اگر بسکتبال ان بی ای را در یک دهه گذشته دنبال کرده باشید حتما در مورد دلخوری بین شکیل اونیل و کوبی برایانت چیزهای فراوانی شنیده اید اما تا امروز کمتر کسی از مشکلات واقعی بین این دو باخبر بود. شکیل اونیل در کتاب زندگی نامه اش، که به تازگی به چاپ رسیده است، گوشه هایی از مشکلاتش را با کوبی برایانت برای اولین بار فاش میکند. در بخش هایی از این کتاب شکیل در مورد کشمکشش با کوبی مینویسه. این هم گوشه هایی از حرفهای شکیل اونیل

من و کوبی هر دو اعصابمون به همه ریخته بود، من برای فصل  بعدی قرارداد نداشتم و او هم نگرانه زندان رفتن بود ( اشاره به موضوع اتهام تجاوز جنسی از سوی کوبی و دادگاهش در کلرادو)، درست پیش از شروع فصل دوهزارو چهار فیل جکسون هر دوی ما را کشید کنار و گفت که دیگه همدیگه را در جمع ضایع نمیکنید والا هر دو تا تون را جریمه میکنیم. فیل جکسون از دست ما خسته شده بود، کارل ملون و گری پیتون هم همینطور. خوب . میدونی چی شد؟  

کوبی بلافاصله رفت پیش جیم گری ( گزارشکر ورزشی ان بی سی) و با او مصاحبه کرد. کوبی گفت :شک چاق شده، این اسیب دیدگی انگشت پاهاش خیلی هم جدی نیست و او داره تمارض میکنه؛ من موندم لیکرز با داشتن کسانی مثل کارل ملون و گری پیتون برای چی باید با یک همیچین بازیکنی قرار دادشو تمدید کنه. من همینطور که نشسته بودم و مصاحبه را نگاه میکردم نزدیک بود از عصبانیت منفجر بشم. انگار نه انگار همین چند ساعت پیش به مربی قول داده بودیم که دیگه قصه درست نکنیم. این کوبی بود که دهنشو واز کرد؛ من هم گفتن دهنت صافه 

فرداش کوبی اومد توی صورت من و با پر رویی تمام گفت: تو همیشه بهم میگفتی برادر بزرگتر من هستی؛ ولی هیچ کاری برای من نکردی؛ وفتی موضوع کلرادو برام  پیش اومد حتی به من یک تلفن خشک و خالی هم نکردی. این حرفها همه اش برای من تازه بود. من وقتی گرفتاری قضیه کلرادو براش پیش اومده بود بهش زنگ زدم. بعد که اینو بهش گفتم جواب داد: نه! تو نیامیدی توی تلویزیون از من دفاع کنی، اخه تو چطور رفیقی هستی

برایان شاو ( کمک مربی تیم) در این لحظه قاطی میکنه رو به کوبی میگه : کوبی ، این چرت و پرت ها چیه میگی؟ شک صد بار مهمونی گرفت و تو را دعوت کرد ولی تو نیامدی، حتی وقتی با تیم در سفر بودیم تو با ما شام نمیخوردی، وقتی شک عروسی کرد و تو را دعوت کرد تو حتی عروسی شک هم نیامیدی. وقتی خودت عروسی کردی هیچ کدام از ما ها را حتی دعوت نکردی. حالا وسط این مشکلات یادت افتاده ما رفیقیتیم و انتظار داری پشت تو وایسیم . ما اصلا نمیدونیم تو چه چور آدمی هستی

وقتی همه اروم شدند من به کوبی گفتم: اگر یک دفعه دیگه حرفهایی را که به جیم گری زدی تکرار کنی خودم شخصا حالتو میگیرم... اینجا بود که کوبی شانه هاشو بالا انداخت و گفت : بشین بینیم بابا... و اونجا را ترک کرد

از اون روز به بعد من دور کوبی خط کشیدم. دور جیم گری را هم خط کشدیم. جالبه که جیم گری بچه پر رو وقتی که اخراجش کردند با کمال وقاحت به من زنگ زد و ازم کمک خواست تا کار پیدا کنه 

کوبی اون موقع ها خیلی بچه بود و بچه گانه رفتار میکرد ولی اینو میتونم بگم که تمام کارهایی را که الان انجام داده را به من گفته بود. ما توی اتوبوس نشسته بودیم که کوبی به من گفت که میخواهد بالاترین امتیاز آور تاریخ لیکرز بشه ، بهم گفت که میخواهد پنج یا شش قهرمانی کسب کنه، همچنین گفت که میخواهد بهترین بازیکن لیگ بشه. آخرش هم توی چشم هام زل زد و گفت من ویل اسمیت بسکتبال خواهم شد

ما توی لیکرز یه رسمی داشتیم که بازیکن های تازه وارد را میگذاشتیم سر کار. خیلی از تیم های ان بی ای این کار را میکنن. مثلا بهشون میگفتیم برو ساک ما را بیار یا ازشون میخواستیم برن برامون ساندویج بخرن. کاری نداریم که بعضی وقتا زیاده روی میکردیم ولی همه تیم ها یک جوریهایی از این کارها میکنن. یکی ازبازیکناهای تازه وارد ، دریک فیشر ( که الان نماینده اتحادیه بازیکنان ان بی ای هست) گوش میداد و چیزی نمیگفت ولی اون یکی بازیکن تازه وارد، کوبی برایات، یک کله رفت و چقلی ما را به جری وست ( مدیر عامل وقت تیم) کرد. این ادم اینجوریه 

تصور اینکه چهارصد بازیکن نخبه بسکتبال، که هر کدامشان سالی میلیون ها دلار پول در می‌آورند، ناگهان بیکار شوند و این رویداد هیچ تاثیری روی بسکتبال جهان نگذارد خیلی بچه‌گانه است. روزی نیست که خبر عقد قرارداد یک بازیکن ان بی ای با یکی از تیم های بین المللی سرتیتر خبرهای ورزشی بسکتبال نشود و معادله بسکتبال بخشی از جهان را بهم نریزد. بعضی از این قراردادها، نظیر قرارداد دران ویلیامز با تیم ترکیه ای، بدون سرو صدا و دردسر جلو میرود ولی بعضی ها هم مثل قرارداد کوبی برایانت با هر تیم خارجی هزارو یک داستان پیدا میکند. 

عقد قرارداد اندره بارنیانی، بازیکن تیم تورنتو رپتورز، با تیم ایتالیایی ویرتوس روما از همه نقل و انتقالات دیگر پرسرو صداتر و پیچیده تر شده است. در قدم اول تیم ایتالیایی اینقدر پول نداشت تا توجه اندره بارنیانی را جذب کند. موضوع وقتی پیچیده تر شد که وبسایت اشلی مدیسون دات کام به عنوان حمایت کننده مالیِ این قرارداد پا به میدان گذاشت. وبسایت اشلی مدیسون دات کام کارش ایجاد ارتباط بین مردان و زنان برای افراد متاهل است! چیزی شبیه وبسایت های دوست یابی ولی این یکی بطور تخصصی برای افراد متاهل که علاقمند به ایجاد روابط نامشروع خارج از چارچوب خانواده هستند خدمات ارایه میکند.

اولین نهادی که رسما از این دخالت این وب سایت در این نقل و انتقال ورزشی شکایت کرد، واتیکان بود و قضیه تا پاپ بالاگرفت. اینکه ورزش بسکتبال در ایتالیا بسیار پرطرفدار است و ستاره شماره یک این ورزش به تیم رمی بازمیگردد و بازگشتنش مدیون وبسایتی است که مروج بی ناموسی است واتیکان را عصبی کرده است. چیز دیگری که به خر تو خری این موضوع می‌افزاید اینست که استادیوم تمرینی تیم ویرتوس روما در نزدیکی واتیکان قراردارد و احتمالا پاپ از اتاقش بیلبوردهای تبلیغاتی اشلی مدیسون را که بالای این استادیوم نصب خواهد شد را میبیند و حرص میخورد. 

بیدرمن، مدیر این وبسایت که خدماتش را اخیرا به کشور ایتالیا هم گسترش داده در اظهاریه رسمی به واتیکان گفته: داداش الان دیگه قرن شونزدهم نیست، برو دنبال دعا و نوحه و دماغتو از بیزینس بکش بیرون.    

Posted
AuthorKaran Makvandi

ارتفاع این کابوس دو متر و چهارده سانتی متر است . فاصله دستهایش از یکدیگر دو متر سی و دو سانت است! تنهای کسی در جهان است که توانسته دو توپ را داخل دو حلقه بسکتبال با یک پرش دانک کند و از معدود بازیکنان شاغل در لیگ ان بی ای است که توانسته در یک بازی بیش از ده بار توپ حریف را بلوکه کند.

جویل مک گی، تنها بازیکن ان بی ای است که مادرش در دبلیو ان بی ای (لیگ ان بی ای زنان) و پدرش در ان بی ای بازی کرده است. او در ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به اردوی تیم ملی بسکتبال آمریکا دعوت شد ولی نهایتا در دوازده یار نهایی تیم جای نگرفت. جویل مک گی هیولایی جوانی است که در پست پنج به هر قیمت باید از او پرهیز کرد. 

حالا جویل مک گی چه ربطی به بسکتبال ایران دارد؟

با تعطیلی لیگ ان بی ای و کوچ دست جمعی بازیکنان به تیم های غیر آمریکایی، مک گی اخیرا به تیم اسمارت گیلاس فیلیپین پیوسته است. تا همینجا حضور مک گی و دوثهیت در بازیهای باشگاه های اسیا به اندازه کافی برای تیم های باشگاهی ایران مشکل ساز خواهد بود. چالش بسکتبال ایران فقط همین نیست. هفته گذشته جویل مک گی پذیرفت که برای اخذ ملیت فلیپینی درخواست ارسال نماید. چون او برای تیم ملی امریکا هیچ بازی رسمی انجام نداده طبق قانون فیبا مشکلی برای بازی در تیم ملی فیلیپین نخواهد داشت. 

انگار تیم های اردن و چین برای به چالش کشیدن بسکتبال از نفس افتاده ما کافی نبودند و اکنون فیلیپین هم به این جرگه پیوست. اگر چه مک گی از حامد حدادی پنج سانت کوتاه تر است ولی دستهایش شش سانت بلند تر است، قدرت فیزیکی و سرعت بیشتری دارد، با سن کمتر تجربه بازی بیشتری در ان بی ای و دانشگاه نوادا دارد و آماده است که بسکتبال فیلیپین را به روز های اوج خود برساند

درحالی که در بسکتبال ما تمام تلاش تصمیم گیرانمان متمرکز به محکم تر کردن صندلی های لرزان ریاست است، تیم های دیگر هر بامبولی سوار میکنند تا در بازی های اسیایی ۲۰۱۳ حال تیم ایران را بگیرند. 

روی عکس کلیک کنید تا بزرگتر ببینید۰بیست یک ژوئن ۲۰۰۵

ان بی ای و اتحادیه بازیکنان توافق نامه شش ساله ای را امضا کردند۰

مالیات لوکس به ان بی ای افزوده شده۰

حداکثر سن ۱۹ سال و یک سال کالج برای بازیکنان امریکایی اجباری شد۰

برای بازیکنان انتخاب شده در دوره اول حداکثر قرارداد دو سال تعیین شد۰

لیگ اماده سازی ان بی ای تاسیس شد۰

پانزده فوریه ۲۰۰۹

کمسیونر ان بی ای ، دیوید استرن و مدیر اجرایی اتحادیه بازیکنان، بیلی هانتر مذاکرات قرار سال ۲۰۱۱ را رسما آغاز کردند۰

شانزده دسامبر ۲۰۰۹

دور دوم مذاکرات در دالاس دنبال شد۰

 بیست نه ژانویه ۲۰۱۰

ان بی ای اولین پیشنهاد رسمی خود را به اتحادیه بازیکنان تسلیم کرد۰

یکی از پیشنهادات کاهش زمان قرارداد بازیکنان به چهار سال برسد۰

مالکان ان بی ای پیشنهاد سقف سفت را برای دستمزدها به پیشنهادشان افزود۰

چهارده فوریه ۲۰۱۰

اتحادیه بازیکنان اولین پیشنهاد ان بی ای را مردود اعلام نمود۰

دوم جولای ۲۰۱۰

اتحادیه بازیکنان پیشنهاد کرد سقف نرم باقی بماند و همنچین اعلام کرد علاقمند به بهبود سهم تیم ها از درآمد ان بی ای هستند۰

چهاردم فوریه ۲۰۱۰

با حضور کاملو انتونی، لبرون جیمز و دوین وید اتحادیه بازیکنان اظهار رسمی خود را منتشر کرد۰

 بیست و یک اکتبر ۲۰۱۰

دیوید استرن اعلام کرد که ان بی ای علاقمند است حقوق بازیکنان را به شدت کاهش دهد۰

بیست و دوم اکتبر ۲۰۱۰

نماینده اتحادیه بازیکنان، درک فیشر به اظهارنامه دیوید استرن پاسخ داد. خلاصه گفتار او : مالیدی به گوشکوب داداش۰

بیست ژانویه ۲۰۱۱

ان بی ای و اتحادیه بازیکنان در لوس انجلس در هنگام دیدار ال استار با یکدیگر دیدار خواهند کرد۰

ان بی ای پیشنهادی را ارایه کرد دال بر اقدام قانونی بر علیه اتحادیه بازیکنان در صورت تعطیلی لیگ۰

ان بی ای اعلام کرد در صورت عدم توافق با بازیکنان لیگ را تعطیل خواهد کرد۰

سیزده جولای ۲۰۱۱

اتحادیه بازیکنان با ارسال بخشنامه ای به همه بازیکنان انتقال انها به تیم های بین المللی را مجاز اعلام کرد۰

شانزده جولای ۲۰۱۱

گارد نیوجرزی نتز، درون ویلیامز با تیم ترکیه ای بشیکتاش قرارداد امضا کرد. در قرارداد او ذکر شده با آغاز ان بی ای او آزاد خواهد شد۰

نوزده آوت ۲۰۱۱

فدراسیون بسکتبال چین اعلام کرد که در صورت عقد قرارداد با بازیکنان ان بی ای و شروع احتمالی این لیگ بازیکنان ازاد نخواهد شد۰

سانتر دنور ناکتز، ویلسون چندلر با تیم چینی ژی جینگ قرارداد بست۰

سی یک اوت ۲۰۱۱

ان ب ای و اتحادیه بازیکنان مذاکرات را در پشت درهای بسته ادامه میدهند۰

دوازده سپتامبر ۲۰۱۱

مایکل جوردن به دلیل اظهار نظر درباره تعطیلی لیگ صد هزار دلار جریمه شد۰

سیزده سپتامبر ۲۰۱۱

مذاکرات برای سه هفته متوالی در جریان است ولی هیچ موافقتی حاصل نشده۰

بیست و دو سپتامبر۲۰۱۱

تمام اردوهای تمرینی تعطیل شد۰

بیست چهار سپتامبر ۲۰۱۱

بیلی هانتر از لبرون جیمز، کوین دورنت و کوبی برایانت دعوت کرد که در مذاکرات شرکت کنند۰

بیست نهم سپتامبر ۲۰۱۱

کوبی برایات با تیم ایتالیایی ویرچو بولونیا قراردادی برای ده بازی عقد کرد۰

دهم اکتبر ۲۰۱۱

بعد از بیش از دوسال کل کل هیچ گونه موافقتی بین طرفین کسب نشد. دو هفته اول فصل عادی لیگ تعطیل شد۰

Posted
AuthorKaran Makvandi

خارجی ها اصطلاحی دارند به تحت عنوان «دَمِج کنترل»، مفهوم این دمج کنترل اینست که وقتی شخصی یا سازمانی خرابکاری به بار می‌آورد - اصطلاحا دَمِج بوجود میآید- شخص یا سازمان به لاک دفاعی فرو میرود تا با هر روشی عواقب آن خرابی را کاهش دهد. بسیاری از شرکت ها حتی کارشناسان روابط عمومی استخدام میکنند که در برابر دوربین های تلویزیونی و رسانه ها دیگر آن خرابکاری را تا حدی ترمیم کنند. فدارسیون بسکتبال ایران پس از شکست شوکه کننده در برابر تیم اردن و از دست دادن شانس حضور در المپیک احساس میکند که باید در فاز دَمِج کنترل قرار بگیرد. در راستای این هدف فدارسیون از چند نفر از قدیمی های ورزش دعوت کرد تا در برابر رسانه از عملکرد فدراسیون تعریف و تمجید کنند. وقتی داشتم این مطلب را در روزنامه البرز ورزشی میخواندم یاد سریال برره افتادم که پاچه خواران از یکدیگر پیشی میگرفتند. در اینجا فقط فرازهایی از گفته های این سه پیش کسوت را برای شما نقل میکنم و باقی اش را به خودتان واگذار میکنم 

در پاسخ به سوالِ «چرا به اردن باختیم» گفتند:

- ما همیشه در مقابل اردن مشکل داشتیم اگر چه همیشه برنده هم بودیم.

در برابر سوال «سهم فدراسیون از این ناکامی چیست» گفتند:

- باید انصاف داشته باشیم.

- رضا مشحون امکان همراهی با این تیم را نداشت. اگر این امکان را داشت نتیجه این نبود.

- قشنگی ورزش به همین برد و باخت هاست.

- برخی نسنجیده حرف میزنند به صرف اینکه فقط مخالف باشند.

- ایلیاوی میکروفون به دست میگیرد و هرچه میخواهد میگوید.

- مشحون از ۸ صبح تا ۸ شب کار میکنند و زحمت میکشد و برخی ها انصاف ندارند و به او پیله میکنند.

- تمام افرادی که حرفی برای گفتن داشتند در زمان مشحون امتحان خود را پس داده اند.

در پاسخ به سوال « پس از باخت به اردن انتقاداتی به مشحون شد. آیا هیچ انتقادی را وارد میدانید؟» گفتند:

- مشحون جایزه اسکار ورزش را گرفته است. 

- هیچ کدام از انتقادات منطقی نیست. ما در انجمن پیشکسوتان تصمیم گرفتیم نامه ای به وزیر ورزش بنویسیم و برای مشحون درخواست مدال کنیم.

در پاسخ به «چرا برای تیم ملی پشتوانه سازی نکرده اند» گفتند:

-  بسکتبال رشته رکوردی نیست که پشتوانه آنچنانی بخواهد.

- بازیکنان بسکتبال تا ۳۸ سالگی هم میتوانند بازی کنند. 

- حرف من اینست که سیاه نمایی نکنند. 

در پاسخ به سوال« چرا نوربخش سرپرست تیم ملی شد» گفتند:

- ما هم معتقدیم نوربخش نباید میشد و به رضا مشحون این را گفتیم.

- درِ فدراسیون به روی منتقدان باز است.

- آن آقای محترمی که نسبت به سرپرستی نوربخش انتقاد دارد باید به فدراسیون مشکل خود را بگوید. مسایل خانواده بسکتبال نباید در رادیو و تلویزیون بیان شود. 

- تقصیر مشحون نیست. مشکل اینجاست که جدول و نحوه برگزاری جام ملت ها آنقدر مزخرف است که تیم ما با ۵ برد و یک باخت حذف میشود.

- ما اینجایم که دل شکسته مشحون را التیام بدهیم.

- در بازی اردن مشحون خون خونش را میخورد اما نمیتوانست به نیمکت ماتیچ نزدیک شود و به این بگوید چرا بهترین بازیکن میدان را از زمین بیرون میکنی؟

- مشحون همیشه به پیشکسوتان احترام گذاشته و از آنها استفاده کرده.

- منتقدان نباید اینقدر حرف بزنند.

- در بعد فنی همه تبحر ندارند و نمیتوانند حرف بزنند.

- متاسفانه بعضی از رسانه ها ابزاری شده برای اشخاص سو استفاده گر تا به اهداف خود برسند.

بعد از خواندن کل مطلب که در سایت رسمی فدارسیون هم به آن ارجاع شده بود این صحنه در ذهنم نقش بست که فدارسیون بسکتبال ایران دربار سلطنه ها و دوله هاست و این پیشکسوتان هم اعضای دربارند که یکی بعد از دیگری مدیحه می سرایند تا از قبله عالم کیسه اشرفی دریافت می‌کنند. 

جای تاسف است. اگر پیشکسوتان ما اینها هستند،‌ این ره که می‌رویم به ترکستان است. 

 

Posted
AuthorKaran Makvandi

تیم بسکتبال نوجوانان ایران که پس از مدتی حضور در اردوی داخلی و شرکت در اردوهای تدارکانی برون مرزی، از حضور در دومین دوره مسابقات رسمی بازیکنان زیر شانزده سال جا ماند! چرا؟ چون کشور دوست و برادر ویتنام به بازیکن های ما ویزا نداد

فدراسیون بسکتبال ایران رسما دلیل این جا ماندن را آماده نشدن به موقع ویزای ویتنام اعلام کرد. در این میان افرادی هم هستند که فکر میکنند فدارسیون دروغ میگوید. از ترس از باخت احتمالی در روبرو شدن این تیم با قطر، عربستان و ژاپن ارسال این سفر تیم را معوق کرده اند. این افراد معتقدند پس از باخت در برابر اردن و زیر اتش قرارگرفتن فدارسیون ، میزان ریسک پذیری فدارسیون بشدت کاهش یافته است و نمی خواهد در صورت باخت احتمالی تیم نوجوانان پاسخگوی این سوال باشد که : چی شد اون پشتوانه سازی که میگفتین؟

البته من می پذیرم که مشکل ویزا واقعی بوده . این مشکل قدیمی که گذرنانه ایرانی انقدر پشم شده است که خراب شده ای چون ویتنام هم برای ما بامبول در می آورد .این مشکل -آنقدر واضح و مبرهن است که حتی مدیران دولتی هم خودشان به این امر واقف هستند و از این رو است که یک دهه است که به خود زحمت داده اند و برای قناری ها  وکبوترهای خانه شان هم پاسپورت خارجی ابتیاع نموده اند تا خدای نکرده در سفرهای زیارتی-سیاحتی دچار مشکل نشوند. باور ندارید از حاج اقا خاوری مدیر سابق بانک ملی بپرسید

از بسکتبال دور نشویم... مشکل ویزا قبلا در بازی های یمن و تایوان هم برای ایران بامبول شد ولی فدارسیون در دقیقه نود قضیه را حل کرد. در مورد این دوره از بازی های نوجوانان فدراسیون نتوانست مشکل را حل کند  تیم از بازی های جا ماند. فدارسیون میگوید که از ویتنام شکایت میکند ، اما سوال اینجاست که این شکایت چطور دل آن نوجوان ملی پوش ما را که تمام عمرش برای این لحظه ثانیه شماری کرده خوش خواهد کرد

فدراسیون بسکتبال ایران که اکنون ادعای شکایتش میشود چرا دیر کرد این ویزا را پیش از وقوع حادثه به کنفدراسیون بسکتبال آسیا یا حتی به مسوولین فیبا گزارش نکرده؟ اگر فدراسیون این موضوع را به مقامات بالاتر فیبا گزارش کرده چرا هیچ وقت از آنها چیزی نمیشونیم؟ فدراسیون مدعی است که شواهد دال بر پی گیری ها  برای ویزا را در دست دارد. اگر چنین است که حتما هم چنین است، چرا فدارسیون مدارک گزارش این دیر کرد را به کنفدراسیون آسیا و فیبا در اختیار رسانه ها نمیگذارد که دهان همه آنهایی که میگویند فدارسیون دستی دستی کاری کرد که تیم به این مسابقات نرسد را برای همیشه ببندد

 

برای اینکه بهتر سر در بیاوریم داستان ریش سفید چیست اول باید یاد بگیریم که نظام فدرال آمریکا چطوری کار میکند. در آمریکا بر خلاف ایران که فقط یک دولت مرکزی وجود دارد، هر ایالت برای خودش یک دولت تمام عیاد دارد. این دولت های ایالتی هر تصمیم گیری که در چارچوب آن ایالت باشد را انجام میدهند و کاری به کار دولت فدرال هم ندارند اما وقتی موضوع فراتر از یک ایالت است یا دولت یک ایالت توانایی حل آن مشکل ایالتی را ندارد،‌ آن وقت است که نظام فدرال یا دولت مرکزی وارد عمل میشود.

لیگ ان بی ای یک  و اتحادیه بازیکنان لیگ ان بی ای سازمانهای تجاری خصوصی هستند که بر اساس قوانین ایالت نیویورک عمل میکنند. اکنون نزدیک دو سال است که مذاکرات اتحادیه بازیکنان و صاحبان تیم ها به جایی نرسیده زمان آن رسید که موضوع را از سطح دولت ایالتی نیویورک به سطح دولت فدرال بالا ببرند.

 در آمریکا سازمان فدرالی به منظور انجام میانجی‌گری بین گروه های صنفی به نام «خدمات میانجی گری و مشاوره ملی» تاسیس شده که به درخواست لیگ و توصیه اوباما از روز دوشنبه در مذاکرات شرکت خواهد کرد.

جرج کوهن،‌ معاون این سازمان که نزدیک نیم قرن کارش میانجی گری بین اصناف و اتحادیه های حرفه ایست، برای این کار تعیین شده. کارنامه ریش سفیدی‌های او تا کنون مشکلات لیگ فوتبال حرفه ای امریکا، فدراسیون موسیقیدان های امریکا و اختلافات بین سازمان هنرمندان اپرا و اتحادیه های مربوطه را حل کرده است. 

کاری که جرج کوهن قرار است انجام دهد اینست که تنش فعلی مذاکرات را از بین ببرد،‌ گزینه های تصمیم گیری جدید مطرح کند و در نهایت تلاش کند که در این بلبشوی مذاکرات نقطه مشترکی بین منافع بازیکنان و صاحبان تیم‌ها پیدا کند و از همانجا پایه توافق بین طرفین را بریزد. 

Posted
AuthorKaran Makvandi

 این روزها که تعطیلی کل فصل آینده ان بی ای نزدیک و نزدیک تر میشه ، یکی از اهرمهایی که صاحبان تیم برای تحت فشار قرار دادن بازیکن ها دارند مساله حقوق ندادن است. اینکه بازیکن ها هر دو هفته یکبار چک حقوقشون را از دست میدن برای خیلی هاشون درد آور ولی برای بعضی از این بازیکن ها درد اور تره . با توجه به اینکه در امریکا حقوق را دو هفته ای پرداخت میکنند ببینیم هر بازیکن چه مقدار در هر چک حقوق از دست میدهد

تعطیلی لیگ برای کی گرون تموم میشه؟

متضرر اول: کوبی برایانت از لوس انجلس لیکرز - 1.9 میلیون دلار 

متضرر دوم: رشارد لوئیس - از واشنگتن ویزاردز - 1.7 میلیون دلار

متضرر سوم: تیم دانکن از سن انتونیو - 1.63 میلیون دلار

متضرر چهارم: کوین گارنت از باستن سلتیکس - 1.63 میلیون دلار

 متضرر پنجم: گیلبرت آرناس از اورلاندو مجیک - 1.48 میلیون دلار

متضرر ششم - درک نویتسکی از دلس موریکس - 1.47 میلیون دلار

متضرر هفتم: پائو گسول از لس انجلس لیکرز - 1.44 میلیون دلار

متضرر هشتم: کارملو انتونی از نیویورک نیکز - 1.42 میلیون دلار

متضرر نهم: آماری استودمایر از نیویورک نیکز - 1.4 میلیون دلار

متضرر دهم - جو جانسون از اتلانتا هاوکس - 1.39 میلیون دلار

خبر تعطیل شدن دو هفته اول فصل عادی لیگ ان بی ای آه از نهاد بسکتبال دوست های دنیا در آورد. اما این قائله تا کجا ادامه خواهد داشت؟ هیچ بازیکنی بابت این دو هفته حقوق دریافت نخواهد کرد و یک عالمه بندگان خدای دیگر که در بیست و نه شهر از راه بسکتبال نون میخورن دست خالی به خانه خواهد رفت۰

اما در این کمکش بین بازیکنان و صاحبان تیم ها باید طرف کی را باید گرفت؟ 

در این قائله سه جور میشه جبهه گرفت. طرفداران بازیکنان معتقدند که بازیکنان ان بی ای هر چقدر پول میگیرن حقشونه و اگر بعضی صاحبان تیم ها خنگ بازی در آوردن و و با بازیکن های معمولی قراردادهای سنگین بستند تقصیر خودشونه. بازیکن ها باید محکم سر جای خودشون بایستند و از حق خودشون نگذرند۰

اونهایی که طرفدار صاحبان تیم ها هستند معتقدند که لیگ بدون این کارآفرینان به واقعیت نخواهد پیوست و این افراد با اطلاع کامل از همه خطرات مالی وارد این شاخه کاری شده اند و صورت حساب زیان صاحبان تیم ها هم واقعی است۰

درسته سوم انهایی هستند که معتقدند که "گور بابای بازیکنان و صاحبان تیم ها"! این دسته از افراد باوردارند که این دو دسته هستند که به دوستداران بسکتبال خیانت کرده اند۰

من خودم هم هنوز تصمیم نگرفتم که جز کدوم دسته باشم ولی واقعیتهایی هست که نمیشه انها را انکار کرد. اولین واقعیت اینه که دو هفته اول لیگ از بین رفت و یواش یواش اتحادیه بازیکنان داره به این نتیجه میرسه که پیشنهاد صاحبان تیم ها برای تقسیم درامد ها از این بهتر نخواهد شد. از طرفی هم مهاجرت دسته جمعی بازیکنان ان بی ای به تیم های بین المللی ان میزان ترسی که انتظار میرفت را در صاحبان تیم ها بوجود نیاورد. از این جای کار به بعد فقط بازیکنان هستند که هر هفته چک حقوقشان دود می شود و هوا میرود۰

بسیاری فکر میکنند که پافشاری اتحادیه بازیکنان برای دستمزدهای بالای ستارگان این ورزش است. جالب اینجاست که صاحبان تیم ها با کمال میل عددهای نجومی برای جذب ستاره پرداخت میکنند؛ چون میدانند همین ستاره ها هستند که سالن را پر از تماشاچی میکند، امتیاز پخش تلویزیونی را بالا میبرد و خلاصه جیب انها را پر میکند. دعوا الان بر سر حقوق سه تا پنج میلیون دلاری بازیکنانی است که روی نیمکت مینشینند. آنها هستند که ازکوتاه امدن اتحادیه بازیکنان در برابر صاحبان لیگ بیشتر ضرر را متقبل خواهد شد۰

اینکه من از ته دلم میخوام اتحادیه بازیکنان ان بی ای قرار داد را امضا کنه فقط و فقط به خاطر اینه که من بسکتبالم رو میخواهم. تصور زمستان طولانی کانادا بدون بسکتبال از همین الان که هنوز هوا گرمه منو میترسونه. اما از طرفی میدونم اگر بازیکنان این سه درصد تفاوت را کوتاه بیان از همون لحظه قبر خودشون را کنده اند چرا که این مقدار کوتاه آمده باعث میشه که در مذاکرات آینده صاحبان تیم ها به این مقدار ارجاع کنند و هر بار از بازیکنان بخواهند که بیشتر کوتاه بیایند۰

Posted
AuthorKaran Makvandi

وقتی که طرف بر میگرده میگه ما برای مدیریت جهان برنامه داریم بی خود که نمیگه. بیا! این یک نمونه اش. همین امروز صبح خبرگزاری دانشجویان ایران خبرداد که مشکل ان بی ای حل شد، همه به توافق رسیدن، هشت ده میلیار دلار اسکناس خشک را به یک موی سیبل حاجی استرن معامله کردند و با انجام مراسم روبوسی به میمنت و مبارکی لیگ از ماه دسامبر شروع خواهد شد. درسته که سایت رسمی ان بی ای هنوز از انجام توافق خبر نداره، ولی چه اهمیتی داره، وقتی خبرگزاری معتبر دانشجویان ایران مشکل را حل کرده دیوید استرن و بیلی هانتر و بقیه دستگاه عریض و طویل لیگ سگ کی هستند که بگن نه

برادر من، عزیز من, اخوی؛ این کاره نیستی بسکتبال را بی خیال شو ... فکر کن بسکتبال هم مثل هاکی روی یخه. نمیخواهد خبر بنویسی. اگر هم نوشتی حداقل یکبار بده بزرگترت چک کنه. اگر هم بزرگتر نداری در مورد چیز دیگه ای بنویس. ماشالاه حرف و خبر که زیاده. خدای نکرده اینجوری که شما خبر رسانی میکنید ممکنه بعضی  از دشمنان فکر کنند بقیه خبرهاتون هم همینجوری از روی شکم مینویسید. من که میدونم اینطور نیست ؛ منظورم دشمنان و بد خواهانه

Posted
AuthorKaran Makvandi

چند وقت پیش برای یک ماموریت کاری به شهر اکرون در ایالت اوهایو رفتم. اکرون شهر بسیار کوچکی در حومه کلیولند است که جمعیت کمی دارد. شهر اکرون زمانی به پایتخت لاستیک دنیا مشهور بود چون دفاتر مرکزی شرکت های بی اف گودریج، گودیر، فایر استون و جنرال در این شهر داشت اما امروز شهرت این شهر به خاطر کودکی است در آخرین روز سال ۱۹۸۴ در اکرون به دنیا آمد۰

لبرون جیمز ، مشهور ترین و زمانی محبوب ترین کسی است که در اکرون به دنیا آمده. در این سفر کوتاه با از اکرونی های زیادی در مورد احساسشان نسبت به لبرون جیمز و ترک کردن کلیولند سوال کردم. تعدادی از آنها، بدون هیچ پیش شرطی هنوز عاشق لبرون هستند. بسیاری هنوز درگیر این کشمش درونی اند که چرا لبرون جیمز به آنها نارو زد و به میامی رفت. عشق یا تنفر، هر چه باشد لبرون جیمز در دل اکرونی ها است .مهم اینست که کودکی بی پدر و سیاهپوست که در این شهر به دنیا آمده نامش در کنار نام‌آورترین های این ورزش به تاریخ خواهد پیوست۰

اما جالب ترین دیدگاه را یکی از همکارانم در که شهر یانگس  تاون که نزدیک اکرون است زندگی میکند ، داشت. از او پرسیدم چرا هنوز عاشق لبرون هستی؟ او گفت: چون او به مهمترین قولش عمل کرد و حتی بعد از انتقال به میامی مراسم سالانه « با شاه برانید» را برگذار میکند. مراسم با شاه برانید یا رایدینگ ویت دِ کینگ یک برنامه عام المنفعه است که لبرون جیمز از سالی که وارد ان بی ای شد در اکرون اجرا میکند. او هر سال ۴۰۰ دوچرخه را به کودکان خانواده های کم درآمد هدیه میدهد و به آنها این فرصت را میدهد که با او در خیابانهای اکرون دوچرخه سواری کنند. هر سال لبرون جیمز یک یا دو ستاره رده اول ان بی ای را نیز با خود همراه میکند تا توجه به این رویداد را افزایش دهد. نکته زیبای این برنامه اینست که این چهارصد کودک و نوجوان بطور اتفاقی انتخاب نمیشوند بلکه بر اساس گزارشات مدرسه یا اهالی محل در مورد عملکرد خوب و رفتار این بچه هر سال تعدادی که بالاترین امتیاز را میآورند از لبرون یک دوچرخه کادو میگیرند۰

لبرون جیمز خودش هم از علاقمندان به ورزش دوچرخه سواری است و کارخانه کنوندیل برایش یک دوچرخه غول اسای سفارشی ساخته تا با آن خیابان های اکرون را در نوردد. لبرون جیمز همچنین از جمله سهامداران همین شرکت است۰

فرهنگ بسکتبال حرفه ای آمریکا بغیر از شرکت در شب نشینی شب قبل از بازی مهم، خالکوبی و آموختن آخرین تکنیک های قمار، چیزهای دیگری هم دارد که بسکتبالیست های ما میتوانند از آن بیاموزند و هم به شهر و دیار خود خدمت کنند و هم چهره مسوول تری از بسکتبالیست حرفه ای برای کودکان ما به تصویر بکشند۰

Posted
AuthorKaran Makvandi

نگارنده این سطور از همین تریبون رسما اعلام میکنه که در درک زبان فارسی، انگونه که در فدراسیون بسکتبال ایران در جریان است، کم اورده است. لطفا یکی از دوستان و خوانندگان این وبلاگ این جمله رییس فدراسیون را که امروز در نشست مطبوعاتی در با اعضای تیم ملی بزرگسالان کشور مطرح شد را به فارسی قابل درک برای این جانب معنی کنید

به گزارش خبرنگار ورزشي «خبرگزاري دانشجو»، محمود مشحون امروز در نشست خبری تیم ملی بستکبال در محل اين فدراسيون ضمن قدرداني از رسانه ها و تاثير آنها در موفقيت هاي سال گذشته اين تيم گفت: اگر تیم ملی بسكتبال مقابل اردن ناباورانه بازي را واگذار كرد و سهميه المپيك را از دست داد اتفاقي است كه افتاده و توجيه آن براي اصحاب رسانه و مردم، توهين تلقي مي شود

Posted
AuthorKaran Makvandi

در ترمینال یک فرودگاه تورنتو در بخش پروازهای ورودی ویترینی هست با چند عکس و یک توپ بسکتبال قدیمی و بالای ان نوشته " به کشوری که بسکتبال را اختراع کرد خوش آمدید"! ممکن است تعجب کنید ولی این ملت برای حرفشان سند دارند. جیمز نیسمت که بسکتبال را در اسپرینگ فیلد ماساچوست اخراع کرد کانادایی بود و اولین بازی رسمی لیگ ان بی ای در سال 1953 در شهر تورنتو بین دو تیم نیویورک نیکربارکز و تورنتو هاسکیز بر گزار شد

از این رویدادهایی تاریخی که بگذریم کانادا همیشه مهد هاکی روی یخ ( یا بقول این طرفی های هاکی) بوده و کانادا هیچ وقت به بسکتبالش معروف نبوده. یکی از دلایل آن اینست که کانادا هیچ وقت لیگ حرفه ای ملی، انگونه که در ایران درجریان است ، نداشته است. سایه سنگین ان بی ای بر بسکتبال این کشور پهناور شانس ابراز وجود هر گونه لیگ ملی را از این کشور گرفته است

اما با جدی شدن کابوس تعطیلی لیگ ان بی ای، رویای ایجاد لیگ ملی در کانادا به واقعیت پیوست و لیگ بسکتبال ملی کانادا ( ان بی سی ال) به عنوان اولین لیگ حرفه ای بسکتبال در تاریخ کانادا ، دیروز برنامه های فصل 2011- 2012 خود را منتشر کرد. این لیگ حرفه ای از هفت تیم که همه شان در شرق کانادا متمرکز هستند تشکیل شده . مرکز اداری این لیگ در استان نیوبرانزویک قرار دارد. بیشتر تیم های این لیگ،  تیم های حرفه ای هستند که به پشوانه اقتصادی شرکت های کوچک و بزرگ بصورت حرفه ای وارد این لیگ شده اند. همه این تیم ها سالن های اختصاصی بسکتبال دارند که حداقل ده هزار نفر گنجایش دارد. بازیکنان این لیگ متشکل از کانادایی ها و امریکایی هستند. جماریو مون ، فوروارد لوس انجلس کلیپرز اولین بازیکن ان بی ای است که با عقد قرارداد با تیم کبک کبز وارد این لیگ شده و پیش بینی میشود بازیکنان بیشتری از ان بی ای وارد این شوند. خطوط هوایی پورتر ایرلانتز که یک خط هوایی محلی به مرکزیت تورنتو هست، قرارداد جابجایی بازیکنان این لیگ را منعقد کرده. زیر ساختارهایی لازم برای ایجاد یک لیگ هیجان انگیز بسکتبال در کانادا کاملا مهیا است

اگر چه آینده این لیگ نامعلوم است اما اوضاع اقتصادی رو به رشد در کانادا از یک سوی و از سوی دیگر بسکتبال به عنوان سریع الرشد ترین ورزش کانادا در این سالها، پشتوانه تماشاچی و بازیکن را برای این ققنوس تامین کرده تا از خاکستر ان بی ای سر بر اورد 

یکی از موارد اختلاف در مذاکرات بازیکنان و تیم های ان بی ای، برقراری سقف سِفت ( اره میدونم عبارت «سقف سِفت» به نظر احمقانه میرسه ولی دو دقیقه صبر کنید تا توضیح بدم) برای حداکثر حقوق پرداختی به بازیکنان است. سقف سِفت به این معنا است که تیم‌های ان بی ای به هیچ وجه حق پرداخت حقوق بیش از یک عدد تعیین شده به بازیکنانشان ندارند. این سقف به لیگ کمک میکند که تفاوت قدرت تیم های بزرگ و کوچک ان بی ای زیاد نشود. در گذشته هم حداکثر حقوق برای بازیکنان دارای سقف بوده اما آنرا سقف نرم می نامیدند. «سقف نرم» به این معنا است که تیم ها در صورت دلخواه میتوانند حقوق بیش از سقف مجاز تعیین شده به بازیکنانشان پرداخت کنند، ولی باید به ازای تفاوت مقدار پرداخت شده بالاتر از سقف مالیات پرداخت کنند. این مالیات در گذشته « مالیات کالای لوکس» نامیده میشد و عدد بزرگی نبود

با یک مثال قضیه را برایتان روشن تر میکنم. برای نمونه سقف تعیین شده برای حداکثر حقوق در فصل گذشته ۶۰ میلیون دلار بوده که بسیاری از تیم ها مانند اوکلاهوما ثاندر کمتر از این مقدار حقوق پرداخت کردند و هیچ نوع مالیات کالای لوکس پرداخت نکردند. در مقابل، تیم لوس آنجلس لیکرز با پرداخت مجموعا ۹۰ میلیون دلار حقوق، سی میلیون دلار بالای سقف تعیین شده قرارداشت و به خاطر این سی میلیون دلار اضافه لیگ ان بی ای آنهای را  مبلغی معادل ۹ میلیون دلار جریمه کرد. 

در مذاکرات هفته گذشته تعیین شد که سقف سِفت برداشته شود ولی در برابر، قوانین پرداخت مالیات بالاتر از سقف مجاز بسیار شدید تر شود. طبق این توافق تیمهایی که حقوق پرداختی شان بالای  ۷۰ میلیون دلار باشد به ازای هر یک دلار بالای ۷۰ میلیون دلار دو دلار جریمه پرداخت میکنند. تا سقف ۷۵ میلیون دلار به ازای هر دلار اضافه ۳ دلار و از ۸۰ میلیون دلار چهار دلار پرداخت کنند. این سیستم را «سوپرتکس» نامیده اند.

از مزایای اجرای این سیستم انست که صاحبان تیم ها دیگر نمیتوانند حقوق های احمقانه به بازیکنانشان پرداخت کنند و دستی دستی تیم خودشان را ورشکسته کنند.   البته این توافق به معنای پایان مذاکرات نیست. هنوز بین طرفین مشکلات بزرگ بیشتری وجود دارد که از میان برداشتن انها جلسات دیگری را میطلبد اما همین که بعد از نزدیک دوسال بالاخره طرفین در مورد یک چیز توافق کردند جای خوشحالی است. 

Posted
AuthorKaran Makvandi

بازی نا امید کننده بهترین تیم بسکتبال آسیا، ایران، موقعیت طلایی بود که بسیاری به دنبالش بودند تا مشحون ها و حکومت مشت آهنین آنها را به باد انتقاد بگیرند. واقعیت اینست که در هیچ کجای دنیا در مورد مدیریت یک فدارسیون بر اساس یک تنها یک بازی ضعیف اظهار نظر نمیکنند. حتی سال گذشته که تیم لوس انجلس لیکرز در پایان فصل عادی پنج بازی را پشت هم باخت ، تنها بعد از ان همه باخت تحلیلیگران شروع به نق و نق کردند. انتقاد از مدیریت پادگانی فدارسیون ساده ترین کاریست که هر کسی میتواند بکند ولی در این نوشته تمرکزمان بر روی رویدادهایی است که در زمین و اطراف زمین در روز بازی با اردن رخ داد

در ورزشهای گروهی، مجموعه به هم پیوسته اشتباهات فاحش عموما ختم به شکست های غیر منتظره میشود. بازی ایران در برابر اردن مجموعه ای از اشتباهات بازیکنان و مربیان ماست که ریشه در بسکتبال به چالش کشیده نشده ما در این رقابتها داشت. بیایید به مهمترین مواردی که به حذف تیم ما انجامید بپردازیم

بهترین های ما  الفبای بسکتبال را فراموش کردند

حامد حدادی ، چه صمد بپذیرد و چه نپذیرد، بهترین بازیکن پست پنج در آسیا است. در پنج دقیقه اول بازی کاری که حامد زیر حلقه اردن میکرد شبیه این بود که شما با کودک پنچ ساله تان در کوچه تک به تک بازی کنید. سانتر اردن در این لحظات غمگین ترین بازیکن داخل زمین بود اما در دفاع وضع به شکل دیگری بود. حامد حدادی با عرض بالهایی به اندازه یک بویینگ 747 ، فراموش کرد که در دفاع نباید دستهایش را در جیبش فروکند. این دست ها و بلوک کردن شوتهای حریف هماندستهایی است که او را بهترین بلوک کننده شوت در المپیک پکن کرد. این بازو ها همان بازوهایی است که او را به ان بی ای برد ولی در بازی با اردن دستهایش در دفاع بالا نبود. همین اشتباه مرگبار باعث شد که بازیکنان کوتاه قد لبنان به داخل نفوذ کنند و با فینگر رول یا فلوتر توپ را از بالای سر حامد به داخل حلقه ایران بفرستند. از ان فاجعه بار تر عکس العمل صفا علی کمالیان و مهران حاتمی بود که روی نیمکت نشتسته بودند و برو بر حکم تاییدی بر این اشتباه مرگبار زدند. هر مربی تازه کاری در این شرایط گلویش را در کنار زمین پاره میکند و ان چنان بر سر بازیکن مات و مبهوتش فریاد میزد که شیشه های سالن بسکتبال بشکند. اینکه چرا این دو ساکت در کنار زمین نشسته بودند باید پاسخگو باشند

رستم و یک دست اصلحه 

زمانی تمام تاکتیک تیم ملی فوتبال ما این بود که توپ و بده علی دایی و دیگه کارت نباشه. ظاهرا این تاکتیک در تیم بسکتبال ما به بهترین شکل بومی سازی شده. صمد نیکخواه بهرامی که در این سالها بهترین امتیاز اور ما بوده علی دایی بسکتبال شده است. تمام بازی حمله ایران بر اساس توپ گیری صمد برنامه ریزی شده بود و در شرایطی که صمد گرفتار میشد توپ را به حامد حدادی میداد. همین. ماتیچ، کمالیان و حاتمی هیچ برنامه دیگری رو نکردند. همین بود که اردنی ها دوزارشان سریع افتاد و شریان حیاتی صمد، یعنی پاسهای مهدی کامرانی را مختل کردند. همین بود که مهدی کامرانی مجبور میشد شوتهای بی تعادل سه امتیازیی روی حلقه بفرستد که فاجعه باخت را هر لحظه نزدیک و نزدیک تر کنه 

ارسلان کاظمی به دنیس رادمن تبدیل شد

در سالهایی که دنیس رادمن در شیکاگو و دیترویت بازی میکرد مربیان تیم نقش ویژه ای برایش در نظر گرفته بودند. این نقش شامل این بود که هیچ کس نباید به دنیس راد من پاس بدهد و هیچ نوع تاکتیک حمله ای برای دنیس رادمن طراحی نمیشد. کار این بازیکن این بود که با تلاش و کوشش در زیر حلقه حمله و دفاع توپ را ریباند کند و بدهد به بازیکن های دیگر تا آنها شوت بزنند. نقش ارسلان در این بازیها رسما تبدیل شده بود به دنیس رادمن ایران. بازیکنی که یکی از مطمن ترین مهرهای حمله ای در بسکتبال اسیا است رسما در حمله ایران بوق میزد. اگر ماتیج اینقدر جربزه داشت که نقشه حمله بر اساس ارسلان طراحی میکرد شاید وضع جور دیگری بود. چیزی که ارسلان کاظمی در تکنیکش هست هیچ بازیکنی در تیم ایران و شاید کمتر بازیکنی در اسیا در جعبه ابزار حمله ای اش پیدا نمیشود و ان استفاده از بدن به عنوان دیوار حفاظت از توپ است. این چیزی بود که مربیان ایران از درکش عاجز بودند یا انکارش کردند و به سخت ترین شکل تاوانش را دادیم

دوریالی مان تا آخر بازی هم نیافتاد که چه دارد به سرمان میاید

یکی از چیزهایی که بسکتبال را به زندگی بسیار شبیه میکند، افزودن تلاش بر اساس درک موقعیت است. وقتی خانه کسی اتش گرفته برای فرار از اتش خرامان خرامان قدم بر نمیدارد. این چیزی بود که بازیکنان ایران ، منهای ارسلان کاظمی، در درکش عاجز بودند. ویدیوی کوارتر آخر بازی را نگاه کنید. انگار نه انگار این تیمی است که تمام رویاهای حضور در المپیکش در حال دود شدن است. به مربیان نگاه کنید انگار در حال مربی گری در مسابقات آموزشگاهی دبستانهای شهرستان اسفراین هستند. در مقابل به گروه مربیگری تیم اردن و عکس العمل های انها نگاه کنید. به شما قول میدهم که اگر به حرفهای مربیان تیم ایران در تایم اوتهای کوارتر چهارم گوش کنید تفاوتی در لحن کلام و اضطرار موضوع نسبت به کوارتر اول در آن نمیبینید. چهره هایشان چهره مدیران تیم برنده نیست . کلام بدنشان ( بادی لنگویج)  حرکات کسی نیست که وزن واقعه را درک کرده باشد

تماشای شکست ایران در برابر اردن مانند تماشای از خط خارج شدن یک قطار و کشته شدن همه مسافران ان است با این تفاوت که این فاجعه ارام ارام در مدت چهل دقیقه رخ داد

پس از باخت بسکتبال ایران به اردن و از دست دادن شانس حضور در المپیک، در این سه روز هر آنچه ممکن بود توسط کارشناسان بسکتبال و مسوولین امر گفته شد. از بد بازی کردنِ حامد حدادی تا لگد زدنِ عربها به ساقهای بچه‌های ایران، از مصدومیتِ صمد یا ارنج افتضاح ماتیج. هر چیزی به فکرِ هر کسی رسید، از گفتنش آبا نکرد. در پی اینکه چرا تیم ایران، آن تیمی که ده سال است دستِ خالی به خانه بر نمی‌گرشت، به اردن میبازد هر حرفی را زدند. حتی مدیر تیم های ملی، کسی که قرار است در بُرد و باخت پایِ تیمش بایست، از کتابِ درسیِ قدیمی اش دلیلی بیرون کشید و بازیکنان تیمش را به مغرور بودن و دست کم گرفتن متهم کرد. 

اما در میان غوغای رسانه‌های دستمال بدست داخلی از یک سوی و همهمه مخالفین قسم خورده فدارسیون از سوی دیگر، چیزی که از همه برایم درد آورتر است، رفتارِ کاربرانِ دنیایِ مجازی در قبالِ خبرِ شکستِ تیم بود. سایت بالاترین، به عنوان یکی از پرترافیک ترین سایتهای نسبتا آزاد، محکِ مناسبی برای درکِ جو فکریِ ایرانی های است که سوادشان از بقیه یک پلقی بیشتر است. خبر شکست تیم ملی هر ده ثانیه یکبار توسط فرد جدیدی لینک میشد و کیلو کیلو مثبت میگرفت و در چشم به هم زدن به صفحه داغترین لینک های روز صعود کرد. حتی برای اولین بار در تاریخ این وب سایت یک خبرِ مرتبط با بسکتبال به فهرست داغترین موضوعات روز اضافه شد. سوال اول اینجاست که چطور کاربرانی که حتی یک لینک مرتبط با بسکتبال در تاریخچه لینک های فرستاده شده قبلی‌اشان پیدا نمیشود ناگهان سینه چاک خبر‌های بسکتبال شده است، یا اینکه کیلو کیلو رای های مثبتی که به این لینک ها داده میشود به چه معناست. آیا منظور مثبت دهندگان اینست که «ممنون از خبر رسانی شما عزیزِ لینک گزار، کارمان بدجوری گیر همین یک خبر بود» یا « دمت گرم عجب خبر توپی، خیلی حال کردیم»، یا حتی « بسیار از خبر رسانی دقیق و به موقع شما لذت بردیم و شدیدا با باخت تیم ملی موافقیم». هر چه بیشتر فکر میکنم که چرا خبر پیروزی های تیم ملی بسکتبال نه تنها لینک نمیشود بلکه اگر هم لینک میشود در زیر خبرهای مرتبط با آخرین مدل موی فرهاد مجیدی و سفر کریم باقری به آمریکا دفن میشود ، فکرم به جایی قد نمیدهد. چرا باخت تیم ملی یک کشور تا این حد برایمان جذاب است؟

آیا این رفتارِ معادلِ مجازیِ منشِ آن پانزده هزار بندهِ خدایی که به تماشای اعدام آن نگون بخت رفتند نیست؟ چطور ممکن است شکست تیم ملی یک کشور، شهروندانش را چنان از خود بی خودمان کند که مسوولیت اطلاع رسانی و ارسال رای مثبت را وظیفه ناموسی خود بشمارند.

مردمان عجیبی هستیم… بیخود نیست که خارجی های به خودمان پول میدهند تا اتاق فکر بسازیم و به آنها بگوییم که ما خلایق برگ چه درختی هستیم. 

با روشن شدن تکلیف قاره آسیا و صعود مستقیم چین به المپیک لندن، مسیر راهیابی برای تیم های جامانده مشخص شد. در تابستان سال ۲۰۱۲ دوازده تیم بر جای مانده برای سه جایگاهی المپیک در مکانی که هنوز از سوی فیبا تعیین نشده به مصاف یکدیگر خواهند رفت. در میان این تیم ها کشورهای چون آلمان،‌پورتوریکو، لیتوانی و روسی سایه سنگینشان را بر تیم های نظیر کره ، نیوزیلند و قطر انداخته اند۰

Posted
AuthorKaran Makvandi

بر خلاف تصور همه و با نهایت شگفتی تیم بسکتبال ایران در عین شایستگی به اردن باخت و آخرین شانس حضور در المپیک لندن را از دست داد. شاید الان کمتر کسی حال و روز بچه های بسکتبالیست ایرانی را حس میکند که پس از آن بازی های درخشان بلیت لندن را کم کم توی دستهایشان میدیدن. ولی این رویا به باد رفت

به اردن باختیم. خیلی نزدیک هم باختیم.  فقط با چهار اختلاف. معنی این باخت چیست ؟ آیا معنی اش اینست که بسکتبال اردن از بسکتبال ایران قوی تر است. به هیچ وجه! تیم ایران هم به نوبه خود یکبار تیم چین را برده . ایا معنی اش اینست که کل بسکتبال ما از کل بسکتبال چین قوی تر است. هرگز! چهارچوب برگزاری مسابقات قاره ای و جهانی فیبا اصولا به شکلی است که تنها یک بازی میتواند تعیین کننده آینده یک تیم باشد. همه آنهایی  که دستشان به توپ بسکتبال خورده میدانند که شوت بسکتبال ، حتی در بالاترین رده های بسکتبال هم بگیر نگیر دارد. بازیکن ها حتی در رده ان بی ای هم شبهایی دارند که بهتر یا خیلی بد تر گل میزنند. اگر امار های بازی را نگاه کنیم حامد حدادی، حامد افاق، ارسلان کاظمی و حتی صمد شب بدی نداشتند ولی این اردنی ها بودند که شب فوقالعاده ای داشتند. آنها دوازده درصد بهتر از ایران سه امتیازی زدند و خدا درصد بهتر از ما پنالتی. دفاع ایران که تا اینجا بالاتر از انتظار عمل کرد نتوانست شب خوب اردنی ها را خراب کند. پوینت گارد اردن هرچه خواست کرد و هر چه خواست زد و شاید همین فشار روانی بر روی مهدی کامرانی بود که باعث شد شوتهای فراوان اون به در و تخته بخورد

هدفم بزرگ یا کوچک کردن این شکست نیست. اگر فقط دو تا از سه امتیازی ها یا چند پنالتی اضافه را گل کرده بودیم الان کارمان مرثیه سرایی برای بسکتبال ایران نبود، اما بسکتبال همین است. مثل زندگی. کسی که اشتباه میکند یا کمی بد شانس است را سخت تنبیه میکند. هیچ عدالتی هم در کار نیست. تا چشمت را باز کنی مدال از دستت رفته است