تالار مشاهیر بسکتبال چیست؟
تالار مشاهیر بسکتبال امریکا موزه تاریخ ورزش بسکتبال است که در شهر اسپرینگ فیلد در ماساچوست امریکا در سال هزار و نهصد و پنجاه و نه تاسیس شده. نام رسمی این موسسه «موزه یادبود نیسمیث» است. این موزه در جایی تاسیس شده که یک قرن پیش بسکتبال در این توسط جیمز نیسمث ،معلم کانادایی، اختراع شد. در امریکا تالار های مشاهیر بسکتبال ایالتی هم وجود و فیبا هم تالار مشاهیر دارد اما این موزه معتبر ترین و ابرومند ترین ارشیو مستندات و یادبود های ورزش ماست. معرفی شدن در این تالار و ثبت نام به عنوان عضو این تالار از بالاترین افتخارات ورزشی در جهان بسکتبال است
چند نفر عضو تالار مشاهیر بسکتبال هستند؟
تا پارسال سیصد و شصت و پنج نفر عضو تالار شدند. این افراد شامل ورزشکار، نویسنده روزنامه نگار ورزشی، مربی، معلم ورزش، مدیر ورزشی، داور، مدیر موسسه کالاهای ورزشی، اجنت ورزشی و دیگر مشاغل مربوط به ورزش بسکتبال هستند. بسیاری از اعضای این تالار امریکایی نیستند و بسیاری هم از بسکتبال اماتوری امده اند. امشب هم هجده نفر دیگر عضو این تالار میشوند که در بین انها استیو نش، ری الن، گرنت هیل و جیسون کید مشهورترین ها هستند.
چطوری شخصی عضو تالار میشود؟
این تالار هفت کمیته بررسی و تحقیق دارد که چهار کمیته ان مسول شناسایی و تحقیق در مورد اعضای جدید است. این چهار کمیته شامل کمیته امریکای شمالی، کمیته بین المللی، کمیته زنان و کمیته شناسایی پیش کسوتان (پیش کسوت کسی است که حداقل سی و پنج سال از دوران بسکتبالش گذشته باشد). نامزده هایی که حداقل هفت رای از کمیته امریکای شمالی بگیرند (پنج رای برای کمیته های دیگر) وارد مرحله بعدی یا مرحله افتخاری میشوند. در این مرحله یک کمیته دوازده نفری از اعضای هفت کمیته به اعضای افتخاری رای میدهند و کسانی که هفتاد و پنج درصد رای را بیاورند سال اینده به تالار خواهند پیوست. این تالار تنها کسانی که را در نظر میگیرد که حداقل سه فصل کامل از بازنشستگی ورزشی انها گذشته باشد. از دو سال دیگر شرط عضویت برای مربیان حداقل سن شصت سال است.
معنی عضویت در تالار مشاهیر چیست؟
کسی که عضو تالار مشاهیر میشود به این معنی است که نامش در کتاب تاریخ بسکتبال برای همیشه ثبت میشود. کسانی که موفقیت های به سزای در بسکتبال داشتند، انهایی که برای بسکتبال کار مهمی کرده اند، کسانی که در تحول ورزشی بسکتبال نقش مهمی ایفا کردند و نهایتا انهایی که بسکتبال بخاطرشان ورزش بهتری شد به تالار میپوندند. عضویت در تالار مشاهیر یک نشان افتخاری است، مثل مدال ملی و حقوق و مواجب خاصی ندارد اگر چه کسانی که عضو تالار مشاهیر هستند مورد توجه رسانه ها قرار میگیرند و از انها درخواست حضور در مراسم مختلف میشود و از این طریق زمینه درامد زایی جدیدی برای انها بوجود میاید. در امریکا رسم است که وقتی کسی که عضو تالار مشاهیر است در جایی معرفی میشود اینکه او از اعضای تالار است قبل از نام او عنوان میشود. مثل عناوینی چون دوک و سر در اروپا.
ایا تالار مشاهیر جوایز دیگری به غیر از عضویت دارد؟
بله. تا امسال تالار مشاهیر یادبود نیسمث ده جایزه جنبی دیگر تاسیس کرد که به شرح زیر است.
مردان
جایزه باب کوزی: جایزه مخصوص پوینت گارد ها
جایزه جری وست: جایزه مخصوص شوتینگ گاردها
جایزه جولیوس اروینگ: جایزه مخصوص فوروارد های کوچک
جایزه کارل ملون: جایزه مخصوص فوروارد های قدرتی
جایزه کریم عبدل الجبار: جایزه مخصوص سنتر ها
زنان
جایزه ننسی لیبرمن: جایزه مخصوص پوینت گارد ها
جایزه ان میر دریزدل: جایزه مخصوص شوتینگ گاردها
جایزه شریل میلر: جایزه مخصوص فوروارد های کوچک
جایزه کترینا مکلین: جایزه مخصوص فوروارد های قدرتی
جایزه کریم لیزا لزلی: جایزه مخصوص سنتر ها
مراسم معرفی و اعطای جایزه چند وقت یکبار انجام میشود؟
این مراسم هر سال در ماه سپتامبر در محل موزه انجام میشود و بخش معرفی اعضا در تلویزیونهای امریکا بطور زنده پوشش داده میشود. حضور برای عموم با خرید بلیط در این مراسم ازاد است. خارج از مراسم معرفی اعضا این موزه در تمام سال برای بازدید کنندگان باز است.
سوال: مرکز بازبینی ان بی ای کجاست و کارش چیست؟
جواب: مرکز بازبینی ویدیویی ان بی ای در سال دو هزارو سیزده تاسیس شد و از فصل چهارده-پانزده رسما اغاز به کار کرد. این مرکز در شهر سکاکس در نیوجرزی، نزدیک به دفتر مرکز لیگ، است. شهر سکاکس به این دلیل انتخاب شد که هم نزدیک دفتر اصلی لیگ است و هم نزدیک به بزرگترین سرور های ساحل غربی که به وال استریت سرویس میدهند است. این مرکز با خطوط انحصاری ارتباطی به هر بیست و نه استادیوم ان بی ای در امریکا و کانادا متصل است. مرکز بازبینی هفده اپراتور و بیست ایستگاه کاری دارد و همزمان میتواند پانزده رویداد مختلف را بررسی کند. هدف این مرکز پشتیبانی از تصمیم داوران ان بی در طول فصل عادی و پلی اف است.
سوال: ایا مربیان میتوانند درخواست بازبینی کنند؟
.جواب :خیر. در ان بی ای داوران هستند که بر اساس شروط پانزده گانه میتوانند درخواست بازبینی بدهند.
سوال: شروط پانزده گانه بازبینی ویدیویی چیست؟
جواب: داور میتواند برای حصول اطمینان حکم صادره در شرایط زیر درخواست بازبینی بدهد. یک) ایا توپ گل شده در پایان هر کوارتر در زمان قانونی بازی بوده یا زمان خاتمه یافته؟ دو) ایا خطای رخ داده شده در پایان هر کوارتر در زمان قانونی بازی بود یا بازی خاتمه یافته بود؟ سه ) هنگامی که بازیکنان دعوا میکنند تا بررسی کنند کی زد و کی خورد. چهار) در هر زمان در طول بازی برای تعیین خطای فلگرنت از خطای عادی. پنچ) زمانی که داوران در انتهای هر کوارتر تصور میکنند ساعت بیست و چهار ثانیه خراب یا اشتباه است. شش) هنگامی که روی شوت زن خطا میشود برای اینکه تعیین کنند شوت زن پشت سه بود یا نه؟ هفت) خطای پا رو خط برای اوت در دو دقیق اخر بازی و دو دقیقه وقت اضافه هشت) برای تعیین اینکه توپ قبل یا بعد از خاتمه بیست و چهار ثانیه گل شد نه) هنگامی که داور در مورد خطای کلیر پث یا خطای دفاع روی گل مفت مطمن نیست ده) وقتی بازی خر تو خر میشود و داور مطمن نیست کدام بازیکن باید پنالتی بزند یازده)هنگامی که داور مطمن نیست توپ حلقه را لمس کرده یا نه تا بیست و چهار ثانیه تمدید شود دوازده) در موقعیت شارژ و خطای بلوک برای اینکه تعیین کنند ایا مدافع داخل یا خارج از نیم دایره شارژ ممنوع بود یا نه سیزده) در دو دقیقه پایانی بازی برای تعیین گل تندینگ چهارده) برای تعیین خطاهی دور از توپ پانزده) هنگامی که داوران مطمن نیستند تعداد بازیکنان داخل زمین کم یا زیاد است.
سوال: بازبینی چقدر طول میکشد؟
جواب: طبق قانون بازبینی نباید بیشتر از دو دقیقه طول بکشد. در مواردی که درگیری در زمین رخ داده یا بازی منجر به اخراج یک یا چند بازیکن است ممکن است فرایند بازبینی طول بکشد.
سوال: هنگام بازبینی چه کسی تصمیم میگیرد داور زمین یا داور مرکز بازبینی؟
جواب: تنها داور زمین حق درخواست بازبینی را دارد. اما وقتی بازبینی انجام میشود این داور مرکز بازبینی است که حکم صادر میکند و داور زمین مسول اعلام حکم است. داور زمین و داور مرکز بازبینی از طریق مانیتور کنار زمین و میکروفون و هدفون با هم گفتگو میکنند. تنها در موارد خطای غیر ورزشی و زد خورد در زمین این داور زمین است که پس از بازبینی حکم صادر میکند.
سوال: اگر ارتباط سالن با مرکز بازبینی قطع بشه چی؟
جواب: داوران حق دارند از امکانات شبکه های تلویویزنی حاضر در زمین استفاده کنند و حکم صادر کن.
فردا شب مراسم یارکشی (درفت) ان بی ای برگزار خواهد شد. این مراسم که تعیین کننده آینده تیم های ته جدولی است از سوی بسیاری از علاقمندان بسکتبال زیر ذره بین است. در لیگی که یک ابر ستاره میتواند آینده یک تیم را تغییر دهد انتخاب بهترین بازیکن برای یک تیم مساله مرگ و زندگی است. منطق این سیستم یار کشی به این گونه است که تیم های ضعیف بازیکنان قوی را بکشند تا کل لیگ از نظر قدرت برابر شود. اما این یار کشی چگونه انجام میشود؟
یارکشی ان ان بی در دو مرحله اصلی انجام میشود. مرحله اول رده بندی تیم هاست و مرحله دوم انتخاب بازیکنان است. در مرحله اول که رده بندی تیم ها برای نوبت یار کشی است تنها تیم هایی مجاز به شرکت هستند که در فصل قبلی به مرحله حذفی راه نیافته اند. سپس لیگ ان بی ای بین تیم هایی ته جدولی مراسم قرعه کشی برگزار میکند تا تعیین شد کدام تیم اولین تیمی خواهد بود که یار میکشد. این قرعه کشی به شکلی طراحی شده که شانس برنده شده مقام اول برای تیمی که در پایین ترین جایگاه جدول قراردارد بیشتر از بقیه است . البته این به این معنا نیست که همیشه تیم ته جدولی در این قرعه کشی برنده میشود . برای نمونه در همین فصل گذشته تیم شارلوت باب کتز که پایین ترین تیم جدول بود برنده قرعه کشی نشد و تیم نیواورلینز هورنتز که دومین تیم از ته جدول بود قرعه را برد. وقتی تیمی قرعه را میبرد اولین گروهی است که یار میکشد و بقیه تیم ها به ترتیب رده بندیشان در جدول مسابقات سال قبل از پایین ترین تیم تا بالاترین تیم در یارکشی نوبت خواهند گرفت
دومین بخش یارکشی ان بی ای که همیشه بعد از فینال ان بی ای انجام میشود مرحله است که تیم ها بر اساس رده بندی شان بازیکنان را انتخاب میکنند. در این مرحله شصت بازیکن واجد شرایط برای حضور در یارکشی ان بی ای به دو گروه دور اول و دور دوم تقسیم میشود. این شصت بازیکن هم بر اساس ارزیابی های کارشناسان و اسکاوتهای ان بی ای رده بندی میشوند و تیم ها بر اساس این رده بندی و نیاز تیمشان یکی یکی یار میکشند. بدیهی است که بازیکنانی که در دور اول قرار دارند بازیکنانی بهتری از انهایی که در دور دوم هستند شناسایی شده اند. اینکه چه تیمی چه بازیکنی را خواهد کشید تا اخرین لحظه برای عموم اعلام نمیشود ولی بسیاری از کارشناسان پیش از انجام یارکشی پیش بینی هایی میکنند که تا 90 درصد صحیح است . به این پیش بینی ها ماک درفت یا یارکشی قلابی میگویند . نمونه این یارکشی قلابی را برای فصل آینده در این جا ببینید
در دو روز گذشته بازی های پلی اف ان بی ای برای اولین بار در تاریخ تلویزیون ایران (چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب) بصورت زنده پخش شد. من هم مثل شما هیجان زده هستم ولی شاید کمتر کسی از شما دوستداران بسکتبال بدانید انجام این کار در تلویزیون جمهوری اسلامی چقدر سخت است. برای اینکه به بزرگ بودن و سخت بودن این کار پی ببرید باید قضیه را برایتان باز کنم
جدا از اینکه بسکتبال ورزشی امریکایی است و کسانی که صاحب اختیار تلویزیون ایران هستند میلی به پخش ان ندارند خود پخش تلویزیونی این برنامه ورزشی هم کار سختی است. بسکتبال ان بی ای مثل فوتبال اروپا نیست که داور سوت بزند بازی شروع شود و چهل و پنج دقیقه دیگر دوباره سوت بزند و بازی متوقف شود و در طول این چهل و پنج دقیقه دوربین تلویزیونی فقط یک مشت مرد را نشان دهد که روی زمین چمن دنبال توپ میدهند. بازی بسکتبال ان بی ای چهل و هشت دقیقه است اما پخش تلویزیونی آن حدود دو ساعت طول میکشد. یعنی هفتاد و دو دقیقه توقف وجود دارد و دوربین بازیکنان را نشان نمیدهد. در حین توقف بازی پخش تلویزیونی بسکتبال امریکا مطالب مختلفی نشان میدهد که به شرح زیر است
یک- برنامه های هنری دختران گروه رقص: این برنامه یکبار در هر نیمه انجام میشود. این برنامه در برنامه تلویزیونی عادی آمریکا پخش نمیشود و فقط در فید استادیوم قابل تماشا است. در مورد غیر قابل پخش بودن برنامه رقص این دختران نیازی به توضیح نیست
دو- برنامه های هنری و تفریحی دیگر: به غیر از دختران گروه رقص یا چیرلیدر ها در زمان توقف بازی برنامه های دیگری هم در استادیوم اجرا میشود که از رقص پیرزنان، مسابقه کون خیزک رفتن نوزادان، برنامه سگ دوانی و هزار چیز دیگر است که برنامه ان از پیش اعلام نمیشود به همین دلیل ممکن است ناگهان برنامه ای اجرا شود که حلال بودن است زیر سوال است
سه: گزارش گزارشگر کنار زمین: این گزارشگر در مورد مصاحبه اش با مربی یا وضعیت مصدومیت بازیکنان حرف میزند. خیلی از این گزارشگران زن هستند و لباسهایشان قابل نمایش در تلویزیون دولتی ایران نیست
چهار- گزارش های تحلیلی گران روی میز داور: این بخش از پخش تلویزیونی عموما توسط مردان کت و شلوار پوش انجام میشود که به زبان انگلیسی است و بعید میدانم کسی در ایران پیدا شود که توان ترجمه همزمان حرفهای آنها را داشته باشه. حرفهای این تحلیل گران پر است از اصطلاحاتی که معادل فارسی ندارد و شوخی هایی که برای مخاطب ایرانی معنی نمیدهد و نهایتا ملت را گیج میکند
پنچ: اگهی های تلویزیونی: این اگهی های که در لحظات توقف بازی از شبکه ها تلویزیونی ملی و محلی پخش میشود پر است از اهنگ های شاد، دختران خوشگل و خوشتراش و هزار چیز دیگر که عمرا تلویزیون ایران نشان ندهد
شش- خلاصه های لایت بازی های دیگر: این شاید تنها بخشی است که میتوان در تلویزیون ایران نشان داد
هفت: برنامه هنری تفریحی بین دو نیمه: این برنامه هنری تفرحی نسبتا طولانی ربطی به دختران گروه رقص ندارد و تقریبا هیچکدام قابل پخش از تلویزیون ایران نیست. از شعبده بازی گرفته تا ژیمناستیک، از برنامه موسیقی رپرهای قدیمی تا برنامه ورزشی گروه ترامپولین هیچ کدام برای مسلمانان حلال نیست
حالا متوجه میشود که وقتی تلویزیون ایران بسکتبال نشان میدهد و بازی با سوت داور یا تایم اوت متوقف میشود هر لحظه ممکن است یکی از این هفت تصویر غیر حلال پخش شود که پخش ناگهانی هر کدام میتواند دودمان یک گروه ادم بسکتبال دوست را به باد دهد. کافیست یه لحظه از دست برادر سانسور چی در برود و بدن های خوشتراش دختران گروه رقص روی تلویزیون دولتی ایران نقش ببندد. اینجاست که کار فقط با اخراج دو سه نفر ختم نمیشود و ممکن است کفن پوشان به صدا و سیما هجوم بیاورند و علما فرمان جهاد صادر کنند و تا وقتی کله گزارشگر بدبخت روی سینی نیاید ارام نگیرند. پخش تلویزیونی زنده بسکتبال در تلویزیون دولتی ایران کم از عبور از میدان مین ندارد و اینجاست که باید درک کنیم که این همه تصاویر تکراری و اسلو موشن های بیضوی و بی ربط که این دوستان ناچارند وسط برنامه شان ول بدهند دلیلش چیست. از من بپرسید میگویم که کارشان تا اینجا عالی بود و من برایشان یک کف مرتب میزنم
هر بار که عمر ورزشی یکی از بازیکنان درخشان لیگ ان بی ای به پایانش نزدیک میشود بحث در باب میراثی که بازیکن جا گذاشته بالا میگیرد. البته بازیکنانی هم هستند که بدلیل تاثیر انکار نشدنی انها بسکتبال حتی سالها پیش از بازنشستگی میراث شان مورد بحث و جدل قرار میگیرد. یکی از این بازیکنان لبرون جیمز بود که در هنگام جابجا شدن از کلیولند به میامی بسیاری بر این باور بودند که این حرکت میراث ورزشی اش را پایمان کرده.
میراث ورزشی یک بازیکن در نگاه اول به افتخاراتی که او در دوران حضورش در لیگ دست یافته عجین شده است. این افتخارات میتواند عناوین فردی نظیر ام وی پی و بهترین بازیکن دفاعی سال یا عناوین تیمی نظیر قهرمانی کنفرانس و لیگ باشد. باور عامه اینست که بازیکن هر مقدار عناوین بیشتر و سطح بالاتری کسب کرده باشد میراث با ارزش تری داشته، اما با نگاهی به معنای کلمه میراث در میابیم منظور از میراث یک ورزشکار آن مدال ها یا عناوینی که بر دیوار خانه اش اویخته یا جامهای قهرمانی که در ویترین اتاق کارش نگهمیدارد نیست بلکه ان چیزی است که پس از رفتنش از ان بی ای با نام او جاودانه میشود. اگر بازیکن چیزی برای به میراث گذاشتن نداشته باشد مهم نیست چند عنوان قهرمانی را قطار کرده باشد. رابرت هوری و جان سلی هر دو با تیم های مختلف هفت بار قهرمان شده اند (بیش از مایکل جوردن) و حلقه های قهرمانی رنگارنگی به دست کرده اند اما میراث انها یک هزارم میراثی که ویلت چمبرلین با دو حلقه قهرمانی برای ما به جا گذاشت نبوده و نیست
بازیکنانی که حضورشان در ان بی ای، مستقل از افتخارات و تعداد حلقه های قهرمانی، باعث و بانی تغییر مثبی در ورزش بسکتبال بوده آنهایی هستند که میراث جاودانه دارند. از بیل راسل شروع کنیم. میراث بیل راسل ۱۱ حلقه قهرمانی او نیست. میراث واقعی این مرد مبارزه ای بود که در دوران ورزشی در باب احقاق حقوق مدنی سیاه پوستان امریکا کرد. او که توانست اولین سرمربی سیاهپوست سفید ترین تیم ان بی ای (باستن سلتیکس) باشد نشان داد که سیاهپوستان قابلیت های ذهنی مشابهی با سفید ها دارند. ویلت چمبرلین با توانایی بدنی خارج العاده اش، که زمینه ای حضور ورزشکارانی که بهترین توانایی بدنی را داشتند به بسکتبال فراهم کرد، باعث شد خطوط زمین بسکتبال برای او عوض شود. بدلیل توانای او در پرش و قد بلندش ان بی ای در سالهای حضور او مجبور شد محوطه سه ثانیه را عریض تر کند تا او را از حلقه دور نگهدار. بزرگترین میراث لری برد این بود که نشان دهد سفید پوست ها هم میتوانند به اندازه سیاهان سر سخت و رقابت طلب باشند. به لحاظ فنی لری برد پدر بزرگ همه سه امتیازی زنان تاریخ است و اهمیت شوت راه دور در بسکتبال و اینکه فوروارد کوچک مدرن چه دامنه شوتی باید داشته باشد را او تعیین کرد. در همین دوران مجیک جانسون نشان داد که کلیشه پوینت گارد که بازیکی کوتاه قد است و باید به دیگران پاس بدهد تا امتیاز بیاورند را در هم شکست . مجیک که با قد بلند و دست به توپ باورنکردی میتوانست در هر پنچ پست بسکتبال بازی کند و یکی از امتیاز اورترین بازیکنان تیم باشد. شاید داشتن پوینت گاردهای امروزی را مدیون میراث مجیک جانسون باشیم.
و اما مهمترین بسکتبالیست تاریخ معاصر ما، مایکل جوردن، میراثی که برای ایندگان گذاشت بسیار فراتر از شش حلقه قهرمانی است. پیش از مایکل جوردن هم بازیکنان بی همتایی در لیگ بودند که بازی خارق العاده و امتیاز اوردی باورنکردنی داشته اند (نظیر اسکار رابرتسون) اما انچه مایکل جوردن را از دیگران جدا میکند اینست که او استاندارد جدیدی برای رقابت طلبی و سر سختی بنا نهاد. استانداردی که ابر ستاره هایی چون کوبی برایانت میراث دار ان شدند. سرسختی ذهنی و توانایی گذاشتن تیم بر دوش چیزی بود که پس از مایکل جوردن به عنوان یکی از مهمترین خصیصه های از هر ابر ستاره انتظار میرود.
میراث ابر ستاره های بسکتبال امروز ما تنها با انچه در زمین بسکتبال انجام داده اند و اثری که روی بهتر شدن این ورزش زیبا داشته اند محدود نمیشود. اکنون که در دوران شبکه های اجتماعی هستیم این ابر ستاره ها میتوانند تاثیرات اجتماعی مهمی هم داشته باشند. نمونه بارز این تاثیرات خارج از زمین بسکتبال فعالیت های عام المنفعه و خیریه لبرون جیمز و فعالیت های اجتماعی و ملی یاوو مینگ است. لبرون جیمز به عنوان جوانی که از عمق فقر انهم از یک شهر دور افتاده به شهرت و ثروت رسیده با فعالیت های چندجانبه اش در زمینه بهبود وضعیت اجتماعی جوانان و کودکان امریکایی و برقراری بورسیه دانشگاهی نشان داد که یک ورزشکار میتواند روی زندگی میلیون ها نفر تاثیر مستقیم داشته باشد. همینطور یاوو مینگ که سمبل موفقیت ورزشی برای صد ها میلیون جوان چینی است تقریبا تمام وقتش را برای توسعه ورزش و ارتقا اهمیت بسکتبال در چین صرف میکند.
نقش قهرمانی ها ، عناوین ام وی پی و دیگر مقام های پر زرق و برقی از این دست تنها عاملی است که توجه جهان را به ورزشکار معطوف میکند. اینجاست که ورزشکار باید میراثی از به جابگذارد که پس از رفتنش از ورزش و شکسته شدن رکورد هایش هنوز هم نام او به عنوان بخشی جدانشدنی از این زیباترین ورزش به یاد همه بماند.
خیلی از دوستانی که صفحه فیسبوکی توپ سرگردان را دنبال میکنند بین ۱۴ تا ۲۴ سال هستند و احتمالا قدیمی ترین کفش بسکتبالی که پای یک بازیکن دیده اند نایکی ایرجوردن قدیمی است. سابقه کفش بسکتبال به خیلی قبل از نایکی ایرجوردن و اصولا شرکت نایکی میرسه
بسکتبال در سال ۱۸۹۱ اختراع شد ولی تا سال ۱۹۱۷ بسکتبالیست های دنیا با جای کفش بسکتبال با گالش و گیوه و چیزهایی شبیه این بسکتبال بازی میکردند. با توجه به اینکه از همان روزهای اول هم بسکتبال در سالنهایی با کف چوبی بازی میشده همیشه برایم سوال بود که این بندگان خدا این ۲۶ سال را چطوری گذروندند و لیز نخوردند. در سال ۱۹۱۷ یه بسکتبالیست به نام چاک تیلورکه بچه ایندیانا بود پیش خودش گفت این مسخره بازی را دیگه نمیشه تحمل کرد و شروع به پوشیدن کفش های به نام آل آستار کانورس کرد. شرکت اسپالدینگ (همونی که توپ درست میکنه) حدود بیست سالی بود کفش هایی تولید میکرد که یه جورای بدرد بسکتبال میخورد ولی تا آن موقع کسی چیزی به نام کفش مخصوص بسکتبال نمیشناخت و تنها چیزی که یک جوری هایی بدرد بسکتبال میخورد کفش آل استار از شرکت کانورس بود
چاک تیلور از ادمهایی بود که هر جا میرفت مخ ملت را میزد و یک جورهایی همه باهاش حال میکردند. سال ۱۹۲۱ چاک تیلور رفت شیکاگو و شد کفش فروش شرکت کانورس. هنوز یک سال نگذشته بود که چاک تیلور یقه طراحان کفش آل استار را گرفت و گیر و گاز کفش ها را به آنها گوشزد کرد. بهشون گفت که چطوری کف کفش را انعطاف پذیر تر بسازند و ساق کفش چقدر باید بلند باشه که بدرد بسکتبالیست ها بخوره. از عجایب این کفش این بود که دور تا دور کفش دوختی نداشت و همین باعث میشد که انعطاف پذیری اش بیشتر شود. طراحان کانورس هم که شدید با چاک تیلور حال میکردند هر چی گفت گوش دادند و شروع کردند به تغییرات. چاک تیلور هم شروع کرد دور آمریکا چرخیدن و فروختن این کفش به امت. چاک تیلور اینقدر کفش فروخت که از سال ۱۹۳۲ اسم چاک تیلور را روی دایره لاستیکی که روی داخل ساق کفش نصب میشد چاپ کردند و کانورس چاک تیلور متولد شد. چاک تیلور که ظاهرا زن و زندگی نداشت یک کادیلاک سفید داشت که توی صندوق عقبش پر بود از کفش کانورس و دور امریکا میچرخید و کفش میفروخت. یقه مربیان دانشگاهی و تیم های دبیرستانی را میگرفت و بهشون کانورس میفروخت. اون موقع ان بی ای نبود ولی بعد که ان بی ای شروع شد حرفه های ها هم چاک تیلور باز شدند. کانور حقوق خوبی به چاک تیلور برای فروش کفش میداد ولی او هیچ پورسانتی از ۶۰۰ میلیون جفت کفشی که اسمش روش بود نگرفت. اگر گرفته بود تا حالا پونصد بار پولدار تر از مایکل جوردن بود. اینجوری بود که کانورس چاک تیلور را دو دره کرد ولی ظاهرا او خیالی برایش نبود
سال ۱۹۳۶ که بسکتبال ورزش المپیکی شد کفش چاک تیلور سفید ساق بلند به بازار آمد که پرفروش ترین کفش ورزشی جهان شد. چاک تیلور هزار تا کار دیگر هم میکرد. چون همه مربی های را میشناخت هر دانشگاهی میخواست مربی استخدام کنه به چاک تیلور زنگ میزد. واسه خودش یک پا اجنت شده بود. در دوران جنگ جهانی دوم مشاور آمادگی بدنی ارتش امریکا شد و همین باعث شد کانورس چاک تیلور کفش ورزشی رسمی ارتش امریکا بشود. در سال ۱۹۶۶ کمپانی کانورس ۸۰ درصد بازار کفش ورزشی را در دست داشت. چاک تیلور در ۱۹۶۸ بازنشسته شد و در ۱۹۶۹ هم در فلوریدا فوت کرد
اگر چه این روزها هیچ بسکتبالیستی از ترس مصدومیت مچ و بقیه جاهای دیگه پا جرات نمیکند با کانورس چاک تیلور در بازی های رسمی به میدان بیاید ولی هنوز هم این کفش، با همان طرح کلاسیک ، جز پرفروش ترین کفش های ورزشی جهان است که ژیگول ها به پا میکنند. بسیاری از کلوپ های شبانه و دیسکو های دنیا که پوشیدن کفش ورزشی را برای مراجعین ممنوع کرده اند کانورس چاک تیلور را از این قاعده مستثنی کرده اند. کانورس چاک تیلور اکنون کفش رسمی هیپستر ها در روزهای اخر هفته است
پول یا علف خرس: تیم لوس انجلس کلیپرز به بهای 28 میلیون دلار در سال 1984 توسط دانلد استرلیگ خریداری شد. از همان سال این تیم یکی از جوک های ان بی ای بود و هیچ کس ادم حسابشان نمیکرد تا دو سال پیش. سال گذشته تیم میلواکی باکس به بهای نزدیک پانصدمیلیون دلار فروخته شد و این بالاترین مقداری بود که برای یک تیم بسکتبال تا ان روز پرداخته شد. از هنگامی که بحث فروش کلیپرز بالاگرفت عدد های تخمینی همه حول و حوش یک میلیارد دور میزد. اما وقتی پیشنهاد دو میلیارد دلاری استیو بالمر، مدیر اسبق مایکروسافت ، پذیرفته شده معلوم شد در این مزایده عدد دوم یک میلیاردو ششصد میلیون دلار بوده. پیش بینی میشه که میزان مالیاتی که خانواده استرلینگ باید در اثر فروش دارایی هایشان پرداخت کنند بالغ بر ششصد میلیون دلار خواهد بود. یعنی بیشتر از ارزش تیم میلواکی باکس
دانلد کجاست: دانلد استرلینگ که دو روز پیش گفت «عمرا بزارم تیم را بفروشند» در فرایند فروش این تیم هیچ دخالتی نداشته. شلی استرلینگ، همسر قانونی دانلد استرلینگ، فرایند اجرای این مزایده را به همراه لیگ ان بی ای به جلو برد. سازمان املاک و دارایی های خانواده استرلینگ، که کنترل مالکیت تیم را به دست دارد، دیروز اعلام کرد که اقای دانلد استرلینگ ظرفیت ذهنی و توانایی های مغزی اش را از دست داده است و از این روی در فرایند فروش تیم هیچکاره است. از اینجای کار به بعد فقط کافیست سازمان لیگ و 29 مالک دیگر تیم ها فرایند فروش کلیپرز را تایید کنند تا کار تمام شود
از سیاتل سوپرسانیکس چه خبر: شهر سیاتل در شمال غربی آمریکا همه شهر بسکتبالی بود. تیم سیاتل سوپرسانکیس همیشه یکی از تیم های هیجان انگیز لیگ بسکتبال بود تا اینکه چند سال پیش در اثر سو مدیریت و نبود استادیوم مناسب این تیم به اوکلاهوما منتقل شد و با تغییر نام از سوپر سانیکس به ثاندر سیاتلی ها را در خماری تیمداری گذاشت. استیو بالمر که سیاتلی است میخواهد اسطوره سوپرسانیکس را دوباره زنده کند. او که سال گذشته تمام تلاش خود را کرد که سکرمنتو کینگز را بخرد و به سیاتل ببرد تا ساعاتی دیگر صاحب تیم ان بی ای خواهد شد و یک قدم به واقعیت پیوستن رویایش نزدیک تر میشود. اما با توجه به اینکه تیم کلیپرز در یکی از بزرگترین شهر های امریکا قرار دارد و این بازار بزرگ به معنی درامد بیشتر است ممکن است تصمیم استیو بالمر را از جابجا کردن تیم از لوس انجلس به سیاتل عوض کند. حتی اگر تیم به سیاتل نرود من پیش بینی میکنم برای پاک کردن خاطره تاریک دانلد استرلینگ مالکان جدید تیم اقدام به عوض کردند نام این تیم بکنند.
در اینکه لیگ ان بی ای از همه نظر یکی از پیشرفته ترین لیگ های دنیاست شکی نیست. در حالی که پرطرفدار ترین رویداد ورزشی جهان ، جام جهانی فوتبال، هنوز گرفتاری داوری های عقب افتاده از جمله عدم تشخیص گل و افساید است لیگ ان بی ای مدتهاست که از امکانات ویدیوی پخش مجدد برای نهایی کردن رای شان در بازی های نزدیک استفاده میکنند۰
طبق قانون فعلی در لیگ هر دو تیم و داور مجاز هستند که درخواست بازبینی ویدیویی تمام قضاوت های دو دقیقه اخر بازی باشند. اگر چه در موارد بسیاری این بازبینی ویدیویی باعث بهتر شدن بازی و عادلانه شدن قضاوت شده است اما گرفتاری های خودش را هم دارد. یکی از این گرفتاری ها چیزی است به نام « بازبینی بدون نتیجه». بازبینی بدون نتیجه هنگامی است که داوران نمیتوانند با تماشای رویدادی منجر به خطا تصمیمی قطعی بگیرند. در چنین شرایطی داوران همان قضاوتی که در بازی اتخاذ شده را نهایی اعلام میکنند. اگر چه بازبینی بدون نتیجه یکی از مشکلات استفاده از ویدیو است اما با بکارگیری دوربین های بهتر و بیشتر روز به روز تعداد بازبینی های بدون نتیجه کمتر میشود. در لیگ امسال شاید کمتر از ده مورد از این نوع بازبینی ها را شاهد بودیم
اما مشکل بزرگ بازبینی ویدیویی یک قضاوت زمان تلف شده بازی برای تماشاچی است. اینکه داوران بازی را متوقف کنند و به سمت میز داور رفته و در انجا از کارگردان تلویزیونی بخواهند خطای صورت گرفته در زمین را از زوایای مختلف برایشان به نمایش بگذارند و نهایتا بعد از بحث و بررسی بین سه داور قضاوت نهایی را اعلام کنند به خودی خود از هیجان بازی میکاهد و تماشاگر تلویزیونی و حاضران در استادیوم را کلافه میکند. امروز ان بی ای اعلام کرد با یک تغییر اساسی در نحوه داوری این مشکل را از پیش پا بر خواهد داشت۰
روش کار به این شکل خواهد بود که تمام بازبینی ها ویدیویی در حین اجرای بازی در مقر مرکزی لیگ ان بی ای در نیویورک صورت خواهد گرفت و نتیجه بصورت نهایی به داور زمین مخابره میشود. این بصورت همزمان بلافاصله پس از اعلام خطا یا ترن اور در زمین صورت خواهد گرفت و زمان تلف شده در داخل زمین را به حداقل میرساند. این قانون از ماه آینده اجرا خواهد شد۰
یکی ازمزایای دیکتاتور بودن اینست که هیچ کاری احمقانه یا دور از دسترس به نظر نمیرسد. یک دیکتاتور همه انهایی که کارهای او را احمقانه میخوانند یا به زندان افکنده یا سر به نیست کرده و از سوی دیگر تمام منابع کشور دراختیار دیکتاتور است پس هر چه میخواهد میکند. نیازاوف دیکتاتور ترکمنستان نام روزهای هفته را عوض کرد و همه را مجبور کرد که نام فرزندانش را به جای روزهای هفته استفاده کنند. او کلمه نان را در زبان رسمی کشور با نام مادرش جایگزین کرد. معمر قذافی دیکتاتور سابق لیبی گروهی از زیباترین زنان را به عنوان محافظان شخصی خود ( و احتمالا خدمات جانبی) انتخاب کرده بود . او یکبار در ایتالیا جلسه سخنرانی تشکیل داده بود و از همه مانکن های لباس زیر در اروپا دعوت به عمل آورده بود. در این سخنرانی قذافی به هر کدام از این دختران زیبا یک جلد قران و مقدار زیادی پول داد تا به اسلام روی بیاورند. در عراق پسر صدام اعضای تیم ملی فوتبال را پس از شکست در بازی های اسیایی شلاق زد
اما دیکتاتور های کره شمالی در میان دیکتاتورهای دیگر دنیا واقعا نوبرش را آورده اند. از کیم ایل سونگ گرفته تا کیم جونگ ایل تا الان که نوه 28 ساله این خاندان پر شکوه در حال صاف کردن دهن مردم بیچاره کره شمالی هستند، هر کدام داستان خودشان را داشتند و دارند. اطلاعات عمومی مردم دنیا از قطب جنوب بیشتر از کره شمالی است. در مورد این کشور تقریبا هیچ کس چیزی نمیداند جز بمب اتم و اینکه مردم از گرسنگی در حال مرگ هستند. در طی سالهای اخیر چند تن از سیاست مداران و افراد سرشناس غربی برای مدت بسیار کوتاهی به کره شمالی سفر کردند اما در این سفرها هیچ گاه یک امریکایی با رهبر کشور ملاقات نکرد؛ تا اینکه هفته پیش عجیب و غریب ترین آمریکایی به کره شمالی دعوت شد و تا با رهبر این کشور ملاقات کند
دنیس رادمن, یکی از بهترین مدافعان تاریخ بسکتبال ان بی ای و از اعضای تالار مشاهر بسکتبال آمریکا هفته پیش به کره شمالی سفر کرد و با کیم جونگ اون ملاقات کرد. این ملاقات تعجب بسیاری از تحلیل گران مسابل کره شمالی را بر انگیخت ولی اکنون که میدانیم کیم جونگ اون از طرفداران پروپاقرص بسکتبال ان ابی ای است تعجب نمیکنیم. دنیس رادمن که دو روز است به امریکا برگشته چیزهایی در مورد کره شمالی میداند که شاید تحلیل گران سی آی ای هم ندانند. در یک مصاحبه تلویزیونی دنیس رادمن گفت که کیم جونگ اون از او خواسته که به اوباما بگوید که به او تلفن کند! اما این عجیب ترین چیزی نیست که دنیس رادمن در این سفر کشف کرده. کیم جونگ اون به دلیل علاقه بسیار شدیدی که به بسکتبال دارد قوانین بسکتبال در کره شمالی را به شکلی که خودش دلش میخواهد تغییر داده تا بازی هیجان انگیز تر شود . نمونه ای از تغییرات قوانین بسکتبال در کره شمالی عبارتست از
دانک سه امتیاز دارد
شوت سه امتیازی که بصورت مغزی وارد حلقه شود ( به حلقه بسکتبال برخورد نکند) چهار امتیاز دارد
گلی که در سه ثانیه اخر بازی به ثمر برسد هشت امتیاز دارد
پنالتی که گل نشود یک امتیاز منفی در بر خواهد داشت
اگر چه در نگاه اول این موضوع که یک دیکتاتور قوانین بسکتبال را انهم به این شکل مسخره عوض میکند ابلهانه به نظر میرسد ولی اعتراف میکنم بسکتبال به شکل کره شمالی باید بی نهایت هیجان انگیز باشد, خصوصا سه ثانیه اخرش
تصور اینکه جایی در دنیا باشد که برای دختران ورزشکار بد تر از ایران باشد سخت است اما چنین جایی وجود دارد. «من فقط میخواهم دانک کنم» این آرزوی سوویز، کاپیتان نوزده ساله تیم بسکتبال دختران در سومالی است. «زمین بسکتبال شاد ترین جای دنیا برای من است» این را سوویز به عکاس دانمارکی که از بازی شان عکس میگرفت گفت. سومالی خطرناکترین و ناسالم ترین مکان این کره خاکی برای یک زن است. این دختران عاشق بسکتبال جانشان نه تنها از سوی گروه اسلام تندوری الشباب در خطر است بلکه بسیاری از سوی مردانِ خانواده های خودشان هم تهدید به مرگ شده اند۰
زندگی در دنیای تاریک جهل و نادانی، ثمره ایست که جامعه متحجر و کند ذهن سومالی برای این دختران به جای گذاشته. بختِ بدِ دختر بودن هم آنها را به قعر چنین جامعه ای فرستاده است، اما آنها شادی خود را در چهار ضلعی زمین بسکتبال و پرت کردن توپ کهنه درون سبدهای رنگ و رو رفته میبابند تا جهنم شان را برای چهل دقیقه هم که شده بهشت تبدیل کنند۰
عکس این دختران که زیرِ نگاهِ مسلسلچیِ مرد بسکتبال بازی میکنند امسال از سوی سازمان عکاسان خبری به عنوان بهترین عکس ورزشی سال انتخاب شد. این مردان مسلح از سوی گروه های غیر دولتی ورزشی در موگادیشو استخدام شده اند تا امنیت جانی این دختران را در حین بازی حفظ کنند. یان گراروپ، عکاس دانمارکی که مسابقه و تمرین این دخترانِ سومالیایی را در قالب یک دوجین عکس سیاه و سفید به تصویر کشیده فتوژورنالیست با تجربه ایست که سفرهای زیادی به کشورهای مصیبت زده و نقاط جنگی در دنیا داشته است. او برای به تصویر کشیدن کمکش اعراب و اسراییل ، بخصوص انتفاضه سال ۲۰۰۰ جوایز بین المللی عکاسی بسیاری را از آن خود کرد۰
آیا هیچ وقت به این موضوع فکر کرده اید که مدیران تیم های ان بی ای چگونه بازیکنان تیم هایشان را انتخاب میکنند؟ اصطلاح «بستن تیم» عبارتی است که این سالها جا افتاده است. اما یک مدیر ان بی ای چگونه تیمش را میببند؟ بر پایه چه اطلاعاتی تصمیم گیری میکند که چه بازیکنی را بخرد و کدام بازیکن را به تیم دیگری انتقال دهد؟
بستن تیم در قدیم به این شکل بوده که تیم ها تا جایی که میتواننستند بازیکنان ابر ستاره کنار هم میچیدند. طبیعتا هر تیمی که پول دار تر بود میتوانیست تیم بهتری ببندد. اما بعدها که در لیگ حداکثر میزان دستمزد یک تیم محدود شد ورق برگشت. این بود که تیم ها استراتژی شان را عوض کردند. روش کار به این صورت شد که تیم ها یک یا دو بازیکن با بالاترین دستمزد ممکن استخدام میکردند و به تناسب اینکه این بازیکنان در چه پست هایی هستند تلاش میکردند پست های دیگر را با بهترین بازیکنان ممکن پر کنند تا تیمشان تکمیل شود. مثلا اگر یک سنتر و پوینت گار ابر ستاره گرفته بودند، فقط کافی بود شوتیگ کار و دو فوروارد به این ترکیب اضافه شود تا تیم بسته شود.
این روش هم البته محدودیت ها و مشکلات خودش را داشته و دارد. محدودیتهایی نظیر مصدومیت ستاره ها، در دسترس بودن بازیکن هایی تکمیلی، در دسترس بودن مربیانی که به اجرایی فلفسه باشگاه ایمان داشته باشند، جریمه ها و تعلیق ها و نهایتها قراردادهای بلند مدت بدی که در سالهای گذشته بسته شده بود و تیم ها تا سالها برای پرداخت حقوق محدود باشند. همه این محدودیت ها باعث شد که تیم های ان بی ای نسب به تیم ها لیگ اروپا هوشمند تر عمل کنند
مدیران باشگاه های ان بی ای نیاز به تحلیل هایی داشتند که به انها کمک کند چگونه از بازیکنان فعلی شان ترکیب بهتری بسازند و یا از ستاره هایشان به موثر ترین روش استفاده کنند یا اینکه اگر به مهره ای نیاز دارند کدام بازیکن را جذب کنند. تیم هایی ان بی ای از نظیر آمارگیری تقریبا همان آمارهایی را که تیم های لیگ اروپا و حتی بعضی از تیم های لیگ ایران را جمع آوری میکنند آما تفاوت اصلی در نحوه استفاده از این آمارهاست. این تحلیل ها اجازه مقایسه تصویری اعداد و مقادیر را با هم میدهد و مقایسه انها معانی جدیدی از اینکه کدام بازیکن موثر است و کدام بی تاثیر به دست میدهد۰
وبسایت لیگ ان بی ای همیشه امارهایی خوبی را برای استفاده علاقمندان و تماشاگران به صورت مجانی در اختیار قرار میداد اما کمتر شده بود که آمارهای تحلیلی که مدیران تیم ها استفاده میکنند را انتشار دهند. دو هفته پیش بخش امار سایت ان بی ای تغییر فراوانی کرد و اهسته اهسته تحلیل هایی که برای مدیران و مربیان تیم ها تهیه میشود در اختیار عموم قرار داده شده . برای نمونه در این تحلیل های جدید فقط شصت و یک شاخص مختلف فقط برای امتیاز آوری در نظر گرفته شده است. یا برای بازی سازی بیست چهار شاخص مختلف وجود دارد. در لیگ های دیگر در دنیا شاخص بازی سازی میزان پاس منجر به گل است. یعنی اگر برای مثال مهدی کامرانی در یک بازی چهار پاس منجر به گل داده آمارش از آرن داوودی که دو پاس منجر به گل داده بهتر است. اما این تصویر صحیحی از بازی سازی واقعی نیست. تصویر واقعی هنگامی است که زمان مالکیت توپ را در این امار دخیل کنیم. مثل حساب کنیم که مهدی کامرانی که ۲۲ دقیقه دست به توپ بود چهار پاس منجر به گل داد ولی آرن داوودی که سه دقیقه دست به توپ بود دو پاس منجر به گل داد. اینجاست که میبینیم آرن از مهدی بسیار موثر تر است. در این لینک تعاریف بیش از صد شاخصی که در یک بازی ان بی ای تحلیل میشود فهرست شده است
اما بعضی مواقع این شاخص ها به حدی زیاد هستند که گیج کننده اند یا به حدی یک سویه هستند که گمراه کننده اند. مثلا بازیکنی در تیم هست که بیشترین امتیاز را می آورد ولی نه ریباند میکند و نه توپ میدزد. یا فقط ریباند میکند اما امتیاز نمیآورد. اینکه مجموعه پنج بازیکن در زمین چگونه کمبود های یکدیگر را پوشش دهند یکی از مهمترین اهداف که مربیان و مدیران تیم هاست و اینکه چه ترکیبی را به زمین بفرستند تا موثر باشد . این شاخص ها و نحوه تحلیل انها عموما از اسرار کاری تیم هاست ولی بعضی مواقع این تحلیل ها به بیرون درز میکند و پایه ای برای آموزش دیگر تیم ها میشود. این نمودارهای راداری که توسط یک گرافیست المانی تهیه شده نمونه ای از تصویرسازی آماری بازیکنان حاضر در مسابقه ستاره گان امسال است که بصورت دو پوستر رنگی یکی برای تیم غرب و یکی برای تیم شرق تهیه شده. در این نمودار راداری آمارهای اصلی یک بازیکن بصورت یکجا به نمایش در آمده . کافیست این آمار ها را روی کاغذ شفاف چاپ کنید و آنها را روی همدیگر بگذارید تا نقاط ضعف و قوت تیم را در یک تصویر ببنید۰
دکتر جری باس، مالک تیم تیم لوس انجلس لیکرز دوشنبه گذشته در پی بیماری طولانی در سن 80 سالگی در گذشت. اینکه جری باس در کجا به دنیا آمد، کجا تحصیل کرد و چطوری میلیاردر شد شاید از حوزه بسکتبال خارج باشد اما اینجا میخواهم در مورد تاثیری که او روی بسکتبال گذاشت حرف بزنیم
سال 1979 بود و اوضاع ان بی ای شیر تو شیر. مشکل درامدزایی برای تیم ها و معضل استفاده گسترده از کوکایین یقه لیگ را گرفته بود. شبکه های تلویزیونی ان بی ای را تحت فشار گذاشته بودند چون بازی ها به اندازه مسابقات دانشگاهی هیجان انگیز نبود. در این وانفسا جک کنت کوک مالک لوس انجلس لیکرز آخرین امضاها را زیر قرارداد فروش تیمش را به جری باس میانداخت. تیم لوس انجلس لیکرز در آن سال امتیاز درفت شماره یک را از ان خود کرده بود .در ان زمان لیکرز گارد راس خوبی داشت و جذب سیدنی مانکریف، یکی از درفت های رده بالا، میتوانست پست گارد دو را در این تیم تقویت کند. اما جک کنت کوک در اخرین کاری که قبل از واگذاری تیم به جری باس کرد، پوینت گارد جوان دیگری را از دانشگاه میشیگان به خدمت گرفت که هم لبخند زیبایی داشت و هم بی نهایت زیبا بازی میکرد. نام این جوان اروین جانسون بود
دکتر جری باس شخص بسیار خوش گذرانی بود. حضور در کلوب های شبانه کلاس بالا از تفریحاتش بود. این بود که تصمیم گرفت باشگاه بسکتبال را به شکلی اداره کند تا تماشاگران همانند یک کلوپ شبانه لذت ببرند. اصطلاحی " شو تایم " یا " ... دیگه وقت نمایشه " عبارتی بود که به نحوه باشگاه گردانی جری باس اختصاص گرفت. در باشگاه لیکرز در شروع بازی چراغ ها خاموش میشد و با اتش بازی و صدای موسیقی زنده بازیکنان معرفی میشدند. جری باس اولین کسی بود که گروه دختران رقاص را به زمین بسکتبال اورد تا در بین دو نیمه و وقتهای تایم اوت تماشاگران را سرگرم کنند. برنامه ریزی های او بود که پای ادم های معروف و هنرپیشه های هالیوود را به کنار زمین بسکتبال کشید و همین خودش جاذبه دیگری برای دیدن بازی لیکرز ایجاد کرد. این تغییرات کم کم به تیم های دیگر سرایت کرد و چهره لیگ را از یک رویداد ورزشی خشک به یک شب بیاد ماندنی برای تماشاگران تبدیل کرد
اما تغییر اصلی در نحوه بازی تیم بود. سیستم بازی " شو تایم" با شخصیت اروین مجیک جانسون بسیار همخوانی داشت. بازی های لیکرز بسیار دیدنی تر از هر تیم دیگری بود.ضد حمله های سریع، تاکید روی سرعت حمله و نهایتا همکاری مجیک جانسون با کریم عبد الجبار و جیمز ورثی در سالهای دهه هشتاد و نود مجموعه فراموش نشدنی از قهرمانی ها را برای لیکرز به همراه داشت. حضور شکیل اونیل و کوبی در قهرمانی های بعدی زیباترین بازی ها را بوجود اورد و نهایتا در سالهای انتهایی دهه دوهزار لوس انجلس لیکرزتوانست با پاو گسال و کوبی قهرمانی های اخر خود را کسب کند
دکتر جری باس استعداد عجیبی در به خدمت گرفتن افراد موثر داشت و این با روش مدیریتی اش جور در می امد. روش کار او به این شکل بود که شخص درست را برای انجام هر کار استخدام میکرد و دستش را باز میگذاشت تا او با ازادی کامل هر چه میخواهد بکند. به خدمت گرفتن مربیانی چون فیل جکسون و پت رایلی که برایش کوهی قهرمانی به همراه اوردند نمونه موفقیت امیز این سیاست بود. استخدام مدیرانی چون جری وست که کاشف استعداد های جون کوبی برایانت بود هم از مهمترین کارهای جری باس بود.
جری باس که بیشتر دارایی اش را از طریق بازار ملک به دست اورد از مکان سالن اصلی لیکرز در اینگل وود راضی نبود. این بود که در سال 1999 در قلب مرکز شهر لوس انجلس استادیومی با بالاترین استاندار های روز ساخت و خانه لیکرز را از وزشگاه دود گرفته فووروم به خانه جدیدش در استیپل سنتر جا به جا کرد. این استادیوم اکنون خانه تیم های بسکتبال لیکرز، کلیپرز و لوس انجلس اسپارک ( تیم زنان ) است .همچنین تیم هاکی لوس انجلس کینگز هم در این سالن بازی های خانگی است را انجام میدهد. این سالن همچنین محل برگزاری مراسی چون گرمی اواردز، کنسرت های بزرگ یوتو و حتی مراسم ختم مایکل جکسون است. مجموعه استیپل ستنر و نوکیا تیاتر ( که در جنب این سالن قرار دارد) مرکزیتی برای بازسازی بافت شهر کهنه و خراب مرکز لوس انجلس را نیز پدید اورده است
اکنون که فرزندان جری باس، جیم باس و جینی باس ( همسر فیل جکسون) سکان مدیریت این باشگاه را به دست دارند و تیم لیکرز در وضع بدی در جدول غرب امریکاست بسیاری معتقدند که سلطنت پر افتخارترین باشگاه بسکتبال دنیا و یکی از با ارزش ترین فرانچایزهای ورزش حرفه ای در دنیا رو به پایان یافته و شاید دوران دیگر دوران لوس انجلس کیلپرز است تا برای دهه اینده تیم اول شهر فرشتگان باشد
یکی از جاذبه های حضور در سالن های مسابقات بسکتبال ان بی ای، جدا از دختران بسیار زیبا و خوشتراش که عضو تیم رقص هستند با حرکات موزون تماشاگران را سر ذوق میآورند، موسیقی هایی است که دی جی (نواگزار) در حین بازی پخش میکند هم نقش زیادی در ایجاد فضای شاد در استادیوم دارند. این دی جی ها تلاش میکنند موسیقی هایی انتخاب کنند که مناسب لحظه های مختلف بازی باشد و به شکلی تیم خودی را تشویق کنند. در قدیم فقط یک نفر در سالن ارگ میزد و صدای ارگ از بلندگوها پخش میشد اما از سال 1995 به اینطرف همه سالن های ان بی ای به تجهزات کامل صوتی مجهز شده اند و با داشتن ایستگاه های دی جی همه موسیقی های روز را برای لذت تماشاچیان پخش میکنند. اما هیچ وقت تصور کرده اید که اگر در سالن های بسکتبال ایران بخواهیم از همین دی جی ها استفاده کنیم و بر اساس هر موقعیت بازی موسیقی پخش کنیم که مناسب ان حال باشد باید چه اهنگ هایی را انتخاب کنیم. در اینجا فهرست مقایسه ای چند اهنگی که در ان بی ای پخش میشود را با اهنگ هایی ایرانی که مناسب ان لحظات بازی خواهند ( نه لزوما مجاز) برای استفاده دی جی های ایرانی تقدیم میشود
در هنگام گرم کردن دو تیم - در سالن های بسکتبال ان بی ای اهنگ وای ام سی ای پخش میکنند. در سالن های بسکتبال ایران اهنگ جلال همتی . مهم نیست کدام یکی باشد هر چه که باشد در گرم کردن عضلات کمر و مچ دست بسیار موثر خواهد بود۰
در هنگام ورود بازیکنان به زمین - سالن های ان ابی ای اهنگ آی گات ا فیلینگ را پخش میکنند و استادیوم های ایرانی اهنگ امشب شب مهتابه ( فقط هم ورژن لیلا فروهر ) ۰
. وقتی بازیکنان از استراحت دو نیمه به زمین بر میگردند - سالن های ان بی ای اهنگ جنگ ستارگان پخش میکنند سالن های ایران اهنگ امشو شوه یاروم برازجونه
۰وقتی بازیکن تیم حریف از بازی اخراج میشود - سالن ها ان بی ای اهنگ هیت د رود جک را پخش میکنند و سالن های بسکتبال ایران اهنگ دیوونه منصور
وقتی بازیکنان تیم خودی برای گرفتن توپ روی زمین شیرجه میروند - سال ها ان بی ای اهنگ گرنید ( نارنجک) را پخش میکنند و سالن های ایران اهنگ عشق بندر (اثر جاودانه گروه سندی) بالاخص ان شاه بیتی که میفرماید: سی دختر هاجرو خودمو تو گل می پلکونوم
وقتی تیم خودی برنده میشود - سالن های ان بی ای اهنگ سلبیرشن را پخش میکنند. سالن های بسکتبال ایران اهنگ تیتراژ کارتون فوتبالیست ها
وقتی تیم خودی میبازد - سالن های ان بی ای اهنگ اوری بادی هرتس را پخش میکنند ( بعضی هاشون ) . سالن های بسکتبال ایران اهنگ دادی بر بادم
وقتی تیم خودی قهرمان میشود - سالن های ان ابی ای اهنگ وی ار د چمپیونز را پخش میکنند. سالن های بسکتبال ایران اهنگ یه حلقه طلایی معین
وقتی صحبت از شکستن رکورد در بسکتبال میشود طبیعیه که همه توجه ها به سمت ان بی ای معطوف میشه. همینطور وقتی صحبت از رکورد سه امتیازی به میان میاد اسم هیچ کس به غیر از ری الن به ذهنمون نمیرسه. اما دیروز وقتی رکورد تعداد سه امتیازی گل شده در یک بازی توسط یک بازیکن شکسته شد نه در مسابقات ان بی ای بود و نه اون بازیکن ری الن بود
ربکا گرینول، دختر هفده ساله امریکایی دیشب در یک بازی دبیرستانی در ایالت کنتاکی به تنهایی هفده شوت سه امتیازی را به ثمر رساند و با 51 امتیازی که به تنهایی اورد توانست موجب پیروزی تیمش باشد. او بیست و هشت شوت سه امتیازی زد که هفده تای انها به ثمر رسید. ربکا گرینول متولد ایندیانا است و عضو تیم ملی زیر شانزده سال امریکا بوده و در بازی های قهرمانی جهان دختران در ماه می سال گذشته قهرمان جهان شد. او همچنین عضو تیم سه به سه امریکا هم هست و در بازی های فیبا سال گذشته مدال برنز را بر گردن اویخت. وقتی گزارشگران از او پرسیدند چطور شد که این همه سه امتیاز زدی جواب داد که تیم مقابل دست به دفاع 2-3 زد و همین باعث شد برش زیر حلقه خیلی سخت بشه. من شروع کردم از بیرون شوت بزنم تا کمی دفاع باز بشه ولی خوب وقتی دیدم که شوتها گل میشه این کار را ادامه دادم
رکورد رسمی تعداد شوتهایی سه امتیازی به ثمر رسیده در ان بی ای دوازده سه امتیازیه که مشترکا متعلق به کوبی برایانت از لوس انجلس لیکرز و دانیال مارشال از تورنتو رپتورز است. در ایران که امار صحیحی وجود ندارد ولی تا انجایی که من به یاد دارم رکورد سه امتیازی های گل شده در یک بازی متعلق به بهرام مدرسی ( بازیکن تیم صدا و سیمای تهران ) است که در بازی های قهرمانی کشور در تبریز در سال 1368 شانزده سه امتیازی را در یک بازی به ثمر رساند
وقتی که حسین رضا زاده آن وزنه معروف را بالای سر برد و رکورد جهانی سنگین وزن را شکست یا وقتی که خداداد عزیزی آن گل معروف را وارد دروازه استرالیا کرد همه ما ایرانی ها از ته دل خوشحال شدیم. هیچ وقت فکر کرده اید دلیل اصلی اش چه بود؟ چون آن ورزشکار هموطن ما بود و خودمان را در موفقیت او شریک میدانستیم. اینکه آیا ما برای موفق شدن او کاری کرده ایم یا نه هیچ اهمیتی ندارد همین که او موفق میشود برای کیف کردنمان کافی است. حالا تصور کنید میزان کیف کردن مان را وقتی ورزشکار نه تنها هموطنمان است بلکه بچه محل هم باشد. اینجاست که خر کیف شدنمان شانصد برابر میشود
پرده اول
مکان: ایران، تهران، خیابان سنایی، کوچه بیست دو
زمان: سال ۱۳۶۲
آن زمان ها هنوز ویروس بسکتبال خیابانی به کوچه ما نرسیده بود. گل کوچک هنوز شاه ورزش های اسفالتی بود. در کوچه ما همه بچه ها، شامل من که همیشه دروازه بان بودم، فوتبال گل کوچک بازی میکردیم اما یکی از بچه ها به نام سعید مطهری در کلاس دیگری قرار داشت. سعید از بقیه بچه های محل مسن تر بود و با آن جثه کوچکش با توپ فوتبال معجزه میکرد. یک پا دو پا کردن هم آخر تکنیک بود و کمتر کسی بلد بود یک پا دو پا بزند بدون اینکه کله معلق نشود. یک پا دو پا کردن، هم با پای چپ هم با پای راست، برایش اب خوردن بود. حتی یادم میاید که اون با توپ پلاستیکی دولایه کاری میکرد که معادل پیوت کردن در بسکتبال بود. خلاصه این اقا سعید ما گل سر سبد فوتبال بازهای محل بود و ما کوچکترها خیلی کیف میکردیم که او ما را تحویل میگرفت. مزه افتخار کردن واقعی را وقتی چشیدم که در مسابقات شبانه فوتبال جام رمضان که آن زمان ها زیر چراغ های میدان ارژانتین برگزار میشد چشم بچه های خیابان رسالت و بیست متری ارامنه را در آورد و چپ و راست بهشان لایی میزد. هر بار که سعید مدافعش را با لایی رد میکرد ما کوچکتر هایی که کنار زمین ایستاده بودیم خر غشو می رفتیم و بلند فریاد میزدیم: لایی پونزده زار! (هنوز هم نمی دانم معنی اش چه بود ولی خیلی میچسبید.) بعدش هم هی به این طرف و ان طرفی مان میگفتیم: آین اقا سعید که داره همه را لوله میکنه بچه محل ماست
پرده دوم
مکان: کانادا، تورونتو، خیابان کلارک، دبیرستان دولتی شهر وان
زمان: ژانویه ۲۰۱۳
از بچگی به دلم مانده بود که سالن بسکتبالمان نزدیک خانه مان باشد. در تمام سالهایی که بسکتبال بازی میکردم همیشه شانصد خط اتوبوس و تاکسی من را از سالن بسکتبال جدا کرده بود اما حالا که خرس پیری شده ام ظاهرا دعاهای آن زمانم مستجاب شده و سالن بسکتبالی که بچه ها برای بازی هفتگی اجاره کردهاند نزدیک خانه ما است. این سالن ورزشی متعلق به یک دبیرستان در شمال شهر تورنتو است. دور تا دور سالن بسکبتال پر است از پرچم هایی حاکی از افتخارات ورزشی مدرسه انهم فقط و فقط در بسکتبال! در ویترین افتخارات بسکتبال مدرسه که در ورودی سالن بسکتبال نصب شده پر است از عکس یک دانش آموز سیاهپوست دومتری به نام اندرو ویگینز
اندرو ویگینز، بچه محل تازه یافته من، متولد شهر تورنتو است و هفده سال دارد. وقتی در پانزده سالگی ( سال ۲۰۱۰) اسکاوتهای دانشگاه های امریکا، که این روزها در بشدت در تورنتو به دنبال استعداد هستند، بازی اندرو ویگینز نوجوان را دیدند نتوانستند فک هایشان را که روی زمین پهن شده بود جمع کنند. همان سال نویسنده ای در سایت یی اس پی ان اعلام کرده که دنیا باید منتظر لبرون جیمز بعدی باشد. اندرو در سال ۲۰۱۱ به عنوان بهترین بازیکن دبیرستانی جهان انتخاب شد و در مسابقه نمایشی بین منتخب دبیرستانی های جهان و امریکا چنان بلایی به سر تیم آمریکا اورد که نام خود را به عنوان کوبی برایانت یا لبرون جیمز بعدی ثبت کرد. اندرو اکنون شش ماه اخر دبیرستانش را در یک مدرسه آماده سازی در ایالت ویرجینایی غربی میگذارند تا برای دانشگاه آماده شود. با اینکه هنوز نه ماه با آغاز سال تحصیلی آینده فاصله داریم تیم های دانشگاهی گردن کلفت آمریکا نظیر دوک،اوهایو استیت و کنتاکی در حال معلق و وارو زدن برای جذب او هستند. اندرو ویگینز از همین الان رسما به عنوان انتخاب اول سال ۲۰۱۴ در ان بی ای شناخته شده. او عضو تیم ملی زیر هفده سال و زیر هجده کانادا بود و به تنهایی توانست در مسابقات فیبا برای بسکتبال کانادا مدال برنز با کسب کند. اندرو ویگینز بر عکس همه جوان های مستعد دیگر که یا فقط قدشان بلند است با مثل غزال میپرند، نه تنها پرش باور نکردنی دارد بلکه قدرت شوت زنی از راه دور و نزدیک مثال زدنی دارد. او از هم اکنون برای ان بی اماده است
در سالهایی آینده چشمتان به اندرو ویگینز باشد. آن روزی که اندرو ویگینز چشم و چار لبرون جیمز را در آورد یادتان باشد که این اندرو بچه محل ماست.
لیچار گویی و فحاشی مثل دیگر هنجار های تو یک جامعه متاثر از رویدادهای تاریخی و ارزش های آن جامعه است. فحش های ما ایرانی ها بیشتر حول و حوش موضوعات ناموس، اعضا و جوارح خواهر و مادر و رویدادهای ویژه ای که برای عمه شخص فحش خورنده رخ میدهد میگردد. در فرهنگ های دیگر اینطور نیست. مثلا در فرهنگ سیاهپوستان قاره آمریکا توهین کردن به مادر ممکن است جوک تلقی شود. در سطوح پایین جوامع شهری در آمریکا بین سیاهپوستان بازیی رایج است به نام " یو ماما" یا " مادرتو!" . در این بازی که بصورت مشاعره بین دو نفر برگزار میشود هر بازیکنی که بتواند به طور فلبداهه و قافیه دار به مادر شخص دیگر توهین کند. کسی که بتواند ابتکاری ترین توهین به مادر را به مادر بازیکن مقابل نسبت دهد برنده میشود! در جای دیگری از دنیا کشوری هست که اگر کسی را " آلمانی چشم آبی" خطاب کند توهین محسوب میشود و رکیک ترین فحش ها به هالوکاست مرتبط میشود
گای پنینی, کاپیتان معروف ترین تیم بسکتبال حرفه ای لیگ اسراییل، مکابی تل آویو، دیروز به دلیل توهین های لفظی به بازیکن سوئدی-اسراییلی تیم مقابل از سوی باشگاهش به مدت نامعلومی تعلیق شد. این تعلیق در پی توهین های پیاپی گای پنینی به جاناتان اسکیولدبرند در بازی بین دو تیم مکابی تل آویو و هاپوئل تل آویو رخ داد. در این بازی گای پنینی بازیکن مو بلوند و چشم آبی تیم مقابل را " آلمانی چشم آبی" و" نازی آلمانی" خطاب کرد. حتی در لحظه ای از بازی او گفت" ایشالا خودت و بابات سرطان مغز بگیرید". توهین های کاپیتان تیم مکابی به درگیری در طی بازی منجر نشد ولی پس از پایان بازی شکایت رسمی جاناتان اسکیولدبرند به لیگ حرفه ای اسراییل تحویل داده شده
اما قضیه جایی بالا گرفت که شبکه تلویزیونی اسراییلی که بازی را پخش میکرد با کمک لب خوان های حرفه ای کلمه به کلمه فحش های گای پنینی را خواندند و همین موضوع باعث اعتراض عمومی در جامعه ورزش دوست اسراییل شد. تنفر عمومی از این بازیکن چنان بالا گرفت که باشگاه مکابی پیش از اینکه لیگ اسراییل به موضوع شکایت تیم مقابل رسیدگی کند در یک اقدام یک طرفه بازیکن خاطی را از مقام کاپیتانی عزل کرد
مکابی و هاپوئل بزرگترین و قدیمی ترین رقیب های بسکتبال حرفه ای در اسراییل هستند. هواداران این دو تیم از سرسخت ترین و کله خر ترین هواداران بسکتبال در دنیا هستند. از نظر لات بازی تنها اوباش انگلیسی با این هواداران قابل مقایسه هستند. در سال 2006 در بازی سالانه بین دو تیم وقتی هواداران هاپوئل شعار دادند که کاش مکابی دچار هالوکاست شود مقامات ورزشی شهر تل آویو بازی را تعطیل کردند
گای پنینی در پی این ماجرا از بازیکن تیم مقابل و تمامی هواداران بسکتبال تیم مکابی بطور رسمی عذر خواهی کرد اما تعلیق نامحدود او کماکان پا پرجاست
اگر در هنگام بازی بسکتبال توپ از دستتان در رفته است یا در هنگام دریافت پاس توپ از لای دستتان لیز میخورد به احتمال زیاد کف دستهایتان زیاد عرق میکند. در بسیاری از موارد عرق کردن کف دست ها ربطی به استرس و هیجان ندارد. لباس های امروز بسکتبال کمک زیادی به سهولت تعرق ورزشکاران و کنترل جاری شدن عرق در بدن ورزشکار میکند. برای نمونه هد بندهای حوله ای که بازیکنان بر سر میگذارند از جاری شدن عرق پیشانی به چشمهایشان جلوگیری میکند، اما اگر کف دستهایتان عرق میکند باید راه حل دیگری جست۰
تعرق بیش از حد کف دستهای، پاها ، زیربغل و صورت عارضه ایست به نام هایپرهیدروسیز تا تعرق بیش از حد. این عارضه بین بسکتبالیست ها رایج نیست اما اگر شما یکی از این افراد هستید جدا از اینکه در هنگام بازی دچار درد سر میشوید بلکه در رفت و آمدهای روزانه هم این تعرق بیش از حد شما را معذب میکند۰
اگر عرق کردن کف دستها کلافه تان کرده است، به تناسب اینکه تا چه حد موضوع حاد است، راه حل های مختلفی برای روبرو شدن با این عارضه در برابر شماست. در ورزشهای دیگر نظیر فوتبال آمریکایی، فرمول یک، دروازبانی فوتبال بازیکنان برای بهینه کردن چسبندی دستهایشان به توپ یا به فرمان اتومبیل مجاز به استفاده از دستکش های مخصوص هستد اما در بسکتبال استفاده از دستکش مخالف قوانین جاری در فیبا و بیشتر لیگهای رسمی است. در گذشته بازیکنان بسکتبال با خودشان حوله های کوچکی حمل میکردند که با آن دستشان را خشک کنند،. همراه داشتن حوله ها در بسیاری از مسابقات رسمی بسکتبال غیر قانونی است. استفاده از پودر تالک (پودر گچ مانندی که ژیمناست ها استفاده میکنند) و یا پودر بچه راه دیگری برای جذب عرق دست و نهایتا بهبود چسبندگی توپ به دست هایتان است. حتی پودرهای مخصوصی هم برای افزایش چسبندگی کف دست به بازار آمده که همه شان کم و بیش مانند پودر بچه عمل میکنند. در صورت حاد بودن مشکل تعرق کف دست ها راه حل های پزشکی متعددی برای معالجه این عارضه وجود دارد . یکی از این راه ها استفاده از برق درمانی برای کف دست ها و پاهاست. در این ویدیو جزییات این معالجه تشریح شده است. در موارد دیگر پزشکان راه حل های دیگر نظیر تزریق بوتاکس به کف دست و درنهایت جراحی توصیه کرده اند که در این ویدیو یک دکتر پوست ایرانی در امریکا انرا شرح میدهد
مردی جوان با دست خالی سودای به دست آورده قطعه سندی تاریخی را در سر میپروراند. سندی که بهای آن چهار میلیون و سیصد هزار دلار است! حکایت ان مرد دستمایه فیلم مستندی است با نام «هیچ کجا مثل خانه نیست». این فیلم روز سیزدهم ماه اکتبر امسال از شبکه ورزشی ایی اس پی ان آمریکا پخش خواهد شد۰
جیمز نیسمیث، مدرس وزرشی کانادایی و مخترع ورزش بسکتبال، قوانین اولیه این ورزش را در سیزده ماده تدوین کرد. اگر چه بازی بسکتبال امروزی شباهت چندانی به آنچه که او در سال ۱۸۹۱ در کالج کوچکی در اسپرینگ فیلد ماساچوست اختراع کرد ندارد اما قوانین سیزده گانه او کم و بیش بدون تعییر به عنوان پایه اصلی داوری در بسکتبال استفاده میشود. او این قوانین سیزده گانه را روی دو برگ کاغذ با ماشین تحریر تایپ کرد و سالهای در تابلوی اعلانات مدرسه بین المللی وای ام سی ای در اسپرینگ فیلد الصاق شده بود. جیمز نیسیمث پس از اسپرینگ فیلند به شهر لارنس در ایالت کنزاس رفت. لارنس خانه دانشگاه کنزاس و تیم مشهور کنزاس جی هاوکز است . او بسکتبال مدرن را درهمین دانشگاه پایه ریزی کرد. نیسمیث از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۹ به عنوان اولین مربی بسکتبال دانشگاه کنزاس و طبیعتا به عنوان اولین مربی بسکتبال در جهان مشغول به کار بود. او تا زمان مرگش مشاغل مختلفی را در همین دانشگاه پذیرفت و نهایتا در سال ۱۹۳۹ از دنیا رفت و پیکرش در آرامگاهی در همان شهر به خاک سپرده شد. موضوع فیلم «هیچ کجا مثل خانه نیست» در مورد رویدادهای سال ۲۰۱۱ ، هنگامی که دستنوشته اصول سیزده گانه جیمز نیسمیث از سوی موسسه حراج ثاثبی لندن برای خرید عموم ارایه شده است. یکی از مربیان دانشگاه کنرس که بر این باور بود که این دستنوشته باید به خانه اصلی اش، دانشگاه کنزس، بازگردد تلاشش را برای جمع کردن پول برای شرکت در این حراج بی سابقه در این فیلم مستند به تصویر کشید. با اینکه کسی نمی دانست که نهایتا این سند به چه بهایی فروخته خواهد شد، این مربی جوان به دنبال رویایش از این شهر به آن شهر رفت تا پول و پشتبانی لازم را برای خرید این سند را تهیه کند۰
آین دو برگ سند ۱۲۱ ساله در حراج ثاثبی به بهای چهار میلیون سیصد هزار دلار فروخته شد
همه ما مارک تجاری نایکی ( که در ایران نایک هم میگویند) را به عنوان تولید کننده کفش بسکتبال میشناسیم اما خالق این مارک تجاری کارش را با تولید کشف های دو و میدانی شروع کرد. در اواسط دهه هشتاد که نایکی با مایکل جوردن ، که در آن زمان ورزشکار جوانی بود ، قرار داد بست کفش های نایکی و بخصوص ایر جوردن این مارک تجاری را به دنیای بسکتبال برد و پس از آن کفش های نایکی جز لاینفک این ورزش شناخته شد. فیل نایت، بنیان گذار این شرکت نایکی هفته گذشته عضو تالار مشاهیر بسکتبال آمریکا شد
ویدیوی کوتاهی از تاریخچه این شرکت را در اینجا ببینید
وقتی در سال 1969 الن سیگال به کمیسونر ان بی ای لوگویی را که طراحی کرده بود نشان داد؛ گفت: این جری وست است!
الن زیگل، هفتاد و یک ساله و مالک شرکت تبلیغاتی معظم زیگل اند گیل است، ان روز را به خوبی به یاد دارد. روزی که با دیدن عکس بسیار معروف ون رابرتز ایده این لوگو به ذهنش رسید. لوگو به نظر ساده میآید. سه رنگ سفید، قرمز و آبی و بدن یک بازیکن که از چپ به راست دریبل میکند. الن به یاد دارد که والتر کندی کمیسیونر ان بی ای در ان زمان با حضور یک بازیکن در لوگوی ان بی ای مخالف بود اما همه چهل طرح ازمایشی که سیگال آماده کرده بود از عکسهای جری وست بودند. سیگال که خودش هم از طرفداران پروپا قرض بسکتبال بود شیفته حرکات جری وست فوروارد لوس انجلس لیکرز بود. دلیل مخالفت ان بی ای با حضور یک بازیکن بر روی لوگوی لیگ هیچ وقت از سوی سخنگویان لیگ تایید نشد.
الن زیگل سال قبل از ان لوگوی لیگ بیس بال امریکا را طراحی کرده بود که دقیقا از همین رنگ ها و از یک بازیکن بیس بال در آن استفاده شده بود. رنگ های سفی، قرمز و آبی که برگرفته از پرچم آمریکاست نشان ملیت این لیگ است . جری وست در زندگینامه اش که اخیرا به چاپ رسیده میگوید: اگر این لوگو از عکس من تهیه شده افتخار بی نهایت بزرگی برای من است.
در طی سالهای گذشته بسیاری از منتقدین این لوگو علاقمند بودند که این طرح باید به روز شود ولی الن زیگل معتقد است :به نظر من جذابت این طرح به اینست که این بازیکن به هیچ وجه شبیه بازیکنان مدرن نیست و کلاسیک بودن طرح را نشان میدهد