Coach Mike D'Antoni is no Isaiah Thomas. He is a big man. 58+ wins a season for many years in Phoenix. He led US men’s national team to Olympic medal. That is enough for those pesky fans to stop bitching about “Eyoohh,… D’Antoni’s ‘Run & Gun’ is killing the legs of Amare and Melo”. Enough with that nonsense. The dude is paid $100 mil, if he can’t run send him to D-league.
Now that he involuntary handed his resignation, I am sure fans are happy that their beloved, over rated Melo is free to do what Melo does.
I fully accept it’s a streaky season. Except for few top teams, the rest of the league are stuck in crazy roller coaster of win-loss streaks but even in this crazy world of post lock out NBA 8 wins and 7 loss in a row is weird. So, what is the problem with New York Knicks? With star studded roster, I am sure they can’t blame it on ‘Lack of Talent’. They even get eye-popping numbers from their minimum contract, Jeremy Lin. Steve Novak shoots like Pistol Pete, Iman Schampert showed up to be a mini Russel Westbrook. Jarred Jefferies plays big. Newly acquired champ centre, Chandler does what he does best. So, it all comes down to Melo and Amare. Or I guess it all comes down to Carmelo Anthony.
Everyone says Melo is an offensive juggernaut. Melo is a one man offensive team. He closes, he knows how to win. I am not %100 sure if he does what they say. Unlike Kobe, the way Melo operats never improves players around him. All he does is face up isolation and spot jumpers. The part I don’t get about Melo is that since when a super star can get a pass on not having any defense. Almost all super stars and max contract players in NBA is among the best defenders in the league. Even a ball hog like Kobe is the defense player of the year. The god damn NBA champions are always the best defensive team. The other thing about Melo is his lack of consistency since he join NYK. I am not comparing a max contact player with a dude who played in D-league two month ago but Jeremy Lin was more constant that Melo since he started with Knicks.
D’Antoni is out means more balls for Melo, less ball for Lin, Novak and Schumpert. We gotta see if this trade works for the folks in the Garden.
Holly grail of basketball is finding the sweet spot to shoot from. Part of every player's shot selection is to pick the best spot to jack it up.
Kirk Goldberry collected five year worth of data form NBA games. With 1335 games every season, he reviwed data for over 6600 games and more than 700 players. He overlaped all NBA shot charts to find hot and cold spot for all the players. Shocking results is that damn little blue dot on the left side of the key is the hardest spot to make a shot. Only two Tim Duncan and Chris Bosh was able to make more that %46 of thier shots from there. For the rest, it was a mess. Koby scored only %33 of his shots from that location.
Why its so hard to sink a shot from there? God knows. Maybe the tallest defence guys are usuly hanging out in there. It's high traffic. Offence is usually in the move in that spot. Worst of all, your mind plays trick on you: bank it or swish it?
Furthure, Kirk broke down the shot charts for every postion as below. ( Red=High Percenage shots. Blue=Low Percentage shots).
رقابت های یک حذفی بسکتبال مردان دانشگاهی آمریکا، معروف به مارچ مدنس، پرهیجان ترین مسابقات بسکتبال دنیا است که هر سال در ماه مارس حتی رقابت های ان بی ای را در سایه خود قرار میدهد. اما خبری که حتی شروع این رقابت ها را تحت شعاع خود قرار داد گزارش رواج مصرف مواد مخدر در بین بازیکنان بسکتبال دانشگاه سیراکیوز بود که امروز به چاپ رسید. طبق این گزارش مقامات این دانشگاه ، که تیمش اکنون رده دوم کل کشور قرار دارد، در ده سال اخیر بارها مصرف مواد مخدر و آزمون های مثبت مواد را زیر سیبلی در کردند و از گزارش این رویداد به مقامات ان سی دبل ای خودداری نموده اند.
در سه ماه گذشته تحقیقات مستقلی در مورد میزان رواج استفاده از مواد مخدر تفریحی ( منظور حشیش و ماریجوانا و موادی از این دست است نه هرويين و کوکایین) بین بازیکنان تیم دانشگاه سیراکیوز از سوی ان سی دبل ای صورت گرفت که در طی ان چهار منبع موثق و مستقل تایید کردند که مقامات این دانشگاه بارها از گزارش مصرف این مواد بین بازیکنان به سازمان ان سی دبل ای طفره رفته اند. فاجعه زمانی بوده که حتی بازیکنانی که تست مواد مخدرشان مثبت در میآمد و طبق قانون داخلی دانشگاه باید از حضور در تمریع منع میشدند، بدون هیچ محدودیتی و با رضایت مدیریت دانشگاه در تمرینات و مسابقات شرکت میکردند. پس از فاجعه سو استفاده جنسی از سوی کادر آماده سازی تیم فوتبال دانشگاه پنسیلوانیا در سال گذشته که زلزله ای در ورزش دانشگاهی آمریکا انداخت، فاجعه سیراکیوز غم انگیز ترین رویدادی بود که دوستداران ورزشهای دانشگاهی و والدین دانشجویان را شوکه کرد.
ورزش دانشگاه های آمریکا از دیرباز منبع شماره یک درآمد این موسسات آموزش عالی بوده است. برای نمونه دانشگاه رایس، جایی که ملی پوش ما ارسلان کاظمی در تیم بسکتبالش توپ میزند، تنها از طریق درآمدهای مرتبط با ورزش دانشگاهی بیش از دو میلیارد دلار درآمد داشته است. مولد اصلی این درآمدها هم پیروزی تیم های ورزشی است. به همین دلیل دربسیاری از موارد دیده شده که تیم های دانشگاهی تنها برای کسب پیروزی چشم اغماض بر خطاهای بسیاری را میبدند که پایه های آموزش و تربیت که مسولیت اصلی یک دانشگاه است را زیر سوال میبرد. رقابت تنگاتنگ و میلیاردها دلار پول موجود در این صنعت باعث شده که بسیاری از دانشگاه های آمریکا در این هیاهو فراموش کنند که این مسوولت اصلیشان اینست که این جوانان باید از این دانشگاه ها فارغ التحصیل شوند. دانشگاه کنتاکی که یکی از کارخانه های بازیکن سازی بسکتبال امریکاست است هر سال بین شش تا هشت بازیکن سال اولی یا دومی را بی انکه فارق التحصیل شوند به لیگ ان بی ای میفرستند. بسیاری از این بازیکنان هیچ گاه به دانشگاه باز نمیگردند تا فارق التحصیل شوند و هیچ کس هم نیست که بپرسد پس نقش دانشگاه به عنوان یک موسسه آموزشی چیست؟چرا؟ چون تیم کنتاکی هر سال بین شش تیم اول است.
جیم بوهم، مربی بسکتبال سیراکیوز و منتخب تالار مشاهیر بسکتبال، در پاسخ به این گزارش تکان دهنده گفت: من در مورد این موضوع هیچ اظهار نظری نمیکنم و نخواهم کرد.
اما ابرهای سیاه اتهام به این سادگی از آسمان دانشگاه سیراکیوز کنار نخواهند رفت.
اگر کشف پدیده ای به نام جرمی لین بزرگترین ترفیع در تاریخ لیگ ان بی ای باشد، فرستادن لِمار اودم به لیگ آماده سازی فجیع ترین تنزل مقام در تاریخ بیش از نیم قرن در بسکتبال حرفه ای آمریکاست. سه روز پیش ریک کارلایل، مربی تیم دلس موریکس تصمیم گرفت لِمار اودم را برای یک یا دو بازی به لیگ آماده سازی ان بی ای ارسال کند تا آماده بدنی و آمادگی ذهنی خود را بازیابی کند. لِمار اودم کم کسی نیست. او تنها بازیکنی است که در یک سال قهرمان ان بی ای و قهرمان فیبا شد. او مقام بهترین بازیکن ششم سال را یدک میکشد اما هیچ کدام از این عناوین پر طمطراق نتوانست یکی از با استعداد ترین بازیکن با تجربه ان بی ای را از سقوط به لیگ آماده سازی حفظ کند.
این تنزل مقام مثل این میماند که شما کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران باشید و مربی تشخیص دهد که شما برای تیم مناسب نیستید و شما را به تیم دوم حومه شهر برازجان ارسال میکند. لمار اودم که تمام عمر سیزده ساله لیگ ان بی ای اش را در شهر لوس انجلس بازی کرده بود از اینکه لیکرز تصمیم گرفت او را به نیواولینز بفروشد ان چنان شوکه و دلگیر شد که حتی بعد از انتقال به تیم قهرمان فصل قبل هنوز هم نتوانست به آمادگی ذهنی و بدنی لازم در حد این تیم برسد. اگر چه خیلی ها معتقدند این اقدام ریک کارلایل و مارک کیوبن یک تصمیم سمبلیک برای سر عقل آوردن اودم است اما هستند کسانی که فکر میکنند این ضدِ حالِ اساسی چنان تاثیری روی روحیه لطیف اودم خواهد گذاشت که شاید پایان دوران درخشان او را رقم بزند.
درس اول:
چیزی که در این میان توجه مرا بیشتر جلب کرده، عکس العمل هم تیمی های اودم است که در برابر سوال رسانه ها که «چه بلایی سر لمار اودم آمده است ؟» اینگونه پاسخ داده اند.
جیسون کید ( پوینت گارد): بعضی موقع ها باید افراد را به حال خود گذاشت تا خودشان مشکلاتشان را حل کنند.
ریک کارلایل ( سر مربی ): آودم را به تیم آماده سازی فرستادیم تا ارامش ذهنی اش را بازیابد.
مارک کیوبن ( مالک تیم ): اودم عنصری با ارزش برای تیم ماست و به راحتی از دستش نمیدهیم.
وقتی این عکس العمل ها را خواندم یاد بچه های تیم ملی بسکتبال ایران افتادم که بعد از باخت از اردن داشتند با حرف شکم همدیگر را جر میدادند.
فکر میکنید درس دوم چیست؟
کوبی برایانت با کسب مجموع 271 امتیاز از حضورش در بازیهای ال استار رکورد اسطوره بسکتبال مایکل جورن را که 262 امتیاز کسب کرده بود شکست. البته خیلی ها معتقدن این رکورد شکست هیچ معنی و مفهومی نداره چون جوردن بعد از تحصیل در دانشگاه به ان بی ای پیوست ولی کوبی یک ضرت از دبیرستان در سن 17 سالگی وارد لیگ شد. همین موضوع چند سال کوبی را می اندازد جلو و اعتبار این رکورد شکنی را خدشه دار میکند
در همون لحظه که کوبی داشت در شهر اورلاندو پوز مایکل جوردن را میزد و دل لیکرز ها رو خوش میکرد، اصغر فرهادی ( کارگردان ایرانی) هم داشت توی شهر لوس انجلس پوز کسانی را میزد که فیلمشو ممنوع الپخش کردند و دل همه ایرانی هایی که چشمشون به تلویزیون یا صفحه کامپیوتر بود را خوش کرد
امسال بدلیل وضعیت خاص تقویم زمان برگزاری مسابقات ستارگان ان بی ای با مراسم اعطای جایزه اسکار هم زمان شد. علی رغم فاصله زمانی سه ساعته بین اورلاندو، محل برگزاری مسابقه ال استار، و لوس انجلس این دو رویداد هم زمان از تلویزیون پخش میشد. من اصولا علاقه چندانی به مراسم اسکار ندارم اما امسال بر خلاف سالهای دیگه ثانیه ثانیه مراسم را تماشا کردم . دلیلش هم فقط و فقط حضور فیلم ایرانی «جدایی نادر و سیمین» بود. اصغر فرهادی با کسب جایزه اسکار دل میلیون ها نفر را خوش کرد. از ان زیباتر به جای تشکر از ننه و باباش و دست اندرکاران فیلمش موضوع جدایی مردم و دولت ایران را در پر تماشاچی ترین تریبون سینما مطرح کرد. وقتی تلویزیون ها آمریکا فوج شرکت کنندگان در تظاهرات 22 بهمن که از سوی دولت برگزار شده بود را نشان میدهد، برای مخاطب امریکایی سخت است که مردم و دولت را دو مقوله جدا بداند
اصغر فرهادی! دلت شاد که دل امتی را شاد کردی
لبرون جیمز دوباره در مسابقه دانک امسال که همین شنبه ای که میاد برگزار میشه شرکت نکرد. ببنید چطور این دانش اموز راهنمایی از لبرون گله میکنه
Click image to enlarge
Source: Infographic World
جرمی لین از حضرت مسیح هم معروف است. آمار نشان میدهد که او همین الان هم از پوینت گاردهای دیگر در ان بی ای بهتر است. نام جرمی لین به عنوان مارک تجاری 14 میلیون دلار قیمت گذاری شد۰ جنون جرمی لین (لینسنتی) همه را در بر گرفته است. حتی اوباما که خودش دانش آموحته هاروارد است و در جوانی بسکتبال بازی میکرده از بازیهای جرمی لین به وجد آمده۰
موضوع شهرتِ دیوانه وارِ جرمی لین یا لینسنتی را میتوان به دو روش تحلیل کرد. روش اول را جهان بینی فست فودی نام گذاشتم. در این جهان بینی یک دست را زیر چانه مان میزنیم، عینکمان را کمی جابجا کنیم و در حالی که به فنجان اسپرسویی که در دست داریم نگاه میکنیم میگوییم: ای بابا، اینها همش میدیا هایپه (هیاهوی یا غوغاسالاری رسانه های)، این جوون را بامبول کردند تا بلیط های تیمشون را بکنن توی پاچه ملت. دیگه همه میدونن که ان بی ای همش گاو بندیه. حالا تو یه دو سه تا بازی شوتاش گرفته... ببین این هم مثل کیم کارداشیان گردو خاکش میخوابه و میره پی کارش. اینها همش بازیه که این لیگ ورشکسته اشون را دوباره مطرح کنند و قرون قرون پول من و تو را از جیمبون بکشن بیرون واسه چی ؟ تی شرت لینسنتی
خاصیت ایدئولوژی «فست فود» اینه که مثل غذای های مک دونالد سریع آماده میشده، پختنش خیلی زحمت نمیخواهد و خیلی راحت هم میشه به همه خوروندش. اعتراف میکنم که خود من در خیلی موارد غیر بسکتبالی این تفکرات فست فوودی را بدون زیر سوال بردن قبول کردم. چیزهایی مثل « اقا دنیا را این کورپوریشن ها می چرخونن، مردم دنیا هم مثل گوسفند این وسط میچرند» یا « اگر تاسال دیگه همین موقع ورق بر نگشت... حالا ببین اگر شاهزاده نیامد توی مهرآباد همین مردم براش گل افشانی نکردن... ما مرده شما زنده!» . برای به چالش کشیدن این ایده های همه پسند باید یه عالمه مطالعه کرد، از نظرات موافق و مخالف خبردار شد، ببینی کی ذی نفعه و کی ضرر میکنه و خلاصه باید جیگرشو داشته باشی که جلوی همه بایستی و در حالی که همه با آبرو های بالارفته و چهرهای عاقل اندر سفقیه به تو نگاه میکنن، دلایلت را مطرح کنی. من که مرد این کار نیستم۰
روش دوم اینه که بینی آدمهایی که تو قبولشون داری در مورد اون موضوع چی میگن. بعد بری تحقیق کنی و نهایتا سر در بیاری داستان چیه. وقتی استیو نش، که با قدی به اندازه جرمی لین ، دوبار بهترین بازیکن لیگ شد، در تویتش نوشت : اگر به این ورزش علاقه دارید عاشق کاری که جرمی لین میکنه خواهید شد. این جمله خیلی روی من تاثیر گذاشت و تصمیم گرفتم ته و توی داستان جرمی لین را در بیاورم. این جوون از پدر و مادر مهاجر چینی تبار (تایوانی) در لوس انجلس متولد شده. در شهر پائولو آلتو در شمال کالیفرنیا مدرسه میره . وقتی که دبیرستان بود در سال ۲۰۰۵-۲۰۰۶با سی و دو برد و تنها یک باخت قهرمان دبیرستان های کل ایالت کالیفرنیا میشه و به تایید هم تیمی هاش جرمی لین دلیل اصلی این پیروزیها بود. وقتی درخواست بورسیه ورزشی اش را که به دانشگاه شهرش ، استنفورد و ایالتش یوسی ال ای که فرستاده بود و هیچ دانشگاهی او را برای بورسه بسکتبال قبول نکرد،تصمیم میگیرد با خرج خودش به دانشگاه هاروارد بره. این درحالی بود که تقریبا همه دانشگاه ها خوب در غرب آمریکا از دادن بورسیه ورزشی به او خودداری کرده بودند. در هاروارد جرمی لین به عنوان بازیکن بدون بورسیه وارد تیم بسکتبال دانشگاه میشه. در سال دوم حضور در تیم هاروارد او تنها بازیکن دیوژن یک میشه که در جدول بهترین امتیاز آوران، ریباندر ها، پاس دهندگان منجر به گل، بهترین پنالتی و درصد بالای شوت بین ده نفر اول کل لیگ انتخاب میشود. در سال آخر تخصیلش او در هر بازی به طور متوسط شانزده امتیاز میاورده .با در نظر گرفتن این امارها به نظر میرسید که انتخابش برای تیم ها ان بی ای رد خور نداشته باشد. حتی یکی از تحلیل گران او را به عنوان نفر دوم بهترین بازیکن سال ۲۰۱۰ پس از جان وال معرفی کرد بود. اما با کمال تعجب او در یارکشی سال ۲۰۱۰ انتخاب نشد. او با فراز و نشیب های فراوان و شرکت کردن در کمپ ها تابستانی تیم های مختلف ان بی ای بالاخره با تیم گلدن استیت قرارداد بست. قرارداد او با گلدن استیت دوساله بود ولی تیم میتوانست هر زمانی که بخواهد انرا فسخ کند. در گلدن استیت لین یا در ارنج تیم قرار نداشت و یا اینکه مداوما روی نیمکت مینشست تا نهایتا در دسامبر ۲۰۱۱ از گلدن استیت خط خورد و به هیوستن پیوست. هیوستن که پیشاپیش سه پوینت گارد در فهرست بازیکنانش داشت در همان ماه جرمی لین را خط زد و نیویورک این بازیکن را به خدت گرفت. در نیویورک جرمی لین وضعیت بی نهایت نامطمنی داشت و هر لحظه انتظار داشت از ان تیم هم خط بخورد ولی نهایتا مربی تیم به دلیل مصدوم بودن دیگر پوینت گاردهایش تصمیم گرفت از جرمی لین به عنوان شروع کننده استفاده کند و از اینجا بود که داستان ابر ستاره شدن این بازیکن جوان اغاز شد۰
داستان پر پیچ و خم جرمی لین از چند لحاظ لیگ بسکتبال ملی امریکا را زیر سوال برد. سرگذشت او بسیاری از پیشفرض های مربیان، مدیران اجرایی، اسکاوت ها را زیر سوال برد و مشکلاتی را که زیر پوست بسکتبال آمریکا پنهان شده بود را آشکار کرد۰
پیشفرض های منفی در مورد بازیکنان آسیای و آسیای تبار
حتی از زمانی که با تیم دبیرستانش قهرمان ایالت شد، جرمی لین مورد تمسخر و استهزا قرار میگرفت. این تصور غلط که یک چینی تبار ۱۹۲ سانتی اینده ای در بسکتبال دانشگاهی و حرفه ای امریکا نخواهد داشت باعث شد که جرمی لین نتواند از دانشگاه بورسیه ورزشی و نهایتا انگونه استحقاق داشت با قرارداد تضمین شده وارد دنیای حرفه ای شود. جرمی لین که تمام مولفه های بازی اش امریکایی است و چیزی از بسکتبال اسیا در تکنیک های او دیده نمیشود تنها به خاطر تبارش مورد تبعض پنهان بود. اکنون که او نشان داده کیست و چه میتواند بکند تحلیل گران ان بی ای او را تا جایی بالابرده اند که برخی او را با اسطور بسکتبال یوتا جز جان استاکتون مقایسه کردند۰
تصور غلط مدیران ان بی ای در مورد تیم های ورزشی دانشگاههای ایوی لیگ
ایوی لیگ که یکی از گروه بندی های وزرشی دانشگاه ها امریکاست متشکل از دانشگاه های بسیار معتبر علمی نظیر ییل، هاروارد و کلمبیاست. در بسکتبال آمریکا این تصور حاکم است که تیم های وزرشی این دانشگاه ها کارخانه های خوبی برای بازیکن سازی در بسکتبال نیستند. با اینکه جرمی لین با حضور در این تیم رکورد های باورنکردنی در کل لیگ به جای گذاشت اما به دلیل برچسب هارواردی بودن مورد بی مهری تیم های حرفه ای قرارگرفت۰
عدم کارایی کمپ های تابستانی در شناسایی توانمندی های بازیکنان
لیگ های تابستانی جایی است که بازیکنان یارگیری شده ( درفت شده) و انهایی که بصورت یارگیری نشده خود را برای تیم ها آماده میکنند با هم رقابت میکنند. جرمی لین در مصاحبه ای گفت که بیشتر این لیگ های تابستانی بدلیل تعداد زیاد بازیکنان بازی های نیم زمین و سه به سه برگزار میکنند و این نوع بازیها توانایی های بازیکنی که در پست پویینت گارد بازی میکند را به خوبی نشان نمیدهد . فقط انهایی که با قدرت دانک میکنند در این نوع کمپ ها قدرت بدنی خودشان را به رخ دیگران میکشتند۰
نادیده گرفتن آمار و ارقام از سوی اسکاوت ها و تصمیم گیران بسکتبال آمریکا
جرمی لین از همان روز اول ، چه در دبیرستان و چه در دانشگاه، امار های خیره کننده ای داشت. با اینکه بسکتبال آمریکا یکی از رقومی ترین ورزش های موجود در جهان است و آمار یک بازیکن تعیین کننده جایگاه اوست اما بی توجهی تیم های ان بی ای به آمار درخشان این بازیکن نشان داد انچه نهایتا برای مدیران اجرایی معیار تصمیم گیری است تصویر ذهنی شان از عملکرد یک بازیکن است۰ درخشش این بازیکن اکنون همه مدیران اجرایی تیم ها را به فکر فرو برده که شاید وقت آن رسیده که در روش تصمیم گیری شان تجدید نظر کلی بکنند. حتی یکی از گزارش گران ورزشی آمریکا به شوخی گفت که فقط به دلیل جرمی لین باید همه اسکاوت های ان بی ای اخراج شوند و صلاحیت تک تک به آزمون گذاشته شود۰
به هر حال ممکن است جرمی لین آینده طولانی نظیر جان استاکتون در ان بی ای نداشته باشد و یا نتواند مثل کوبی برایانت سالهای سال در اوج باقی بماند اما تا همینجا که نشان داده که بسیاری از پیش فرضهایی ناگفته که پایه بسکتبال آمریکا را تشکیل میداد غلط ، نادقیق و از روی غرض است۰
جرمي لين و نيويورك نيكس امشب دربرابر تورنتو رپتورز تاريخ ليگ را بازنويسي كردند. تورنتو رپتوز با اينكه جايگاه مناسبي در جدول ندارد اما از ان تيم هاست كه در خانه حريف هر تيمي ميشود. در تمام طول بازي امشب رپتوز از نيويورك جلو بود تا چهارده ثانيه مانده به اخر بازي كه جرمي لين با برش به داخل سه ثانيه و به ثمر رساندن گل و پنالتي بعد از ان بازي را مساوي كرد. اينجا بود كه در حمله بعدي جرمي لين با پرتاب سه امتيازي رز فاصله يك ثانيه مانده به اخر بازي روياهاي پيروزي رپتورز را بر باد داد. اين پنجمين پيروزي پشت به پشت تيم نيويورك نيكس است كه در حد خودش ركوردي است.
اما ركورد اصلي امشب متعلق به جرمي لين است كه با ١٣٧ امتياز در اولين پنج شروعش در ان بي اي ركورد بازيكنان افسانه اي نظير مايكل جوردن، كوبي برايانت، لبرون جيمز، اسكار رابرتسون، جيمز وورثي را شكست و امتياز اور ترين بازيكن تاريخ ان بي اي در پنج اولين بازي تبديل شد. هنوز مربيان، اسكاوتهاي ان بي اي، مديران اجرايي ان بي اي انگشت به دهان مانده اند كه چه شد كه ما اين بازيكن را نديديم.
پیش از بازی دیشب بین لوس انجلس لیکرز و نیویورک نیکز از کوبی برایان پرسیدند: برای مهار جرمی لین چه برنامه ای دارید؟ کوبی برایانت با لحن تحقیر آمیز چیزی گفت که معادل فارسی ان میشود : جرمی لین دیگه خر کیه؟
جرمی لین با کسب سی و هشت امتیاز و هفت پاس منجربه گل (بدون حضور کارملو انتونی و آماری استودمایر) لیکرز، تیمی که شانزده بار قهرمان ان بی ای شده ،را یک تنه به زانو در آورد. جدا از اینکه کوبی برایانت آموخت که در مورد ستاره های بی نام با دقت بیشتری صحبت کند، عملکرد باور نکردنی جرمی لین اتش به خیمه مدیران اجرایی ان بی ای انداخته است. از پایان کوارتر اول که جرمی لین به تنهایی نه امتیاز آورد مدیران و اسکاوتهای ان بی ای به همدیگر نگاه میکردند و می پرسیدند : چطوری شد که ما این جوون را برای تیممون استخدام نکردیم؟
در میان تمام تیم هایی که در به در دنبال یک پوینت گارد به درد بخورد میگردند میچ کاپجک، مدیر اجرایی لوس انجلس لیکرز، بیشتر از همه مورد شماتت طرفداران قرارگرفته است چرا که این تیم بی نهایت به یک پوییت گارد احتیاج دارد و جرمی لین هم کالیفرنیایی است. از هفته گذشته که جرمی لین با اولین شروع در ان بی ای هر شب بیست امتیاز یا بیشتر کسب میکرد، بسیاری از تحلیل گران ومدیران اجرایی تیم ها دیوانه وار به دنبال ارشیو بازی های جرمی ازدبیرستان تا دانشگاه تا لیگ تابستانی و آماده سازی ان بی ای هستند. چیزی که برای همه عجیب است انست که این جوان در همه این بازی ها دقیقا همینقدر خوب که دیشب در برابر لیکرز بازی کرد ظاهر شد. امروز صبح مدیر اجرایی تیم هیوستون راکتز، اخرین تیمی که جرمی لین را خط زد، در برابر سوال تیویتری یک طرفدار که پرسیده بود چرا جرمی لین را خط زدی؟ نوشت: ما میدانستیم جرمی لین خوب است اما نمی دانستیم او تا این حد خوبست۰
برنامه های ورزشی تلویزیونی و رادیویی آمریکا از دیروقت دیشب تماما مباحث خود را به این اختصاص داده اند که چرا جرمی لین که تا این حد با استعداد است شناخته نشد و کار گرفته نشده بود. برخی عنوان کرده اند که نژاد چینی او باعث شد که بسیاری از تصمیم گیران ان بی ای با پیشداوری در مورد عملکرد او امیدی به این بازیکن نداشته باشند و حتی او را با بروس لی که با دلخوری هالیوود را ترک کرد و در هنگ کنگ به ابرستاره تبدیل شد مقایسه کردند. عده دیگری مطرح کردند چون این بازیکن در هاروارد تحصیل کرد بود و دانشگاه هاروارد اصولا به عنوان یکی از کارخانه های بسکتبال امریکا شناخته نمیشد کسی روی جرمی لین حساب نمیکرد. اما این جوان محجوب و کم ادعا نشان داد که دوران پیشداوری های به سر آمده و انچه در زمین مطرح است را توپ و سبد بسکتبال تعیین میکند و به قول معروف حرف راست را از توپ بسکتبال بشنوید۰
نیویورک نیکس ضد حال ترین تیم ان بی ای در این فصل است. فهرست بلند بالایی از ابرستاره های بسکتبال مثل کارملو انتونی، اماری استودمایر و تایسون چندلدر نتوانستند انتظار تماشاگران مشکل پسند نیویورکی را بر آورده کنند. بدترین وضع این تیم در پست گارد راس است . با از دست دادن چانسی بیلاپس به کلیپرز، مصدویت بیل واکر و وضعیت هچلهف برون دیویس بلایی به سر این آمده که در هنگام بازی سازی و پخش توپ سگ صاحبش را در زمین نمیشناسد
اما غوغایی که جرمی لین، پوینت گارد جوان و تنها تحصیل کرده هاروارد در ان بی ای ، در چند بازی اخیربپاکرد جان تازه ایی به این تیم داد. جرمی لین در بازی برابر تیم سرسخت یوتا جز به تنهایی دمار از روزگار یوتا در آورد. در برابر فینیکس کاری کرد که گارد راس افسانه ای این تیم ، استیو نش، در تویترش نوشت « اگر عاشق بسکتبال هستنید کاری که جرمی لین میکند شما را به وجد میآورد» . جرمی لین متولد کالیفرنیاست و والدینش از مهاجران چینی ( تایوانی ) به آمریکا بودند. جرمی لین در پایان دبیرستان حتی نتوانست بورسیه ورزشی برای یکی از تیم های دانشگاهی بگیرد و با هزینه خودش به دانشگاه هاروارد رفت. در این دانشگاه او به عنوان بازیکن بدون بورسیه برای وارد تیم بسکتبال دانشگاه شد. پس از فارق التحصیل شد او در یارکشی ان بی ای شرکت کرد ولی انتخاب نشد. او آنقدر در اردوههای مختلف تیم های ان بی ای و لیگ اماده سازی ان بی ای شرکت کرد تا بالاخره تیم شهرش ، گلدن استیت ووریرز، که میدانست او چه بازیکنی است به او قرارداد تضمین نشده دوساله ای داد. در این تیم جرمی لین بازیهای بسیاری را روی نیمکت نشست تا بالاخره پس از نقل و انتقال به هیوستون نهایتا در نیویورک با قرارداد تضمین نشده به خدمت گرفته شد
هفته پیش یکی از تلویزیون های امریکا برنامه ای در مورد جرمی لین تهیه کرد و نشان داد که او در خانه ندارد و روی کاناپه خانه برادرش که در نیویورک دندان پزشکی میخوابد. این به خاطر آن نیست که پول ندارد بلکه بخاطر اینست که او نمی داند که حتی هفته بعد نیویورک با او قرارداد دارد یا نه . شور و اشتیاقی که بازی باورنکردنی این باریکن 192 سانتی در نیویورک ایجاد کرده آن چنان است که حتی بازیکنان کهنه کار دیگر تیم را هم به وجود آورده است
«از دور دورها شوت زدن انقدر ها هم سخت نیست» این را جیمر فردت گارد تیم ساکرامنتو کینگز و پدیده مسابقات دانشگاهی آمریکا میگوید. سال گذشته همین موقع ها بود جوانِ سفید پوستِ نه چندان قدبلند از دانشگاه بی وای یو با شوتهای سه امتیازیش همه را در مسابقات ان سی دبل ای انگشت به دهان گذاشت. شوتهای سه امتیازی جیمر فردت با شوتهای بقیه بازیکنان شوت زن دنیا یک فرق کوچک دارد. همه بازیکنان بسکتبال دنیا وقتی اقدام به پرتاب سه امتیازی میکنند تا جای ممکن به خط به امتیازی نزدیک میشود ولی جیمر فردت خیلی در بند این نیست که خط سه امتیازی کجاست. او میتواند از فاصله هشت متری، نه متری، ده متری و حتی دوازده متری به سادگی شوت میزند و همین باعث شد یکی از بهترین بازیکنان تازه وارد ان بی ای شود.
در این ویدیو جیمر فردت تکنیک شوتش را به ساده ترین روش شرح میدهد. خلاصه حرفش اینست که برای شوت زدن باید چهار اصل رعایت شود که حروف اول آنها بی یی یی اف است . اصل اول توازن داشتن شوت زننده است. اگر میخواهید راحت از دور شوت بزنید باید حرکت پاها را به شوت خودتان اضافه کنید. بهترین شوتزنهای ان بی ای مثل ری الن و درک نویتسکی از پاهایشان برای توازن در هنگام شوت استفاده میکنند و همیشه شانه هایشان با حلقه فاصله مساوی دارد.
دومین اصل دیدن حلقه است. جیمر فردت همیشه موقع شوت چشمش به حلقه است. او هنگام شوت به یک نقطه فرضی کمی بالاتر از قسمت جلوی حلقه تمرکز میکند. اصل سوم در اجرای شوت راه دور به سبک جیمر فردت حرکت ارنج دست شوت زننده است. تا جایی که ممکن است ارنج دست شوت زننده باید به سمت داخل متمایل شود. این باعث میشود که توپ دقیقا در مسیر حلقه حرکت کند. اگر ارنج دست شوت زننده به بیرون متمایل باشد امکان کج و کوله رفتن شوت زیاد میشود. نکته آخر هم ادامه دادن حرکت بازو و مچ دست شوت زننده و دنبال کردن مسیر توپ است. جیمر فردت توصیه میکند که بعد از شوت زدن مچ دست شوتزنند باید شبیه یک قو باشد!
هفته پیش فدارسیون بسکتبال ایران اعلام کرد که در در پی چند ماه مذاکره بالاخره ممت بچرویچ را برای هدایت تیم ملی بسکتبال بزرگسالان انتخاب کرده. ممت بچرویج مربی با تجربه ای از کشور اسلونیا است. او پنچاه و یک ساله دارد و در کشورهای اسلونی، اوکراین، ایتالیا و بلژیک در سطوح باشگاهی و ملی مربیگری کرده است. آخرین سمت مهم او سر مربی تیم ملی مردان اسلونیا در جام جهانی بسکتبال در سال 2010 در ترکیه و کسب مقام هشتمی جهان بود
همین که فدراسیون بسکتبال ایران در این اوضاع شیرتو شیری دنیا و مملکت توانسته مربیی با این ابعاد و اندازه برای تیمش پیدا کند خودش یک ایول اساسی داره. البته هنوز تا اینکه بچرویچ کارش را شروع کند چند ما فاصله داریم و در این چند ما ممکن است اتفاقاتی بیفتند که از بسکتبال آخرین اولویت زندگی ما ایرانی ها به حساب آید. در مصاحبه ها و گزارشهایی که در مورد عقد قرار داد با این مربی در رسانه های فارسی زبان آمده فقط به معیارهای مسلمان بودن ، باج ندادن به ستاره ها و تجربه سرمربیگری ملی بزرگسالان داشتن اشاره شده است
اینکه یک مربی خارجی مسلمان است تا حدی برای خود فدراسیون مزیت است. دیگر لازم نیست برایش توضیح دهند که چرا در یک ماه از سال بازیکنان تیمش نباید غذا بخورند و مسابقات ورزشی ساعت یازده شب شروع میشود یا اینکه دیگر لازم نیست نگران نیازمندی های ویژه مربی خارجی ، در راس آنها مشروبات الکلی ، باشند. اما مسلمان بودن او هیچ کمکی در بهتر شدن وضع بسکتبال ایران نخواهد داشت. من با آنهایی که معتقند چون او هم مثل ما مسلمان است با فرهنگ ما آشناست مخالفم. فرهنگ ما ایرانی ها ملغمه ایست که حتی خود ایرانی هایی که سالهایی زیادی خارج از کشور زندگی کرده اند زیر و بم آنرا به درستی درک نمیکنند . چه برسد به یک اروپایی که تمام عمرش را در کشورهایی اروپایی به مربیگری مشغول بوده
یکی دیگر از دلایلی که برای انتخاب او آورده اند، محکم بودن و باج ندادنش به ستاره های تیمش است. اشاره شده که او پیش از جام جهانی ستاره تیم اسلونیا ، بنو اودری، عملا از تیم اخراج کرده و این نشان دهنده محکم بودن اوست. حتی اگر او مربیی باشد که حاضر است بازیکن ان بی ایی اش باج ندهند چنین چیزی در ایران کاربرد نخواهد داشت. باج ندادن یک مربی هنگامی کاربرد دارد که فدراسیون و کادر مدیریت تیم ملی از او پشتبانی کنند. من در جبین این فدراسیون نمیبنم اگر خدای نخواسته این مربی با صمد یا مهدی کل کل کند آنها پشتی مربی را بگیرند. البته اینکه مدیریت ها پشتی بازیکنان را بگیرند در تیم های ان بی ای هم رخ داده ؛ مثل همین داستانی که پارسال برای جری اسلوان مربی تیم یوتاجز رخ داد
آخرین چیزی که در مورد این مربی مطرح شده اینست که او تنها مربیی است که تجربه سرمربیگری تیم های ملی بزرگسالان یک تیم رده بالا را داشته . جالبی قضیه اینه که وقتی ممت بچرویچ از سمت مربیگری تیم اسلونیا برکنار شد فدراسیون این کشور کسی را جایگزین او کرد که او هم تجربه سر مربیگری ملی نداشت ولی تجربه مربیگری رِئال مادرید و بارسلون را داشت. اینکه یک مربی، انهم در رده مربیان طراز اول باشگاهی اروپا تجربه هدایت تیم های ملی را نداشته باشند برای گرداندن یک بسکتبال مثل تیم ملی ایران کافی است و تاکید روی تجربه این مربی بیش از حد به نظر میرسد
امیدوارم که شرایط دنیا و این مربی به شکلی جلو برود که او طبق قراردادش در فروردین امسال سکان مربیگری تیم را به عهده بگیرد
روزی که خبر آمد که حامد حدادی، اولین بازیکن ایرانی توسط یکی از تیم های ان بی ای استخدام شده است در پوست خود نمیگنجیدم اما وقتی شنیدم تیم ممفیس در ایالت تنسی، جایی که کمترین ایرانی های مهاجر در آن زندگی میکنند، پنجر شدم. اگر حامد در یکی از تیم های کالیفرنیا یا حتی تورنتو به خدمت گرفته شده بود جامعه ایرانی برای او پشتوانه قوی ی می بود. اما علی رغم این کم شانسی، حامد میدادند که چگونه خودش را در دل طرفداران تیم جا کند.
وقتی حامد حدادی، که پس از فراز و نشیب های فراوان و از دست دادن شانزده بازی اول فصل، اولین شوت خود را در فصل ۲۰۱۲ به ثمر رساند سالن فِد اکس فُورُم در ممفیس غرق در شادی شد. نیمکت تیم ممفیس گزیزلیز، که در این لحظه بازیکنان اصلی تیم بر روی ان نشسته بودند، هم منفجر شد. حامد در هیچ فصلی بازیکن اصلی این تیم نبوده و در لحظاتی که او شوتش را به ثمر رساند تیم ممفیس ده ها امتیاز از تیم حریف جلو بود. پس این شادی برای چه بود؟
اگر چه حامد بازیکن اصلی و مهره اصلی تیمش نیست اما اخلاقی دارد که او را به دوست داشتنی ترین بازیکن تیم برای هم تیمی هایش و طرفداران تیم ممفیس تبدیل کرده است. چیزی که در همه بازیها مشخص است اینکه حامد حتی از روی نیمکت به هم تیمی هایش انرژی میدهد. در همه بازی ها، هنگام تایم اوت حامد اولین کسی است که از روی نیمکت بلند میشود تا بازیکنان داخل زمین را تشویق کند. چهره خندان و روحیه شوخ طبع حامد او را به بازیکن دوست داشتنی ممفیس تبدیل کرده است.
در این بازی رقابت چند دقیقه ای حامد حدادی با دِمارکِس کازینز ( سانتر ساکرامنتو کینگز) دیدنی بود. اما تفاوت شخصیتی این دو بازیکن توجه مرا بیشتر جلب کرده بود. دمارکس کازینز که یکی از بد اخلاق ترین و گنددماغ ترین بازیکنان ان بی ای است (به تایید هم تیمی هایش) تنها به پشتوانه قابلیت های فنی توانست جایگاه ثابتی در تیم برای خودش دست و پا کند. تاثیر این بازیکن در تیمش به حدی است که در دعوای اخیرش با مربی سابق تیم ساکرامنتو، مدیران باشگاه طرف او را گرفتند و مربی را که کاملا بی تقصیر بود اخراج کردند. این اولین بار نیست که در ان بی ای مدیران اجرایی تیم یک مربی را بخاطر سر شاخ شدن با ستاره تیم اخراج کرده اند. این خود نشان میدهد برای اینکه در ان بی ای کسی باشی و سری در سرها در بیاوری تنها اینکه خوش مشرب باشی و همه دوستت داشته باشند کافی نیست.