مرحله حذفی بازی های ان بی ای هفته گذشته شروع شد. میامی هیت در مرحله اول با نیویورک نیکس روبرو شد و دوبازی اول را به سود خود خاتمه داد . کافیست برگه بازی و لحظات حساس این دوبازی را ببینید تا سر در بیاورید لبرون جیمز کرده است... اما در درواره را میشه بست ولی در دهن مردم را نمیشه . به همین دلیل توصیه میکنم از راهنمای زیر برای ضد حال ضد به لبرون جیمزدر هر شرایطی استفاده کنید

 

اگر میامی حریفش را ببرد ولی لبرون جیمز در کوارتر چهارم امتیاز زیادی نیاورد

بگویید: همون لبرون قدیمی! کوارترچهارم رفته گل بچینه 

اگر لبرون جیمز در کوارتر چهارم تیم حریف را منفجر کند و میامی برنده شود

بگویید: یه وخ النگوهاش نشکنه، این بازی که توی فصل عادیه... اگه مرده  همین کار رو توی بازی هفتم فینال بکنه 

اگر لبرون شوت اخر بازی را بزنه ولی گل نشه و میامی ببازه 

بگویید: مالیده به گوشکوب

اگر لبرون شوت اخر بازی را بزنه و میامی هیت ببره

بگویید: بابا عجب خوره ایه... من موندم این هم تیمی هاش چطوری باهاش کنار میان

اگر لبرون شوت اخر بازی را به جای اینکه خودش بزنه؛ پاس بده که هم تیمی اش بزنه

بگویید: بیا، نگفتم ... وسط پاش نیست. جوردن اگه بود عمرا در چنین شرایطی پاس نمیداد

اگر لبرون تصمیم بگیره که در یک بازی کم اهمیت روی نیمکت بشینه تا استراحت کنه 

بگویید: نیگا کن، نی نی کوچولو نمیتونه یخورده فشار بازی بسکتبال را تحمل کنه، میخواهی مامانت شیشه شیرتو برات بیاره

اگر لبرون توی یک بازی کم اهمیت که اگر بازی هم نمیکرد میامی هیت میبرد؛ بره توی زمین 

بگویید: نگاش کن چقدر خودپرسته؛، بابا یک دقیقه هم اگر مرکز توجه نباشی میمیری؟ 

اگر لبرون جیمز به خیریه کمک کنه 

بگویید: همش واسه قمپز در کردنه. کسی که سالی چهل پنجاه میلیون در میاره این یکی دو میلیون به جاییش بر نمیخوره

اگر لبرون جایزه ام وی پی بازی های حذفی را ببره، شوت اخر هر شانزده بازی حذفی را گل کنه و میامی ببره

بگویید: هد بندت خوشگله ؛ آهای کچل

اگر لبرون در تمام دنیا صلح را حاکم کنه و همه جنگ های دنیا را تموم کنه

باز هم بگویید: آفرین ؛ ترکمون زدی با این کارت. هر چی کارگر کارخونه اسلحه سازی بیکار شدن و خانوادهاشون شب سر گشنه میگذران زمین... خیلی عزگلی 

Posted
AuthorKaran Makvandi

همه چیز از بازی اخیر لوس انجلس لیکرز و اوکلاهوما سیتی ثاندر شروع شد ، وقتی که متا وورلد پیس ( ران ارتیست سابق) با ارنج به سر جیمز هاردن کوبید و اکنون لیگ ان بی ای تنها او را برای هفت بازی تعلیق کرده است. هرچه ویدیوی این واقعه را بیشتر نگاه میکنم صحنه بیشتر و بیشتر زننده میشود. بسکتبال ورزش خشنی نیست ولی وزش لطیفی هم نیست. برخوردهای زیر حلقه و حتی مصدومیت بازیکنان در اثر خطای عمد موضوع نسبتنا رایجی است، بخصوص در بسکتبال حرفه . اما این صحنه بسیار متفاوت است

بر خلاف تصور خیلی ها خطاهای فردی در بسکتبال یک ابزار تکنیکی است که اگر به موقع به کار گرفته شود نه تنها روی جریان بازی تاثیر میگذارد بلکه میتواند روی نتیجه بازی تاثیر داشته باشد. حتی بدترین نوع خطا فردی که خطای غیر ورزشی و عمد میباشد در شرایطی که گل زدن بازیکن حمله قطعی است منتطقی به نظر میرسد. اگر چه قوانین بسکتبال هر روز به شکلی تغییر میکند که بازیکنان نتوانند از خطای فردی به عنوان ابزار استفاده کنند اما هنوز هم خطاهای به موقع ، خصوصا در ثانیه های اخر بازی های پایاپای تکنیکی است که همه استفاده میکنند

اما چیزی که در این ویدیو میبیند هیچ کدام از اینها نیست . این خطا قبل از پایان نیمه اول در وقت خارج از بازی انجام شد. این خطا نه از سوی مربی تیم و نه از سوی دیگر بازیکنان تیم برنامه ریزی شده بود. تنها دلیل این خطا وجود بازیکنی در زمین است که تعادل روانی ندارد. متا ورلد پیس ( ران ارتست سابق) که سابقه بسیار تاریکی در تعلیق شدن و جریمه ناشی از خشونت در بسکتبال دارد برای به خطر انداختن سلامت یکی از بهترین بازیکنان لیگ، جیمز هاردن، تنها هفت جلسه جریمه شد. این مسخره ترین جریمه ای است که تاکنون در ان بی ای وضع شده. این همان لیگی است که برای یک تویت مالک تیمی را نیم میلیون دلار جریمه کرد یا کوبی برایانت را برای یک فحش صدهزار دلار جریمه کرد. اکنون که جیمز هاردن، نامزد بهترین بازیکن ششم سال، بدلیل ضربه مغزی ناشی از حرکت وحشیانه ران ارتست بستری است و خدا میداند چند بازی را از دست خواهد داد و لیگ بطور معجزه اسا به این نتیجه رسید که ارتست فقط هفت بازی را از دست خواهد داد

اگر من جای ان بی ای بودم چه جریمه ای برای او تعیین میکردم؟

برای هیج طرفدار بسکتبالی پوشیده نیست که ران ارتست از بیماری روانی رنج میبرد. حتی خودش در مصاحبه قهرمانی ان بی ای از روانپزشکش تشکر کرد. در طی سالهایی گذشه که ران ارتست تلاش کرده با انجام فعالیت های عام المنفعه تصویر عمومی خود را بهبود دهد ، یکی از کارهایش سرمایه گذاری برای اطلاع رسانی در مورد نارسایی های روانی در جوانان بود. اما هیچ وقت گزارش روانپزشکی خودش هیچ وقت منتشر نشد. اگر من جای ان بی ای بودم به جای جریمه کردنش او را مجبور میکردم که گزارش تشخیص روانپزشکی اش را بصورت عمومی منتشر کند. در چنین صورتی مدیریت تیم لوس انجلس لیکرز تحت فشار افکار عمومی قرار میگرفت که چرا باید بازیکنی که رسما دیوانه و خطرناک تشخیص داده شده و تنها با دارو قابل کنترل است را به خدمت بگیرد. در صورتی که گزارش تشخیص روان پزشکی او در در رسانه ها انعکاس یابد به معنای پایان عمر ورزشی اوست و این چیزی است که این بازیکن مستحقش است

رادیو دوست یکی رادیو های مستقل اینترنتی فارسی زبان است که در تورنتو برنامه تهیه میکند. برنامه های این رادیو بصورت پادکست و از طریق اینترنت قابل درسترسی برای همه است .  ازطریق این لینک به مصاحبه ای که با من و ندا طباطبایی در مورد شب ایرانی در ان بی ای انجام شده گوش بدهند

Posted
AuthorKaran Makvandi


ایران از دیرباز مهد عجایب بوده و هنوز هم هست 

جزییات قضیه را میتونید اینجا بخونید ولی کلیات داستان اینه که در بازی اخر مهرام و الریاضی لبنان که برای قهرمانی اسیا میجنگیدند اینقدر تماشاچی اومد که نه تنها سالن آزادی پر شد بلکه بیرون سالن هم یک عالمه تماشاچی معطل موندند. بین این تماشاچی ها چند تا خبرنگار هم بوده که ظاهرا بدلیل شلوغی نتونستن به داخل سالن راه پیدا کنند. اینجوری که از گزارشات بر میاد رییس فدارسیون شخصا اومده دم در و دو سه نفر را راه داده که از اقوام ایشان بودند. حالا همه یقه ایشون را گرفتن که چرا فک و فامیل را اوردی تو و نشوندی توی جایگاه ولی ما که خبرنگار بودیم پشت درموندیم. بنده خدا هم در جواب گفته: چرا به خود من نگفتین که بیرون گرفتار شدین. اگه من زنگ میزدین شخصا میآمدم و می آوردمتون تو. آخرش هم شاکی شده که حالا قهرمان اسیا شدیم شما را به علی بی خیال بشین۰

اینکه روش کار در ایران به این شکله که یک خبرنگار برای راه پیدا کردن به یک سالن بسکتبال باید به شخص رییس فدراسیون زنگ بزنه تا خودش بیاد در را باز کنه و شما را راه بده نشون میده که ظرفیت مدیریت بسکتبال ما کجاست. مثل همیشه مشکل نداشتن سالن مطرح شده که کاملا قابل قبوله و هنوز هم جای تعجبه که چرا بسکتبال ما سالن نداره ولی واقعا اوضاع اینقدر قاراشمیشه که رییس فدراسیون باید خودش بلند بشه بیاد در را باز کنه و شما را راه بده تو؟

 توی این مملکت به اندازه کافی پول هست که باهاش بشه سد ساخت و قبل از افتتاح سوراخ بشه و عین خیال کسی نباشه. در ایران پول به اندازه کافی هست که بشه راه اب ( ببخشید مترو) درست کرد که وقتی توی شهر سیل میاد اب را ول کنی اونجا. توی ایران به اندازه کافی پول هست که بشه هر کسی هر چقدرشو بخوان بالا بکشن و بیان  توی تورنتو باهاش قصر بخرن و به ریش مردم بخندن، اب از آب تکون نخوره ... ولی اینقدر پول نیست که بشه توی سی سال گذشته یه سالن بسکتبال درست کرد که وقتی فینال باشگاهی آسیا را میزبانی میکنیم ابرومون نره۰

ایرانی ها که پولدار میشن، سریعا توی لواسون یک زمین میخرن و یک ویلا میسازن که سرت سوت بکشه. یخورده که پولدار تر میشن میزنن توی کار پاسپورت آمریکا و کانادا. وضعشون که خیلی توپ میشه میرن توی کار خرید زمین و ملک توی خارج. بعد از اون دیگه پولشون میره توی بانک یا میزنن توی کار عتیقه جات و از این حرفها. نود و نه درصد موارد پولدارای ایرانی به همین جا کار را ختم میکنند . خارجی ها سیستمشون یخورده فرق داره. وقتی پولدار میشن ، میزنن توی کار قایق تفریحی، بعدش که چپشون پر تر میشه هوس هواپیمای شخصی و از این حرفها به سرشون میزنه. اما بعد از این مرحله، چیزی که همه پولدارهای غربی ها آرزوشو دارن خریدن یک تیم ورزشی حرفه ایه. هر چی که پولشون برسه ، از فوتبال گرفته تا بیس بال و هاکی تا بسکتبال و فوتبال آمریکایی

چند وقتی است که تیم بسکتبال بی صاحب نیواورلینز هورنتز را گذاشته اند برای فروش. توی این مدت خود سازمان لیگ ان بی ای این تیم بی صاحب را میگردوند. اولش ادم فکر میکرد کیه که سیصد چهارصد میلیون دلار داشته باشه یک تیم ورزشی بخره  ولی بعدش که خبر فروشش هفته پیش درز کرد معلوم شد که سر خریدن این تیم دعوا بوده. توی این دعوا هم ادم های کلفتی مثل لری الیسون ( صاحب شرکت اوراکل و چند تا شرکت کامپیوتری مهم دیگه) هم دیده شده که دسته چک بدست بیرون دفتر کار دیوید استرن وایستاده بودن. نهایتا این تیم به صاحب تیم فوتیال نیو اورلینز سنتس فروخته شد و عددی حول و حوش سیصد میلیون دلار اسکناس خشک بابت این معامله رد و بدل شد

دنیای کار و تجارت هنوز توی کف این خبر بود که چطوری توی این وضع قاراشمیش اقتصادی امریکا واسه یک تیم اوشکول یک نفر حاضره سیصد میلیون دلار بده که یهیویی خبر اومد فیس بوک برای خرید اینستاگرم یک میلیارد دلار ( یک سوم پولی که حاجی خاوری هاپولی کرد) زد زمین و کار را تمام کرد. اینستاگرم اسم یک شرکته که ده دوازده تا جوون یک سال و نیم پیش راه انداختن و یک اپلیکیشن ای فون نوشتن به همین اسم. کاری که این اپلیکشن میکنه اینکه که میشه باهاش عکس گرفتن و برای دوست و اشنا فرستاد. چند تا هم فیلتر خوشگل داره که باعث میشه عکس ها مشتی تر به نظر برسه. همین! حالا شما تصور کنید که یک اپلیکشن ای فون سه برابر قیمت یک تیم ان بی ای پول بابتش دادن . اینکه که میگن دست بالای دست زیاده همینه 

امروز یکی از خواننده های این وبلاگ برایم لینکی را فرستاد که به مقاله ای در انتقاد از مدیریت فدراسیون بسکتبال و مستقیما برادان مشحون که مدیریت این فدراسیون را برعهده دارند اشاره کرده بود. نویسنده این مطلب که در وبسایت« مرکز رسانه ای ورزش ایران» منعکس شده بود ناشناس است اما من اول تصور کردم خود فدراسیون این مطلب را انتشار داده تا به دیگر منتقدان نشان دهد که چه افراد مغز شیرینی از آنها انتقاد میکنند۰

این مطلب پاسخ دهنده یکی سوال من بود که چرا این فدراسیون با این همه دشمن هنوز سر پاست؟ هیچ چیزی بهتر از دشمن ابله نیست. اگر نویسنده این مطلب نماینده دسته ای از مخالفان فدراسیون مشحون هاست، یا نماینده آن دسته ایست که قرار است بعد از این فدراسیون به سر کار بیاید ، واقعا به این موضوع ایمان اوردم که « هرمدیریتی توی این مملکت عوض شده، گروه بعدی اشغال تر از قبلی ها بودند»۰

این مطلب سراسر عقده که به شکل برنامه های پروپاگاند دولتی نوشته شده بود یک نکته بسکتبالی هم نداشت. هر کسی با ذره ای  عقل سلیم این مطلب را بخواند این فدراسیون میشود. در اینجا فقط به گوشه ای از خزعبلات این نوشته اشاره میکنم ( پاراگراف های بولد نقل قول مستقیم از این مطلب است

به هر حال هرکس که دغدغه ای در زندگی شخصی اش نداشته باشد از کنار این مسائل هم به راحتی می گذرد. داشتن املاک شخصی در امریکا و آرامشی که او و خانواده اش چند سالی است به دست آورده اند مسلم است که شرایط زیردستان چندان به چشم نمی آید و حتی زمانی برای فکر کردن به آنها وجود ندارد

بالاخره نفهمیدیم آقایان دغدغه دارند یا ندارند. لطفا یکی توضیح بده معنی این پاراگراف چیه؟ یکی نیست بگه اگه ناراحت املاک اقایون توی خارج هستی چرا یقه حاج آقا خاوری و بقیه مفت خورهای از این دست را نمیگیری؟

به یاد آوریم بازی های پارالمپیک 2008 پکن را؛ جایی که بسکتبالیست های جانباز و معلول ایران پای اعتقاداتشان و سیاست استراتژیک کشورشان ایستادند و حاضر به قبول همه عواقب آن یعنی محرومیت 4 ساله از حضور در میادین ورزشی شدند. حالا این مسئله را مقابل کسی بگذارید که اصلا به سیاست اهمیت نمی هد و تنها بازی بسکتبال برایش اهمیت دارد. 

اگر اینگونه باشد که برادران مشحون به سیاست اهمیت نمیدهند این نشون دهنده اینکه که چقدر شعور دارد و همین بیرون ایستادن از سیاست باعث شد که اون گندکاریهایی که در فدراسیون بسکتبال هر روز این فدراسیون را تا مرز تحریم فیفا جلو میبره پیش نیاد. اگر منظور این نویسنده بازی نکردن در برابر اسراییله ِ، هنوز یادمون نرفته که رضا مشحون چطوری تونست مشکل بازی نکردن تیم نوجوانان و احتمال تحریم همه تیم های فدراسیون در جام جهانی در ارژانتین را ماست مالی کنه و قضیه به خیر گذشت . شاید حرکتی که این مرد کرد قوی ترین کاری بود که فدراسیون مشحون ها در طی ریاستشون در چهارچوب روابط بین الملل انجام داده اند۰

 ه جای آنکه به آن دردها برسند پای گفتگو با رسانه های بیگانه می پردازند و از گفتگو با آنها هم هیچ ابایی ندارند! رادیو فردا و رادیو زمانه که علاقه خاصی به این دو برادر ایرانی دارد بارها به بهانه های مختلف با آنها به گفتگو پرداخته

وقتی شنیدم که در جام جهانی بسکتبال در ترکیه فدارسیون گفتگو بازیکنان و مربیان را با رسانه ها فارسی زبان خارج ممنوع کردند  تعجب کردند اما ظاهرا این بندگان خدا از این تیپ منتقدین می ترسیدند که به جای انتقاد از روش مدیریت بسکتبال کشور گیر دادن به رادیو فردا و زمانه۰

نمونه آن عدم تحقیق درباره سرمربی اسرائیلی الاصل تیم ملی بسکتبال روسیه است تا در المپیک 2008 پکن خوش و بش بازیکنان تیم ایران با او سوژه رسانه های عربی شود و حتی برخی رسانه های رژیم صهیونیستی هم این مسئله را آن قدر بزرگ کنند

طبق نظر این منتقد فدراسیون بسکتبال را با همین وضع نصف و نیمه اش باید تعطیل کند و یک مشت مامور اطلاعاتی استخدام کند که از پیشینه همه کسانی که ممکن است در مسابقات بین المللی یک لبخندی به بازیکنان ما بزنند اطلاع حاصل کند تا خدای نکرده مثل مرحوم آقای بزرگ در جوانی با مارلین دیتریش ابگوشت بزباش نخورده باشند۰

این بی توجهی ها به اینجا هم ختم نمی شود؛ چراکه بازیکن امریکایی که از دو سال قبل در لیگ ایران مشغول به فعالیت بود ظاهرا با اهدافی غیر از بازی بسکتبال وارد ایران شده بود و چه چیزی بهتر از این که در غفلت مسئولان بسکتبال ایران دست به ساخت مستند ضدایرانی و اسلامی بزند!

این بنده خدا در اینجا اشاره به فیلم مستند «کار ایران» ساخت مستند سازی امریکایی اشاره میکنه. یکی نیست از این منتقد بپرسه که اینکه یک بازیکن باشگاهی در زمان فراقتش چکار میکند چه ربطی به فدراسیون بسکتبال داره. اگر این فرد کار غیر قانونی کرده که باید توسط مسوولین قضایی کشور مجازات بشه. در ضمن این فیلم که ضد ایرانی نامبرده شده نشون میده که زن ایرانی به غیر از بچه اوردن و ظرف شدن کار دیگه ای مثل « فکر کردن» و  «شخصیت اجتماعی داشتن » هم میتونه بکنه

«کوین آلفونسو سپارد» که اتفاقا سابقه حضور در لیگ اسرائیل را هم داشته با استفاده از شرایط موجود در بسکتبال به بهترین شکل سوءاستفاده از موقعیت را کرد تا در نهایت این مستند با همکاری یک تهیه کننده مخالف ایران ساخته شود و مقابل دیدگان بهت زده مسئولان فدراسیون قرار بگیرد. 

این منتقد معتقده که اگر یک بازیکن خارجی در اسراییل بازی کرده نباید توی لیگ ما بازی کنه. فقط کافیه یک خشک مغز هایی از این دست ایده بدهند تا فدراسیون بسکتبال ما هم مثل فدراسیون فوتبال هر روز در معرض تحریف فدراسیون جهانی قرار بگیره

ارتباط مستقیم یکی از برادران مشحون بعنوان بادی گارد نخست وزیر سابق شاه معدوم یعنی هویدا، پیشینه نه چندان خوشایند و منفی است که ظاهرا در این خانواده پرجمعیت نقطه تاریک به حساب نمی آید و همین بس که حالا شاهد پررنگ شدن بی اخلاقی ها در میان ورزشکاران این رشته بود!

این یکی را به خر بگی میخنده. فحش خوار مادر دادن در استادیوم های شهرستان ها و تهران اولا که چیز جدیدی نیست ثانیا چه ربطی به بادی گارد نخست وزیر داره؟انگار فدارسیون بخش نامه فرستاده و فحش های مجاز را در ورزشگاه ها ترویج کرده. تازه داستان این خانواده پر جمعیت را ما سر در نیاوردیم. لابد این منتقد رفته توی فیس بوک و مشحون ها را جستجو کرده و دیده تعدادشون از خودش و رفیقاش توی دخمه بیشترن و خیلی بهش بر خورده۰

معرفت خرج می کنند که بدون او به هیچ سفر خارجی نمی روند و انواع و اقسام پست های فدراسیون را به پیرمرد بی اعصاب بسکتبال سپردند یعنی حسن نوربخش

یعنی خداییش از همه ایراد های حسن نور بخش این منتقد فقط توانست « پیر مرد بی اعصاب» را به او نسبت دهد۰

 در اینکه فدراسیون بسکتبال تمام تلاش خود را کرده است که صدای مخالف شنیده نشود بحثی نیست اما وقتی مخالفان فدارسیون از قماش این منتقد بی نام و نشان هستند این فدراسیون سالهای سال پایدار خواهد بود۰

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر

یکی از چیزهایی که کمتر خواننده های وبلاگ توپ سرگردان در مورد من میدونن اینه بعد از بسکتبال من به عکاسی خیلی علامند هستم .فکر میکنید سوژه مورد علاقه من چیه؟ بسکتبال

اخیرا در مسابقه عکاسی که از سوی فیبا به افتخار هشتادمین سال تاسیس فیبا با موضوع بسکتبال در همه جای دنیا برگزار شده شرکت کرده ام. جایزه این مسابقه بلیط فینال بسکبتال المپیک است و برای کسب ان به رای شما نیازمندم. برنده این مسابقه از سوی مردم انتخاب میشه و همه میتونن از روی وب با کلیک کردم روی عکس رای بدهند.

این ادرس گالری من در سایت فیبا است 

Posted
AuthorKaran Makvandi

محمد الکاری، بازیکن تیم متحد لبنان دیروز در بازی های باشگاه های لبنان به تنهایی 113 امتیاز آورد تا تیمش با نتیجه 173 به 141 بر تیم مقابل غلبه کند

سوابق فیبا نشان میدهد که این اولین باری است که یک بازیکن در مسابقات رسمی فیبا در آسیا توانسته بیش از صد امتیاز در یک بازی بیاورد. در تاریخ ثبت شده مسابقات رسمی فیبا تنها دو بار بازیکنی توانسته بیش از صد امتیاز را به نام خود ثبت کند

بر اساس کتاب رکورد های گینس حدنصاب بیشترین امتیاز اورده شده توسط یک بازیکن در یک بازی دویست هفتاد و دو امتیاز توسط یک نوجوان سیزده ساله سوئدی در بازی های دبیرستان های استکهلم بوده 

اما محمد الکاری که بازیکنی کاملا معمولی را معدل 7 امتیاز در بیست و سه بازی گشته تعجب همه را بر انگیخت. الکاری که در دوران تحصیلش در دبیرستانی در تگزاس عضو تیم بسکتبال بود، انجا هم معدلی بهتر از 7 امتیاز در هر بازی نداشت. برای رسیدن به 113 امیتاز محمد الکاری شصدو نه بار شوت سه امتیازی زد که سی و دوتای انها گل شد . یعنی نود و شش امتیاز از مجموع 113 امتیاز او سه امتیاز بود که باید به دفاع تیم مقابل یک خسته نباشید سنگین گفت. آستین جانسون هم تیمی امریکایی الکاری در مورد شوتهای او در ان بازی گفت: چند تا شوت اول محمد گل شد و ما هم توپ را به او رسوندیم ولی بعد متوجه شدیم که دستش خیلی گرم شده و هر چی میزنه میره توی گل . بهش تبریک میگم و حقشه که رکورد دار آسیا باشه

دارم ثانیه شماری میکنم ویدیوی بازی محمد الکاری بیاد روی یو تیوب

Posted
AuthorKaran Makvandi

بلاگ پست "پیشکسوت بی اعصاب کت و پت فدراسیون را رو میکند" برای خودش سرو صدایی به پا کرده. این اولین بلاگ پست وبلاگ یادداشتهایی توپ سرگردان است که به یک منبع فارسی زبان در داخل ایران لینک داده و بین خوانندگان داخل نظرات مخالف زیادی داشته. بیشتر خوانندها معتقد بودند که این آقایی که بنده به حرفهاش لینک دادم خودش اوضاعش بی ریخته

 اگر بخواهم نظرات را در سه دسته جمع بندی بکنم شاید بهترین عنوان ها به شرح زیر باشه

یک : بابا این یارو لوطی پای نقاره هم نیست چه برسه به پیشکسوت بسکتبال

دو: آقا کارن شما خبرنداری؛ اگه این بکتاش به بالا مالا ها وصل نبود اینجوری جرات نمیکرد قد قد کنه

سه : خداییش اگر بکتاش رییس فدراسیون بشه وضع بسکتبال از اینی که هست بدتر میشه ، صد رحمت به همین فدراسیون  

در مورد اظهار نظر اولی راستشو بخواهید من به عنوانی که اون وبسایت به این ادم داده بود بسنده کردم والا خود من هم که الان یه پا پیشکسوت هستم تا حالا اسم این آقا را نشنیده بودم (البته اینکه من اسم ایشون را نشنیده بودم دلیلی به پیشکسوت بودن یا نبودن ایشون نیست). بهرحال پیشکسوت یا پسکسوت باید دید طرف حرف طرف چیه نه اینکه شناسنامه طرف را زیر و رو کنیم. در مورد اظهار نظر دوم که بکتاش به اون بالا بالاها وصله، باید گفت که اگر تصور عامه اینه که برای انتقاد از یک فدراسیون ورزشی در ایران باید به بالا بالاها وصل بود خود این دلیل دیگری است که در نظام بسکتبال ایران چه فاجعه ای به لحاظ آزادی بیان در جریانه . البته در ایران از قدیم هم رسم بود که هر کسی برای نون خوردن باید به یک جایی وصل باشه پس اینکه فدراسیون فعلی ده ساله سر کاره و صدای هر کسی که دلشون خواسته را خفه کردند، نشون میده که اون جایی که فدراسیونی ها بهش وصلن از جایی که این آقا بهش وصله خیلی کت و کلفت تره. پس خطری فدراسیون را از طرف این آدم تهدید نیمکنه

اما اون اظهار نظر آخر به نظرم بیشتر از بقیه قابل بررسی تر میاد. این حرف را هم قبلا هم از آدمهای دیگه ای که دل خوشی از فدراسیون فعلی نداشتن شنیده بودم. مثلا خیلی ها بهم گفته بود که حسن اقا بیک که اینقدر از فدراسیون انتقاد میکنه خودش عمرا اگه بتونه یکدونه از این قهرمانی های را که اینها با همین وضع قارشمیششون گرفتن به دست بیارن. اینکه مخالفان فدراسیون خودشون اگر مصدر کار بشن میتونن قهرمانی به دست بیارن یا نه بیشتر به این ربط داره که ببینم نقش فدراسیون در قهرمانی چی بوده. فدراسیون یکی از وظیفه هاش اینه که تیم ملی انتخاب کنه، مربی ملی استخدام کنه، هزینه سفرهایی خارجی تیم را بده و نماینده ایران در سازمانهای بین المللی مرتبط با بسکتبال باشه. وظیفه فدراسیون این نیست که شوت های صمد گل بشه، مهدی کامرانی بتونه درست کراس اور بزنه یا حامد حداددی بتونه ریباند کنه. اینی که بسکتبال ما خوب باشه به بضاعت ورزش ما ربط داره. ربط مستقیمی به فدراسیون نداره .بضاعت بسکتبال به زیر ساخت اون ورزش در ایران ربط داره. اگر زیرساخت ورزش توی یک کشور درست و حسابی باشه طبیعه که تیم منتخب فدارسیون که نماینده ملی کشوره هم نتیچه میگیره. یک مثال میزنم که قضیه بیشتر روشن بشه . تصور بکنید رییس فدراسیون بسکتبال آمریکا باد به غبقبش بندازه که اهای ملت این شونصد تا قهرمانی جهان و المپیک اثر مدیریت مدبرانه فدراسیون ماست... اینجاست که باید گفت: زر اومدی قرمه سبزی! ( از تکه کلامهای مربی سابقم) . اخه  مگه درک روز یا کوین دورنت را فدراسیون بسکتبال آمریکا تربیت کرده که الان باهاش پزمیدی! حالا از اون ور تصور کنید رییس فدراسیون بسکتبال سریلانکا بدلیل نتایج نامطلوب بسکتبال این کشور زیر سوال بره. اخه یکی نیست بگه کشوری که نود و هشت درصد مردمش زیر صد و شصت و پنچ سانت هستن و از بس فسقلی اند باید در مغازه های لباس فروشی کودکان لباس بخرن را چه دخلی به بسکتبال داره. حرف من اینه که نتایج تیم ملی یک کشور تنها معیار سنجش عملکرد یک فدراسیون نیست. به همین دلیل این همه به قهرمانی ها یان فدراسیون ننازید. اگر این فدارسیون ادعایی داره باید نشون بده که در همگانی کردن بسکتبال چیکار کرد؟ در کمک به ایجاد زیر ساختهای بسکتبال چه آجری روی آجر گذاشته؟ در مورد اعمال نفوذ در سازمانهای بین المللی بسکتبال چیکار کرده؟ 

مدیریت فدراسیون فعلی درسته که روش کارش استفاده از مشت اهنینه ولی خودشون هم میدونن که در با این وضع قارشمیش مملکت بلبشو سنگ روی سنگ بند نمیشه . تازه اگه بخوان کار زیر بنایی بکنن نتیجه اش به عمر اینها قد نخواهد داد و مدیریت بعدی همه نتایج کارهایی اینهای را به حساب خودش میگذاره. این بود که بالاخره بعد از چند دوره مدیریت فدراسیون که یک تعداد جوون با استعداد و قد بلند به پستشون خورد با خودشون گفتن که اقا فدارسیون داری را بی خیال بچسبیم به تیم داری. همین بود که چسبیدن به تیم داری و مقام اوردن که هم سریع و السیره و هم سه سوت میشه مدال ها را کوبید توی صورت هر کسی که قد قد میکنه و هم اینکه ملت نمیپرسن این بازیکن ها از کجا اومدن.  همین مدال ها، که روز به روز گرفتنشون حتی توی همون اسیا هم داره سخت تر میشه، پایه ای شده برای این بامبول که " درسته که مدیران فدراسیون دهن هرکی حرف بزنه را میبندند ولی خداییش کارشون درسته ! ببین چقدر مدال اوردن".   میدونید این توجیه کدوم ادمهاست؟ همونهایی که میبینن که فدراسیون چطوری مخالفانشون را حذف میکنه ولی از ترس از نون خوردن افتادن میگن : باز هم صد رحمت به همین ها... هر کی رفت یکی خر تر از اون اومد سر کار. به جون آقا، اگه اینها برن و امثال بکتاش بیان روی کار وضع از اینی که هست بدتر میشه... حالا ما مرده شما زنده

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
2 CommentsPost a comment

در ایران رسمه که شب عید سازمان ها گزارشی در مورد جمع بندی عملکردشون میدن بیرون. سال گذشته در مجموع سال خوبی برای فدراسیون بسکتبال نبود چون این فدراسیون اصولا بر پایه نتیجه های تیم ملی بزرگسالان در بازیهای اسیایی استواره و بعد از باخت عجیب به اردن و از دست دادن شانس المپیک یک نمه اوضاعشون لنگ در هوا شد. اما با کمال تعجب مدیر تیم های ملی سال گذشته با سالی خوب و موفقیت امیز برای بسکتبال ما جمع بندی کرد. همین باعث شد که خیلی ها که از دلشون از اوضاع خونه قاط بزنن و هر چی از دهنشون در بیاد بگن. البته با توجه به سیستمی که در بسکتبال ایران در جریانه کسی که ساز مخالف میزنه یا صداش همانجا خفه میشه یا اینکه کسی جرات  نمیکنه بگه بابا این بنده خدا هم حرف حساب میزنه 

یکی از اونهایی که حسابی قاطی کرده و با بی اعصابی کامل کت و پت فدراسیون را ریخته بیرون شخصی است به نام همایون بکتاش.  من ایشون را نمیشناسم ولی حرفهاش به نظر من حرف حساب میاد .ایشون در یک مطلبی به نام " معظلات نانوشته بسکتبال ایران " هر چی میدونسته را ریخته بیرون. یقه همه را چسبیده . از صفا علی کمالیان تا خواهر زاده آقای مشحون را به همیدگه پیچیده. خلاصه همه را شسته گذاشته کنار. مطلب کاملش توی یک وبسایتی که در ایرانه منتشر شده و تا فیلتر نشده بخوننین تا گوشی دستتون بیاد اوضاع از چه قراره

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
3 CommentsPost a comment

حامد حدادی، تنها بازیکن ایرانی شاغل در ان بی ای ، دیشب در برابر لوس انجلس لیکرز به میدان رفت و در سیزده دقیقه ده امتیاز اورد، شش ریباند کرد و سه بار توپ حریف را بلوکه کرد و تیمش لیکرز را به زانو در آورد. حامد هر یک دقیقه و بیست ثانیه یک امتیاز اورده است . مارک گسول سانتر اول این تیم که سی و پنج دقیقه بازی کرده تنها هشت امتیاز آورده است! حساب سرانگشتی نشان میدهد اگر در این بازی ممفیس به جای گسول به حامد 35 دقیقه بازی داده بود او میتوانست چهل و هفت امتیاز بیاورد. این مقایسه ممکن است این ایده را در ذهن بعضی ها جا بیاندازد که حامد از مارک گسول بهتر است و حقش در ممفیس خورده شده۰

دلیل اصلی امتیاز آوری خوب حامد حدادی ، جدا از شوتهای درصد بالای او، این بود که لیکرز برای حامد برنامه دفاعی تدوین شده ای، انگونه که برای گسول داشت تهیه نکرده بودند. همه میدانستند که مارک گسول با اندرو باینم ، که در این روزها بسیار خوب بازی میکند، سرشاخ خواهد شد و هرچه باینم روز بهتری در دفاع داشته باشد گسول روز بد تری در حمله خواهد اگر به جای گسول حامد در رادار لیکز بود بی شک روی عملکرد او در زمین تاثیر میگذاشت۰

منظور اصلی من در این پست پرداختن به این موضوع است که چرا حامد که هر بار، حتی دقایقی بسیار کم، به زمین امده و خوب بازی کرده ولی جایگاه ثابتی در چرخش ( انچیزی که در فوتبال بهش ارنج میگن) بازیکنان تیم ممفیس ندارد؟

در مورد حامد دو موضوع هست که باعث میشه او در همه بازی ها در چرخش تیم قرار نگیره. اولین موضوع اینست که یک بازیکن ایده ال برای مربی های ان بی ای بازیکنی است که عملکردش در زمین برای مربی قابل پیش بینی باشه. یعنی وقتی که مربی تصمیم میگیره بازیکنی را بفرسته توی زمین اطمینان داشته باشه که چه در بازی های خانگی و چه در بازیهای خانه حریف همان چیزی که از اون بازیکن انتظار میره توی زمین پیاده بشه. از متوسط درصد شوت گرفته تا تعداد خطاهای انجام شده همونی باشه که متوسط آمارهای فصلش نشون میده . بازیکن هایی که مثل تی جی فورد یک شب چهل امتیاز میاوردند و شب بعد فقط سه امتیاز و چهار خطا در مدت ده دقیقه انهایی هستند که مربیان را عصبی میکنند. اگر حامد حدادی ، چه در تمرین و چه در زمان محدودی که به او بازی میدهند، به مربی نشان دهند که هر شب اماده است که همان آمارهایی که از او انتظار میرود را در زمین بدست آورد بی شک نقش پر رنگ تری در چرخش تیم پیدا خواهد کرد و او تبدیل به ابزار مطمن تری در جعبه ابزار ممفیس خواهد شد۰

محدودیت دومی که حامد با آن روبروست مربوط به ساختار تیم ممفیس و قابلیت های اوست. مربی تیم ممفیس هنگام روبرو شدن با تیم هایی که در ترنزیشن ( انتقال دفاع به حمله ) سریع هستند، نظیر میامی هیت، نمیتواند دقایق زیادی به حامد اختصاص دهد چون حامد علیي رغم تلاشی که در زمین میکند همیشه جز کند ترین بازیکنان زمین است. اما هنگامی که با تیم های قد بلند که بازیشان بر اساس حرکات پشت به حلقه پایه ریزی شده، نظیر لوس انجلس لیکرز، اینجاست که حامد حدادی و قامت بسیار بلند او به کار میآید. مارک گسول در حال خاصر یکی از بهترین سنتر های ان بی ای است و هر شب میتواند سی تا چهل دقیقه توی زمین با سرعت یک فوروارد بدود تا وقتی که ساختار ممفیس به این شکل است حامد ، با توجه به تمامی نقاط قوت و ضعفش ، توفیق انچنانی در گرفتن زمانی بیشتر از پانزده دقیقه نخواهد داشت. شاید جابجا شدن به تیم دیگر یا حتی جابجا شدن بعضی بازیکن های کلیدی از ممفیس بتواند این معادله را به نفع حامد عوض کند. به هر حال تا ان روز حامد باید سخت کار کند و این تصور را در ذهن مربی ایجاد کند که او میتواند نقشی که برایش در نظر گرفته شده را هر شب به همان خوبی که انتظار می رود اجرا کند۰

طرفداران بسکتبال ان بی ای در مورد انتقال درک فیشر از لیکرز به اوکلاهوما ثاندر دو نظر متفاوت دارند. گروه اول معتقدند که این انتقال کاملا قابل پیش بینی بود. درک فیشر پیر شده و یکی از ضعیف ترین پوینت گاردهای شروع کننده در لیگ امسال است. گروه دوم که از این تصمیم لیکرز بهت زده اند معتقدند که درک فیشر مرد ثانیه ها اخر است. آین دسته از طرفداران انهایی هستند که تاثیر حرکات کلیدی درک فیشر را در آخرین قهرمانی لوس انجلس لیکرز از یاد نبرده اند

درک فیشر پس از خروج از لیکرز در مصاحبه با ایی اس پی ان اعلام کرد که میخواهد به جایی برود که یک بار دیگر قهرمان شود و با شش انگشتر قهرمانی کفشهایش را بیاویزد.  هیوستون راکتز جایی نبود که فیشر بتواند این رویا را به واقعبت پیوند دهد، از این روی باب مذاکره با دو تیم میامی هیت و اوکلاهوما ثاندر را باز کرد. این در حالی بود که در هر دو تیم نقش پوینت گارد شروع کننده را به او نمی دادند اما همه میدانستند که نقش درک فیشر به عنوان بازی ساز و مرد لحظه های آخر، مردی که با کوله بار تجربه در لحظات حساس میتواند نتیجه را عوض کند، در هر تیم ان بی ای کلیدی است 

اکنون که درک فیشر به اوکلاهوما ثاندر، بهترین تیم کنفرانس غرب و کاندید اصلی شرکت در فینال ان بی ای منتقل شد ، شانش کسب قهرمانی ششم او از شانس کوبی برایانت بیشتر به نظر میرسد. به نظر میرسد کوبی هم، که این روزها تمام تمرکزش بر روی کسب حلقه قهرمان ششم و برابر کردن رکوردش با مایکل جوردن است ، هم این موضوع را فهمیده . دیروز وقتی خبرنگاری از کوبی درباره بازی هفته اینده در برابر اوکلاهوما پرسید او اینگونه جواب داد

 بیین، این پنج بار قهرمان شدن با سوسول بازی و بوسیدن روی همدیگه به دست نیامده (اشاره به میامی هیت). هفته دیگه در بازی با اوکلاهوما من فیشر را با خاک یکسان خواهم کرد... اگر فیشر توی دفاع سویچ کنه و بخواد منو دفاع کنه ، اونجاست که قاطی میکنیم! مطنم که فیشر با ارنج میگذاره توی کمر من و به همین خاطره که ما عاشق همدیگه هستیم

کرکری خواندن های کوبی تمامی نداره ولی تا چند ماه دیگه درخواهیم یافت که کدامشان به انگشتر قهرمانی ششم نزدیک تر هستند . کوبی یا فیشر؟ 

Posted
AuthorKaran Makvandi