حالا اگر حاضرين بچه یازده ساله تون رو بفرستین توی یک شهر دیگه تک و تنها زندگی کنه و هفته ای هفت روز روزی شش ساعت چپ و راستش کنن و تازه سالی خدا دلار هم بدین، يا علي. مطمنم از این به بعد به بالرین ها احترام بیشتری خواهید گذاشت.
الان که معلوم شد فینالیست های ان بی ای چه تیم هایی هستند، همه دارن در مورد دَلِس مَوریک و میامی هیت سینه میزنن. یکی نیست به اون تیم های بدبخت بیچاره ته جدول نگاه کنه و بگه اونها در چه حال و هوایی هستند. اینجاست که معرفت من قلمبه میشه و میخوام در مورد گلد استیت ووریرز بگم.
مدیران و مالکان تیم گلدن استیت که با داشتن تیمی جوان نتونستن اونجوری که دلشون میخواهد در کنفرانس غرب قد علم کنند احساس کردند که دیگه طرفداران تیم به اینجاشون رسیده. منظور از اینجا اینجا همونجایی است که وقتی ادمها کفرشون در میاد میگن به اینجامون رسیده. ابتکاری که اینها از خودشون نشون دادند این بود که یک قرار داد تنظیم کردند بین خودشون و تماشاچی های تیم. طبق این قرار داد تیم گلدن استیت ضمانت میکنه که در فصل اینده نتایج زیر برسه:
- باشگاه به مرحله حذفی رقابت های فصل اینده صعود کند.
- باشگاه در مسابقه ستارگان که سال اینده در اورلاندو برگزار میشود حداقل یک نماینده داشته باشد.
- باشگاه حداقل ۲۵ بازی خانگی را در فصل اینده ببرد.
در این قرار داده آمده است که اگر تیم نتوانست به تعهداتش عمل کند بهای بلیط های فصل بعدی (یعنی ۲۰۱۲-۲۰۱۳) به هیچ وج افزایش نیابد. به علاوه اگر تیم نتواند نتایج زیر را بدست آورد تک تک تماشاچیان جوایزی را دریافت خواهند کرد که شامل لباس های امضا شده و دیگر یادگاری هایی ورزشی منحصر بفرد خواهد بود. بلیط بازی تیم هایی نظیر میامی و شیکاگو مثل پیراشکی خسروی و شیرکاکاءو فروش میره ولی بعضی از تیم ها باید به قسم حضرت عباس متوسل بشوند.
یکی از کارهایی که ما ایرانی ها در آن استاد هستیم تقلید کردن دیگران است. این تقلید کردن اینقدر برای ما لذت بخش است که به تفریح ملی ما تبدیل شده. الان در هر جشن دولتی یا عروسی های مجاز ( زن و مرد جدا) پای ثابت برنامه های تفریحی تقلید صدای شخصیت های معروفه. اما ظاهرا برو بچ تیم هارلم گلوب تراترز - که یک تیم بسکتبال نمایشی است- از این برنامه تفریحی تقلید کرده و تقلید از ادا اصولهایی بهترین بازیکنان تاریخ بسکتبال را به برنامه خودشان اضافه کرده اند
به کوری چشم بد خواهان و لبرون ضایع کنان ( این اسم فاعل رو همین الان اختراع کردم) و همه اونهایی که میگفتن « میامی هیت یک عالمه ژنرال داره ولی هیچ سربازی نداره» - که البته معادل فارسی اش افتابه لگن هفت لگن دست شام و ناهار هیچی - الان میامی هیت به فینال کنفرانس شرق رسید
اگر چه خیلی ها (مثل خود من) معتقداند تا همینجا هم میامی هیت به اهداف سال اول تشکیل این تیم رسیده ولی خیلی های (مثل لبرون و وید و کریس باش و همه طرفداران میامی هیت) متعقدند که باید قهرمان لیگ بشن. برای این کار میامی باید از دیواری به نام شیگاگو بولز عبور کنه. شیکاگو بولز تیم اول کنفراس شرق هست ولی از اون طرف میامی سه تا از گردن کلفت ترین بازیکنان لیگ را جمع کرده
عکس العمل دو تا تیم در رویاروی با هم چگونه خواهد بود و کدام تیم پیروز خواهد بود تقریبا غیر ممکنه (خصولا بعد از اینکه دیدیم چطور تیم اول کنفرانس غرب در برابر تیم هشتم همین کنفرانس به زانو در آمد) ولی بهترین روش که میشه دو تیم را در کفه ترازو گذاشت اینه که به مچ آپ این دو تیم نگاه کنیم. منظور از مچ آب اینست که بازیکنان هم پست دو تیم را از دیدگاه های مختلف با هم مقایسه کنند. مچ آپ بازیکنان اصلی دو تیم از نظر من به این شکله:
دوین وید -میامی دربرابر درریک روز -شیکاگو
درریک روز با ارزش ترین بازیکن لیگ است. این بازیکن یکی از سریعترین بازیکنان حاضر در لیگه و قدرت بدنی باور نکردی در کنترل توپ در هنگام برخورد با بازیکنان بزرگتر از خودشه. درک روز از همه جای زمین تهدید محسوب میشه و پنالتی زن بسیار قهاری است. دوین وید قد بلند تری داره، تجربه بازی در مرحله و پلی اف و تجربه قهرمانی ان بی ای را دارد. به راحتی میتونه از تله دفاع فرار کنه
لبرون جیمز - میامی دربرابر کارلوس بوزر-شیکاگو
کارلوس بوزر از جمله بازیکنان نخبه ایست که بازییش در حمله بگیرنگیر دارد. تجربه فراوان در بازی های پلی اف دارد. به خوبی میداند چگونه زیر حلقه حرکت کند و خطا بگیرد. نسبتا بازیکن کندی است ولی مدافع قهاری است. لبرون جیمز یکی از پرقدرت ترین بازیکنان این لیگه. سرعت و قدرت پرش این بازیکن برای کسی با ابعاد فیزیکی او در لیگ ان بی ای بی مثال است. لبرون جیمز از معدود بازیکنانی در ان بی ای است که میتواند بدون کم هم تیمی هایش برای خود موقعیت حمله ایجاد کند. به احتمال زیاد لبرون بدلیل قدرت محدود حمله ای بورز، در دفاع به دوین وید در مهار درریک روز کمک خواهد کرد
کریس باش - میامی در برابر لُوال دَنگ - شیکاگو
کریس باش فورواد آل استار تیم میامی یکی از بهترین بازیکنان زیر حلقه در ان بی ای هستند. او بسیار خوب پنالتی میزد و توانایی او در جمع کردن توپ در ریباند حمله و دفاع چشم ها را گرد میکند. لوال دنگ یکی از ناشناخته ترین استعداد ها در ان بی ای است. او مدافع بسیار خوبی است. سرعتش از کریس باش بهتر است و در کنترل توپ و شوتهای سه امتیاز از کریس باش بهتر عمل کرد. اگر لوال دنگ از بیرون بازی کند و کریس باش را مجبور کند که در اطراف منطقه سه امتیازی او را دفاع کند، میامی هیت توانایی های ریباند کریس باش را از زیر حلقه از دست خواهد داد
بیگ زی یا اریک دمپیر - میامی دربرابر - جواکیم نُوا- شیکاگو
جواکیم نوا بی شک سخت کوش ترین بازیکن ان بی ای در زیر حلقه است. تلاش او در دفاع به همراه قد بسیار بلند او، جواکیم نُوا را به کابوس حمله کنندگان به حلقه تبدیل کرده. توانایی های او در امتیاز آوری در زیر حلقه باور نکردنی است اما بازی بیرون از سه ثانیه اش در مجموع بر اساس فضا سازی و حرکت بدون توپ بنیان گذاشته شده. اگر چه بازیکن جوانی است ولی تجربه بازی های بزرگ در مرحله پلی اف را دارد. چه میامی از بیگ زی یا اریک دمپیر استفاده کند، شیگاگو در این قسمت از بازی لنگ خواهد زد
باید تا یکشنبه صبر کرد ساعت هشت شب صبر کرد تا ببینم در شیگاگو چه خواهد شد
This was a SMS conversation between me and a Lakers fanboy at 9:30 am April 27, after Lakers win over New Orleans in Game 5 of play off series.
Me: The thing about the Lakers is that make them a championship caliber team is that they know different ways to win. Kobe had zero shot attempt in firm quarter but they can manage keep up with New Orleans.
Lakers fan boy: Dear Mr. Flip Flop! Please make your mind about Lakers. I watched the whole game and beside two amazing Kobe dunks, the Lakers ability to control the game's pace to their advantage was phenomenon. As I said before: Don’t not underestimate heart of the champion. Kobe is world's best active player! Admit it bro!
Me: It’s not flip flop, I say things as they are. I don’t make idols like some of us. That game was not Kobe's game. I would equate that win more to Artest that Kobe. BYW, Kobe may be world's most consistent superstar but I am not sure he is the best active players.
Lakers Fan boy: No No Sir. I fyou watched the game and not just the highlights; you would know exactly how Kobe changed the dynamics of the team and the arena and got fans more engaged in the game. Reggie Miller said: It's amazing how one play can change things around...If you call me who idolize, I have to sau I may idolize but you are secretly (Or obviously) obsessed with Kobe! You cant get him out of your mind and would like to talk, comments or write about him...
Me: That was of the few game I watched to the last minute that night (still yawing as result).I agree that Kobe dunk was truing point of the game, but the fact that the Lakers maintain the pace with NOH, allowed that turining points to be effective on the outcome of the game.
Lakers fan boy: He dunked it in your face, Kobe Hater!
Me: Dude! Let’s talk basketball here...stop this personal attacks and name calling crap. Do somthing good with NBA fluff you stored in your head for change.
Lakers fan boy: Look who;s talking? idolize? That was a cheap shot man!! truce? sure.
Me: You got it.
Lakers fan boy: I am gonna take a shower.
Me: Thanks for my morning laugh.
Lakers fan boy: Lol!
در فوتبال ما کتک کاری میشه , یارو یلخی میاد کل تیم رو منحل میکنه... اساسنامه لیگ کیلوی چند؟ فوتبالیسته رو توی مهمونی میگیرند؛ فرداش صاحب باشگاه بازیکنش رو محروم میکنه. قرارداد بازیکن و باشگاه سگ کیه؟ توی بسکتبال ما انتخابات فدراسیون برگزار میشه؛ طرف میاد همه نامزدها رو حذف میکنه؛ خودش و نوچه ها دوباره میان روی کار... قانون مانون برگ چه درختیه؟ باز دوباره توی بسکتبال ما بازی های لیگ با بازیهای بین المللی همزمان میشه؛ طرف میاد میگه اول بازی برگشت رو اجرا میکنیم بعدا اگه وقت شد و خدا عمری داد بازی رفت رو برگزار میکنم... نظم انضباط به چه درد میخوره؟ داداش ...چیز که ما باهاش مشکل داریم قانونه
امروز این بروشور قدیمی را پیدا کردم که مربوط به باشگاه گلف ریچموند در بریتانیاست . در این بروشور که مربوط به سال 1940 (وسط شیر تو شیر بمباران های جنگ جهانی دوم) است مدیران این باشگاه توضیح دادن که هنگام بازی گلف زیر بمباران آلمانی ها کلیه بازیکن ها از چه قوانینی باید پیروی کنند
چند تا از قوانین از این قراره
از بازیکنان خواسته میشه که ترکش های بمب ها را از روی چمن ها جمع آوری کنند که در هنگام چمن زنی ماشین چمن زنی صدمه نبیند
اگر در هنگام مسابقه بمباران انجام شود ، بازیکنانی که برای پناه گرفتن بازی را قطع کرده اند جریمه نخواهند شد
اگر در اثر تحرکات دشمن توپ گلف جابجا شود و یا نابود شود، توپ جدید به نزدیک ترین نقطه به مکان قبلی منتقل میشود و بازی ادامه می یابد
توپی که در حفره ایجاد شده ناشی از انفجار می افتد، باید به نزدیک ترین سوراخ به ان حفره منتقل شود. این حرکت جریمه ای برای بازیکن به همراه ندارد
ادم این چیزها رو می بینه میمونه توش که آیا ما توی همین سیاره که اونها هستن زندگی میکنیم یا اینکه داریم واسه خودمون یک جای توی هپروت وول میخوریم و پا حرفش که بیفته ادعای مدیریت جهان هم میکنیم
کریس پاول، پوینت گارد تیم نیواولینز هورنتز، این روزها به بدترین کابوس لوس انجلس لیکرز تبدیل شده. کارهای هایی که کریس پاول در این چند بازی گذشته با لوس انجلس کرده نه تنها باعث پیروزی تیمش بر لوس انجلس شده بلکه باعث بهم ریختن اعصاب بازیکنان لیکرز خصوصا کوبی شده است.
در بازی دیشب این تو تیم لحظاتی بود که کریس پاول و کوبی حسابی با هم قاطی کردند. در پایان مسابقه وقتی گزارشگر تلویزیون از کریس پاول پرسید که تو و کوبی که با هم رفیق بودین و توی المپیک پکن با هم تیم تیمی، پس چرا اینجوری کل کل میکنید؟
کریس پاول به گزارشگر جواب داد: رفاقت سر جاش، الان ما توی بازی های حذفی هستیم و اگر مادرم هم توی زمین بود همین جوری حالشو میگرفتم! این شغل ماست و نمی تونیم کوتاه بیایم.
برای ما ایرانی ها این حرف عجیب٫ غیر قابل درک و ممکنه بی ربط به نظر برسه. دلیلش هم این که در فرهنگ ما رابطه کاری و رابطه شخصی قابل تمایز نیست. همین مشکله که حس برتری جویی و رقابت در ورزش ما همیشه با چاقو کشی و لات بازی همراه میشود.
خیلی ها رو میشناسم که اصلا بازی ها مرحله دوره ای ان بی ای رو نگاه نمیکنند و یک کله از مرحله حذفی بازی ها رو دنبال میکنند. برای این تیپ بسکتبال دوستها فصل ان بی ای همش چهار ماه بیشتر طول نمی کشه ولی در این چهار ماه بهترین بازی را میشه دید.
همه بازی ها ان بی ای از تلویزیون به صورت زنده پخش میشند. بازی ها خوب در شبکه های ملی مثل ای بی سی، تی ان تی و ایی اس پی ان پخش میشند و بازی ها معمولی و الکی در شبکه های کابلی برای مشترکین کانالهای ویژه. به همین دلیل در این مرحله ممکنه در یک زمان شش تا تیم با هم بازی داشته باشند. در مرحله حذفی برنامه به این صورته که هیچ دو بازی بصورت همزمان انجام نمیشه و هر روز حداقل دوتا بازی اساسی و حداکثر چهار تا بازی سنگین رو از شبکه ها ملی نشون میدند. دلیلش هم اینه که همه شانس این رو داشته باشند که تمام بازی ها رو ببینند. حسابشو بکنید از اواخر فروردین تا اواسط تیر ماه روزی حداقل شش ساعت بسکتبال مشتی از تلویزیون پخش میشه. اونهایی که زن و بچه دار هستند باید سبک سنگین کنند که از بین این همه بازی کدوم یکی رو تماشا کنند. همین شد که راهنمای زیر را برای انتخاب اینکه کدوم بازی رو نگاه کنید نوشتم.
- همه بازیهایی که بین تیم های چهارم و پنجم دوتا کنفرانس برگزار میشه.
- اولین بازی که تیم اول جدول و تیم هشتم انجام میدن.
- بازی هایی که تیم میزبان اگر اون بازی رو نبره حذف میشه.
- اولین بازی که بهترین بازیکن تیم تازه از محرومیت یا جراحت ورزشی برگشته.
- اولین بازی بعد از بازیی که تیم قوی تر به تیم ضعیف تر به بیشتر از ۱۵ امتیاز باخته است.
- همه بازی هایی که به بازی های شش یا هفت می رسند.
خبر: در هفته ای که گذشت کوبی برایانت، اَبَر ستاره تیم لوس انجلس لیکرز، بدلیل فحاشی در بازی با تیم سن انتونیو، از سوی سازمان لیگ ان بی ای به پرداخت صد هزار دلار جریمه محکوم شد. دشنامی که وی بکار برد توهین مستقیم به هوموسکسوال ها بود
فراسوی خبر: تنها دلیلی که ان بی ای برای این دشنام جریمه سنگین صادر کرد این بود که لحظه فحاشی کوبی به طور کاملا مشخصِ، به نحوی که خواجه حافظ شیرازی هم فهمید از سوی دوربین تلویزیون شبکه ملی امریکا ثبت شد
حالا چی گفت: «فاکینگ فَگِِِِِِِِت» که معنی لغوی آن «مفعول لعنتی» یا معنی کوچه بازاری ان «بچه ک....ی» است
چرا صد هزار دلار؟: صدور جریمه های صد هزار دلاری در تاریخ ان بی ای سابقه زیادی ندارد. این مقدار جریمه اصولا هنگامی صادر میشود که فرد خاطی یا به شدت پولدار باشد، نظیر مارک کیوبن مالک تیم دلس موریکس، یا اینکه عملی خاطی به نحوی تصویر لیگ ان بی ای را در ذهن مخاطبان تخریب کند، نظیر اظهار نظر های دن گیلبرت مالک تیم کلیولند پس از جدا شدن لبرون جیمز از تیمش. تنها جریمه صد هزار دلاری که با جریمه کوبی برایانت قابل مقایسه است، حکمی است که در سال ۱۹۹۴ برای تیم شیگاگو بولز به دلیل عوض کردن شماره مایکل جوردن از ۴۵ به ۲۳ - بدون اجازه ی لیگ - صادر شد
اصل قضیه : ان بی ای به عنوان محصولی برای ساکنین شهر های بزرگ در آمریکا بازاریابی میشود. از این روی، لیگ ان بی ای باید به هر قیمتی از فضای فکری ضد هوموسکسوال که در جامعه روستایی آمریکا بشدت رایج است فاصله بگیرد. تفکر هوموسکسوال گریزی، باوری است که در ورزش فوتبال آمریکایی و مسابقات اتومبیل رانی بشدت خریدار دارد. در جامعه مرفه، شهرنشین و روشنفکر آمریکا هر نوع باور ضد هوموسکسوال مردود شناخته شده و این دقیقا همان جامعه ای است که لیگ بسکتبال آمریکا محصولش را در آن به فروش میرساند. کوبی برایانت به عنوان یکی از بزرگترین مارکهای تجاری لیگ ان بی ای، سالهاست که ابزار شماره یک بازاریابی این لیگ در جهان است. اکنون که چنین خطایی از او سر زده و بدتر از ان در پخش تلویزیونی میلیونها نفر آنرا دیدند، سازمان لیگ با نشان دادن شدت عمل در برابر نخبه ترین محصول خود، بار دیگر پیام دوری از تبعیض را به مخاطبینش برساند
یک بام و دو هوا: رد و بدل کردن چنین واژه هایی در بین بسکبتالیست های ان بی ای امری نادر نیست. تا کنون لیگ یا مدیریت تیم ها در برابر چنین رفتارهایی عکس العمل قابل درج در رسانه ها نداشته اند، اما اکنون که تصویر کوبی در هنگام دشنام دادن پخش شد، دم خروس از جیب مدیران لیگ بیرون زده و قسم حضرت عباسشان دیگر خریدار ندارد. این بود که کوبی برایانت را به عنوان گوسفند قربانی سر بریدند تا خدای نخواسته تصویر مدرن، روشنفکر و پیشترفته لیگ آن بی ای خدشه دار نشود
یکی از خواننده ها این وبلاگ هست که که هر چند وقت یکبار یک ایمیل میزنه و در مورد پیش بینی نتایج بازی های سه چهار روز آینده سوال میکنه. خیلی جالبه که یک کله هم میره سر اصل مطلب ومیپرسه به نظر شما بازی های بعدی رو چه کسی میبره. بیشتر طرفدارای یک تیم علاقه مند هستند که ببینن که نتیجه بازی های تیم مورد علاقه شون چی میشه ولی اونهایی که به نتیجه همه بازی های توجه دارند قمار بازها هستند۰
سوا از اسب دوانی, روش نظام یافته ای دیگری برای شرط بندی ورزشی در آیران وجود ندارد اما شرط بندی روی ورزش هایی نظر فوتبال آنهم در جمع دوستان و خانواده از قدیم و الایام هم رایج بوده .در خیلی از این شرط بندی ها موضوع شرط رد و بدل کردن پول نیست، بلکه چیزهایی نظیر امضا دست خطی که نشان بدهد که پرسپولیس سرور استقلال است یا پوشیدن لنگ به مدت یک سال از سوی بازنده شرط در صورت باخت پرسپولیس. اما در این سالها شنیده ام که بساط شرط بندی های ورزشی خارجی, که عموما بصورت اینترنتی انجام میشود در ایران حسابی رواج یافته است. افرادی هم هستند که در داخل و یا خارج از کشور پولها را به برندگان میرسانن و از بازندگان اخذ می کنند۰
در اینجا ضمن اعلام رسمی برائت از کلیه امور مرتبط با امر قمار در وبلاگ یادداشتهای توپ سرگردان ؛ راهکارهای زیر افزایش دقت در پیش بینی نتیجه یک بازی ان بی ای خدمت علاقمندان تاس و رولت ارایه میشود
اصل اول: همیشه به فرمت مسابقات توجه کنید . احتمال باخت یک تیم خوب به یک تیم الکی در طی فصل عادی بالاتر است اما در مرحله حذفی تیم ها تا سر حد جان رقابت میکنند و تیم قوی تر حتما برنده خواهد شد۰
اصل دوم: جایگاه تیم در جدول کنفرانس عامل شماره یک تعیین کننده است. تیم هایی که جایگاه بالاتری دارند احتمال برد بیشتری از تیم های پایین جدولی دارند۰
اصل سوم: اخبار مربوط به مصدومان و بازیکنان محروم شدگان تیم ها را از نزدیک دنبال کنید. عدم حضور یک یا دو بازیکن یا دقایق محدود بازیکنی که تازه از مصدومیت برگشته بر روی نتیجه بازی تاثیر میگذارد۰
اصل چهارم: اصولا تیم هایی که درخانه خود بازی میکنن, بدلیل مزیت میزبانی، شانس بیشتری برای برد دارند۰
اصل پنجم: شانس برد تیم هایی که در خارج از خانه بازی میکنند با طولانی شدن سفر تیم ها رابطه معکوس دارد۰.
اصل ششم: در ان بی ای همه چیز تحت کنترل ریتم است. به ریتم برد و باخت تیم ها توجه کنید. تیمی که سه بازی گذشته خود را برنده شده احتمال بیشتر برای برد بازی چهارم دارد به هم شکل تیمی که چند بازی را باخته احتمال باخت بیشتری دارد۰
اصل هفتم: گربه سیاه ها را پیدا کنید. حتی در بسکتبال هم تیمهای جوانی هست که گربه سیاه تیم های گردن کلفت خواهند شد. برای مثال اوکلاهوما ثاندر که گربه سیاه لوس انجلس لیکرز است۰
اصل هشتم: نقل و انتقالات بازیکنان، جابجایی مربیان، تغییر مالکیت یک تیم و اصولا همه اخباری که در اطراف لیگ رخ می دهد را از نزدیک دنبال کنید. این رویدادها در عملکرد یک تیم تاثیر بسیاری خواهد داشت۰
اصل نهم: سخت ترین پیش بینی ها در بین بازی تیم های رده یکسان از کنفرانس غرب و شرق است. موارد زیادی رخ داده که تیم های هم رده از دو کنفرانس تفاوت قدرت بسیاری دارند۰
توضیح لازم: وبلاگ یادداشتهای توپ سرگردان به هیچ شکل و روشی شرطبندی و قمار ورزشی را تایید و تشویق نمیکنند. اصولی که در این وبلاگ آمده است ، تنها از دیدگاه فنی مطرح شده و کاربرد های دیگری به غیر از استفاده برای شرط بندی های پولی دارد. اینجانب کارن مکوندی، هیچ گونه مسئولیتی از بابت ضررهای مالی و حیثیتی ناشی از مبادرت به قمار بر روی نتایج رقابتهای ورزشی را از سوی خوانندگان این بلاگ پست را به رسمیت نمیشناسد. همچنین از همین تریبون تمام خوانددگان خردسال را از مبادرت به هر گونه شرطبندی و قمار ورزشی شدیدآ منع میکنم۰
چند سال پیش، وقتی که کوین دورنت هنوز دانشجوی تگزاس بود، دنی اینج - مدیر باشگاه سلتیکس- در هنگام فینال مسابقات دانشگاه های آن سال ، با مادر کوین دورنت - که در آن سال از جمله مشتری دار ترین بازیکنان جوان بود- سلام و علیک کرد و دقایقی در کنار او نشست . فردای آن روز لیگ ان بی ای به خاطر همین سلام و علیک خشک و خالی او با مادر دورنت برای باشگاه سلتیکس سی هزار دلار جریمه بریدند۰
ممکن است عجیب یا احمقانه به نظر بیاد ولی قانونی در لیگ ان بی هست که کارکنان یک باشگاه عضو لیگ حق ندارند به هیچ شکل و فرمی با بازیکنان دانشگاه ها که هنوز نامشان برای یارکشی در ان بی ای ثبت نشده تماس برقرار کنند. هدف این قانون جلوگیری ازپدیده شنیع و رایج قرزدن بازیکن است۰
قر زدن بازیکن به این معناست که بشینید زیر پای یک بازیکن خوب تیم دیگر و با فرستادن پیغام و پسغام ( مطمن نیستم چنین کلمه ای وجود دارد) و در باغ سبز نشان دادن او، وی را به ترک تیمش و پیوستن به تیم خودتان ترغیب کنید. این کار شنیع در بسکتبال ما سابقه ای فراوان داشت و دارد و خدا میداند الان در بسکتبال به اصطلاح حرفه ای ما چه رنگ و و بویی گرفته است. روش کلاسیک قرزدن بازیکن در بسکتبال ایران به دو شکل اجرا میشد. شکل اول بود که مربی تیم قر زننده از طریق یکی از بازیکنهای خود- که عموما از بازیکنان بچه پر روی انتخاب میشد - که دوست مشترکی در تیم مورد قر زدن دارد ، شروع به فرستادن پیغام و پسغام به بازیکن مورد نظر میکرد. مزیت این روش آن است که اگر گند قضیه در آید و مربی تیم مورد قر زدن شاکی میشد، مربی قر زننده از تکنیک دیوار حاشا بلند است استفاده میکند و کلا زیر همه چیز خواهد زد. در این روش چون شواهدی دال بر مکالمه مستقیم بین طرفین قر زدن وجود ندارد عموما به راحتی قابل انکار است. عیب بزرگ این روش این است که در بسیاری از موارد خیلی طول میکشد. روش دوم ، که مختص مربیان برجسته بسکتبال بود به این صورت اجرای میشد که در هنگام انتخاب بازیکنان نخبه باشگاه های مختلف برای تیم های استانی یا ملی، مربی قر زننده، بازیکن مورد نظرش را تبدیل عزیز کرده ی حسن کبابی ( با تشکر از آقای مهندس توفیق نیری جهت نزول این ایه) میکرد. این عزیز کرده شدن در برخی از موارد به بهای به فنا رفتن تیم تمام میشد ولی چه خیالی است، وقتی هدف قرزدن یک بازیکن است هر وسیله ای قابل توجیه است. این رابطه نزدیک بین عزیز کرده و مربی مورد نظر چنان بازیکن قربانی را تحت تاثیر قرار میداد که در پایان اردوی استانی یا ملی از تیم خود استعفا میداد و به تیم جدید میپوست. تفریبا در همه موارد بازیکن قرزده شده پس از مدت کوتاهی درمیبافت چه غلطی کرده و هیچکدام از وعده ها و وعید های ارایه شده در فرایند قر زدن عملی نمیشود۰
سابقه قر زدن بازیکنان در ورزش حرفه های امریکا هم بسیار طولانی است. فیلم کله چرمی ها با بازی زیبای جرج کلونی، روایت تاریخچه ی قر زدن وزشکاران حرفه ای در آمریکا و روش های پیچیده ای که مربیان و دست اندرکاران ورزش های حرفه ای آن زمان برای انجام این عمل به کارمیگرفتند است. همین کارها بود که در قوانین مدرن ان بی ای هر گونه تماس کارکنان یک باشگاه ورزشی با بازیکنانی که امید ورود به ان بی ای دارند را ممنوع کرده۰
در آخرین سوتی، جی زی ـ خواننده معروف و مالک باشگاه نیوجرزی نتز- برای چند دقیقه وارد رختکن تیم دانشگاه کنتاکی شد تا با بچه های ان تیم خوش و بش کند. همین خوش و بش چند دقیقه ای اکنون زیر ذره بین ان بی ای قرار گرفته تا تعیین کنند که ایا این خوش و بش از مصادیق مخ زنی برای جذب بازیکن است یا خیر۰
آخرین خبر: خبر آمد که این سلام و علیک برای جی زی پنجاه هزار دلار آب خورد. تا تو باشی بازیکن قر نزنی۰
در گذشته ورزشی که در آن تعداد گلهای دو تیم هیچ گاه دو رقمی نمیشود یا ممکن است یک بازی با نتیجه مساوی خاتمه یابد، برای آمریکایی ها جاذبه چندانی نداشت، اما مرزهای امریکا نتوانست از ورود تب فوتبال به به این قاره جلوگیری کند.
شهرت ورزش فوتبال (منظور همان فوتبال پایی خودمان است) در آمریکا، بخصوص لیگ برتر انگلستان، به حدی است که حتی ورزشکاران حرفه ای دیگر ورزش ها را به سرمایه گذاری در این لیگ ترغیب کرده. لبرون جیمز، فوروارد تیم میامی هیت و یکی از بهترین بسکتبالیست های حال حاضر جهان، دیروز جدیدترین مالک باشگاه فوتبال لیورپول شد. خبر این معامله در وال استریت جورنال به چاپ رسید ولی جزییات مالی آن هنوز فاش نشده است.
باشگاه فوتبال لیورپول، که به همراه باشگاه فوتبال منچستر یونایتد، موفق ترین و بر طرفدارترین باشگاه فوتبال جهان است. مالک اصلی این باشگاه شرکت سرمایه گذاری فن وی اسپورت گروپ است که همچنین سند مالکیت باشگاه معروف بیس بال باستن رد ساکس را نیز در پورتفولیوی خود آرشیو کرده است. این شرکت سرمایه گذاری طی قراردادی با لبرون جیمز مالکیت جزیی از باشگاه لیورپول را به او منتقل کرده است. این خرید بزرگ قدمی بلند برای لبرون در راهِ تبدیل شدن به پر درآمد ترین ورزشکار تاریخ به حساب میآید. از سوی دیگر، حضور کسی چون لبرون جیمز در هیيت مدیره باشگاه لیورپول ، طرفداران جدیدی را سرازیرِ ورزشگاه انفیلد خواهد کرد.
هفته گذشته انجمن نویسندگان بسکتبال در آمریکا جایزه شجاعت را به ارسلان کاظمی اهدا کردند. دلیل اینکه ارسلان کاظمی مورد توجه این انجمن قرار گرفت این بود که ارسلان به عنوان اولین بازیکن متولد ایران، با توجه به همه مسایل و مشکلات بین المللی ناشی از ایرانی بودن و دوری از خانواده توانسته مورد توجه مقامات لیگ دانشگاهی آمریکا قرار گیرد. بازیکن دیگری که این جایزه را به خود اختصاص داد، دختر مسلمانی است که در یکی از کالج های شرق آمریکا با حجاب در بازی های شرکت میکرد.
کسب این جایزه از سوی ارسلان در مطبوعات ورزشی و تلویزیون های خارج کشور بازتاب مثبتی داشته، اما هیچ کدام از این رسانه ها به ماهیت این جایزه و اهمیت آن در آینده ورزشی ارسلان نپرداخته بودند. مهمترین چیزی که در این رسانه ها به قصد یا از روی بی اطلاعی انعکاس صحیحی پیدا نکرد این بود که این جایزه از سوی نهاد ورزشی دانشگاهی آمریکا اعطا نشد بلکه از طرف یک نهاد حرفه ای روزنامه نگاری به ارسلان اختصاص یافت.
چه چیزی برای یک روزنامه نگار، اعم از ورزشی و غیر ورزشی مهم است؟ دراما و داستانهای احساسی.
روزنامه نگار ها میدانند که هیچ چیز به اندازه دراما و داستانهای کش دار احساسی خواننده را جذب نمیکند به همین دلیل حتی در فضای ورزشی به دنبال داستانهای کش دار احساسی میگردند. داستان جوان خارجی که از یک کشور دور آمده و اکنون در آمریکا ستاره شده٫ داستان دختر سیاه پوست مسلمانی که ، علی رغم همه مشکلات سیاهان و مسلمانان آمریکا، به دین و اعتقادات خود پایدار می ماند و ستاره بسکتبال میشود. این داستانها، قصه هایست که به فروش مجلات یا افزایش خواننده های وب سایت های ورزشی کمک میکند. آمریکایی ها شیفته داستانهایی هستند که در آن قهرمان داستان علی رغم همه مشکلات و کمبود ها مبارزه میکند و در انتها به رویای آمریکایی میرسد. نشان دادن اینکه جامعه آمریکا به همه فرصت برابر میدهد هدف اصلی این نویسنده هاست. سابق بر این پرخواننده ترین داستان ها و فیلم های سینمایی که حول و حوش موضوع بسکبتال دور میزدند در مورد این بود که چگونه یک کودک بی پدر سیاه پوست که در محله ای فقیر نشین بزرگ شده اکنون یک قهرمان پولدار و موفق بسکتبال است یا اینکه چطور یک تیم ضعیف دبیرستانی در یک شهر کوچک قهرمان ملی آمریکا میشود. این داستانها آنقدر تکرار شده که دیگر نخ نما شده اند. این نویسنده ها اکنون با چرخشی در همان داستان قدیمی، بازیکنان خارجی و آنهایی که از اقلیت های دینی آمده اند را سوژه داستانهای خود قرار داده اند.
ارسلان کاظمی بازیکنی است سخت کوش، با هوش و با فیزیک مناسب برای کسب جایگاهی خوب در بهترین لیگ بسکتبال دنیا. او نیاز قهرمانسازی داستانهای دارماتیک نویسنده های ورزشی آمریکا ندارد. آنچه او بدست آورده تنها و تنها اثر هوشمندی اش، اثر سخت کوشی و تمرکز او روی بسکتبال و تربیت بی نظیر خانواده اش است.
دنیا پر از آدمهاییست که صبح بیدار میشوند، صبحانه میخورند٫ اخبار روزنامه ها و تلویزیون رو نگاه میکنند و مواظبند که یک وقت گوشه دنیای کوچکشان خط بر نداشته باشه، همین آدمها سر کار از ترس گند زدن سعی میکنند کار های گنده گنده نکنند، اتفاقاتی که توی دنیا می افتد تنها در حدی برای انها مهم است که بدانند آیا بنزین ماشینشان گران شده یا نه، سهامی که برای سرمایه گذاری خریده اند بالا رفته یا نه و تیم ورزشی مورد علاقه شان برنده شده است یا نه. اگر از این آدمها بخواهید که برای اسباب کشی به شما کمک کنند هزار و یک دلیل خواهند آورد که چرا نمیتوانند. آین آدمها برای هر کاری باید جوابِ : برای من چی توش داره؟ رو پیدا کنند.
رضا پاکروان از این تیپ آدمها نیست. کار و زندگیش را ول میکند و به یک جزیره در افریقا میرود تا مردم محروم انجا بیاموزد که چگونه زندگی شان را از این دور باطل خارج کنند. برای آنها مدرسه می سازد. وقتی به شهرش بر میگردد برای همان افریقایی پول جمع میکند. با این پولها تا امروز سه مدرسه در آن جزیره ساخته و امروز در حال پول جمع کردن برای چهارمین مدرسه است. همه ما شنیده ایم که فرد خَیری در فلان دهات سمنان یا بهمان شهر ایلام مدرسه درست کرده است. بیشتر کسانی که در ایران لقب خَیر را یدک میکشند حاجی های بازار یا کاسبانی هستند که صبح تا شب مردم را سرکیسه میکنند و به خاطر بعضی اعتقادات مذهبی یکی دو تا مدرسه میسازند تا نامشان در محله جاودانه شود. بیشتر این ادمها با این روش میخواهند سر خدای خودشان هم کلاه بگذارند تا اگر دنیای آخرتی وجود داشت، انجا هم زبانشان دراز باشد. مدرسه هایی که رضا می سازد با پولهایی ساخته شده که قران قرانِ آن را خودش از مردم اعانه گرفته. این کار از ساختن ان مدرسه ها در افریقا سخت تر است.
رضا پاکروان کسی که با چیز های خیلی بزرگتر از خودش دَر می آفتد. با فقر و بی سوادی در افریقا دَر آفتاده. یک مدرسه، یک مدرسه، خاکریزیهای جهل و بی سوادی را در هم میکوبد. ماه گذشته او با طبیعت آفریقا پنجه در آفکند. یک تنه با دوچرخه اش با صحرای بزرگ افریقا چهره در چهره شد. او به تنهایی توانست مسیر ۱۹۲۰ کیلومتر صحرای افریقا را تنها در مدت چهارده روز رکاب بزند. سفرش را از الجزایر شروع کرد و با عبور از کشور های نیجر٫ لیبی٫ مصر سفرش را در شمال سومالی خاتمه داد. در طی این مسیر با طوفان شن٫ گرمای وحشتناک٫ سرمای استخوان شکن٫ جیره غذایی محدود و خطر دستگیر شدن در هرج و مرج شمال افریقا دست و پنجه نرم کرد. طبق اطلاعات بدست آمده از دستگاه جی پی اس دوچرخه اش٫ او رکورد سریعترین عبور از صحرای افریقا با دوچرخه را شکسته است و اکنون منتظر تایید سازمان جهانی گنیس است که او را به عنوان رکورد دارد جهان معرفی کند.
آنهایی که مثل رضا پاکروان، برای توجیه کارهایشان سوال : برای من چی توش داره؟ را نمی پرسند، دنیای ما را عوض خواهند کرد.
او اهل تهران است، اکنون در لندن زندگی میکند کارش تحلیل های مالی است. رضا پاکروان عضو سابق تیم بسکتبال ظفر شمیران و پرسپولیس تهران بود.
برای دنبال کردن کارهایش به اینجا بروید