اگر بسکتبال ان بی ای را در یک دهه گذشته دنبال کرده باشید حتما در مورد دلخوری بین شکیل اونیل و کوبی برایانت چیزهای فراوانی شنیده اید اما تا امروز کمتر کسی از مشکلات واقعی بین این دو باخبر بود. شکیل اونیل در کتاب زندگی نامه اش، که به تازگی به چاپ رسیده است، گوشه هایی از مشکلاتش را با کوبی برایانت برای اولین بار فاش میکند. در بخش هایی از این کتاب شکیل در مورد کشمکشش با کوبی مینویسه. این هم گوشه هایی از حرفهای شکیل اونیل
من و کوبی هر دو اعصابمون به همه ریخته بود، من برای فصل بعدی قرارداد نداشتم و او هم نگرانه زندان رفتن بود ( اشاره به موضوع اتهام تجاوز جنسی از سوی کوبی و دادگاهش در کلرادو)، درست پیش از شروع فصل دوهزارو چهار فیل جکسون هر دوی ما را کشید کنار و گفت که دیگه همدیگه را در جمع ضایع نمیکنید والا هر دو تا تون را جریمه میکنیم. فیل جکسون از دست ما خسته شده بود، کارل ملون و گری پیتون هم همینطور. خوب . میدونی چی شد؟
کوبی بلافاصله رفت پیش جیم گری ( گزارشکر ورزشی ان بی سی) و با او مصاحبه کرد. کوبی گفت :شک چاق شده، این اسیب دیدگی انگشت پاهاش خیلی هم جدی نیست و او داره تمارض میکنه؛ من موندم لیکرز با داشتن کسانی مثل کارل ملون و گری پیتون برای چی باید با یک همیچین بازیکنی قرار دادشو تمدید کنه. من همینطور که نشسته بودم و مصاحبه را نگاه میکردم نزدیک بود از عصبانیت منفجر بشم. انگار نه انگار همین چند ساعت پیش به مربی قول داده بودیم که دیگه قصه درست نکنیم. این کوبی بود که دهنشو واز کرد؛ من هم گفتن دهنت صافه
فرداش کوبی اومد توی صورت من و با پر رویی تمام گفت: تو همیشه بهم میگفتی برادر بزرگتر من هستی؛ ولی هیچ کاری برای من نکردی؛ وفتی موضوع کلرادو برام پیش اومد حتی به من یک تلفن خشک و خالی هم نکردی. این حرفها همه اش برای من تازه بود. من وقتی گرفتاری قضیه کلرادو براش پیش اومده بود بهش زنگ زدم. بعد که اینو بهش گفتم جواب داد: نه! تو نیامیدی توی تلویزیون از من دفاع کنی، اخه تو چطور رفیقی هستی
برایان شاو ( کمک مربی تیم) در این لحظه قاطی میکنه رو به کوبی میگه : کوبی ، این چرت و پرت ها چیه میگی؟ شک صد بار مهمونی گرفت و تو را دعوت کرد ولی تو نیامدی، حتی وقتی با تیم در سفر بودیم تو با ما شام نمیخوردی، وقتی شک عروسی کرد و تو را دعوت کرد تو حتی عروسی شک هم نیامیدی. وقتی خودت عروسی کردی هیچ کدام از ما ها را حتی دعوت نکردی. حالا وسط این مشکلات یادت افتاده ما رفیقیتیم و انتظار داری پشت تو وایسیم . ما اصلا نمیدونیم تو چه چور آدمی هستی
وقتی همه اروم شدند من به کوبی گفتم: اگر یک دفعه دیگه حرفهایی را که به جیم گری زدی تکرار کنی خودم شخصا حالتو میگیرم... اینجا بود که کوبی شانه هاشو بالا انداخت و گفت : بشین بینیم بابا... و اونجا را ترک کرد
از اون روز به بعد من دور کوبی خط کشیدم. دور جیم گری را هم خط کشدیم. جالبه که جیم گری بچه پر رو وقتی که اخراجش کردند با کمال وقاحت به من زنگ زد و ازم کمک خواست تا کار پیدا کنه
کوبی اون موقع ها خیلی بچه بود و بچه گانه رفتار میکرد ولی اینو میتونم بگم که تمام کارهایی را که الان انجام داده را به من گفته بود. ما توی اتوبوس نشسته بودیم که کوبی به من گفت که میخواهد بالاترین امتیاز آور تاریخ لیکرز بشه ، بهم گفت که میخواهد پنج یا شش قهرمانی کسب کنه، همچنین گفت که میخواهد بهترین بازیکن لیگ بشه. آخرش هم توی چشم هام زل زد و گفت من ویل اسمیت بسکتبال خواهم شد
ما توی لیکرز یه رسمی داشتیم که بازیکن های تازه وارد را میگذاشتیم سر کار. خیلی از تیم های ان بی ای این کار را میکنن. مثلا بهشون میگفتیم برو ساک ما را بیار یا ازشون میخواستیم برن برامون ساندویج بخرن. کاری نداریم که بعضی وقتا زیاده روی میکردیم ولی همه تیم ها یک جوریهایی از این کارها میکنن. یکی ازبازیکناهای تازه وارد ، دریک فیشر ( که الان نماینده اتحادیه بازیکنان ان بی ای هست) گوش میداد و چیزی نمیگفت ولی اون یکی بازیکن تازه وارد، کوبی برایات، یک کله رفت و چقلی ما را به جری وست ( مدیر عامل وقت تیم) کرد. این ادم اینجوریه