در دو یادداشت قبل بررسی کردم که چطور بعضی از کشور ها مدال آوردن رو با توسعه یک ورزش اشتباه میگیرند و در قسمت دوم این یادداشت مرور کردم که فرهنگ ما ایرانی ها در کجاها و چطور با توسعه کلاسیک ورزش تضاد پیدا میکند. همچنین گفتم که اگر بخواهیم وایسم تا مملکت همه جاش درست بشه بعد هم به سلامتی بسکتبال یک چیزی بشه ممکنه موهامون رنگ دندونمون بشه٫ تازه کی گفته اگر مملکت درست بشه همه ورزش هاش هم درست میشه٫ مگه الان کانادا که هر سال داره جز پنج تا کشور درست حسابی دنیا برای زندگی شناخته میشه٫ ورزشهای رزمیش درست شده یا برعکس آرژانتین که الان توی لیست فیبا بهترین تیم بسکتبال دنیا رو داره ٫ بهترین جای دنیا برای زندگی کردنه؟ میخواهم توی این بخش پایانی روشی رو که اطمینان دارم در ایران برای پیشرفت و توسعه ورزش بسکتبال جواب میده به ساده ترین زبان مطرح کنم٫ شاید اقایونی که در ایران دستشون به چیزی میرسه یک ایده ای بگیرن و به یک جایی برسوننش۰
اگر یادتون بیاد در اولین بخش گفتم که هدف توسعه ورزش باید این باشد که فضایی ایجاد کرد تا هر بچه ای دلش بخواد بسکتبالیست بشه. توجیه پشت این هدف اینه که٫ ورزش از اون چیزهاست که در دراز مدت کمیت کیفیت رو تضمین خواهد کرد٫ یعنی اگه فقط یک درصد از اون بچه کوچولو ها بازیکن بشن به هدفمون رسیدیم۰ پیشرفت بسکتبال موقعی محقق میشه که توی شهرامون چپ و راست زمینه یا حلقه های بسکتبال عین قارچ سیز بشن. تشویق هم البته موثره. تشویق هر فرد به سمت یک ورزش خاص در هر گروه سنی انگیزه های متفاوتی رو میطلبه. مثلا در گروه سنی ۵ تا ۸ سال بچه های فقط کار بچه های بزرگتر و پدر مادر رو کپی میکنن و هر چی بگذاری جلوشون همونو انجام میدن. در گروه سنی ۸ تا ۱۲ سال انگیزشون اینه که بگن ما دیگه بزرگ شدیم٫ و اون ورزش اگر بهشون حس بزرگ شدن رو بده شب و روز ولش نمیکنن . در گروه سنی ۱۲ تا ۱۷ داستان چیز دیگه ایه. نوجوانا میخوان تو مدرسه معروف باشن٫ دخترها یا پسرها براشون غش کنن٫ حس مسوولیت پذیری و مرد و زن شدن را احساس کنن. هیچ بچه ۱۳ ساله ای رو نمیشه با پول یا قول و قرار دانشگاه مجانی توی تیم نگهداشت. توجه به پول٫ نگرانی برای اینده و پست و مقام در گروه ۱۸ سال به بالا خودشو نشون میده. پس یادتون باشه اگر خواسته پسر ۸ ساله تون رو به بسکتبالیست کننین هی بهش نگین بچه از تمرین ندزد٫ بزرگ بشی اون حاجیه صاحب مهرام بهت یه عالمه پول میده بری برای خودت یک پرادو بخری یا یک پوستر شکیل اونیل که سوار رولزوریسشه رو نزنید تو اتاقش. تو این سن فقط کافیه ببینه باباش یا داداشش یا بچه های بزرگتر مدرسه دارند بسکتبال بازی میکنن۰
خب حالا ما تو ایران چکار میتونیم بکنیم؟ کاری که ما میتونیم توی ایران بکنیم اینه که با بسکتبال مثل توسعه بیزنس رستوران های فست فود برخورد کنیم! نه بابا سرمای کانادا مغزمو منجمد نکرده٫ وقتی قضیه رو براتون باز کنم دستتون میاد نکته چیه. ببینید بیزینس فست فود توی این ده ٫ دوازده سال گذشته توی شهرهای ایران چه پیشرفتی کرده و غذاهای اشغال این رستوران ها چطوری جای خورشت و پلو های ایرانی رو در زنجیره غذایی ماها گرفته. فکر میکنین این توسعه اثر سیاست های دراز مدت دولت بوده یا در اثر مجاهدت های ریاست فدراسیون مک دونالد این همه سوراخ سمبه تو شهرهای بزرک و کوچکمون هست که همبرگر پشت و رو میکنن؟ نه خیر٫ همینطور که آب چاله رو پیدا میکنه٫ عرضه هم تقاضا رو پیدا میکنه. پیشنهاد من برای توسعه بسکتبال در ایران در واقع استفاده از تقاضاهای فعلی در جامعه ما و پاسخ دادن به آن تقاضا ها بوسیله ورزش بسکتبال است٫ اگر بتونیم این ارتباط رو بر قرار کنیم٫ دیگه نیازی نیست فدراسیون تیم داری کنه٫ مربی خارجی بیاره یا مسابقات برگزار کنه تا ایشالاه بعد از صدو بیست سال ملت ما رو بیارن به بسکتبال ۰
خوب٫ ببینیم چه چور تقاضایی در جامعه ما وجود داره که باعث شده کاسبی فست فود اینقدر پیشرفت کنه. جامعه جوون شهری ما نیاز داره به تفریح ارزون٫ تمیز٫ باکلاس (با استاندارهای اون قسمت از دنیا)٫ مدرن و چیزی که باهاش احساس کنن به جاهای درست و حسابی دنیا وصلن و نهایتا جوونا دنبال محلی هستن معاشرت با جوونا دیگه۰ اگر فکر میکنید توسعه این نوع رستورانهای بخاطر گرسنه بودن مردمه ٫ سخت در اشتباهین. کسی که گرسنه است میره همون ساندیچی های قدیمی خودمون٫ سفارش یک ساندویج زبونه دونونه میده یا یک دونه سنگگ میگیره با دو سیر پنیر و یک کاناداداری میزنه به بدن. همبرگرهای فسقلیه این فست فودهای کسی رو سیر نمیکنه۰ نکته کلیدی اینه که چطوری میشه بسکتبال رو به موضوعی برای تفریح ارزون٫ تمیز٫ مدرن٫ باکلاس و محلی برای معاشرت جوونا تبدیل کرد؟ بسکتبال در ایران از قدیم هم به عنوان ورزش باکلاسی تلقی میشد و هنوز ها وقتی جوونا میخواهن یک کفش ورزشی ژیگولی بپوشن٫ کفش های بسکتبال انتخاب اولشونه. حتی تو اینور دنیا که مردم ازادن هرچی دلشون میخواد توی خیابون بپوشن ٫ لباسهای بسکتبال انتخاب شماره یک اوناست. کمتر کسی رو این روزا میبینی که تو خیابون داره با شورت دوچرخه سواری راه میره یا با دوبنده کشتی نشسته پشت رل. حتی در ایران اگر یه نوجوون غیر ورزشکار تصمیم بگیره یک پوستر ورزشی تو اتاقش بزنه مطمن باشید پوستر دانک کردن کوبی برایات رو به پوستر دوچرخه سواریه لنس ارمسترانگ ترجیه میده. اینا نمونه هایه که نشون میده بسکتبال قابلیت های مردمی شدن بیشتر در ایران داره۰
چون بسکتبال ایران صاحب دیگه ای نداره٫ خیلی از این راهکارها رو فدراسیون میتونه انجام بده.الان بهترین کاری که فدراسیون میتونه برای توسعه بسکتبال انجام بده اینه که با سرمایه گذاری روی موفقیت های مدالی بسکتبال در این سالهای با تلویزیون دست به یقه بشه تا بسکتبال بیشتر نشون بدن. بهتون قول میدم اگر نصف اون چیزی که الان توی کانالهای مختلف ما دارن فوتبال نشون میدن ٫ بسکتبال بگذارن٫ چهار سال دیگه همه بچه فسقلی ها الان یک توپ بسکت زیر بقلشونه. فدراسیون به جای اینکه کمیته استعداد یابی تشکیل بده و بیفت تو خیابون ببینه کی قد بلنده باید بره در استان های بسکتبال خیز٫ پولدارها رو پیدا کنه و بهشون یاد بده که چطوری میتونن از بسکتبال پول دربیارن. یعنی چی؟ تو ایران که نمیشه حق تلویزونی فروخت یا تی شرت تیم بسکتبال فروخت٫ همین فردا میرن از روی دستت کپ میزنن. نه خیر! فدراسیون باید بره به پولدارهای شهرهای بسکتبال خیز بگه به جای اینکه پولشون رو برن تو تورونتو٫ ونکور٫ مالزی ملک بخرن٫ بیان یک تیکه شو مجموعه تفریحی ورزشی مختص به بسکتبال بزنن. منظورم یک چیزی شبیه کلبه بازی شادی خنده یا مجموعه بولینگ عبدو است که همه چیزش تم بسکتبال داره. حتی لازم نیست فدراسیون از پولدارها بخواد تیم داری بکنن٫ چون خود اون پولدار ها اگه به این نتیجه برسن که تیم داری توش پول هست ٫ اینکار رو خواهند کرد. فدراسیون به جایی اینکه بره برای بودجه خودش با سازمان تربیت بندی دست به یقه بشه٫ باید بره با بانکها و دولت وارد مذاکره بشه تا به ادمایی که میخوان مجموعه های ورزشی تفریحی بسکتبال درست کنن٫ امتیاز های ویژه داده بشه. اگر جوونا جایی با کلاس٫ تمیز و ارزون داشته باشن که وقتشو اونجا صرف کنه دیگه لازم نیست بیفتن تو خیابون ها بالاپایین کردن. میدونین همین سالن درب و داغون و پکیده اسدی شمرون که سالهای محل وقت گذرونی یک عالمه بچه و جوون شمرونی و غیر شمرونی بود٫ با همه کمبود هاش و دره پیت بودنش چند تا قهرمان رو فرستاد به تیم های ملی و چند هزار تا جوون دیگه رو از خلاف کردن و سر کوچه وایسادن و به ناموس مردم نگاه کردن نجات داده۰ حالا تصور کنید همین مجموعه تمیز تر ٫ بزرگتر٫ دارای رستوران های درست و حسابی ارزون٫ سینمای درست حسابی که فیلم های بسکتبال نشون میده و بازیهای ان بی ای رو زنده پخش میکنه٫ دارای مهد کودک و کمپ های بسکتبال برای بچه کوچیکا٫ زمین های کوچیک بازی یک زمینه٫ سالنهایی برای اجاره جهت برگزاری تولد و هزارجور مراسم دیگه٫ کلاس های آموزشی برای خانواده های جوون٫ برنامه های تفریحی با تم بسکتبال و سر آخر یکی دوتا زمین درست و حسابی برای تمرین تیم های باشگاه داشته باشه. حتی همون زمین های بسکتبال رو هم میشه برای عروسی٫عزا٫ سخنرانی٫ کنسرت موزیک یا هر برنامه دیگر اجاره داد و ارزشون پول درآورد. نکته اساسی چنین مجموعه ها اینه که کوچولویهایی که با پدر مادرشون اومدن انجا میتونن از نزدیک قهرمان های بسکتبال رو ببینن. در چنین فضا هایی انگیزه بسکتبالیست شدن رو برای هر گروه سنی رو میشه بوجود آورد. تصور کنید بیست سی تا از این مجموعه ها توی تهران٫ اصفهان٫ اهواز٫ گنبد٫ سنندج و خلاصه هر جای دیگه بسکتبال خیز٫ چه به لحاظ برگشت سرمایه و چه به لحاظ جذب کردن بچه ها به بسکتبال موثر خواهد بود. چه بخواهیم چه نخواهیم با این برنامه ای دراز مدتی که چینی ها برای توسعه بسکتبالشون دارن به زودی هیچ کس تو آسیا به گردشون نمیرسه و اگر ما امروز بجنبیم میتونیم موفقیت های امروز بسکتبالمون رو پایه برای رسیدن و بهتر شدن از چینی ها بکنیم۰
پادکست توپ سرگردان اکنون از طریق ای تیونز بصورت کاملا مجانی و بدون آگهی در اختیار همه قرار دارد۰
برای انهایی که با پادکست آشنایی ندارن٫ پادکست نسخه صوتی یک نوشته است که به راحتی قابل داون لود و گوش دادن روی کامپیوتر٫ ام پی تری پلیر٫ گوشی تلفن و هزار تا چیز دیگه است.
اگر میخواهید هر بار که یک اپیزود جدید به پادکست اضافه میشه اتوماتیک براتون داوون لود بشه کافیه این کارهای زیر رو انجام بدین
برای اونهایی که از ای تیونز میترسن - تمام فایل های صوتی در پنل سمت راست این صفحه در اختیار شماست یا اینکنه لینک زیر رو در ار ار اس فیدر تون کپی کنید۰
http://www.makvandi.com/journal/rss.xml
برای اونهایی که از ای تیونز نمیترسن - دوراه وجود داره اول اینکه در ای تیونز استور دنبال پادکست توپ سرگردان (به انگلیسی) بگردید یا روی لینک زیر کلیک کنید و روز دگمه آبونمان کلیک کنید. از این به بعد هر بار ای فون٫ آی پاد یا آی پد تون رو با آی تیونز سینک میکنید٫ اپیزود های جدید پادکست توپ سرگردان براتون داوون لود میشه۰
http://itunes.apple.com/ca/podcast/loose-ball-diary/id367272909
لذت ببرید
در بخش اول این یاداشت بعضی از راه های کنکور مقام و مدال آوردن رو مرور کردم و در مورد روش درست حسابی برای پیشرفت یک ورزش در یک جامعه خیلی خلاصه حرف زدم. همینطور گفتم که در مملکت ما خیلی از زیر ساختارهای پیشرفت بطور پایه وجود نداره. در این یاداداشت قبل از اینکه به راه حل برسم میخواهم یخورده قضیه موانع پیشرفت واقعی ورزش رو باز تر کنم و بگم که در ایران چه گیر و گازهایی برای اینکار وجود داره۰
برای پیشرفت واقعی یک ورزش خاص در یک کشور٫ باید ان ورزش از نظر کمیت رشد کنه. به زبان ساده یعنی همه بچه های کوچولو باید دوست داشته باشن بزرگ که بشن اون ورزش رو بکنن٫ فقط در این صورته که تیم های باشگاهی و ملی میتونن همیشه به چشمه لایزالی وصل باشن که هر لحظه ازش بازیکن مستعد بیرون میریزه. برای رسیدن به این وضع٫ شرایطی هست که در ذیل مرور میکنم۰
فرهنگ ورزش در خانواده ها:ورزش و ورزشکار بودن باید جز اصلی تربیت بچه ها باشه. بچه های از کودکی باید علاقه به ورزش را در پدر و مادر ببیند. آمار نشون داده موفق ترین ورزشکاران انهایی بودن که در خانواده های ورزشکار به دنیا آمدن. ورزشکار بودن باید در خانواده نه تنها به عنوان یک الزام بلکه به عنوان یک ارزش مطرح بشه. به تایید همه خانواده های ورزشکاری که من میشناسم٫ دردسری اونا با نوجوان های ورزشکارشون در حین دوران بلوغ کمتر از خانواده های غیر ورزشکار بوده. حالا گیر کار ما ایرانیه چیه؟ اولا اینکه عموما خانواده ها ما ورزش رو به عنوان بازی میشناسن٫ و تنها باری که بچه کوچولو ها پدر مادرشون رو در حال ورزش کردن دیدن٫ سیزده بدر پارسال در هنگام وسطی یا داداش بزرگه در حال پینگ پونگ تیغی در باغ عموینا بوده۰ در بیشتر خانواده های ایرانی ورزش به عنوان مخل شماره یک برای درس خوندن شناسایی میشه و میگن بچه اینقدر توپ تو حلقه ننداز ٫آخرش حمال میشنی. بچه های ایرانی توجه به ورزش رو در محیط خانواده هر چهار سال یکبار در هنگام جام جهانی میبینند٫که بیشترش هم بصورت تخمه شکوندن و تحلیل های شکمی از سوی عمه خانم و خان جان صورت میگیره۰ نمیخام سیاه نمایی کنم ولی خدایش آخرین باری که باباتون شما رو برد استادیوم فوتبال٫ یا رفتین تماشای یک بازی بسکتبال کی بود؟ تو خانواده مایه دار هم که ورزش خلاصه شده در کلاس تنیس و رفتن به اسکی. جالبه٫ ظاهرا این سیستم هم جواب نمیده چون آخرش هم اون بچه باغبونهای زمین تنیس میرن تیم ملی یا اون محلی دیزین از المپیک زمستانی ونکور سر در میاره و سر بچه های فرمانیه و الهیه بی کلاه میمونه۰
شان ورزش و ورزشکار در جامعه: برای نهادینه کردن یک ورزش باید فرهنگ آن ورزش در جامعه جا بیفته. ارزش ورزشکار و ارزش زمانی که هر کس ورزش میکنه باید محترم شناخته بشه.مکان های ورزشی باید به عنوان جای سالم جامعه شناخته بشه. فکر میکنید چرا در تبلیغات از ورزشکارا اسنفاده میشه٫ چون مردم بهشون احترام میزارن. متاسفانه در جامعه ما ورزشکار بودن ان قدر بار ارزشی بالایی نداره و متاسفانه خیلی از قهرمان های ورزشی ما به در جامعه عنوان لمپن شناخته میشن یا اینکه اگر ورزشکاره پولدار شده مردم خر پول بودن او رو زیر سوال میبرن یا میگن تیپش قرتیه و از این حرفا.اگر هم ورزشکاره یخورده بخواد جهت گیری سیاسی داشته باشه که دیگه همه مثل حسین رضا زاده چپ و راستش میکنن . خلاصه اینکه هنوز کلاس اجتماعی ورزشکار خیلی بالاتر از بقال٫ لوله کش و تعمیر کار ماشین رختشویی نیست. میگی نه؟ برو خواسته گاری بگو بنده ورزشکارم. اونوقت میبینی که بابای عروس چه شکلی نگاهت میکنه۰
جایگاه ورزش در آموزشگاه ها: تقریبا همه لیگ ها حرفه ای دنیا٫ چه بسکتبال ٫چه فوتبال یا هر ورزش دیگه ای٫ روی سیستم آموزشگاهی آن کشور حساب بازکردن. همین ان بی ای اگر سیستم آموزشگاهی آمریکا بهش بازیکن جدید نده در مدت چند سال درش تخته میشه. دنبال کردن جدی ورزش آموزشگاهی٫ داشتن امکانات ورزشی قابل قبول در مدارس٫ حتی داشتن کتاب ورزش و سیلابس جدی ورزشی٫ پایه های اولیه ورزش قهرمانی در کشورهای درست و حسابیه. عحیب نیست که هنوز هم بهترین مربیان بسکتبال دنیا مربی های دبیرستان ها و دانشگاه های امریکا و اروپا هستن. حالا مال چطوریه؟ زنگ ورزش که علافیه مطلقه٫ معلم ها ورزش٫چون نمیتونن مثل معلم جبر خصوصی درس بدن٫٫بنده خدا ها کلاهشون بدجوری پس معرکه است. امکانات ورزشی مدارس که چاکرتیم. ورزش در دانشگاه ها هم که در حد دو دور دویدن دور زمینه امجدیه و دو واحد بیست گرفتن خلاصه میشد۰
ورزش و کسب و کار: اصولا اگرنشه معادله عرضه و تقاضا رو در مورد چیزی برقرار کرد دیر یا زود اون چیز درش تخته میشه٫ البته میشه پول دولتی و اعانات مردم رو ریخت توش ولی نهایتا ازش آبی گرم نمیشه. همه جاهای دنیا که یک رشته ورزشی خاص طرفدار بیشتری داره مطمن باشید یک جاییش پول خوابیده. تو این دوره زمونه چیزی که به ورزش جان میده پوله نه موی سیبیل چهارتا پهلونه تو زورخونه. فروش بلیت٫ فروش حق پخش تلویزیونی٫ فروش تبلیغات٫ قرارداد با سازنده های وسیله های ورزشی٫ فروش کالاهای مرتبط با تیم های ورزشی و هزارتا محصول جانبی٫ چیزی هاییه که یک ورزش خاص رو بالا میبره. شاید باورتون نشه که بلیت تماشای بازی تیم هاکی تورونتو میپل لیف که از بی ربط ترین تیم های لیگ ان اچ ال است تا آینده نامعلوم پیش فروش شده و این درحالیه که همه میدونن این تیم نهایتا هیچی نمیشه. حالا در ایران خدا میدونه همین چند تا تیم های بسکتبال حرفه ای از کجا پول میارن؟ چطوری خرج و دخل میکنن؟ حتی در همین آقتصاد هچل هفت توجیه اقتصادی برای یک ورزش پول رو به اون سمت میکشه. بیزینس ورزش در ایران یک زمانی شده بود باشگاه بیلیارد. همه به سلامتی شده بودن بیلیارد باز. حالا شنیدم شده باشگاه بدن سازی٫ ماشالاه الان همه اقایون دو تا سور میزنن به آرنولد. میبینین چطوری دخل و خرج کردن کمیت یک ورزش رو بالا میبره۰
خوب همه این حرفا یعنی چی؟ آیا منظور این که تا همه چیزمون درست نباشه ورزش مون درست نمیشه؟ تا حالا فکر کردین چرا تو یک کشور نیمه درب و داغونی مثل آرژانتین که سالها دولت های دره پیتی داشته و توی سالهای اخیر هم که عملا کشور ورشکسته بوده٫ فوتبالش اینقدر درست و حسابیه و توپ داغونش نمیکنه؟ یا در کشوری مثل برزیل که از نظر امنیت سگ صاحابشو نمیشناسه و رفاه عمومی در حد بالاشهر موگادیشوه چطور بسکتبالی به این خوبی داره؟
پاسخ به این سوال نیاز داره بریم به قسمت سوم۰
هر وقت با هم تیمی های قدیم٫ بسکتبالیست ها جدید یا حتی کسانی که فقط خبرهای ورزش بسکتبال ایران را دنبال میکنند٫ درباره موفقیت های اخیر تیم های ملی ایران و پیشرفت بسکتبال در ایران حرف میزنم٫ یک جور عدم اطمینان خاصی توی چشمهاشون میبینم که مثل اون تخته نرد بازیه که سه چهار بار پشت سر هم جفت اورده و میدونه یه روزی این جفت اوردن ها تموم میشه. درسته که الان مدتیه که بسکتبال ایران همه جور مقام و مدال های درست و حسابی میاره ولی واقعیت امر اینه که چون به سیستم کلی ورزش ایران اعتمادی نیست٫ خیلی سخته که به اجزاش بشه اعتماد کرد و اگر هم موفقیتی وجود داره با رفتن یک گروه یا عوض شدن یک سیاست همش به باد فنا میره۰
در دنیای مدیریت ورزشی٫ روشهای میان بری هم هست که میشه مدال اورد٫ قهرمان شد و برای دنیا قیافه گرفت٫ ولی عموم این سیستم ها به بادی بنده. کافیه یه فدراسیون عوض شه٫ یا دولت عوض بشه یا سه چهار نفر تصمیم بگیرن که اون ورزش رو به خاک سیاه بشونن تا همه چیز زیرو زبر بشه. این چند روش زیر متداول ترین روش برای مدال اوردن در کشور هایه که زیر ساخت درستی برای ورزش ندارن
روش کشورهای کمونیستی : کشورهای کمونیستی کشته مرده این بودن که به دنیای فاسد غرب نشون بدن که روش زندگی اونا از همه بهتره. یکی از روش ها نشون دادن اینکه زندگی به روش اونا درسته اینبود که در میادین ورزشی بین المللی چپ و راست مدال بیارن تا دهن همه بسته بشه. برای همین کار یک بودجه چاق و چله به این کار اختصاص میدادن و یک سازمان دولتی عریض و تطویل تشکیل میشد تا از استعداد های ورزشی رو در هر رشته از بچگی شناسایی کنه و بگیره زیر پروبال اون سازمان دولتی .این بچه ها هم شب و روز توی اردوهای دولتی زیر نظر مربیان دولتی ورزش میکردن و با توجه به اینکه بودجه سنگینی به این کار اختصاص داده شده بود٫ این ورزشکار هم که زندگیشون تامین بودند کاری نداشتن جز ورزش کردن. این سیستم ممکنه عجیب غریب به نظر بیاد ولی از نظر مقام اوردن بین المللی جواب داده و هنوز هم جواب میده. کافیه به نتایج المپیک های قبل از ۱۹۸۹ نگاه کنید تا باورتون بشه این روش جواب میده. حالا کاری نداریم که بعد از فروپاشی سیستم در شوروی خیلی از قهرمان های المپیک از این کشور ها مجبور شدن تو مکدونالد کار کنن که زن و بچه شون گشنه نمونن۰
روش کشور های گدا گشنه: خیلی از کشور های گدا گشنه هم هستن که علی رغم این واقعیت که نون به ناف مردمشون نمیرسه ولی توی المپیک یا بازی های جهانی زرت و زرت مدال میارن. نمونش همین جامایکا.یهوویی شش هفت تا جاماییکایی پیداشون میشه و میان هرچی مدال دوی سرعت هست رو مال خود میکنن و پرچم جاماییکا رو میفرستن بالاتر از پرچم امریکا٫ آلمان و چین. اگر فکر کردین که این نتیجه در اثر برنامه ریزی های بلند مدت فدراسیون دومیدانی جاماییکا بوده و یا پول ریختن توی اینکار٫ سخت در اشتباهین. اتفاقی که افتاده اینه که چند تا جوون جاماییکایی با استعداد تونستن از سیستم ورزش آموزشگاهی امریکا سر دربیارن و در اون سیستم رشد کنن٫ اون دبیرستان یا دانشگاه هم که میبینه شاگردش یا دانشجوش استعداد داره و میتونه اسم اون مدرسه رو ببره بالا٫ روش سرمایه گذاری میکنه و از قبلش هم یک عالمه پول در میاره. بعدش هم هر وقت مسابقات جهانی شروع میشه همین دانش آموز ها یا دانشجو ها یک بلیط میخرن و مستقیم از آمریکا٫ آلمان٫ فرانسه یا انگلیس میرن در اون بازی ها تحت عنوان کشوری که در اون به دنیا اومدن شرکت میکنن و شونصد تا مدال میارن۰
روش ورزش فک و فامیلی: این روش خیلی کمتر متداوله و بیشتر شانسی رخ میده٫ولی وقتی رخ داد جواب میده. این روش به این شکله که در یک کشور که سیستم شلم شوربا در ورزشش حاکمه یک خانواده پیدا میشن که بصورت تاریخی در یک ورزش خاص استعداد و سابقه دارن و کاری هم به این ندارن که آیا این ورزش در اون کشور همه گیر هست یا نه. دولت هم به این خانواده میدان میده میگه تا جایی که از ما بودجه و پشتیبانی نخواهید برین هر هرکاری دلتون میخواد بکننین. همین میشه که بابا بزرگه میشه رییس فدراسیون٫ عموه میشه مدیر تیم ملی٫ پسر خاله هه میشه کاپیتان تیم ملی و ته طاقاریه میشه دکتر تیم ملی. این جور تیم ها یهیویی از المپیک هم سر در میارن. باورتون نمیشه برین در مورد فدراسیون لوژ سواری کشور گرجستان تحقیق کنید. یا چرا راه دور میرید٫ همین خانواده های ساوه شمشکی و کلهر در کشور خودمون
روش عربی: این روش که در کشورهای عربی بیشتر از جاهای دیگه کاربرد داره به این صورته که میرن چند تا قهرمان ورزشی نیمه معروف رو پیدا میکنن و با پول سنگین اون ها رو به شهروند شدن در اون کشور ترقیب میکنن. با توجه به اینکه در کشورهای عربی قوانین مهاجرت هنوز هم در دوران پارینه سنگی باقی مونده ٫ هیچ نیازی نیست که فرد شهروند در اون کشور مدتی رو زندگی کنه٫ به همین خاطر خیلی از ورزشکاران کشورهای فقیر تر مثل کشورهای افریقایی این پیشنهاد رو میپذیرن. نتیجه این روش هم این میشه که یهویی میبینی کشور قطر در دومیدانی میشه دوم آسیا. بعدش هم چهار پنچ تا از این شیخ ها میان توی تلویزیونهاشون از پیشرفت ورزش در اون کشور ها صبحت میکنن. بعضی موقع ها هم انقدر عزا گرم میشه که این روش به ورزشهای تیمی مثل بسکتبال کشیده میشه۰
همه میدونن که روش شسته و رفته برای پیشرفت و توسعه یک ورزش در دنیا چیه و چطوری میشه فوتبالی مثل فوتبال آلمان٫ بسکتبالی مثل بسکتبال آمریکا یا هاکی مثل هاکی در کانادا راه انداخت. مثل روز روشنه که در این کشور ها ورزش دوستی از خانواده ها شروع میشه و ورزشکار بودن جزیی از فرایند بلوغ همه بچه هاست٫ بعدش هم ورزش در مدارس و محلات دنبال میشه و کسب و کار های محلی حسابی پول میریزن توش. بعدش هم توی دانشگاه ها و لیگ های حرفه ای به صنعت تبدیل میشه و همینطور این چرخه توسعه هر روز سرعت میگیره و بازیکن ها بهتر٫ تیم های قوی تر٫ بازی های زیبا تر رو به وجود میارن و در کنارش هم پول بیشتری نصیب دست اندرکاران و سرمایه گزارانش میکنه. ولی در کشوری مثل ایران که یک عالمه از پیش نیازهای توسعه حقیقی در ورزش وجود ندارد تا کی فدراسیون ها میتونن تیم داری کنن؟ آیا راه دیگری هم هست؟ بله که هست... منتظر قسمت دوم این یادادشت باشید۰
شهرت٫ ثروت٫ احترام یا آزادی عمل برای خلاقیت. کدوم از اینا باعث میشه شما سی سال به یک کار کارمندی دو دستی بچسبید؟ اگر خیلی دوست دارین جواب این سوال را بدونید از مایک شیشفسکی معروف به مربی کی (از بس که دیکته انگلیسی اسمش سخته همه اون رو مربی کی صدا میکنن) بپرسید۰
قهرمانی دیشب تیم بسکتبال مردان دانشگاه دوک در مسابقات دانشگاهی آمریکا٫ نام مایک شیشفسکی٫ سر مربی تیم شیاطین آبی دوک٫ را دوباره سر زبانها انداخت. مایک شیشفسکی که از یک خانواده مهاجر لهستانی میاید. پس از پایان تحصیلاتش در ارتش آمریکا در سال ٫۱۹۸۰ مربی کی به عنوان سر مربی دانشگاه دوک در ایالات کارولینای شمالی استخدام شد و امسال سی سال است هنوز هم همان شغل را دارد. او با چهار با قهرمانی در بازی های دانشگاهی امریکا٫ پس از مربی افسانه ای دانشگاه کالیفرنیا٫ جان وودن با ده قهرمانی٫ پر افتخار ترین مربی دانشگاهی در آمریکا است. علاوه بر کار در دانشگاه دوک٫ مایک شیشفسکی از سال ۲۰۰۸ پست سر مربیگری تیم ملی بسکتبال مردان امریکا نیز پذیرفته است۰
طبیعه که خیلی از تیم های ان بی ای به دنبال استخدام او باشند و این شغل تا حالا سه بار به او پیشنهاد شده که بالاترین اونها ۴۰ میلیون دلار برای چهار سال از طرف تیم لوس انجلس لیکرز بوده. اما دو روز پیش مالک روسی تیم نیوجرزی نتز برای چهارمین بار پست سرمربیگری یک تیم ان بی ای را به او پیشنهاد کرد و اینبار ۱۳ تا ۱۵ میلیون دلار در سال به او خواهد داد که ظاهرا مربی کی این پیشنهاد رو هم رد کرده. پیشنهاد ۱۳ تا ۱۵ میلیون دلار در سال در حالی است که متوسط درآمد سالانه یک سرمربی در ان بی ای چهارونیم میلیون دلاره و حداکثر پولی که در سال به یک سرمربی در آن بی ای داده شده ۱۲ میلیون دلار به فیل جکسون٫ سر مربی تیم لوس انجلس لیکرز بوده. قرارداد فعلی مربی کی با دانشگاه دوک در حال حاضر چهار و نیم میلیون دلار در سال است۰
اعتراف میکنم که تا امروز بر این عقیده بودم که لبرون جیمز رو دارن زیادی گنده اش میکنن.اصولا از روش بازی لبرون که اول عقب گرد میکنه و بعدش مثل قطار باری سریع السیر میره داخل سه ثانیه و همه بازیکن های دفاع رو شل و پل میکنه خیلی خوشم نمی آمد. حتی سه امتیازی های خفنی که روی دست دفاع میزنه خیلی خوشگل نیست و حرکاتش ظرافت دریبل زدن های کوبی یا سه گام های دوین وید رو نداره۰
بازی امروز کلیولند کاوالیرز و باستن سلتیکس ٫ از اون بازی هایی بود که به نظر من هر کسی میخواد مربی بسکتبال بشه یا حداقل در مورد بسکتبال نظر بده باید بشینه شش هفت بار خوب نگاه کنه و یادداشت ور داره. این بازی نشون داد چرا لبرون جیمز یک فوق ستاره اس و از همه مهمتر نظر منو در مورد لبرون جیمز عوض کرد. چند تا چیز در مورد لبرون در این بازی هست که یک بازیکن فوق ستاره رو تعریف میکنه۰
بی اعتنایی به جو زمین - بازی کردن در تی دی گاردن( باستن گاردن سابق) کابوس تیم های مقابل سلتیکس است. لبرون در کل این بازی جوری رفتار میگرد که انگار نه انگار یک عالمه آدم اونجا دارن بهش بد و بیراه میگن۰
رهبری و کنترل - داورها امروز مثل اینکه قاط زده بودن و به زمین و زمان فول فنی میدادن .بیشتر فول فنی ها به تیم کلیولند داده شده و حتی سرمربی کلیولند بخاطر کل کل با داور از زمین اخراج شد و این در حالی بود که کلیولند بیست و دو امتیاز از سلتیکس عقب افتاده بود. وقتی مربی کلیولند٫ که حالا نقش سرمربی رو اجرا میکرد٫ تایم اوت میگرفت میتونستی ترس رو توی چشمهاش ببینی. در این حال بود که لبرون بدون اینکه علی دایی بازی در بیاره شروع کرد به شارژ کردن هم تیمی هاش. چطوری؟ به جای حرف زدن تو تایم اوت ها٫ ریباند های اساسی میگرد٫ به جای زر زدن به هم تیمی ها بهشون پاس منجر به گل میداد ٫ به جای کل انداختن با داور و تماشاچی توپ بهترین بازیکن تیم مقابل رو زیر حلقه ازش میگرفت. این کاریه که فقط از یک ابر ستاره بر میاد۰
گذاشتن تیم روی شونه اش - بعد از اخراج سر مربی کلیولند و با شروع کوارتر چهار لبرون همه توپ هایی رو که گرفت رفت توی سه ثانیه سلتیکس. یا گل زد ٫ یا پنالتی گرفت و یا پاس های عجیب غریب داد به سه زن های تیم. همین باعث شد که دفاع افسانه ای سلتیکس قاطی کنه. لبرون اینقدر این کار رو ادامه داد که نه تنها بیست دو دو امتیاز اختلاف جبران شد بلکه یکی دو امتیاز هم جلو افتادن و اگر شوت های وحشتناک ری الن نبود الان سلتیکس تو خونه خودش باخته بود۰
واقع گرا بودن - در چند ثانیه آخر که کلیولند دو امتیاز عقب بود و توپ به دست لبرون افتاد به جای اینکه سه گام بره و دو امتیاز بیاره و بازی رو بفرسته به وقت اضافه٫ از یک متر پشت سه امتیازی شوت زد که بازی رو ببره. البته شوت گل نشد و بازی رو باختن .دلیل اینکارش هم این بود که میدونست این تیم توان بردن سلتیکس رو در وقت اضافه در باستن نداره و گردن کلفتی و قد قد بیجا در این مرحله فقط احتمال صدمه دیدن بازیکن ها خسته کلیولند رو بالا میبره. البته اگر بازی ها در مرحله حذفی بود تصمیمش قطعا چیز دیگری بود۰
سال ۲۰۰۸ لوس انجلس لیکرز در همین شرایط در فینال بازی ها با همین سلتیکس (بدون رشید والاس) روبرو شد٫ وضعی مشابه همین بازی کوبی برایانت و تیمشو رو با خاک یکسال کرد اما لبرون امروز تونست روبروی ستاره هایی مثل ری الن٫ کوین گارنت و پال پیرس جوری بازی کنه که همه بفهمن چرا لبرون جیمز هنوز هم با ارزشترین بازیکن لیگه۰
توی خبرها اومده بود که لبرون جیمز گفته که بدلیل مشغله زیاد٫ مثلا بازی کردن در یک فیلم٫ ممکنه نتونه امسال تابستون برای تیم ملی امریکا بازی کنه! با شنیدن این خبری یک عده پیش خودشون فکر کردن دیگه تموم شد حالا میتونیم آمریکا رو توی بازی های جام جهانی ترکیه بزنیم۰
دوین وید٫ کریس باش و لبرون جیمز جورایی به جری کولنجلو٫ مدیر تیم ملی بسکتبال امریکا ٫ خبر رسوندن که به احتمال زیاد امسال تابستون نمیتونن برای این تیم بازی کنند و این اولین باری است که بهترین ستاره های ان بی ای از بازی در تیم ملی سرباز میزنند. هرکدام از این بازیکن ها یک سری دلیل برای نیامدن به تیم ملی تراشیدن ولی عموما دلیلشون اینه که این قرارداد این بازیکنها اول جولای تموم میشه و باید از ماه جولای و اگست برای بستن قرارداد جدید و آماده سازی در تیم جدیدشون استفاده کنند. البته همین دلیل هم عجیب غریبه چون اردوی تیم ملی امریکا که مثل اردوی تیم ایران دو سه ماه طول نمیکشه٫ این بازیکن ها قراره یک آخر هفته در ماه جولای و یکی دو هفته در ماه اگست دور هم در نیویورک جمع بشن و همین۰
برنامه جری کولنجلو برای تیم ملی امریکا اینه که ٫تیمی که در جام جهانی امسال شرکت خواهد کرد همون تیمی باشه که به المپیک تابستانی لندن خواهد رفت. بخاطر همین از این همه قرو قمیش ستاره های ان بی ای حسابی کفری شده ٫ تا حدی که رسما برای همه این آقایون خط و نشون کشیده و گفته تیم ملی امریکا به کسی باج نمیده و فکر نکنید که جایتون در تیم ملی رزرو شده و اگر کسی از زیر بازی های ترکیه دربره توی تیم المپیک جایی نخواهد داشت. البته من هم بهش حق میدم چون پرونده امریکا در بازی های جام جهانی بسکتبال چنان درخشان نیست۰
حالا این خبر برای تیم ملی ایران٫ که قراره در جام جهانی روبروی امریکا بازی کنه چه معنی داره؟ به نظر من هیچی عوض نشده و نباید شکممون رو صابون بزنیم . لبرون جیمز نیاد کوین دورنت رو میارن٫ دوایت هاوارد نیاد کندریک پرکینز رو میارن٫ دوین وید نیاد تایریک اونس رو میارن . توی جعبه ابزار جری کولنجلو آچارهای زیادی هست که بتونه هر جور پیچ رو باز کنه۰
تا حالا شده یه عالمه پول بدین و یه چیزی بخرین و همه درو همسایه ها با دیدنش به به و چه چه کنن٫ ولی پاش که بیفته اون چیزی که خریدین قلابی دربیاد وحتی نتونید اون جنسو پس بدین و بدونید که نهایتا صاحب اول و آخرش خودتون هستین. دیدین چه احساس ضایعی داره؟ حالا این شده وضع طرفداران تیم تورنتو رپتورز و خریدن مایکل جوردن ترکیه٫ هدایت ترک اوغلو۰
تابستان گذشته وقتی برایان کولنجلو٫ مدیر تیم رپتورز خبر داد که به هیدو (آمریکایی ها هدایت رو اینجوری صدا میکنن) ٫ بازیکن تیم اورلاندو مجیک رو خریده٫ خیلی ها (از جمله تحلیل گران شبکه ان بی ای) شروع کردن به به و چه چه. البته انصافا هیدو در فینال سال گذشته خیلی قوی بازی کرد و کف همه رو درآورد. خلاصه با یک قرار داد ۵۳ میلیون دلاری برای پنج سال٫ هدایت اومد به شهر تورنتو و شده فیکس این تیم۰
با شروع فصل جاری همه مون میخ شدیم به تلویزیون که ببینم مایکل جوردن ترکیه چه خواهد کرد... اما بعد از یک بازی٫ دو بازی٫ ده تا بازی ٫ شصت و شیش تا بازی ! نه خیر خبری از اون هیدو ترک اوغلویی که در ارلاندو بازی میکرد نیست. یک روز گفتن هنوز تیم جا نیفتاده٫ یک روز دیگه گفتن ماهیچه رونش کش اومده٫ بعدش گفتن تیم خوب توپ نمیچرخونه. حتی یکبار خودش گفت که بهم پاس نمیدن! فکرشو بکن٫ این بابا بابت هر بازی اندازه قیمت یک لامبورگینی پول میگیره٫ تازه زبونش هم درازه۰
خنده دار قضیه اینه که این بابا مثل اینکه عین خیالش هم نیست که اینجوری تو پاچه تیم و طرفداران تیم رپتورز کرده. همین چن روز پیش رپتورز با دنور ناگتس در تورنتو بازی داشت٫ هیدو گفت دلم درد میکنه و نمیتونم بازی کنم. رپتورز هم اون بازی رو با یک اختلاف باخت. بازم گلی به جمال غیرت بچه هایی مثل سانی ویمز٫ امیر جانسون و جرد جک که جلوی کارملو آنتونی٫ جی آر اسمیت و چانسی بیلاپس محکم وایسادن. همون شب به محض اینکه بازی تموم شده همین آقای دل درد با رفقای گرمابه و گلستان میزنه به کلاب های منطقه یورک ویل تورنتو و تا اذان صبح کاراوکه میخونده و معلق وارو میزنه. همون شب چند تا از بچه های بسکتبال دوست که از داخل همون کلاب به مدیران رپتورز ایی میل میزنن و میگن دمتون گرم با این بازیکنتون! این قضیه چنان زوری به جای ها مختلف مدیران تیم میاره که بازی بعدی اونو جریمه میکنن و مجبورش میکنن روی نیمکت بشینه بلکه به رگ غیرتش بر بخوره۰
الان وضع تیم تورنتو خیلی قاراشمیشه. صعود تیم به مرحله حذفی هنوز قطعی نشده٫تازه اگر هم بره به مرحله حذفی با کلیولند طرفه. قرارداد کریس باش هم امسال تمومه و ممکنه کریس سال دیگه از این تیم بره. خدا کنه یک جورایی به رگ غیرت هیدو ترک آوغلو بر بخوره و موتورشو روشن کنه والا کار این تیم با کرام الکاتبینه۰
هنور هم خیلی از آمریکایی ها در مکالمات شون واژه سوسیالیسم رو همونجوری استفاده میکنن که ما فارسی زبون ها لغت نجس رو استفاده میکنیم. امریکا جامعه ای است که به نظام داروینیش خیلی مینازه و بیشترشون اینکه هرکسی در آمریکا میتونه با پول سر سبیل شاه نقاره بزنه رو عین عدالت میدونن. اگر میخواهین بیشتر سر دربیارین من چی میگم کافیه ببینین مخالفان قانون جدید بیمه درمانی امریکا حرف حسابشون چیه. مخالفین اوباما ادعا میکنن که او میخواد کشور رو سوسیالیستی کنه. کاری ندارم به اینکه اونا درست میگن یا نه٫ ولی اگر اوباما داره کشورشو سوسیالیستی میکنه٫ کارش در مورد لیگ حرفه ای بسکتبال آمریکا راحته۰
آیا فکرشو کردین که چرا تا حالا یکی از این شیخ های چاق و چله دبی نخواسته یدونه تیم ان بی ای برای خودش دست و پاکنه؟ بعدش هم و شونصد میلیون دلار بریزه توش و هر چی بازیکن درست و حسابی تو لیگ هست رو استخدام کنه و چشم چار لوس انجلس لیکرز و باستن سلتیکس رو در بیاره؟ یا برای آدمی مثل میخاییل پروخوروف٫ پولدارترین مرد روسیه٫ که همین چند وقت پیش تیم مستضعف نیوجرزی نتز رو به قیمت دویست میلیون دلار ناقابل خرید٫ سیصد میلیون دلار دیگه که پولی نیست تا بتونه ده تا بازیکن مثل کوبی برایانت٫ دوین وید و لبرون جیمز رو هم بخره تا این تیم بشه منچستر یونایتد ان بی ای. یا چرا راه دور بریم٫ خیلی از همین ادمهایی که آلان صاحب تیمهای ان بی ای هستن٫ این تیم ها رو با پول خورد های ته جیبشون خریدن. چرا یخورده بیشتر خرج نمیکنن ده دوازده تا بازیکن اساسی هم بخرن؟ اینجاست که سیستم سوسیالیستی ان بی ای میاد وسط و برای حداکثر و حداقل کل دستمزدهای پرداخت شده توسط یک تیم ٫ سقف و کف تعیین میکنه تا یهوویی یکی پیداش نشه بیاد کل لیگ رو با پولش به هم بزنه. اگر کسی تیم ان بی ای میخره باید اینکاره باشه تا سالها بشینه پاش و با همه محدودیتها تیمشو بزرگ کنه و این کاریه که خیلی از پولدارهای دنیا دوست ندارن۰
یکی دیگه از پایه های سیستم سرمایه داری اینه که قوی همیشه برنده است و بابت این برنده بودن جایزه میگیره. در سیستم یارکشی لیگ ان بی ای از این خبرها نیست و همیشه ضعیف برنده است. شاید تعجب کنید ولی طبق قانون این لیگ بهترین بازیکن های ورودی به لیگ اجبارا به ضعیف ترین تیم ها داده میشن تا عدالت در قدرت تیم ها حفظ بشه. با توجه به اینکه لیگ ان بی ای برخلاف بسیاری از لیگ های حرفه ای دنیا٫ فقط مقام اولی رو میشناسه٫ پس اگر قراره تیمی اول نشه به نفعشه که آخر بشه تا بتونه بهترین بازیکن فصل بعد رو در یارکشی به خودش اختصاص بده. این روش ٫ یک سیستم یک روش کاملا جا افتاده در یارکشی این لیگه و دیگه کسی فریاد وامصیبتا سرنمیده که ای داد بیداد مملکت سوسیالیستی شد رفت. البته بگزریم که هر چند وقت یکبار تیم ها متهم میشن به اینکه دارند برای آخر شدن گاوبندی میکنن و این کیفیت بازی ها رو کاهش میده۰
به هر حال دیوید استرن تا حالاش که تونسته این لیگ رو از دفترش در جزیره منهتن٫ جایی که نظام سرمایه داری شب و روز درحال گند زدنه٫ به صورت نیمه سوسیالیستی اداره کنه و نیازی هم به باراک نداره۰
مطلب را به بالاترین بفرستید:
هر وقت مجبورم جایی مثل آسانسور٫ چراغ قرمز و یا در صف بقالی منتظر بشم٫ به لطف نرم افزارهای بسکتبال روی تلفن های موبایل٫ وقتم رو با بالاپایین کردن تو خبر ها و یا آمار تیم های آن بی ای میگذرونم۰ دیروز متوجه یک چیزی شدم که مطمن نیستم قبلا سابقه داشته۰
هر تیم ان بی ای در طول مسابقات فصل باید ۸۲ بار با همه تیم های دیگه بازی کنه و در انتهای فصل هشت تیم برتر هر کنفرانس برای مرحله حذفی انتخاب میشن. در مرحله حذفی تیم ها فقط در کنفرانس خودشون بازی میکنن و نهایتا قهرمان کنفرانس شرق به مصاف قهرمان کنفرانس غرب میره تا قهرمان جهان مشخص بشه. در ان بی ای برای رده بنده هشت تیم برتر در هر کنفرانس از شاخص درصد بازی های برده در طول فصل استفاده میکنند. مثلا الان درصد لیکرز ۰/۷۴۳ هست. یعنی لیکرز حدود هفتادو چهار درصد از بازی هایی که با همه تیم ها کرده رو برده٫ که شامل بردها در مقابل تیم های کنفرانس شرق هم هست۰
حالا داستان جالب اینه که تیم هشتم کنفرانس غرب ٫ که میلیتری به مرحله حذفی میره٫ با نمره ۰/۵۹۲ به این مرحله صعود کرده و این درحالی است که در بین هشت تیم صعود کننده به مرحله حذفی در کنفرانس شرق پنج تیم٫امارشون پایین تر از این عدده. خوب این یعنی چی؟ یعنی بیشتر تیمهای کنفرانس شرق از بیشتر تیم های کنفرانس غرب ضعیف ترن و تیم های کنفرانس شرق راحت تر به مرحله حذفی صعود میکنند۰
سه گام رفتن رو میشه با تمرین یاد داد٫ شوت زدن رو میشه با زیاد شوت زدن بهتر کرد٫ اما جربزه بازی کردن با تیم های بزرگ رو نمیشه حتی با پونزده سال اردوی تیم ملی به کسی یاد داد. فکر کنید توپ در ضد حمله دست شما می افته و میتونید سه گام برین و دو امتیاز بیارین٫یا حتی فول بگیرین و دو تا پنالتی بزنین٫ ولی تیمتون به سه امتیاز احتیاج داره. فکر میکنید چند نفر تو دنیا پیدا میشن که در مرحله یک حذفی جلوی تیم شماره یک مسابقات٫ به جای سه گام٫ تمرکز کنن و ضد حمله رو سه امتیازی بزنن. اگر حتی یک بازی بسکتبال هم دیده باشید میفهمید که چنین کاری از هرکسی برنمیاد. اما دیروز یک نفر پیدا شده و این کار رو کرده و کف همه رو در آمریکا درآورد۰
دیروز تیم دانشگاه شمال ایوا٫ در یک بازی نزدیک٫ تیم دانشگاه کانزاس٫ شانس شماره یک قهرمانی مسابقات دانشگاه های آمریکا را حذف کرد و این پیروزی رو مدیون بازیکن ایرانی تبار این تیم٫ علی فرخ منش هستن. اگر ویدیوی صحنه های مهم بازی رو ببینید نیازی نیست که من براتون به به و چه چه کنم٫خودتون دست تون میاد که این پسر چقدر جربزه داره۰
علی فردریک فرخ منش در سال ۱۹۸۸ در ایالت واشنگتن از مادر آمریکایی و پدر ایرانی به دنیا امده. دکتر ماشالاه فرخ منش٫ پدر علی٫ در بروجرد به دنیا آمده و از اعضای اسبق تیم ملی والیبال ایران است. او در ۱۹۷۷ برای ادامه تحصیل به آمریکا آمده و اکنون استاد تربیت بدنی در کالج لوتر و به همراه همسرش مدیریت ورزشی تیم والیبال دختران این دانشگاه را برعهده دارد۰ شباهت های علی فرخ منش به شرایط فریدون زندی هر بسکتبال دوستی را به این فکر میآندازه که چرا علی نباید به تیم اردوی تیم ملی بسکتبال ایران دعوت بشه. پدر علی متولد ایران است و از دیدگاه قانون ایران٫ او ایرانی به حساب می آید۰
تیم ملی ایران در بازی های جام جهانی قراره با گردن کلفت های دنیای بسکتبال مثل برزیل و آمریکا روبرو بشه وبازیکن های مثل علی فرخ منش ٫ ارسلان کاظمی و حامد حدادی که کارشون شب و روز کل کل کردن با گردن کلفت های بسکتبال دنیاست٫ میتونن تیم ملی ایران رو در لحظاتی که بقیه کم میارن ٫ روی دوششون بزارن۰
یادمه پونزده٫ بیست سال پیش یک مهمونی٫ از اون مدلهایی که قدیم بهش میگفتن پارتی٫ رفته بودم که همزمان بود با بازی فوتبال تیم ملی ایران و عراق۰ آلان دقیقا یادم نمیاد که اهمیت بازی برای چی بود ولی اینقدر مهم بود که میزبان مجبور شد تلویزیونشو روشن کنه تا مهمونا بتونن بازی رو دنبال کنن. ایران اون بازی رو بد جور باخت و همین حال گیری باعث شد مهمونی به هم بریزه. ده دفیفه بعد از پایان بازی مهمونا یکی یکی با لب و لوچه آویزون مهمونی رو ترک کردن۰
حالا این داستان عید دیدنی رفتن ما خوره ها بسکتبال و همزمانی اون با بازی های نهایی دانشگاه های امریکا.آلان یک چشممون به باقلواهای روی میزه و یک چشممون به پوینت گارد دانشگاه سیراکیوز. این شد عید دیدنی در خونه خوره های بسکتبال۰
چه خوره بسکتبال هستید٫ یا با یه خوره بسکتبال ازدواج کردین٫ چه پسر بزرگتون لوستر خونه رو با توپ بسکت اورده پایین یا انگشت دختر کوچیکتون بخاطر دریبل زدن زیادی باد کرده ٫ چه اینکه شبا موقع خواب توپ بسکت بغل میکنید یا حتی فرق توپ بسکتبال رو با کدو تنبل نمیدونید٫ سال نو همه تون مبارک باشه۰
مارچ مدنس رسما شروع شده و چارلز بارکلی٫ ابر ستاره بازی های ان بی ای و تحلیل گر شبکه تی ان تی آمریکا٫به همین مناسبت در برنامه اینساید ان بی ای پنبه ورزش دانشگاهی آمریکا رو بد جوری زد. بارکلی از اون ادمهایی که حرف دل بقیه رو٫ که جرات نمیکنن بگن٫ بی تعارف میگه و براش هم مهم نیست چی به سرش میاد۰
بارکلی در این برنامه گفت که ان سی دابل ای بزرگترین آبروریزی برای بسکتبال آمریکاست چون بیشتر دانشگاه ها بچه های جوون رو به امید حرفه ای شدن در بسکتبال جذب میکنند و هیچ توجی ندارند به اینکه آیا این بچه ها هیچ وقت فارغ التحصل میشن یا نه؟ بارکلی گفت:در حال حاضر در این دانشگاه ها پنجاه درصد بازیکن های سیاه پوست و بیست درصد بازیکن های سفید پوست هیچ وقت فارق التحصیل نمیشوند! این امار جدا از معدود بازیکنانی است که در هنگام تحصیل جذب بسکتبال حرفه ای میشوند۰ او همچنین اضافه کرد مسوولین این دانشگاه ها عین خیالشون نیست که این بچه ها چپ و راست از کلاس هاشون رو غیبت میکنند و تنها اسم داشجو رو یدک میکشن و تنها عاملی هستند برای این دانشگاه ها بیلیون ها دلار پول دربیارن. با توجه به اینکه شانس حرفه ای شدن یک بازیکن دانشجو در آمریکا خیلی کمه٫ به دلیل هم تعداد زیاد دانشجو-بازیکن ها است٫ بسیاری از این جوونا عملا دارن وقتشون رو در این دانشگاه ها تلف میکنند۰
همین چند روز پیش یک سری عکس از بزن بزن های بازی فینال جام باشگاههای غرب آسیا رو تو اینترنت پیدا کردم که فکم اومد پایین! اخه من این بازی رو از تلویزیون شبکه سه بصورت زنده نگاه کردم ولی این صحنه ها توش نبود. اینجا جا داره یک ایول سنگین به برو بچه های مونتاژ تلویزیون شبکه سه بگم که چنان حرفه ای واقعیت رو جلو چشمت دوخت و دوز میکنن که ده تا فتوشاپ باید جلوشون لنگ بندازه۰
حالا هدف از این همه ابروداری و حیای ما ایرانی هاچیه؟ میخواهم یک وقت بچه های کوچیک دعوا نبینن تا بد آموزی نشه. يا میخواهیم بگیم همه بسکتبالیست ها دکتر مهندسن و وقتی دعوا میشه حداکثر به همدیگه میگن بد بد بد! راستشو بخواهید من که چهار شاخ موندم چطوره این کانادایی ها که از بچه گی همش کتک کاری های بازی هاکی (که عمرا دعوای بازی مهرام پیشش نازو نوازشه) رو شب و روز توی تلویزیون میبینند ولی مثل ما سر چهار راه برای یک بوق اضافه روی همدیگر قفل عصایی٫ زنجیر و قمه نمی کشن و فک و فامیل یکدیگر رو یاد نمیکنن۰
همه اینا رو گفتم ولی این شرم و حیای ما ایرانی هاست که منو کشته۰
بیست و خورده ای سال پیش به ماگفتن که بسکتبال در تهراداردن بالاخره خانه دار شد. منظورشون از خانه اون موش دونی بود که زیر پل دوم حافظ ساخته بودن و اسمشو گذاشتن سالن شیخ الاسلام. این سالن فقط یکطرفش جایگاه تماشاچی داشت. زمین بازی هم مثل گود زورخونه یک مترو نیم پایین تر از اولین ردیف تماشاچی های بود. فاصله خط های زمین تا دیوار اینقدر کم بود که حلقه های رو به دیوارهای دوطرف وصل کرده بودن. پارکت های چوبی زمین رو هم صاف روی بتن نصب کرده بودن. همه چیز این استادیوم به غیر از مکانش فاجعه بود.این سالن سالهای ساله که خانه بسکتبال تهران است.بعد از این همه سال دوباره بعضی ها مثل مدیر باشگاه مهرام ٫ که ظاهرا چپشان هم پر است٫ هوس سالن سازی در تهران میکنند. اسمش رو هم میخوان بگذارن اکادمی بسکتبال. با توجه به اینکه بسکتبال ایران نیاز به یک سالن درست حسابی در تهران داره٫ امیدوارم آکادمی بسکتبال آخرش نشه مثل اون موش دونی زیر پل حافظ۰
آمیدوارم هرکسی میخواد تو تهران سالن بسکتبال بزنه این توصیه های رو بخونه
پارکینگ - الان که زمین در تهران از توکیو گرون تره باید پارکینگ برای تماشاچی های رو بیخیال بشید. خیلی از استادیومهای آن بی ای مثل استادیوم کلیولند کاوالیرز و تورنتو رپتورز که در مرکز شهر قرار دارند اصلا پارکینگ ندارند. ایرکانادا سنتر٫ استادیوم تورونتو رپتورز روی ایستگاه مرکزی متروی شهرساخته شده٫و اینجوری مساله پارکینگ رو حل کردند۰
مساحت زمین - خیلی از استادیوم های مدرن بسکتبال٫ مثل قصر آبرن هیل ٫ استادیوم دیترویت پبستونز٫ بیرون شهرها تاسیس شدند و طبیعتا زمین بسیار بزرگی را به خود اختصاص داده اند. ولی بیشتره استادیوم های بسکتبال که در قلب شهر های بزرگ ساخته شده اند٫ زمین زیادی رو به خود اختصاص ندادند. آستادیوم تورنتو رپتورز که یکی از مدرن ترین سالنهای بسکتبال در دنیا است در زمینی به طول و عرض ۱۲۰ متر ساخته شده(یک چیزی تو مایه پارکینگ روبروی استادیوم شیرودی)۰
مکان - این استادیوم باید در منطقه ای تاسیس شود که از شمال به اتوبان حقانی٫ از شرق به خیابان شریعتی٫ از غرب به خیابان ولی عصر و از جنوب به خیابان حافظ محدود شود. بهترین جا برای این استادیوم جایی است که خطوط شمال جنوب و شرق و غرب مترو همدیگرو قطع میکنند۰
معماری - دوباره نرین یک استادیوم مثل سالن امجدیه یا مجموعه پنج سالن آزادی بسازید بگید سالن ساختیم. بابا جون دوران ساختن استادیوم ورزشی با جایگاه مخصوص تموم شد. این لینک رو نگاه کنید تا ببنید سالن های بسکتبال درست حسابی چه شکلی هستن۰
تعداد زمین های - این استادیوم حتما باید بیشتر از یک زمین داشته باشه۰
کف زمین - کف زمین بازی باید قابل جمع شدن باشه که بشه راحت تعمیرات ونگهداری روی انها انجام بشه. لطفا پارکت ها رو به بتن میخ نکنید۰
کاربری - اگر قراره از این استادیوم پول هم در آورده بشه باید این مکان بصورت چند منظوره ساخته بشه. منظورم این نیست روی زمین بسکتبال شونصد تا خط بکشید بگین بفرما این هم سالن چند منظوره. منظورم اینه که بشه اونجا مسابقات فوتبال سالنی٫ کنسرت موسیقی٫ تاتر٫ سخنرانی و مراسم دیگه برگزار کرد۰
ظرفیت تماشاچی - استادیوم بسکتبال ابرو دار باید بیشتر ای ۱۶ یا ۱۷ هزار نفر ظرفیت داشته باشه۰
دفاتر کاری - اگر قراره دفاتر کاری باشگاه هم اونجا باشه ٫ توروبه خدا مثل سالن شیخ الاسلام دفتر های رو چسبیده به زمین نسازید۰
هر کدوم از این نکته ها اگر بهش گند زده بشه ٫ همون بهتر که بسکتبال تهران همین روش زندگی به شکل کولی ها رو ادامه بده۰
بازی دیشب لیکرز و گلدن استیت از نظر جدول غرب هیج اهمیتی نداشت ولی منو دیشب تا ساعت یک صبح بیدار نگه داشت. دلیلش هم فقط یک دیدن بازی استفن کری٫ گار راس تازه کار تیم گلدن استیت بود.این بازیکن سال اولی است که وارد ان بی ای شده ٫ ولی یک جوری بازی میکنه که انگار چهار صد سال توی ان بی ای بوده. وقتی استیفن کری بازیکنای لیکرز رومثل آب خوردن دریبل میزد٫ سه میزد یا پاس های منجر به گل عجیب غریب میداد٫ گزارشگر های دو طرف از دهنشون آب میامد. حتی یکبار یکی از گزارشگر ها گفت: نکنه با این همه تعریف چشمش بزنیم۰آخه چطور میشه یک بازیکن تازه وارد که نه هیکل لبرون جیمز رو داره با قد صدو نود سانت در ان بی ای ٫ اونم جلوی لیکرز٫ یک جوری بازی میکنه انگار داره توی کوچه شون با بروبج محل پنج سه یک میزنه۰
بابای استفن کری٫ دل کری ٫بازیکن با سابقه ان بی ای در سالهای دهه هشتاد و نوده. تازه کاری نداریم که مادرش هم بازیکن حرفه ای تیم های والیبال بوده. استیفن کری از بچگی چشم باز کرده فقط توپ بسکتبال دیده٫ با بازیکن های حرفه ای بسکتبال نشست و برخاست کرده و تو هر تیمی که بازی کرده بهترین بوده. فکر میکنید استفن کری وقتی در سن ۲۲ سالگی به گلدن استیت پیوست چند ساعت بسکتبال بازی کرده بود.منظورم تمرین و از این حرفا نیست٫ منظورم بازی رسمیه. اگر دوست دارین درمورد رمز موفقیت آدمهایی مثل استفن کری بیشتر بدونید ملکوم گلدول٫ نویسنده کانادایی٫ یک کتاب در این مورد نوشته به نام اوت لایرز. نمیدونم این کتاب به فارسی ترجمه شده یانه اگر گیرش اوردین حتما بخونین۰
بطور خلاصه٫این کتاب در مورد رمز موفقیت آدمهایی که بطور خارق العاده در کارشو کامیاب هستن حرف میزنه و میگه همشون از یک سری موقعیت هایی استفاده کردن که در اختیار دیگران نبوده٫ مثل اینکه بابایی داشته باشی که چهارده سال بازیکن ان بی ای باشه. آما کلید اصلی یک چیز دیگه است که در موفقیت همه این ادم ها مشترکه. اونهم اینه همشون در دوران بچگی٫ نوجوانی و جوانی حداقل ده هزار ساعت در ان کاری که انجام میدن سابقه داشتن
ما که الان ادعا میکنیم بسکتبالمون جهانی شده و داریم از آسیا میزنیم بیرون ٫ چه برنامه ای داریم که بچه هامون قبل از بیست سالگی٫ ده هزار ساعت بخوره تو سرمون٫ فقط هزار ساعت بازی رسمی کرده باشن؟
این ویدیو رو از بازی های امسال پیدا کردم که به نظر من بهترین نمایش در استفاده از تحلیل های آماری برای عوض کردن نتیجه بازی در کمتر از یک ثانیه است. خیلی ها فکر میکنند این همه آمارگیر که نشستن دارند تک تک کارهای بازیکن ها را در هنگام مسابقه ثبت میکنند٫فقط برای اینه که رکورد های بازیکن ها را نگهدراند و سر دربیارند کی از کی بهتره. کی چند تا سه امتیازی زده و کی چند تا ریباند کرده. اگر شما هم اینجوری فکر میکنید سخت در اشتباهید۰
مطالعات عددی یا کوانتیتو استادیز از مهمترین شغل ها در بخش مدیریت تیمهای بسکتبال در همه جای دنیاست. کار پرسنل این بخش اینه که یک مدل ریاضی از بازی بسکتبال هر تیم بسازند و بعد با پیش بینی کردن رفتار این مدل ریاضی ٫عملکرد تیم را بهبود بدهند. مدل ریاضی بازی بسکتبال؟! پیش بینی رفتار مدل ریاضی؟! قضیه رفت بالا لیسانس۰
به زبان ساده٫ کار آماردان یک تیم اینه که از طریق جمع آوری داده ها و تحلیلشون سر دربیاره که تیم چطوری عمل میکنه و به این شکل بتونه به مربی تیم راهنمایی کنه تا چطوری تیم رو مدیریت کنه. برای مثال تیمی رو فرض کنید که گردش توپ خوبی داره (یعنی بازیکن های زیادی در هر حمله توپ رو لمس میکنند) ناگهان درصد شوت های به ثمر رسیده اش در یک بازی میاد پایین. آماردان تیم با استفاده از تحلیل رابطه آماری توپ های لو رفته به این نتجه میرسه که هر وقت این تیم دوباره پشت سرهم توپ رو لو میده٫ این مساله بطور اتومات روی چرخش توپ تاثیر میگذاره. یعنی چی؟ یعنی اینکه بازیکن ها پاس کمتری میدن تا توپ کمتر لو بره و بالطبع موقعیت شوت ضیفتری پیدا میکنند و همین باعث میشه شوت های بدتری بزنند . با دانستن این رابطه مربی به محض اینکه تیم دوبار پشت سر هم توپ رو لو میده٫ یک تایم اوت میگیره تا به بازیکن ها در مورد انتخاب صحیح موقعیت شوت (که در ظاهر ربطی به لو رفتن توپ نداره) یادآوری کنه. اگر کسی ندونه داستان چیه میگه این مربیه مخش پاره سنگ برمیداره. تیمش داره توپ لو میده این بابا در مورد انتخاب موقعیت شوت یادآوری میکنه!! البته من اینجا یک مثال ساده زدم ولی همیشه کار به این سادگی و شسته رفتگی نیست. دلیل اینکه بیشتر مربی های خارجی که توسط کشور های جهان سومی استخدام میشن٫ با خودشون یک آمار دان میبرین هم همینه. چون تا بخوان برای مسوولین بسکتبال اون کشور توضیح بدن داستان چیه٫ قرار دادشون تموم شده۰
شما تو تیمتون از آمار چطوری استفاده میکنید؟