به خدمت گرفته شدن در یک تیم ان بی ای بزرگترین رویداد در زندگی یک بسکتبالیست جوان است. شاید همه مان لحظه اعلام شدن نام یک بازیکن را توسط کمسیونر ان بی ای از تلویزیون دیده باشیم اما کمتر دیده ایم که بازیکنانی که در آن تالار حضور ندارند و نامشان خوانده میشود چه حال و روزی  دارند

در گذشته های دور رسم بر این بود که بازیکنان به سه پست گارد، فوروارد و سنتر دسته بندی شوند.  با پیشرفت بسکتبال این دسته بندی دقیق تر شد و بازیکنان یک تیم به پنچ پست سنتر، گارد راس، گارد شوتزن، فوروارد کوچک و فوروارد قدرتی تقسیم بندی شدند. هر کدام از این تقسیم بندی ها تعریف مشخصی دارد و به مشخصات فیزیکی بازیکن، قابلیت های مهارتی او و مسئولیتهای تخصصی اش در حمله و دفاع مربوط است. شاید در بسکتبال بین المللی این دسته بندی ها تا حد زیادی هنوز هم کاربرد دقیقی داسته باشد ولی در بسکتبال ان بی ای این نوع   دسته بندی رفته رفته دچار مشکل میشود.

آندرو باینم، سنتر تیم فیلادلفیا سونتی سیکسرز در حال کولی دادن به یک داف​ در میهمانی پلی بوی

 ​فکرشو بکنید که شما یک جوون نوزده ساله قد بلند و ورزشکار هستید از یک شهر کوچک. حالا تصور بکنید که یهیویی صاحب چهار پنج میلیون دلار پول و یک عالمه شهرت شدین و در شهر بزرگ یک آپارتمان سوپر لوکس در طبقه چهل و هشتم یک ساختمون خفن در بهترین محله شهر دارین. نه پدری هست که بهتون قر بزنه، نه مادری هست که موی دماغتون بشه، هر غلطی دلتون میخواهد میتونن بکنین. حالا تصور کنید رفیقتون از دم در بهتون زنگ میزنه که در رو باز کن که با برو بچ داریم میایم بساط حال و هول را راه بندازیم. شما که هنوز گوز پیچ هستید که توی این شهر جدید که کسی شما را نمیشناسنه برو بچ از کجا پیداشون شده.  در همین حال در و باز میکنید و یهویی میبینید از سرو کله تون داره در و داف (منظور همون پارتی گرل است ) بالا میره.... چند ساعت بعد  درحالی که هنوز از سر درد دیشب کله تون دنگ دنگ میکنه به خودتون میایین و میبینید روی دستگیره در یخچال یک دونه شورت زنونه گیر کرده و از لوستر مهمون خونه یک سوتین صورتی آویزونه!  وارد توالت میشین که صورتتون را بشورین، میبیند داخل وان یک دختری که توی عمرتون ندیدین لخت مادر زاد خوابیده و داره خرناس میکشه. اونجاست که متوجه میشین خودتون هم لباس درست و حسابی تنتون نیست. با سرعت به سمت اتاق خواب میرین تا یک چیزی پاتون کننین که متوجه میشین دو سه تا دختر دیگه لخت توی رختخواب شما دارن خرو پف میکنن. تازه یادتون میاد که دیشب چه اتاقی افتاد. رفیتون را که زیر میز ناهار خوری در حالی که بطری جک دنیلز خالی را بغل کرده و از حال رفته پیدا میکنید؛ بیدارش میکنید و با هزار بدبختی ده دوازده تا دختری که توی خونه تون ول شدن را جمع میکنه و میبره.  چند ماه بعد از یک دفتر وکالت یک نامه براتون میاد که به دادگاه احضار شدین تا بهتون بگن که شما پدر یک بچه هستین و باید به ننه اش باج بدین تا ساکت بشه!

این سناریوی یک فیلم آبکی نیست. این اتفاقیه که تقریبا برای همه بسکتبالیست های جوون که وارد ان بی ای میشن می افته. اگر خبرها را خوب دنبال کرده باشین حتی بعضی از ابرستاره های لیگ هنوز هم بعد از چند سال با مشکلات مربوط به جفتک اندازی های سالهای اول پولدار شدن شون دست به گریبان هستند ( نمونه اش کریس باش). مشکل عمده این جوون ها رفتار بی پروای اونها نیست بلکه ادمهاییه که دور ورشون را میگیره. مخصوصا زنها و دخترهایی که میخوان خودشون را آویزون ورزشکار های پولدار حرفه ای بکنند. برای این جور زنها که همیشه دنبال این هستند که یک جوون پولدار را تیغ بزنن بازیکن های تازه وارد به آن بی ای هدف کاملا مناسبی هستند به همین دلیل لیگ بسکتبال ملی آمریکا برای اولین بار در قالب برنامه هماهنگ سازی بازیکنان تازه وارد مبحث سکس قبل از ازدواج را به عنوان سرلوحه برنامه به بازیکنان فصل آینده ارایه کرد

لیگ ان بی ای یک مشاور امور خانواده استخدام کرد تا با بازیکنان در مورد نکات حساس روبرو شدن با جنس مخالف و خطرات احتمالی که آنها را تهدید میکند صحبت کنند. علاوه بر این موضوع دلشکستگی و خیانت عشقی هم از عناوین اصلی این آموزش است. کندال مارشال، بازیکن تازه واردی که از سوی فینیکس سانز برای پست پوینت گار برگزیده شده در پایان این کلاس آموزشی به گزارشگر ایی اس پی ان گفت:

خیلی از بچه هایی که اینجا هستن پیش خودشون فکر میکنن که حالا که من دارم این همه پول در میارم حقمه هر گوهی دلم میخواهد بخورم و اگر به دوست دخترم خیانت کنم و برم با کسی دیگه ای بپرم هیچ خیالی نیست. اما این خنگها نمیدونن که وقتی تو توی سفر هستی و داری در شهر دیگه ای مسابقه میدی دوست دخترت داره پول تو را خرج میکنه و با یه مرد دیگه میپره. دنیا اینجوریه

وقتی جمعه از روی تویتر خبررسید که تیم هیوستون راکتس برای عقد قرارداد سه ساله با عمر آشیک (یا همان عاشق خودمان) بیست و پنج میلیون دلارِ بی صاحب را زده زمین، همینجوری سرجام خشکم زد. باورم نمیشد که که کسی برای عمر اشیک اینقدرپول بده . ما که بخیل نیستم ، حالا که دادن ایشالا از شیر مادر حلالترش باشه. چیزی که بیشتر حالمو گرفت این بود که در حالی که عمر آشیک سالی حدود هشت میلیون دلار تضمینی میگیره ، حامد حدادی هنوز نه قرارداد داره و حتی اگه قراردادی بگیره اینقدر به قول جدیدی ها ، قراردادش مثل قرارداد عمر اشیک توپوله

حالا این عمر آشیک کی هست که من داریم با حامد مقایسه اش میکنم و اعصابمو به هم ریخته؟

عمر اشیک بازیکن بازیکن بیست و شش ساله ترکیه ایه که در پست سانتر بازی میکنه. این بازیکن سال 2008 توسط پورتلند درفت شد ولی همون سال به باشگاه فنرباچه قرض دادنش و دوسال ترکیه بازی کرد. او فصل 2010 به تیم شیکاگو پیوست و در این تیم به عنوان سانتر ذخیره دو فصل بازی کرد. در فصل اول متوسط دوازده دقیقه توی زمین بوده و در فصل دوم پانزده دقیقه بازی گرفته. تا اینجا خیلی چیزهاش شبیه حامد حدادیه ولی عمر اشیک قدش پنج سانت هم از کوتاه تره. کارشناس های ان بی ای نظرشون را در مورد بازی این بازیکن ترک اینجوری خلاصه میکنند: عمر اشیک به عنوان یک بازیکن دفاع در داخل محوطه سه ثانیه شناخته میشه، قابلیت بالایی برای بلوک کردن شوتها از خودش نشون داده ولی مهارتهای حمله اش خیلی محدوده و مثل خیلی از بازیکنان بلند قامت در ان بی ای پنالتی زن خیلی ضعیفه

این جمع بندی کوتاه را هر کسی بخونه میتونه تشخیص بده که عمر اشیک نه تنها چیزی از حامد حدادی بیشتر نداره بلکه کمتر هم داره. هم پنج سانت کوتاه تره، که خودش در پست سانتر یک برتری بزرگ برای حامد حساب میشه و هم حامد پنالتی زن و شوت زن بهتریه که اون هم بین بازیکنان بلند قامت نکته مهمیه. حامد المپیک بازی کرده و به عنوان بهترین بلوک کننده شوت شناخته شده و عمر هیچ وقت در المپیک بازی نکرده. حالا با همه این حرفها چرا حامد قرارداد سال گذشته اش به زور به دو میلیون دلار میرسید و عمر اشیک چهار برابر اون پول میسازده

در ایجاد این تفاوت پارامترهای مختلفی درگیر موضوعه که یک تعدادی از اونها در کنترل حامده هست و یک تعدادی شون شاید در کنترل حامد نباشه. اونهایی که در کنترل حامد نیست مثلا اینکه عمر اشیک از طریق درفت وارد ان بی ای شد و اصولا بازیکنانی که از این طریق وارد لیگ میشن را میشه بهتر فروخت. دوم اینکه شاید مدیربرنامه و اجنت حامد به خوبی عمر نیست و نتونسته برای حامد یک تیمی که خوب پول بده را پیدا کنه و سومی اینکه این وضعیت خرتو خر ویزای کار حامد که هر بار که این جوون از آمریکا خارج میشه وارد شدن مجددش با کرام الکاتبین هست یک مقداری روی اعصاب تیم ها رفته و شاید به عنوان نکته منفی برای حامد حساب بشه. شاید هیچ بازیکنی در دو فصل گذشته به اندازه حامد در تمرینات تابستانی باشگاهش غیبت نداشته که اون هم عمده ای تقصیر مشکلات ویزای آمریکاست

اما اگر از این حرفها بگذریم چیزهایی هست که در کنترل حامد حدادیه. حامد از عمر یک چیزهایی کم داره که به خاطر همون مشخصه هاست که عمر اشیک قرارداد های چاق و چله میگیره و حامد هنوز اندرخم تجدید قرارداد یک ساله اش هست. وقتی ویدیوی بازی های عمر اشیک را میبینید متوجه میشین که در هنگام دفاع و حمله بیشتر مواقع اولین بازیکنه که به زمین مقابل می رسه عمر اشیکه ولی حامد بدلیل کند بودن بیشتر مواقع بازیکن آخر تیم در ترنزیشنه. در دفاع عمر اشیک از معدود بازیکنایی هست که همیشه دوتا دستش بالاست و اماده بلوکه کردن توپه درصورتی که حامد نود و نه درصد مواقع هر دوتا دستش پایینه . اگر بازی فاجعه بار ایران و اردن را به یاد داشته باشید یادتون میاد که پایین بودن دست حامد باعث شد که اردنی های کوتاه قد هر وقت دلشون خواست بیان توی سه ثانیه ما. تفاوت دیگه عمر اشیک و حامد حدادی در حرکات انفجاری زیر حلفه است. عمر اشیک تقریبا همیشه وقتی زیر حلقه حمله توپ میگیره یا ریباند میکنه با یک حرکت انفجاری توپ را با دو دست داخل حلقه دانک میکنه، در صورتی که حامد بیشتر مواقع توپ را بصورت تیپ این یا فینکر رول وارد حلقه میکنه و و حتی با قد به اون بلنداش یا اسکای هوک میکنه یا فید اوی جاپ شات! همین تفاوت های دفاع و حمله عمر اشیک را ( علیرقم کمبود هایی که نسبت به حامد حدادی داره) به بازیکنی تبدیل کرده که تیم های بیشتری اون را میخوان و حاضرن بابتش پول های ان چنانی بدهند. در چند مصاحبه اخیر حامد حدادی گفته که داره روی سرعتش کار میکنه. امیدوارم هرچه زودتر ببینم این جوون تونسته این نقص قابل تصحیح را جبران کنه . اون موقع است که مطنم حامد حدادی با قدی بلندش و شوتهای خوبش بازیکن جذاب تر و گرانقیمت تری برای تیم های ان بی ای خواهد شد


 

مایکل جوردن اولین انگشتری قهرمانی خود را در سن بیست و هشت سال و سه ماه بدست آورد . لبرون جیمز اولین انگشتری قهرمانی را در سن بیست هفت سال و پنج ماه بر انگشت کرد

کوبی برایانت اولین جایزه با ارزش ترین بازیکن فینال را در سن سی سالگی کسب کرد؛ لبرون این مقام را در سن بیست و هفت سالگی بدست آورد

شین بتیه، گارد میامی هیت، از جمله معدود بازیکنان حاضر در لیگ ان بی ای است که هم قهرمان این لیگ شده و هم قهرمان لیگ دانشگاه های امریکا ان سی دابل ای بوده است

 در سال 2006 که میامی هیت اولین قهرمانی این باشگاه را بدست آورد، دوین وید با ارزش ترین بازیکن مسابقات فینال شد اما در این دوره مسابقات لبرون جیمز این افتخار را نصیب خود کرد

 بازی پنجم فینال ان بی ای دیشب برای 215 کشور پخش شد. جمهوری اسلامی ایران، قهرمان دو دوره آسیا در رشته بسکتبال در بین این 215 کشور نبود

 لبرون جیمز اولین بازیکنی بود که از سال 2003 توانست جایزه با ارزش ترین بازیکن فصل و فینال را از ان خود کند. در سال 2003 این دو جایزه به تیم دانکن داده شد

 جووان هاوارد، شین بتیه و مایکل میلر سه بازیکن تیم میامی هیت پس از بیش از ده سال در لیگ بودن مزه قهرمانی را چشیدند

لبرون جیمز پس از مجیک جانسون اولین بازیکنی است که توانست مسابقات فینال ان بی ای دو بار به امار تریپل دابل برسد

تعداد انگشتری های قهرمانی لبرون جیمز از اسطوره هایی چون کارل ملون، جان استاکتون، چارلز بارکلی، الجین بی لرو رجی میلر بیشتر است

 

و نهایتا 

دن گیلبرت، مالک تیم کلیولند کولیرز که ادعا کرده بود تیمش قبل از لبرون جیمز به قهرمانی ان بی ای خواهد رسید ، اکنون تحت مراقبت های ویژه برای جلوگیری از خودکشی است

لبرون جیمز، ابر ستاره بسکتبال آمریکا, برای اولین بار در عمر حرفه ای اش تنها چهل و هشت دقیقه با قهرمانی فاصله دارد. دیشب در برابر ناباوری طرفداران اوکلاهوما میامی هیت در بازیی که 17 امتیاز عقب بودند به پیروزی رسیدند و خود را در یک قدیمی قهرمانی ان بی ای قرار دادند. لبرون جیمز که چند سالی است مرکز تنفر و دشمنی بیش از نود درصد از طرفداران بسکتبال آمریکا ( به تایید نظر سنجی رسمی لیگ) قرارگرفته بود آهسته آهسته به عزیز کرده حسن کبابی و پسر خاله همه دشمنان سابق تبدیل میشود. در مصاحبه ای اخیر فیل جکسون، مربی مستعفی لوس انجلس لیکرز و دارنده یازده مقام قهرمانی ان بی ای، با شبکه تلویزیون کابلی اچ بی او در پاسخ به سوال گزارشگر که ایا تصور میکنید میامی هیت از لبرون به بهترین وجه استفاده میکند؟ پاسخ داد
ای بابا!  اینها دارن از لبرون به هر نحوی که میتونن استفاده میکنند. او بازیکن بزرگی است. من فکر میکنم لبرون هنوز جای رشد داره. ولی لبرون شبیه اسکاتی پیین در شیکاگو بولزه. اون اول از همه میخواهد پاس بده و بعد میخواهد شوت بزنه. اما همونطوری که میدونید کوبی و مایکل جوردن اینجوری نیستم . اونها توپ را که میگیرن اولش میگن : من شوت را میزنم. اونها همیشه میخوان امتیاز بیارن. لبرون اینجوری نیست. و من اینو در مورد لبرون خیلی دوست دارم. اما وقتی لبرون تصمیم میگیره امتیاز بیاره کولاک میکنه. هر کسی دوست داره بازیکنی داشته باشه که هر دوتا را انجام بده. من سالهای تلاش کردم که کوبی هر دوتا را انجام بده و اگه میخواست میتونست. اما غریزه کوبی این بود که اول  دفاعی که جلوش بود را از وسط راه ورداره

این واقعیت که جکسون، مربی بازیکنان افسانه ایی نظیر جوردن و کوبی، دلش میخواهد بازیکنش شبیه لبرون بازی میکرد شاید بزرگترین ستایشی باشه که یک بسکتبالیست میتونه از خدای بسکتبال بخواهد. من معتقدم اینکه سیل ستایش ها و تعریف ها به سمت لبرون جیمز سرازیر میشه و بیشتر هم سرازیر خواهد شد فقط و فقط به این دلیله که این جون در استانه قهرمانی در درخشان ترین لیگ بسکتبال جهان قرار دارد

 

یکی از دلمشغولی هایی طرفداران ورزشهای حرفه ای اینه که آیا بازیکن مورد علاقه شان در حد و اندازه های پولی که میگیرد بازی میکند یا نه؟  اظهار نظر بیشترمان در مورد این مقوله عموما بی ربط و احساسی است. مثلا تا کوبی یک شوت سه امتیاز را در اخرین لحظه های بازی گل میکند از ته دل داد میزنیم که « اون بیست و چهار میلیون دلاری که میگیری از شیر مادر حلاترت باشه جوون» یا شنیده شده که « من نمیدونم کدوم گوسفندی حاضر شده به این کریس باشه هفده میلیون دلار اسکن خشک بده با این بازییش» . این اظهار نظرات به دلایل مختلف اشتباه است . اولین نکته که بیشتر ها ما ها هیچ درکی از عدد و رقم هایی که این ورزشکاران دریافت میکنند نداریم و دومین دلیل اینکه معیارهای ما برای حلال کردن دستمزد این بازیکنان عموما بر اساس همان احساس همان لحظه مان از نتیجه بازی است نه تاثیر نهایی این بازیکنان بر پیروزی

در بسکتبال حرفه ای ایران دقیقا نمیدانم تیم ها چگونه دخل و خرج میکنند و آیا اصلا پول در آوردن برایشان مهم است یا نه ولی در آمریکا همه چیز در لیگ حرفه ای بر محور پول در آوردن میچرخد. از این روی صاحبان تیم ها علاقه مند هستند که بدانند که آیا بازیکنانشان در حد پولی که میگیرند اثر بخش هستند یا نه و همچنین ان معیار اثر بخشی را با حقوقی که دریافت میکنند بسنجند تا نهایتا آنهایی را که پول یا مفت میگیرند و به ریش صاحب تیم میخندند شناسایی کنند

در مورد شاخص اثر بخشی یک تیم روش های مختلفی وجود دارد. متداول ترین روش اینست که در حمله های منجر به گل با حمله های بی اثر مقایسه شود و در دفاع هم تعداد دفاع های که در ان تیم گل خورده است با تعداد دفاع هایی که تیم از گل خوردن جلوگیری کرد مقایسه شود. این دو شاخص معیار مشخصی از اثر بخشی یک تیم را نشان میدهد ولی میزان اثر بخشی یک بازیکن بسیار پیچیده تر از اینست که ببینیم چند امتیاز آورده یا چند تا توپ بلوکه کرده است

چندی پیش یک آمار دان امریکایی از دانشگاه یوتا الگوریتمی را به ان بی ای پیشنهاد کرد که با استفاده از ان میتوان اثر بخشی بازیکنان را تا حد قابل قبولی تعیین کرد. نام این الگوریتم «پیروزی های تولید شده»  است و شرح ان  از حوصله این بلاگ خارج است. اگر به جزییات ان علاقمند هستید اینجا را بخوانید  

وقتی آمارها و دستمزد سالانه یک بازیکن را به این فرمول میدهید این فرمول به شما میگوید که ضریب پیروزی تولید شده از سوی این بازیکن چه عددی است و چه میزان از حقوق او را پوشش میدهد. به زبان ساده این فرمول به مدیران باشگاه میگوید که چه میزان از حقوق یک بازیکن اضافه پرداخت شده است. این امار دان همه آمارهای فصل جاری را برای بازیکنان لیگ در الگورینم خود قرار داد و با کمال تعجب کوبی برایانت از لوس انجلس لیکرز جز ده بازیکن لیگ که پول یا مفت میگبرند رده بندی شد. طبق محاسبه او کوبی برایانت ضریب تولید پیروزی اس 2/85 است و با توجه به دستمزد بیست پنج میلیون دلاری اش حدود نوزده میلیون دلار اضافه پول گرفته است . البته بالاترین پول یامفت مربوط به رشارد لوییس بازیکن تیم ویزارد است که با بیست و یک میلیون دلار پول اضافه در راس این جدول است . وقتی شبکه تلویزیونی سی ان بی سی با دیوید برری، استاد دانشگاه یوتا، مصاحبه کرد، او در پاسخ به اینکه : اخه مگه میشه کوی برایانت پول اضافه گرفته باشه ؟ پاسخ داد

کوبی برایانت یک اسطوره بسکتبال است و من میتونم درک کنم که حضور او در فهرست بازیکنانی که پول زیادی میگیرند برای بسیار تعجب آوره. رسانه ها بارها گفتن که کوبی برایانت یکی از بهترین بازیکنان فصل 2011-12 بوده اما عدد و رقم ها چیز دیگه ای میگن. واقعیت قضیه اینه که راز امتیاز اوری کوبی اینه که زیاد شوت میزنه. کوبی برایانت بر خلاف سالهای گذشته از نظر کارایی شوت از یک گارد دوی معمولی هم پایین تر بوده و وقتی که کارایی شوت کوبی میاد پایین تیم نمیتونه پیروز بشه. اما اگه تمام توپ ها یک جوری به شما ختم بشه و اینقدر شوت بزنید تا امتیازتون به اندازه کافی بیاد بالا اون وقته که طرفداران و رسانه ها شروع به تعریف و تمجید میکنند

وقتی گزارشگر سی ان بی سی پرسید : اما وجود ستاره هایی نظیر کوبی باعث میشه که درامد تیم از بلیط فروشی و غیره بالابره. اینو چطوری توجیه میکنید؟ او پاسخ داد: اتفاقا اینجوری نیست. مقایسه بین درآمد گیشه بلیط فروشی در فصل گذشته با میزان پیروزی تیم ها نشان داده که این پیروزی است که درآمد تیم را بالا میبره . وجود ستاره در درآمد تیم موثره ولی اثر بسیار بسیار ضعیف تر از تاثیریه که پیروز شدن خواهد داشت