارد.
به همین دلیل منطقه زمانی منفی پنج جی ام تی یا همان وقت محلی ساحل شرقی امریکا-کانادا با ارزشترین ناحیه جهان از نظر بیزنس ورزشی است. چرا که نزدیک چهل و هفت درصد از کل جمعیت امریکا و شصت و یک درصد از جمعیت کانادا با درامد سرانه هفتاد هزار دلار برای امریکا و پنجاه و دو هزار دلار برای کانادا در این منطقه زندگی میکنند. این منطقه ایست که مردمش بطور تاریخی مخترع وزرش هایی نظیر والیبال، بسکتبال، بیسبال، فوتبال امریکایی و هاکی بودند و به لحاظ فرهنگی منعی از خرج کردن برای تماشای ورزش و کالاهای اگهی شده در مسابقات ورزشی ندارند. این منطقه از جهان به معدن طلای حق پخش تلویزیونی تبدیل شده و اگر کشورهایی امریکای جنوبی (برزیل و ارژانتین) وضع مالی بهتری پیدا کنند باز هم این منطقه زمانی تقویت خواهد شد. لیگ ها و رقابتهای ورزشی که به مردم این ناحیه سرویس میدهند (یعنی در روزهای هفته بازی ها ساعت شش عصر به بعد پخش میشود و در اخر هفته از یک و دو بعد از ظهر) از نظر توانایی فروش حق تلویزیونی قوی ترین هستید.
من هم شاگرد مدرسه بودم مثل شما با ریاضی حال نمیکردم. مشتث بگیر، ب م م ک م م بگیر، مساحت زیر نمودار حساب کن. اصلا معلوم نبود به چه درد میخوره. منم مثل شما به زور نمره و ترس کنکور طوطی واری خوندیم امد بالا تا رسیدیم دانشگاه. اما توی دانشگاه شانس اوردم. اولین باری که از ریاضی راستی راستی خوشم امد درس برنامه ریزی خطی در دانشکده بود. با چشم خودم دیدم چطوری میشه دنیای واقعی را با اعداد شبیه سازی کرد، دنیا را به فرمول تبدیل کرد، فرمول را حل کرد و با آن در دنیای واقعی تصمیم گیری کرد.حالا فهمدیم اون همه خزعبل طولی وار در مدرسه خیلی بیخود هم نبود.
حالا حکایت ان بی ای است.
این نمودارهایی که میبینید هم دقیقا همین است، تیم ها سعی میکنند دنیای واقعی را مدل سازی ریاضی کنند تا مشکل شان را حل کنند. مشکل اینست: همه میدانیم در طول هشتاد و دو بازی فصل هر هفته به سادگی هفته قبل نیست. بعضی هفته ها بیشتر بازی ها در خانه حریف است، یا بازی در برابر تیم قوی است یا بازی های پشت به پشت است، هفته دیگر بازی با تیم های ضعیف است یا شاید فاصله استراحت بازی های بیشتر باشد. اینجاست که میبینید یک تیم یهویی دو ماه اول ترکمون میزنه ولی از ماه سوم منفجر میکنه یهویی بعد از ال استار دوباره میره کف و خون (البته مساله مصدومیت هم هست). چطوری میشه مسیری که در هشتاد و دوبازی در جلوی تیم قرار دارد را از نظر سختی و سادگی شبیه سازی کرد؟
برای شبیه سازی سختی هفته به هفته بازی ها در ان بی ای یک مدل ریاضی درست کردند به نام «قوت برنامه» که بر اساس یک مدل ریاضی به هر هفته یک عدد اختصاص میدهند. این عدد از منفی دو (ابدوخیاری ترین هفته) تا مثبت دو (خین وخین ریزی ترین هفته) است. وقتی برنامه کلی فصل میاد بیرون تحلیلگران تمام اطلاعات را داخل مدل ریاضی میریزند و کل فصل را از نظر سختی و سادگی کار روی نمودار ترسیم میکنند. نمودار های این پست مدل ساده شده (کل فصل به پنج مرحله زمانی تقسیم شده) معیار قوت برنامه برای تمام تیم های لیگ است. مثلا مینه سوتا دوماه اول دهنش صاف است ولی خورده خورده تا بعد از کریسمس کار ساده میده ولی بعدش دوباره سخت میشه ولی بعد از ال استار دیگه هر هفته بازی ها راحت تر میشه و نهایتا فصل را با تیم های ابدوخیاری بصورت گشاد گشاد خاتمه میدهند.
انقلاب سه امتیازی یعنی افزایش شدید تعداد اقدام به شوت سه امتیازی نسبت به دیگر انواع شوت. این انقلاب از سال ۲۰۱۱ شدت گرفت و هنوز قدرت ادامه دارد. در میانه این سالها به تیم هایی برخورد کردیم مستمرا تعداد اقدام های سه امتیازی انها از اقدام دو امتیازی بیشتر بود. بزودی بیشتر بودن اقدام های سه امتیازی نسبت به دو امتیازی در یک مسابقه ان بی ای به امری کاملا عادی تبدیل خواهد شد.
اما اعتبار شروع این انقلاب متعلق به چه تیمی بود؟ گلدن استیت؟ خیر... بر اساس آمارهای منتشر شده هیوستن راکتس عامل اصلی این انقلاب بود! در دوازده سال اخیر هیوستن راکتس هشت بار جز سه تیم اول ان بی ای از نظر اقدام به شوت سه امتیازی بود. این شامل چهار سال پیاپی تیم اول بودن است. این در حالی است که گلدن استیت تنها دوبار در دوازده سال بین سه تیم اول لیگ از نظر اقدام بوده.
دلیل اینکه چرا هیوستن راکتس مهمترین تیم در انقلاب سه امتیازی است را میتوان به درل موری، مدیر سابق این تیم، که دانش اموخته انفورماتیک است و اعتقاد فراوان او به امار و ریاضیات نسبت داد. درل موری بود که بازی بسکتبال در جهان تغییر داد.
در کتاب رپچر، اثر نیک نرس، میتوانید در مورد ازمایش اماری که درل موری در تیم ریو گرانده ولی وایپرز (تیم جی لیگ متصل به هیوستن) در مورد شوت سه امتیازی انجام داد بخوانید.
پدر انقلاب سه امتیازی در بسکتبال درل موری است ولی استفن کری سمبل موفقیت این انقلاب است.
برای درک این نکته باید ابتدا با چند مفهوم اولیه اشنا شوید:
Odd: یا ضریب برد و باخت عددی است که تعیین کننده مقداری پیروزی شما در اثر برنده شدن در شرط است.
Sport Book: بنگاه یا شخصی که شرط شما را ثبت میکند و از شما پول میگیرد و در صورت برنده شدن به شما پول میهد.
Action: شرط بندی انجام شده. میزان استقبال قمار بازان از یک شرط
Prop: شرطی که شما میتوانید پولتان را روی آن بگذارید و برنده یا بازنده شوید.
Margin: هزینه اداری ثبت یک شرط که توسط Sport Book از قمار باز کسب میشود. این هزینه ربطی به برد و باخت ندارد و در هر دو صورت از جیب قمار باز پرداخت شده
خوب حالا ماجرا چیه. هدف بنگاههای معتبر و بزرگ شرطبندی این نیست که از باختن قمار باز پول دربیاره هدف اینه که با بالابردن ترافیک action باعث بشه تعداد شرط ها افزایش پیدا کنه و طبعیتا Margin را بیشینه بکند. Sport Book پول از کجا میاره به کسانی که برنده شدند بده؟ از طریق بالانس کردن دو میزان Action در دو سمت یک شرط. چطوری Action دو طرف یک شرط را بالانس میکنه؟ از طریق تعیین و بالا بردن Odds. تمام تکنولوژی و فوت و فن کاسه گری Sport Book در تعیین Odds است. جالب اینکه این ضریب هر لحظه در حال تغییر است، حتی در حین برگزاری مسابقه.
مثلا قرار است گلدن استیت با شهرداری گرگان بازی کند (مثالی که همیشه یاد شما خواهد ماند). طبیعتا همه روی پیروزی گلدن استیت یا شکست شهرداری گرگان شرط میبندند. در این صورت همه برنده میشوند و بنگاه بدبخت میشود.
اولین چیزی که به ذهن کسانی که از شرطنبدی ورزشی چیزی نمیدانند اینست که صاحب بنگاه به استفن کری پول میدهد و میگه به شهرداری ببازد تا پول قمار بازان را بالا بکشند.
در دنیای واقعی اما چنین اتفاقی نمی افتد. Sport Book از طریق بالانس کردن Odd تلاش میکند میزان امید ریاضی (احتمال ضرب در میزان پول) دو طرف شرطبندی را یکسان کند. منظور از دو طرف یعنی کسانی که روی پیروزی و کسانی که روی شکست گلدن استیت شرط میبندند. مثلا میگویند اگر صد دلار روی پیروزی گلدن استیت شرط ببندی ده دلار برنده میشوی ولی اگر یک دلار روی پیروزی شهرداری گرگان ببنید صد دلار برنده میشوی. این شرط بینهایت سود اور ولی غیر محتمل باعث جذب بسیاری از قمار بازان میشود. وقتی تعداد اماری شرط های دو طرف بالا برود با توجه به قانون اماری اعداد بزرگ اگر Odd با محاسبه صحیح تعیین شده باشد میزان برد توسط میزان باخت ها تامین میشود و قضیه سر به سر میشود. توجه داشته باشید بنگاه از هر کسی که در دو سمت یک Prop شرط بسته است به اندازه Margin پول گرفته و گذاشته توی جیبش و اکنون که در سمت شرط بالانس شده نتیجه مسابقه ورزشی اهمیتی ندارد.
هر گونه دستکاری در نتیجه و گاو بندی باعث میشود Odd محاسبه شده از سوی بنگاه به باد برود و باعث بهم خورد بالانس Action شود. به همین دلیل است در آمریکا خود بنگاه ها هنگامی که از روی رفتار اماری مشتریان و الگوریتمهای مربوط تمایل غیر عادی قمار بازان به یک شرط کم احتمال را میبینند بلافاصله به مقامات قانونی (پلیس ایالتی و اف بی ای) خبر میدهند تا تحقیقات در مورد گاوبندی را اغاز کنند.
حالا که این را یاد گرفتید مثل خاله خانباجی هر وقت نتیجه یک مسابقه ورزشی خلاف پیش بینی شما در امد پیش در و همسایه پر نکنید «دست بنگاه های شرطبندی در کار بود»
پخش سرود ملی در مسابقات حرفه ای ورزشی در امریکا به سالهای جنگ جهانی اول بر میگردد. در این سالها مسابقات ورزشی در امریکا به عنوان یک موضوع غیر ضروری شناخته شد و منابعی نظیر سوخت و نیروی انسانی از ان گرفته شد. لیگ ها تلاش میکردند به شکلی خودشان را به جو وطنپرستانه بچسبانند و خودشان را ضروری نشان دهند سعی کردند در حین مسابقات ورزشی به شکلی این ارتباط بین ورزشی و وطنپرستی را نشان دهند. اولین مورد پخش سرود ملی امریکا در مسابقه ورزشی سال ۱۹۱۸ در فینال مسابقه بیسبال بین باستن رد ساکس و شیکاگو کابز بود. پخش این سرود باعث همراهی تماشاگران و نهایت دست ردن حضار شد. این کار در چند فینال بعدی هم تکرار شد. جالب اینکه سرود استار اسپنگلد بنر که در ان مسابقه توسط ارکستر نواخته شد هنوز سرود ملی امریکا نشده بود. این سرود در سال ۱۹۳۱ بطور رسمی سرود ملی امریکا شد. تا سالهای جنگ دوم هنوز این سرود در ابتدای همه مسابقات نواخته نمیشد. اما با شروع جنگ و تغییر افکار عمومی به سمت موضوعات وطنپرستانه این بار مدیران ورزشی لیگ های حرفه ای که از جنگ اول درس گرفته بودند برای اینکه بیزنسشان تحت تاثیر جنگ قرار نگیرد بطور برنامه ریزی شده حمایت از نیروی نظامی و وطن پرستی را به شکلی مستقیم به ورزش حرفه ای در امریکا ربط دادند. جوری که انگار حضور در مسابقه ورزشی نوعی حمایت از نیروهای نظامی امریکا در جنگ است.
لیگ فوتبال حرفه ای امریکا اولین لیگی بود که پخش سرود در هر بازی را رسم کرد. لیگ ان بی ای و ان اف ال هم از سال بعد از خاتمه جنگ دوم در بازهای مهم سرود را پخش میکردند.
در سالهای بعد از جنگ تماشاگران ورزشهای داخل به پخش سرود ملی بی توجه شدند اما مدیران لیگ فوتبال ان اف ال به این نتیجه رسیدند بازاریابی ورزشی فوتبال در قالب وطنپرستی و حمایت از نیروی نظامی کشور برای کسب درامد موثر است. به دلیل موفقیت ان اف ال از استفاده از جنگ،ارتش، وطنپرستی بقیه لیگ ها هم قضیه را جدی گرفتند.
در این روزها در لیگ ان بی ای وقتی تورنتو رپتورز در امریکا بازی دارد یا تیمی امریکایی در تورنتو مسابقه میدهد نه تنها سرود ملی امریکا خوانده میشود بلکه سرود ملی کانادا هم پخش میشود. پخش سرود ملی در ابتدای بازیهای ان بی ای روز به روز بی معنی تر میشود چرا که بازیکنان و کارکنان بسیاری از تیم ها اصلا امریکایی نیستند. از سوی دیگر اعتراض به سیاست های تبعیض امیز دولت امریکا پخش سرود در ورزش را به فرصتی برای اعتراض ورزشکاران تبدیل کرده.
رومن ابرامویچ، اولیگارش روسی، مالک سابق تیم فوتبال در انگلستان بود و ارتباط او با حکومت روسیه گرفتاری هایی برای دارایی های او در اروپا و برای نظام ورزشی اروپا ایجاد کرد. ان بی ای نه چنین شخصی دارد و نه سرمایه های مالکان آن به روسیه وصل است.
اما در مورد چین قضیه فرق دارد.
ان بی ای نه تنها خودش در چین سرمایه گذاری کرده و نزدیک ده درصد درآمد لیگ به این کشور متصل است بلکه کسب و کارهای جنبی چند نفر از مالکین این کشور به چین وصل است. . جدا از درصد درامد ان بی ای روی رشد درامد لیگ در این کشور حساب باز کرده . اما چند نفر از مالکین لیگ هستند که بخاطر کسب و کار خودشان که ربطی به ان بی ای ندارد نان شان به چین مرتبط است و همین رابطه کل کل کردن با چین (یکی از کشورهای ناقض حقوق بشر در جهان) را پیچیده کرده.
این افراد به شرح زیر هستند:
- مایکل جردن: مالک شارلوت هورنتز به عنوان مرد شماره یک جردن برند و نایکی در چین جردن از مهمترین چهرها در چنین است. جدا از شبکه تولید و تامین کنندگان کمپانی نایکی نزدیک بیست درصد درامدش از این کشور است.
- میکی اریسون: مالک میامی هیت صاحب خط کشتیرانی تفریحی کارنوال است. اریسون با مشارکت چینی ها در این کشور کشتی تولید میکند.
- استن کرانکی: مالک دنور ناگتس و تیم ارسنال اولین تیم فوتبال انگلستان است که در چین شعبه تاسیس کرد. کرانکی با شبکه سی سی تی وی (چیزی شبیه صدا و سیمای رژیم) قرارداد سود اوری عقد کرده.
- جو سای: مالک بروکلین نتز است و شاید عمیق ترین رابطه را به چین و رژیم این کشور داشته باشد. جو سای متولد تایوان است و شهروند کانادا است اما میلیاردها دلارش را در چین کسب کرده. جو سای یکی از موسسان شرکت علی بابا است. علی بابا چیزی شبیه امازون است که ابتدا به فروش اینترنتی رو اورد و اکنون همه جور خدمات در چین ارایه میدهد. دولت چین از خدمات اینترنتی شرکت علی بابا برای نابود کردن مسلمان این کشور استفاده میکند. با اینکه جو سای رسما یکی از ادمهای حکومت چین نیست و رابطه او با حکومت شباهتی به رابطه رومن ابرامویچ با پوتین ندارد اما بدون گوش کردن مو مو به دستوران حکومت چین او عمرا نمیتوانست میلیاردر شود.
در سالهای اخیر بعضی از بازیکنان جی لیگ در مسابقات جنبی ال استار شرکت کردند. نظیر الکس انته تکومپو که امسال در کنار برادرانش در مسابقه مهارت های ال استار امسال شرکت کرد. اما کلا قانون اینست که ال استار کسی است که در آن سال لیگ ان بی ای بازی میکند و از بین بازیکنان فعال در لیگ انتخاب میشود. اما در تاریخ ال استار سه بار این قانون نقض شد و بازیکنانی که عضو هیچ تیمی از ان بی ای نبودند وارد مسابقات ال استار شدند. به ترتیب تاریخ به شرح زیر است:
- ریمس کورتینایتس در سال هزارو نهصد و هشتاد و نه در مسابقه سه امتیازی شرکت کرد. کورتینایتس لیتوانی یایی که کشورش اشغال شده بود به ناچار در آن سالها شهروند شوروی بود هرگز در ان بی ای بازی نکرد اما به دلیلی که نمی دانم برای این مسابقه سه امتیازی دعوت شد. که البته در آن مسابقه هیچی هم نشد. شاید هدف از این کار دهان کجی به شوروی در حال فروپاشی بود.
- مجیک جانسون در مسابقه اصلی ال استار سال نود و دو شرکت کرد. این در حالی بود چند ماه پیش در نوامبر نود و یک بدلیل مثبت شدن اچ ای وی از بسکتبال کناره گیری کرد. هنگامی که جانسون برای ال استار دعوت شد رسما عضو هیچ تیمی نبود ولی به افتخار سالهای حضورش در لیکرز و علاقه تماشاگران به این مسابقه دعوت شده.
- کرگ هاجز که در سال نود و سه در مسابقه سه امتیازی ال استار شرکت کرد از عجایب بود. کرگ هاجز به همراه لری برد تنها بازیکنان تاریخ هستند که سه بار جایزه بهترین سه امتیازی زن ال استار را گرفتند. هاجز یکی از بهترین سه امتیازی زنان تاریخ است و تا فصل قبل عضو شیکاگو بولز بود اما اینگونه که خودش در کتاب زندگی نامه اش نوشت با اینکه بهترین سه امتیازی زن لیگ بود بدلیل مشکلش با مایکل جردن نه تنها قراردادش با بولز تمدید نشد بلکه کل لیگ ان بی ای او را بایکوت کرد. در فصل نود دو نود و سه کرگ هاجز عضو هیچ تیمی نبود و در خانه نشسته بود و منتظر بود تیمی با او تماس بگیرد. وقتی نام شرکت کنندگان مسابقه سه امتیازی ان سال منتشر شد و بهترین سه امتیازی آن دوران در بین ان نامها نبود روزنامه نگاران شیکاگو شروع به سر و صدا کردند و ان بی ای که جوابی برای بیکار بودن بهترین سه امتیازی زن آن دوران نداشت ناگهان سه هفته قبل از مسابقه ال استار کرگ هاجز را دعوت کرد. هاجز در این مسابقه شرکت کرد ولی یک یونی فرم بدون نام را پوشید. او در این مسابقه برنده نشد.
شاید از قدیمیها یا افرادی که بسکتبال مدرن را دوست ندارند شنیده باشید که سه امتیازی زیاد بسکتبال را زشت کرد. حتی استفاده از تشبیه «شوت یک ضرب» هم برای توصیف بسکتبال مدرن شنیدم. وقتی از کسانی که چنین دیدگاه به بسکتبال مدرن دارند پرسیدم چرا بسکتبال سه امتیازی را دوست ندارد دلیل مستدلی را برای من بیان نکردند.
اما من برای علاقه به این نوع بسکتبال هفت دلیل دارم و معتقدم سه امتیازی بیشتر بسکتبال را زیباتر و هیجان انگیز تر میکند.
دلیل اول: بازیکنان از همه جای زمین تهدید هستند. به محض اینکه مهاجم از نیمه عبور میکند هر لحظه امکان اقدام است این برای تماشاگر هیجان انگیز است. دیگر بسکتبال شبیه فوتبال نیست که نیم ساعت بعد از عبور توپ از نیمه تماشاگر انتظار خطر روی دروازه داشته باشیم.
دلیل دوم: حجم زیاد سه امتیازی باعث شد دفاع باز تر شود. دفاع باز فضای حرکت و اقدامها زیبا زیر حلقه، دانک های رعد اسا و فنونی چشم نواز است را به همه بازیکنان بلند و کوتاه میدهد.
دلیل سوم: از همه بازیکنان انتظار هست سه امتیازی بزنند به همین دلیل قد بلند ها هم باید به این مهارت مجهز شوند. بازیکنانی که مهارتهای گسترده تری دارند بسکتبال را زیباتر میکنند.
دلیل چهارم: با افزایش اقدام به سه امتیازی فرصت امتیاز اوری به طور مساوی بین بازیکنان بلند و کوتاه یک تیم تقسیم میشود. بسکتبالی که سنترها (کریم و ویلت) و پاور فوروارها (کارل ملون و تیم دانکن) موقعیت امتیاز اوری را قبضه کرده بودند دیگر تمام شد. اکنون جا مورنت ها، استفن کریها و تری یانگ ها هم به جمع امتیاز اوران نخبه پیوستند.
دلیل پنجم: بسکتبالی که بر پایه سه امتیاز زیاد است باید (طبق قانون امار) مالکیت های و اقدام های یک تیم را در یک بازی بیشینه کند تا امید ریاضی بیشتری نسبت به دو امتیازی داشته باشد. به همین دلیل سرعت بازی افزایش مییابد. بسکتبال سریع یعنی بسکتبال زیبا
دلیل ششم: در بسکتبال بدون شوت دور برای حل کردن مشکل بلبشوی زیر حلقه مجبور بودند قوانین عجیبی شبیه ممنوعیت دفاع منطقه ای وضع کنند تا همه زیر حلقه چنبره نزدند. با افزایش اقدام به سه امتیازی دیگر نیازی به چنین ممنوعیتی نیست چرا که شلوغی زیر حلقه بطور ارگانیک خلوت شده.
دلیل هفتم: اکنون که مدافعین میدانند همه سه امتیازی میزنند پیدا کردن یار خالی برای سه امتیازی کار سختی است. گردش سریع توپ برای یافتن یار خالی یا حرکت بازیکن بدون توپ برای یافتن فضا دریافت توپ و شوت به امتیازی (نظیر کاری که استفن کری میکند) بسکتبال مدرن را زیباتر و هیجان انگیز تر کرده.
دیروز در گفتگویی یکی از همراهان صفحه در پاسخ به سوال «چرا کسی جام جهان رفتن بسکتبال را جشن نمیگیرد» این پاسخ را داد که: «اگر بسکتبال ایران هم مثل والیبال ایران خوب بود مردم براشون مهم میشد». منظور این همراه این بود که مثلا بسکتبال ایران مثل والیبال جز شش تا هشت تیم مطرح جهان بود.
در پاسخ به این همراه گفتم سطح رقابت در ورزش بسکتبال و ورزش والیبال در جهان قابل مقایسه نیست. مساله سختی یا آسان بودن ورزش نیست، مساله این است که در ورزش بسکتبال برای شش یا هفت تیم اول جهان شدن شما باید از هراز خان رستم عبور کنید. در ورزش والیبال تا جایی که من میدانم ایران قهرمان آسیا شد و دومین چیزی که شنیدیم اینکه ایران در لیگ جهان در کنار بزرگان این ورزش قرار گرفته.
در مورد تفاوت سطح رقابت در ورزش والیبال و بسکتبال در جهان زیاد صحبت کردم ولی به این نتیجه رسیدم با ترسیم یک شکل موضوع را شرح دهم. در این نمودار یک کشور آسیایی فرضی که تازه فدراسیون بسکتبال را در نظر گرفتن و مسیر تیم ملی این کشور برای حضور در بین بزرگان بسکتبال جهان را برای شما ترسیم کردم.
امیدوارم با درک این تفاوت موفقیت های ورزش والیبال را (با هر کیفیت و شکلی که دارد) به چوب نتراشیده برای باسن ورزش بسکتبال تبدیل نکنید.
علاقه به بسکتبال، یا عاشق یک ورزشکار خاص بودن قدم اول رسیدن به شعور بسکتبال ولی لزوما شعور بسکتبال نیست. شعور بسکتبال یعنی وقتی در حال بازی بسکتبال هستید یا بازی بسکتبال را تماشا میکنید تشخیص دهید چه اتفاق در زمین رخ میدهد، وقتی رویدادی در زمین رخ میدهد توان تحلیل دلایل انرا داشته باشید، شعور بسکتبال به شما کمک میکند فراتر از پرشهای فوق بشری، شوت های عجیب و غریب و حرکات قدرتی ابر ستاره ها بتوانید لحظات زیبایی دیگری که پیروزی را برای تیم به همراه میاورد تشخیص دهید و از ان لذت ببرید. شعور بسکتبال به شما کمک میکند دلایل حقیقی پیروزی و شکست را تشخیص دهید.
چند توصیه دارم تا بتوانید شعور بسکتبال تان را پرورش دهید تا از این ورزش بیشتر لذت ببرید:
یک- خودتان را آمار بسکتبال آشنا کنید. از نمودار و چارت نترسید. همانقدر که های لایت تماشا میکنید آمار ها را هم زیر و رو کنید. آشنایی با مفاهیم اولیه علم امار کمک بزرگی به شما میکند
دو- هنگام تماشای بازی به حرکات بدون توپ بازیکن مورد علاقه تان، علامت های دست، اشاره هایی که میکند توجه کنید
سه- هنگام تماشای بسکتبال به رویدادهایی که در ویک ساید رخ میدهد توجه کنید.
چهار- وقتی در ثانیه های اخر مربی تایم اوت میگیرد تلاش کنید نقشه خودتان را در ذهن بیاورید و وقتی بازی شروع شد نقشه تان را با انچه رخ داد مقایسه کنید
پنچ- در مورد نقاط قوت و ضعف ستاره یا ابرستاره ای که دوستش دارید مطالعه کنید
شش- با قوانین بسکتبال بطور دقیق آشنا شوید
هفت- بازی های بزرگ و مهم تاریخی بسکتبال را (از یوتیوب)تماشا کنید و انرا با انچه امروز رخ میدهد مقایسه کنید
وقتی به قاره آمریکای شمالی مهاجرت میکنید چند تا چیز تکان دهنده همون روزهای اول کف و خون شما را جاری میکنه. یکیش اینه که متوجه میشوید مردم هر شب در بار و دیسکو در حال فسق و فجور نیستند و شاید باور کردنی نباشد که وسط هفته نزدیک ده شب بیشتر مردم خواب هستند. دومین چیزی که پشم و پیلی شما را کز خواهد داد (البته اگر اهلش باشید) کیفیت باورنکردنی و حجم خدمات مجانی است که در کتابخانه های عمومی مملکت کفر به شهروندان ارائه میشود. درسته که ایده کتابخانه در شرق ابداع شد اما این غرب است که اکنون معنی و مفهوم کتابخانه را به آینده برده.
حالا به ما که مهاجرت نکردیم چه ربطی داره؟ بسیاری از دارایی های کتابخانه های امریکا و کانادا روی اینترنت بطور مجانی در اختیار شهروندان است. همانطور که یک شهروند با داشتن کارت کتابخانه میتواند مجانی کتاب، مجله، فیلم، لپ تاپ، ای پد، و هزار چیز قرض دیگر بگیرد بطور الکترونیکی هم میتواند از کتاب الکترونیکی، کتاب صوتی، فیلم سریال و مجله استفاده کرد. لزومی هم نداره که در امریکا یا کانادا باشید.
روش کار به این شکل است:
قدم اول: با فامیل تون در امریکا و کانادا تماس میگیرید
قدم دوم: با زبون ریختن و قربون و صدقه و فرستادن زعفران و پسته شماره کارت کتابخانه عزیز را از او قرض میگیرید
قدم سوم: نرم افزار کتابخانه را روی تلفن یا تبلت تان نصب کنید (نام اپ ها را در زیر نوشتم)
قدم چهارم: شماره کارت کتابخانه فامیل تان را در نرم افزار اضافه کنید (اگر چند تا فامیل دارید می توانید شماره کتابخانه های مختلف را وارد کنید)
قدم پنجم: اکنون مثل شهروندی که در دنیای مدرن زندگی میکند نه شعب ابی طالب هر مقدار کتاب،مجله و فیلمی که میخواهید دریافت کند. چیزهای الکترونیکی که از کتابخانه دریافت میکنید عین کتاب که باید برگردانید اتوماتیک خودش بعد از مدتی به کتابخانه باز خواهد گذشت و هزینه ای برای فامیل شما ندارد.
Libby
Hoopla
OverDrive